به گزارش "ورزش سه" ، جدا از همه ویژگی هایی که می توان نام برد دو عنصرویژه این دو بازی را متمایزمی کند اول "نا امیدی" و دوم بازگشت ققنوس وار( ققنوس نام پرنده ای اساطیریست که در آتش خود می سوزد و دیگر بار از خاکستر خود زاده می شود). در بازی اول تیم ملی جوان شده ایران چند بازیکن نامی خود را به دلیل بی انضباطی یا مصدومیت در تهران جا گذاشت و دراولین نبرد هم بازی حیثیتی را به عراق باخت تا با کمترین حمایت رسانه ای به تورنمنت ادامه دهد. نیمه اول بازی تاریخی با کره را هم دو به یک عقب افتاد .همه اینها در کنار بازی بد نیمه اول ایران باعث شد تا نا امیدی بر ذهن اکثر هواداران مستولی شود اما در نیمه دوم زمان بروز عنصر دوم رسید و بازگشت حیرت انگیز تیم ملی از دل خاکستر همه چیز را دگرگون کرد در بازی استرالیا هم تیم ایران که پس از باخت به عربستان و قطر در مرحله گروهی از صعود مستقیم باز مانده بود در پلی اف هم تسلیم سامورایی ها شد تا برای آزمودن شانس آخر به مصاف نا برابر با استرالیایی برود که بسیار قوی تر از سه تیم قبلی به نظر می آمد.
در استرالیا و در جهنم ملبورن وقتی ثانیه 37 عابدزاده با مهاجم حریف تک به تک شد فهمیدیم چه روز سختی در انتظار ما است استرالیا خیمه خرد کننده ای روی دروازه ایران زد و در نهایت گل اول و سپس دوم را زد تا سرود صعود به جام جهانی در استادیوم حریف هم خوانی شود. آنها با حملات بی وقفه همزمان دروازه ایران و امید ما رانشانه گرفته بودند؛ اما ناگهان فرشته نجات این بار در قالب یک هولیگان مست، مانند بختک بر تور دروازه ایران فرود آمد و بازی را متوقف کرد تا بازیکنان ایران فرصت کنند نفسی تازه کنند و جرعه آبی بنوشند. تا این جای کار اوج نا امیدی بود از اینجا به بعد بازگشت ققنوس وار باز هم از دل خاکستری سنگین. اما حالا نوبت به پرسپولیس رسیده تا قصه را تکرار کند.
در ابتدای فصل پنجره های ورودی بسته شد و درهای خروجی با دلار و یورو به سمت ستاره های پرسپولیس چشمک زد.5 بازیکن جدا شدند و هیچ بازیکنی اضافه نشد شعار اغلب هواداران این بود:هر جور هست تا نیم فصل طاقت بیاورید.فقط طاقت.این بیان نا امیدانه وقتی به اوج رسید که پرسپولیس بازی رفت را به الدحیل ترسناک باخت و در بازی برگشت هم تا دقیقه 60 یک هیچ عقب بود و شاید خوشبین ترین هوادار پرسپولیس هم منتظر سه گل در 30 دقیقه پایانی نبود آن هم مقابل الدحیل که باختن را فراموش کرده بود و مدت ها بود کسی آنها را نبرده بود؛ اما داستان ناامیدی و بازگشت باشکوه برای پرسپولیس رقم خورد .
در بازی باالسد هم گره داستان کور تر شد سمت راست پرسپولیس رباط پاره کرد تا تیم تنها با سه مدافع به جنگ السد برود آن هم بعد از دربی سنگین بدون انصاری و کامیابی نیا و با حضور فیکس آدام که برای اولین بار فیکس شدن در یک بازی مهم را تجربه کرد آن هم در نیمه نهایی آسیا. و باز هم تکرار همان داستان شیرین.
اکنون پرسپولیس در فینال آسیاست و بازی رفت را به حریف واگذار کرده است اما شاید همهمه صدهزار نفری امشب همه چیز را تغییر دهد.
روز شنبه یا پرسپولیس قهرمان می شودکه دراین صورت تشویق تیم قهرمان ساده ترین کار دنیاست یا نایب قهرمان آسیا می شود که در این صورت نوبت هواداران واقعی است که تلاش واقعی تیمشان را پاس بدارند تشویق تیم بازنده هنری بزرگ ست که بارها در ورزشگاه های بزرگ از جمله همین آزادی اتفاق افتاده.
تا همین جا این تیم به گواه دوست و دشمن بسیار فراتر از انتظارها ظاهر شده است فارغ از هر نتیجه ای در بازی آخر. به خاطر عبور از ناامیدی و بازگشت های رویایی و جنگیدن با چنگ و دندان وبا همه توان در پایان بازی به اسکوربورد نگاه نکنید اسکوربورد ها همیشه راست نمی گویند تنها یک حقیقت وجود دارد و آن هم این است : با هر نتیجه ای در بازی پایانی سربازانی که مدت طولانی با همه توان جنگیده اند ایستاده تشویق خواهند شد !
مهدی نقبایی