در 14 قرن گذشته، کتابی در منطقه جزیرة العرب در میان مردمانی که جهل و ظلمت بر آنها سایه افکنده بود؛ ظهور کرد و هر روز که از عمر این کتاب می گذشت مشتاقان آن بیشتر و معارف آن همچون چشمه زلالی جوشان بود. و امروزه با این که عصر تکنولوژی و صنعت و علم است باز هم کلام قرآن تازه و باطراوت است. برای این که به این نتیجه برسیم که قرآن کتاب آسمانی و الهی است قبل از هر چیز لازم است واژگان قرآن و وحی در لغت و اصطلاح بررسی شود.
قرآن در لغت و اصطلاح:
واژه قرآن مصدر است وبرای آن دو معنا ذکر کرده اند:
الف. به معنای جمع و گرد آوری است.
ب. به معنای خواندن است[1]
و در اصطلاح عبارت است از؛ کلامی الهی که خداوند آن را به تدریج به حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ خاتم پیامبران به زبان عرب و لهجه قریش نازل کرده است.[2]
وحی در لغت و اصطلاح:
وحی در لغت به معانی؛ اشاره، کتابت، نوشته، رساله، پیغام، سخن پوشیده، کلام خفی، اعلام در خفا، شتاب و عجله و... آمده است.[3] و در اصطلاح، اشاره ای است تند و سریع و با کلمات مرموز و غیر صریح و گاهی با صداهای نامعلوم یا با اشاره به وسیله بعضی از اعمال و حرکات و نیز از طریق کتابت انجام می گیرد.[4]
و نیز وحی در قرآن به معانی؛ اشاره پنهانی (مریم / 17)، هدایت غریزی (فصلت / 12)، الهام (قصص / 17)، و وحی رسالی یا سخن گفتن خدا با پیامبران (یونس / 2) آمده است.
از این که قرآن، کتاب الهی یا مکتوب بشر است، بحث های زیادی درباره آن نموده اند؛ ما در این جا نمونه ای از ادله ای که اثبات کننده الهی بودن قرآن است را بیان می کنیم:
1.همانند آوری قرآن
یکی از ویژگی های نوشتار بشری این است که می توان همانند او، کلماتی را ابداع کرد. امّا نسبت به قرآن نمی توان گفت که انسان می تواند همانند سوره ای از قرآن ایجاد کند. این مبارزه طلبی را خداوند، از بدو نزول قرآن اعلام نموده و فرموده است: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلی أَنْ یأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً» (اسراء / 88) اگر تمام انسانها و جنیان جمع شوند و بخواهند مثل این قرآن بیاورند؛ نمی توانند. هر چند بعضی، بعضی دیگر را کمک کنند.
این همانند آوری در تمام جهات است اعم از: بلاغت، فصاحت، نظم و نثر و... یعنی در هیچ جهتی نمی توانند مثل قرآن را بیاورند. در آیاتی دیگر این همانند آوری را به ده سوره (هود / 13) و در جای دیگر به یک سوره تقلیل داد. (بقره / 23) مبارزه طلبی قرآن به زمان خاصی و افراد خاصی اختصاص ندارد و شامل تمام زمانها تا قیامت می باشد.
تاریخ هم شاهد است که هیچ کس نتوانسته و نمی تواند با قرآن مبارزه کند و مثل آن را بیاورد و اگر هم کسی در صدد چنین کاری بر آمده خود را رسوا کرده است.[5] با این که یگانه مهارت عرب در آن دوره نظم و نثر و بلاغت در کلام بوده است، همچنین ولید بن مغیره که سخنور نیرومند و یکی از سرشناس اعراب بوده، در مقابل قرآن سر تسلیم فرود آورد و گفت: به خدا سوگند سخن محمد نه شعر است و نه سحر و نه گزاف، گویی بی خردان، بی گمان به گفته او، سخن خداست.[6]
2.هماهنگی آیات
از جمله ادله الهی بودن کتاب قرآن، عدم اختلاف آیات و هماهنگی بین آنهاست و قرآن نیز می فرماید: «أَ فَلا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کثِیراً» (نساء / 82) آیا در قرآن تدبیر نمی کنید و اگر از جانب غیر خدا بود در آن اختلاف بسیار می یافتید.
آیات قرآن در ظرف 23 سال و در مکان های مختلف و در زمان های گوناگون نازل شده و هیچ اختلافی در بین این آیات نیست و هماهنگی خاصی در آیات حاکم است، امّا یک انسان (هر چند متفکر و جزء نوابغ باشد) بر اساس اطلاعات علمی در سنین مختلف و تغییر روحیه و کیفیت تکامل فکری و عوامل موثر در دید جهان بینی در هنگام ضعف، قدرت، جنگ، صلح، ترس، امنیت، نیازمندی و غنی بودن... تأثیر بسزایی در نوشتار او دارد تا جایی که در مکتوباتش و تناقضات مشهود را ملاحظه می کنیم.
خداوند در جای دیگر می فرماید: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کتاباً مُتَشابِهاً مَثانِی» (زمر/23) خداوند بهترین سخن را نازل فرموده که سراسر آن شبیه به هم و هماهنگ با یکدیگر است.
آن چه که می تواند منشأ اختلافات و ناهماهنگی در سخن یک متکلم باشد این است که یا متکلم جاهل است یا دچار فراموشی شده امّا این ها در مورد خداوند فرض ندارد پس دیگر ممکن نیست قرآن که از جانب خداوند است کمترین اختلافی در آیاتش وجود داشته باشد.[7]
3.عدم تحریف قرآن
یکی دیگر از ادله ای که قرآن را کتاب آسمانی و معجزه به شمار می آورد عدم تحریف (کم یا زیاد و تبدیل و تغییر) قرآن است. همین که کتابی سالها پیش نازل شده و تاکنون کلمه ای اضافه و یا کم نشده است بالاترین اعجاز را به نمایش می گذارد و نشان می دهد که اراده الهی در مصونیت این کتاب دخالت دارد: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» (حجر/9) به درستی که ما قرآن را فرستادیم و حافظ آن خواهیم بود.
لذا قرآن دارای اوصافی مانند: عزیز، محکم، نور، ذکر، هادی و... است که نه شبهات علمی می تواند در او خلل ایجاد کند و نه حیله شیطان و نه با زور شمشیر می توان با او مبارزه کرد و از طرف دیگر با آمدن پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ ختم نبوت اعلام شد و ضرورت داشت در نبود پیامبر کتابی با تمام معیارها در میان بشر تا قیامت الگو و مرجع باشد. این کتاب نذیر برای عالمین (مدثر / 31) و تذکر برای بشر (فرقان / 1) است تا به تمام افراد بشر پیام خود را برساند و آن کتابی برای افراد بشر در تمام نسلها حجت است که تحریف نشده باشد،[8]این مطلب نشان می دهد که قدرت علمی فوق بشری بر تنظیم آن حکمفرما بوده است.
4.معجزات علمی قرآن
رشد علمی کنونی سبب شده است محققین کنکاشی در مسائل علمی آیات قرآن داشته باشند و کشفیات کنونی را با مطالب قرآنی (که نزولش در زمانی بود که کشفیات کنونی یک سرابی بیش نبود) موافق می بیند. تا جایی که دکتر بوکایی می گوید: اگر بشر نویسنده و مولف قرآن می بود چطور می توانسته است در قرن هفتم میلادی چنین بنویسد که امروزه با شناختهای دانشی نو موافق آید.[9]
نمونه ای از اعجاز علمی قرآن این است که هیئت بطلمیوس که علومش بر افکار بشر آن روز سایه افکنده بود معتقد بودند که زمین ساکن است و در حال حرکت نیست، فقط خورشید در حال جریان است[10] ولی قرآن تمام ستارگان و کهکشانها را ثابت نمی داند. و می فرماید: «لاَ الشَّمْسُ ینْبَغِی لَها أَنْ تُدْرِک الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّیلُ سابِقُ النَّهارِ وَ کلٌّ فِی فَلَک یسْبَحُونَ» (یس / 40) نه خورشید به ماه می رسد و نه شب بر روز سبقت می گیرد و همه در مدار خاصی شناورند.
5.جامعیت شگفت انگیز قرآن آن هم از پیامبر امّی
با بررسی ابعاد شخصیت فرهنگ رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ قبل از بعثت در می یابیم که، ایشان قبل از بعثت کتابی نخوانده اند و خطی ننوشته اند و برای کسب تحصیل به مدرسه ای نرفته اند؛ و امی بودنش در میان مردم عرب مشهور بوده است. در این هنگام مطالبی با مضامین بلند و محتوایی بس عالی و شیوا از پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ صادر می شد. این نشان می دهد که اعجاز قرآن و الهی بودن آن برای مردم فهمانده شود و هم شک و تردید را از مخالفان بزداید که قرآن نوشته ضمیر باطنی پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیست. «ما کنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِیمِینِک إِذاً لاَرْتابَ الْمُبْطِلُونَ» (عنکبوت / 48) ای پیامبر! تو هرگز پیش از این کتابی نمی خواندی و با دست خود چیزی نمی نوشتی. مبادا کسانی که درصدد (تکذیب) سخنان تو هستند؛ شک و تردید کنی.
از ما حصل گذشته این نتیجه به دست می آید که؛ کتابی که در زمان جاهلیت نازل شده و با محتوی و مضامین عالی و دارای بیان بلیغ و فصیح و وجود خبرهای غیبی و سازگاری با تمام زمانها و با طراوت بودن و بیان تمام مطالب تربیتی و هدایتی و... نشان دهنده آن است که قدرت مافوق بشری در تنظیم و بیان آن دخالت داشته است. و مکتوبات بشری عاجز از این گفتار هستند.
پی نوشت ها
[1] مفردات راغب، ماده قرا، دار القلم، دمشق، چ 1، 1992.
[2] القرآن الکریم و روایات المدرسین، علامه عسگری، ح 1، ص 261، بیروت، شرکت توحید نشر، 1417 ق.
[3] آموزش علوم قرآن، محمد هادی معرفت، ج 1، ترجمه سید محمد وکیلی، ص 29، چ 1، سازمان تبلیغات اسلامی، قم، 1372 ش.
[4] مفردات راغب، همان، واژه وحی.
[5] سیری در قرآن، علامه طباطبایی، مترجم سید مهدی آیت اللهی، نشر جهان آرا، چ 1، 1379 ش، ص 138.
[6] علوم قرآنی، معرفت، انتشارات التمهید، قم، چ 1، 1378ش، ص 352.
[7] عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن، نشر اسرا، چاپ اوّل، قم، 1378 ش، ج 1، ص 33.
[8] تفسیر موضوعی قرآن، جوادی آملی، ج 1، ص 333.
[9] مقایسه بین تورات، انجیل، قرآن و علم، دکتر بوکایی، ترجمه ذبیح الله دبیر، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، چ 3، 1365 ش، ص 166.
[10] ر.ک: پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، دکتر محمد علی رضایی اصفهانی، انتشارات مبین، رشت، 1380 ش، 2 مجلد.