به گزارش روز سه شنبه ایرنا، 'امید شکری' تحلیلگر حوزه امنیت انرژِی مستقر در واشنگتن در یادداشتی با عنوان 'آینده روابط بخش انرژی ایران و پاکستان' افزود: روابط در بخش انرژی یکی از ستون های اصلی روابط ایران و پاکستان است.
در سال 1990، افزایش تقاضای داخلی برای گاز طبیعی باعث شد پاکستان مذاکرات برای واردات گاز از ایران را آغاز کند و افزایش تقاضای انرژی در هند هم منجر به حمایت مشترک از خطوط لوله '2700 کیلومتری شد که به هند و پاکستان امکان واردات منابع ایران را می دهد.
با توجه به توافق اولیه مقر شد 1100 کیلومتر از این خط لوله در ایران، 1000 کیلومتر در پاکستان و 600 کیلومتر در هند ساخته شود.
بر این اساس پیش بینی شد 150 میلیون متر مکعب گاز روزانه به هند و پاکستان صادر شود که از این میزان 90 میلیون متر مکعب برای هند و 60 میلیون متر مکعب برای پاکستان خواهد بود.
در ادامه یادداشت این تحلیلگر امنیت انرژی می خوانیم: با این حال، در سال 2011، به دلیل فشار ایالات متحده، هندوستان حمایت خود را از خط لوله صلح لغو کرد. این یک خبر بد برای ایران بود که امیدوار بود این خط لوله به توسعه و گسترش دوستی و همکاری های منطقه ای کمک کند. با این وجود ایران تا ماه دسامبر 2014 خط لوله مورد نیاز برای تامین گاز طبیعی از پارس جنوبی به مرز ایران-پاکستان را به اتمام رساند. اما اسلام آباد تاکنون هیچ اقدام عملی برای پایان دادن به این معامله انجام نداده است.
سخنگوی پیشین وزارت امور خارجه پاکستان اظهار داشته است برای دستیابی به اهداف بلند مدت ثبات منطقه ای، منافع ملی پاکستان نیاز به طرح جدید حمل و نقل انرژی دارد.
پاکستان از تقویت اقتصاد منطقه حمایت می کند و اعلام کرده بخش انرژی عامل مهمی در تحقق اهداف سیاسی و اقتصادی منطقه است. اما این کشور به طور فزاینده ای به کشورهایی غیر از ایران برای توسعه این منابع نگاه می کند.
یکی از گزینه های پاکستان برای تنوع منابع انرژی، پروژه TAPI است که طرح مورد حمایت ایالات متحده از خط لوله صلح در سال 1990 برای رساندن گاز طبیعی ترکمنستان به هند از طریق افغانستان و پاکستان است. هند هم در سال 2008 به این پروژه پیوست. رهبران چهار کشور در دسامبر 2015 یک قرارداد اجرایی امضا کردند و کار عملی این طرح در نهایت در سال 2016 آغاز شد. نخستین جریان گاز در اوایل سال 2020 آغاز خواهد شد. این پروژه هزینه ای حدود 7 تا 9 میلیارد دلار در بر خواهد داشت و 90 میلیون متر مکعب گاز در روز به این کشورها انتقال خواهد داد.
گاز طبیعی مایع (LNG) اکنون 50 درصد از سبد انرژی پاکستان را تشکیل می دهد و این میزان در سال های آتی به دلیل توافق جدید پاکستان با تامین کنندگان LNG افزایش خواهد یافت. در ماه فوریه سال 2015، پاکستان قرارداد 21 میلیارد دلاری برای خرید 500 میلیون فوت مکعب گاز از قطر امضا کرد. بی شک ورود گاز قطر بحران انرژی پاکستان را کاهش خواهد داد اما آن را پایان نمی دهد. بنابراین، پاکستان به دنبال تامین کنندگان دیگر هم هست. ناگفته نماند پس از انقلاب 'گاز شیل'، ایالات متحده تا سال 2017 تبدیل به یکی از صادر کنندگان انرژی شد و قصد دارد 3 میلیون فوت مکعب گاز به پاکستان ارسال کند. گازپروم که یکی از شرکت های نفتی غول پیکر روسی است در نظر دارد سالانه 5 تا 7 میلیون تن گاز طبیعی به پاکستان صادر کند.
در ماه ژوئیه سال 2014، پاکستان و گازپروم توافق کردند تا سه پایانه LNG بسازند و نخستین محموله کشتیرانی آن در ماه جولای 2015 وارد پاکستان شد. پاکستان و آذربایجان نیز در سال 2016 قراردادی برای تأمین انرژی برق، نفت خام و تصفیه شده، و همچنین LNG و گاز مایع بوتان و پروپان (LPG) امضا کردند. شرکت نفت دولتی آذربایجان 'سوکار' هم در ماه های آینده واردات LNG به پاکستان را آغاز خواهد کرد.
در حال حاضر پاکستان 4 تا 7 هزارمگاوات انرژی لازم دارد و ایران ظرفیت این صادرات به پاکستان را دارد. اما هزینه گاز ایران برای استفاده در نیروگاه های پاکستان بسیار گران است. برق تولید شده از نیروگاه های پاکستان، که عمدتا در استان بلوچستان قرار دارد، 3.5 دلار برای هر یک میلیون واحد می پردازند، در حالی که رقم گاز ایران 12 دلار است.
بنابراین نگاه پاکستان برای تامین این انرژی به شرق است. به لطف کریدورهای اقتصادی چین و پاکستان، اسلام آباد به زودی قادر به تولید برق از نیروگاه های زغال سنگ خواهد بود و برق را از مکان هایی مانند ترکمنستان وارد می کند. هدف بزرگتر پروژه کریدور چین- پاکستان این است که این امر 'بندر گوادر' را به یک مرکز انرژی در منطقه تبدیل می کند. اسلام آباد همچنین تلاش می کند بخشی از کمبود برق خود را از طریق پروژه های دیگر مانند پروژه Casa 1000 که به منظور تقویت تجارت برق میان کشورهای آسیای مرکزی از جمله تاجیکستان و جمهوری قرقیزستان و کشورهای آسیای جنوبی مانند افغانستان و پاکستان طراحی شده است، تامین کند.
بنابراین ایران باید با تکیه بر دیپلماسی انرژی، بازارهای منطقه ای را حفظ کند و به ویژه برای کاهش تنش با همسایگان، راه را برای منافع پیشرفته اقتصادی باز کند.
پاکستان در حال سرمایه گذاری در بخش انرژی های تجدید پذیر است و قصد دارد برای افزایش سهم انرژی های تجدید پذیر در سبد انرژی ملی خود را با ساخت یک سامانه ترکیبی انرژی خورشیدی- باد برای آوردن انرژی به مناطق روستایی برنامه ریزی کند. لذا اگر پاکستان بتواند سرمایه های خارجی برای ساخت زیرساخت های مورد نیاز انرژی (مانند ترمینال های LNG و خطوط لوله) را جذب کند، نیاز این کشور به انرژی برق و گاز طبیعی ایران کم می شود و به جای آن با تکیه بر دیگر کشورها این کمبود را جبران می کند.
در عین حال فراموش نکنیم تحریم های ایالات متحده علیه ایران عامل دیگری برای ترجیح پاکستان به شرکای دیگر انرژی غیر از ایران خواهد بود.
'تارنمای لوبلاگ از نام جیم لوب سردبیر این تارنما، روزنامه نگار کهنه کاری که گزارش های تحلیلی از سیاست خارجی واشنگتن در قبال خاورمیانه می نوشت گرفته شده است. این تارنما اولین وبلاگ برای دریافت جایزه 'آرتور راس' برای گزارش گیری و تجزیه و تحلیل مستقل از آکادمی دیپلماسی آمریکا در سال 2015 بود. این تارنما در سال 2008 راه اندازی شد و هدفش بیشتر تحلیل سیاستهای اتخاذ شده از سوی واشنگتن در قبال تهران بود'.
اروپام**7276 ** 1546