روزنامه شهروند -به ناز مقدسی: «آتقیِ» سریال آینه عبرت حالا دیگر پیر شده است. «جواد گلپایگانی» بازیگر نقش اول این سریال که اواخر دهه ٦٠ و اوایل دهه ٧٠ مردم را پای تلویزیون می نشاند آنقدر خوب از پس نقش یک مرد معتاد برآمد که هیچوقت بازیش در فیلم هایی مثل آقای شانس رحمان رضایی یا نقطه ضعف محمدرضا اعلامی به این اندازه از او چهره نساخت.
چهره و میمیک صورت و اندام لاغر آتقی با آن لحن خاصش باعث شده بود تا مردم کوچه و خیابان هم به جای نام واقعیش او را صدا بزنند :«آتقی»! و این یعنی ماندگاری یک بازیگر در نقشی که به دل مردم نشست.
حالا ٣٠ سال از آن روزهایی که آینه عبرت از شبکه یک سیما پخش شد، می گذرد و در این فاصله زمانی، آتقی قصه آینه عبرت، روزهای پر فراز و نشیب و تلخی را در زندگی واقعیش تجربه کرد. روزهایی که به خاطر یک حادثه تلخ او را برای ١٤ سال راهی زندان کرد، روزهای سختی که باعث شد در زندان سکته کند و دستش از کار بیفتد، و همین گذر زمان در کنج زندان باعث شد تا برای خیلی ها به فراموشی سپرده شود. حالا او نزدیک به سه سال و نیم است که از زندان آزاد شده و به قول خودش در سن ٦٨ سالگی باید زندگی را از صفر شروع کند. در این گفت و گو با جواد گلپایگانی از صفر تا صد زندگیش صحبت کرد. از روزهای اوج شهرت تا حضیض تنهایی.
آقای گلپایگانی در چه محیط و خانوادهای به دنیا آمدید؟
من اهل گلپایگان هستم و در یک خانواده مذهبی به دنیا آمدم. ٥برادر و ٣ خواهر دارم.
معمولا خانوادههای مذهبی مخالف فعالیت بچههایشان در عرصه بازیگری هستند؛ پدر و مادر شما از اینکه وارد کار هنری شدید راضی بودند؟
پدرم بشدت مخالف بود، اما بعد از اینکه فوت کرد، اختیار افتاد دست خودم و در واقع من بعد از فوت ایشان پا به این عرصه گذاشتم.
تحصیلات دانشگاهی دارید؟
٢سال پیش دانشگاه، فیلمسازی ثبتنام کردم و الان دارم درس میخوانم.
چرا تصمیم گرفتید در این سن وسال به دانشگاه بروید؟
راستش میخواهم با گرفتن مدرک دانشگاهی دوران فیلمسازیام را به پایان برسانم. همکلاسیها و استادانم به من میگویند تو سرکلاسها نیا چون همه این درسها را به صورت اجرایی انجام دادهای.
میخواهید با مدرک دانشگاهیتان چه کار کنید؟
کاری که با یک تکه کاغذ نمیتوان کرد فقط به خاطر دل خودم درس میخوانم.
آن زمان یک پسر جوان اهل گلپایگان که فقط علاقهمند به بازیگری بود چطور توانست خودش را به دنیای فیلمهای سینمایی و تلویزیونی برساند؟
ببینید من از دوران دبیرستان در تئاترهای مدرسه شرکت میکردم و در همان زمان هم به خاطر عشقم به این کار خیلی زیاد به سینما میرفتم.آن زمان یکی از اقواممان به نام غلامرضا گمرکی تهیهکننده سینما بود و به من پیشنهاد داد تا با هم یک فیلم بسازیم، البته این فیلم مجوز اکران نگرفت تا سال 57 که دو فیلم ساختم و در فیلم زر خرید هم به کارگردانی رضا صفایی بازی کردم.
وضع مالیتان در آن دوران خوب بود؟ به این دلیل این سوال را میپرسم که شما با تهیهکنندگی وارد عرصه سینما شدید و بهطور معمول تهیهکنندهها هم آدمهای پولداری هستند.
بله. وضع مالی من خیلی خوب بود.
کسب و کار و شغل اصلیتان چه بود؟
سال ١٣٥٤ نمایندگی ایران خودرو داشتم. خودروهای ایسوزو، تویوتا و فیات وارد میکردم. رضا گمرکی هم علاوه بر نسبت فامیلی که با من داشت کارمندم بود و همان موقع بود که پیشنهاد داد در کنار کارم تهیهکنندگی فیلمهای سینمایی را هم انجام دهم.
وقتی وارد عرصه سینما و فیلمسازی شدید با کدام سلبریتیها و بازیگران قدیمی آشنا شدید و در ارتباط بودید؟
سال ٥٧ در فیلم باغ بلور در کنار مرحوم پرویز فنیزاده بازی کردم. با منوچهر وثوق هم سر فیلم زرخرید آشنا شدم و با هم بازی کردیم. آقای میری، اسدالله یکتا، محمود لطفی که با نقش شیرعلی قصاب بیشتر شناخته شد؛ همگی کسانی بودند که با آنها کار کردم و ارتباط خوبی داشتیم.
برویم سراغ دوران حضورتان در تلویزیون و سریال آینه عبرت. درواقع شما قبل و بعد از انقلاب در چند فیلم سینمایی بازی کردید، اما مردم بیشتر شما را با نقش «آتقی» شناختند و هنوز هم میشناسند. درست است؟
اتفاقا همین امروز قبل از اینکه به دفتر روزنامه شما بیایم مردم در مترو و خیابان جلو من را میگرفتند و میگفتند آتقی را خیلی دوست داشتند و سوالشان این بود که چرا دیگر بازی نمیکنی؟! بله آتقی اوج دوران کاری من بود.
از نقطه صد به صفر رسیدم
چطور به نقش «آتقی» رسیدید؟
اوایل دهه ٦٠ در چند کار سینمایی بازی و تهیهکنندگی کردم و بعد دوباره رفتم سراغ کار خرید و فروش خودرو تا اینکه یک روز محمود دینی به سراغ من آمد و گفت برای یک سریال میخواهند نقش یک مرد معتاد را بازی کنم. قرار بود این نقش ٣، ٢قسمت باشد، اما کار گرفت و من بهعنوان نقش اول سریال ماندگار شدم.
شنیدهام که شما حتی خیلی کم سیگار میکشیدید، اما از پس بازی در نقش آتقی که یک مرد معتاد و پای بساطنشین بود به خوبی برآمدید. تا جایی که هنوز هم آن لحن و تن صدای آتقی در بین آدمهایی که آن دوران پای تلویزیون مینشستند و سریال را دنبال میکردند، مانده است. چطور این نقش را درآوردید؟
نمایشگاه خودرو من در میدان گمرک قرار داشت وآنجا پاتوق آدمهای معتاد بود. صبح به صبح هم جنازه یکی از آنها از زیر پل یا توی جوب در میآمد. برای همین شرایط زندگیشان دغدغهام شده بود و وقتی سرکار بودم رفتارهایشان را زیرنظر داشتم و حتی آرزو میکردم که یک روز بتوانم فیلمی بسازم تا در آنها تأثیر بگذارد و از این منجلاب خودشان را بیرون بکشند. فکر میکنم دیدن و زیر نظر گرفتن رفتار و حرکات آنها باعث شد که بتوانم نقش آتقی را بهعنوان یک مرد معتاد دربیاورم.
در دهه ٦٠ شما در فیلم نقطه ضعف محمدرضا اعلامی بازی کردید. فیلمی که درواقع تهیهکنندهاش هم خودتان بودید و در همانسال هم فیلم شیلات رضا میرلوحی را تهیهکنندگی کردید. اما ظاهرا اوج شهرت شما از همان آینه عبرت شروع شد و درواقع این سریال اوج فعالیت هنری شما بود. میخواهم بدانم بعد از شهرت چه شد؟
آینه عبرت باعث شده بود سرم خیلی شلوغ شود و در آن ٧سالی که درگیر این پروژه بودم نه فرصت میکردم فیلم دیگری بازی کنم و نه فیلم بسازم. سال ٧٣ هم با اکبر عبدی در فیلم آقای شانس همبازی شدم و خلاصه بعد از آتقی جسته و گریخته پیشنهاد کار داشتم.
بنابراین تا اواسط دهه ٧٠ بازیگر پرکاری بودید، اما میدانم درسال ٨٠ حادثهای رخ داد که ورق زندگیتان را برگرداند. از آن اتفاق بگویید.
سال ٨٠ با یک عابر پیاده ٧٤ ساله تصادف کردم و او فوت کرد و این باعث شد به زندان بیفتم.
خودرویتان بیمه نداشت؟
من پشت فرمان پراید یکی از دوستانم بودم، اما بیمهاش تمام شده بود.
خب چرا به زندان افتادید؟ نمیتوانستید پول دیه را جور کنید.
آنموقع دیه ٦٠میلیون تومان بود و من توان پرداخت آنهمه پول را نداشتم.
شما که لیزینگ خودرو داشتید. چطور نتوانستید از سرمایهتان پول دیه را بدهید؟
من شریک داشتم و خودم سرمایه زیادی نداشتم. متاسفانه در این سالها که به خاطر پول دیه در زندان بودم خیلیها پشت سرم بدگویی کردند. چون در شرکت لیزینگ خودرو ماشینها را نسیهای میفروختم یعنی ٥٠درصد پول را میگرفتم و ٥٠درصد مابقی را قسطی میدادم. همین شد که وقتی برای ماجرای تصادف به زندان افتادم عدهای فکر کردند که من به خاطر این ماجرا به زندان افتادهام.
از هنرمندان کسی سراغ شما نیامد تا از زندان آزادتان کند؟
آقای دینی خیلی زحمت کشیدند و دنبال کارم بودند . یک بار هم به من گفتند ضرغامی فردی را به ملاقات من در زندان میفرستد تا کارم را درست کند، اما بعد متوجه شدم این موضوع ساختگی است چون شماره تلفنی که آن فرد به من داد اشتباه بود.
زندانیها شما را میشناختند؟
بله. خیلیها حتی من را آتقی صدا میزدند.
چندسال زندانی بودید؟
حدودا ١٤ سال.
بالاخره زمینه آزادی شما چطور فراهم شد؟ پول دیه را پرداخت کردید یا رضایت گرفتید؟
خانواده پیرمردی که با او تصادف کردم رضایت دادند و البته خیران گلپایگان هم در این زمینه خیلی برای من تلاش کردند.
جواد گلپایگانی بعد از اوج دوران هنریاش ١٤سال از عمرش را در زندان سپری کرد. بعد از آزاد شدن از حبس چه کردید؟
از صفر شروع کردم. سال ٩٤ که از زندان آزاد شدم چیزی نداشتم. قبل از این اتفاقات خانهام سعادت آباد بود، اما بعد در خیابان معلم ساکن شدیم. دوباره تصمیم گرفتم به سراغ علاقهام یعنی کار هنری بروم و یک دفتر سینمایی باز کردم و با یک گروه تمرین تئاتر میکنم.
می خواهید فیلم بسازید؟
بله.
سرمایهای برای فیلمسازی دارید؟
یک انبار دارم که اگر بتوانم بفروشمش میخواهم با پولش یک فیلم بسازم.
با بازیگران و هنرمندان در ارتباط هستید؟
من با تمام هنرمندان قدیمی در ارتباط هستم ولی با هنرمندان جدید نه، چون نمیشناسمشان! چون رفتار جدیدیها با رفتار ما فرق میکند و آنها حرمت قدیمیها را نگه نمیدارند.
هنرمندان جدید عرصه سینما و تلویزیون برخورد بدی با شما کردهاند؟
بله! بازیگران جوان به پیشکسوتان احترام نمیگذارند و در پشت صحنه فیلمها هرچه از دهانشان دربیاید به بزرگتر از خودشان میگویند یا شوخیهایی میکنند که در شأن سنوسال ما نیست!
عدهای از بازیگران قدیمی که حالا پیشنهادات کاری زیادی ندارند، معتقدند فضای کار در سینمای الان باندبازی شده. در واقع اگر عدهای جزو آدمهای محفلی سینما نباشند، طبیعتا پیشنهاد کار هم ندارند. برداشت شما بعد از ١٤سال دوری از این فضا چیست؟
بله. این مسأله درست است. من بعد از بیش از یکدهه دوری از این فضا، الان چیزهایی را میبینم که فکر میکنم غیرممکن بود ما این کارها را در آن دوران انجام دهیم. الان گروهبندی شده و هرکسی دوست و رفیق و دخترخاله و پسرخالهاش را سرکار آورده و دیگر خیلی به پیشکسوتان کار نمیدهند.
شما هیچوقت آدم محفلی نبودید؟
من یک اخلاقی دارم، هرگز به کسی خواهش نمیکنم به من کار بدهد؛ اگر رلی باشد که به من بخورد، به من میدهند، نیازی نیست من بگویم! هرکسی میتواند مثل من نقش معتاد را بازی کند، بیاید بازی کند. آقای پرویز پرستویی گفته که دوست دارد نقش یک معتاد را بازی کند، بیاید بازی کند و بعد مقابل کار من بگذارند. ببینید کدام بهتر هستیم.
یعنی معتقد هستید شما بهتر از پرویز پرستویی میتوانید نقش یک معتاد را بازی کنید؟
معتقد نیستم، مردم من را در نقش یک آدم معتاد قبول کردهاند و فکر میکنم همین پذیرش نشان میدهد بهتر از بقیه هستم.
در یکی از مصاحبههایتان گفته بودید که آنقدر در نقش آتقی جا افتاده بودید که خیلیها فکر میکردند شما در زندگی واقعیتان هم اعتیاد دارید. اینکه مردم شما را با آتقی میشناسند، برایتان خوشایند است یا نه؟
بله. یک زمانی این حرفها را پشتسرم میزدند، ولی من برای مردم کار میکنم و اگر این نقش برای آنها جا افتاده، هرچند قضاوتهای اشتباه عدهای به زندگی واقعیام لطمه بزند اما خوشحالم که در دل خیلیها آتقی ماندگار است، چون این سریال و این نقش در آن دوران تأثیر زیادی در افراد معتاد گذاشت و خانوادهها را نسبت به این بلای خانمانسوز آگاه کرد. یادم است وقتی برای فیلمبرداری به ستاد مبارزه با موادمخدر میرفتیم، مدام تلفنشان زنگ میخورد و خانوادهها از ما تشکر میکردند و حتی آنهایی که فرد معتادی در خانه داشتند، آدرسشان را میدادند که مثلا بچه یا شوهرم معتاد است بیایید، ببرید ترکش بدهید.
«آینه عبرت ٢»
آتقی با قرصهای روانگردان
الان محل کسب درآمد شما از کجاست؟
من هیچ درآمدی ندارم!
پس چطوری زندگی میکنید؟
برادرهایم به من میرسند.
تفریحتان چیست؟
تفریح من فقط کار است. از صبح که از خانه بیرون میآیم، دنبال کار سینما هستم تا شب که به خانه میروم. در خانهام فقط جدول حل میکنم، چون با این سرگرمی میخواهم مغزم کار کند.
شما در زندان سکته هم کرده بودید که باعث شد دست چپ شما از کار بیفتد.
بله. ١٢سال پیش در زندان سکته کردم و دستم از کار افتاد.
اگر ١٤سال زندان را از زندگیتان حذف کنید، فکر میکنید روند زندگی و کار هنری شما به چه شکلی پیش میرفت؟
من فکر میکنم این ١٤سال من را به اندازه ٦٨سال عمرم عقب انداخت، چون همه چیز من متلاشی شد، کارم و عشقی که نسبت به ساختن فیلم داشتم، متلاشی شد. گاهی بچههایم به من میگویند بابا اگر رفتگر بودی، الان بعد از این همهسال کارکردن حداقل خانه داشتی و سر رفتگر شده بودی! ٥٠سال در این سینما بودی، الان چه کارهای؟!
چند فرزند دارید؟
من ٢ دختر و یک پسر دارم.
آنها به چه کاری مشغول هستند؟
پسرم خواننده است و یکی از دخترهایم ازدواج کرده و دختر دیگرم در خانه خودمان است.
از اینکه عمرتان را صرف دنیای سینما و فیلم کردهاید، پشیمان هستید؟
من خودم چون به این کار عشق و علاقه دارم، با همه ناملایماتش میسازم اما جواب بچههایم را نمیتوانم بدهم!
بزرگترین چالش این روزهای جواد گلپایگانی که نه کسبوکارش مثل سابق به راه است و نه دیگر نقش اولی به او پیشنهاد میشود؛ چیست؟
اینکه اجازه نمیدهند خودم کار کنم، بزرگترین چالش من است. من نمیخواهم کسی برای من کاری انجام دهد، فقط بیشتر از این سنگاندازی نکنند! یکسالونیم است که آقای صالحی وزیر ارشاد برای صندوق هنرمندان نامه نوشته است که جواد گلپایگانی در وضعیتی است که نیاز به کمک دارد و به اندازه ساخت ٢ فیلم به او وام بدهید یا فیلمهایش را بخرید اما نامه وزیر را که نشان میدهم، پرتش میکنند و میگویند آقای وزیر پولش را بدهد تا ما بخریم!
زمانی که شما در سریال آینه عبرت نقش آتقی را بازی کردید، الگوی مصرف در ایران موادمخدری مثل تریاک و هرویین بود اما در سالهای اخیر مصرف مواد روانگردان هم اضافه شده است. فکر میکنید در این شرایط نیازی به ساخت سریال آینه عبرت ٢ وجود دارد؟
اتفاقا مدتهاست که آقای میرباقری معاونت سیما پیشنهاد دادهاند با توجه به تغییر الگوی مصرف مواد در کشور سریال آینه عبرت ٢ ساخته شود اما سیمافیلم میگوید بودجه نداریم. ما میخواهیم در این سریال تأثیر مصرف مواد روانگردان را روی زندگی افراد معتاد نشان دهیم. مثلا پدری که شیشه مصرف میکند و فرزندش را به قتل میرساند. در واقع اگر سریال آینه عبرت ٢ ساخته شود، میخواهد مصائب و توهمات آتقی را با مصرف مواد روانگردان نشان دهد.
اگر خودتان بخواهید آتقی امروزی را نشان دهید، فکر میکنید در برابر مصرف روانگردان امروز چه شکلی شده باشد؟
بالاخره آتقی را میکشیدم به جایی که توهمات مصرف روانگردان روی ذهنش لحظات دلهرهآور اما آموزندهای را به بیننده نشان دهد.
آینه عبرت شما در زندگیتان چیست؟
آینه عبرت جواد گلپایگانی در زندگیاش این است که به هرکسی خوبی کنی، خودت به بدبختی میافتی! به هرکسی خوبی کردم یک ضربهای به من زده است، بروید در سینما و خارج از سینما بپرسید ببینید به چه کسانی خدمت کردم اما چه ناملایمات و قدرنشناسیهایی دیدهام! حتی کسی زنگ نمیزند حال من را بپرسد.