ماهان شبکه ایرانیان

سلفی با اموال دزدی برای جلب نظر دخترها

ما با همشهری‌های‌مان کل‌کل داشتیم و برای روکم‌کنی در محل‌های سرقت یا در پاتوق‌های‌مان با وسایل سرقتی عکس می‌انداختیم

عکس سلفی سارقان در خانه‌های ویلایی و در کنار اموال دزدی کار دستشان داد و باعث دستگیری آن‌ها شد.

به دنبال سرقت از خانه ویلایی مرد میانسالی در شمال تهران، مالک موضوع را با پلیس در میان گذاشت و پس از تشکیل پرونده برای کسب نظر قضائی به شعبه 3 بازپرسی دادسرای ویژه سرقت برده شد. درحالی‌که تحقیقات برای شناسایی سارقان خانه ویلایی ادامه داشت، کارآگاهان پلیس با سرقت‌های مشابه مواجه شدند. در همه پرونده‌ها سارقان از پنجره وارد شده بودند. درحالی‌که سرنخی برای ردزنی سارقان به دست نیامده بود، یکی از مال‌باختگان به پلیس مراجعه کرد و ردی از سارق در اختیار پلیس قرار داد.

مرد جوان گفت: چند شب قبل سارقان به غیر از طلا و جواهرات، فندک عتیقه‌ای را که یادگار پدر پدربزرگم بود، سرقت کردند. دیروز که در اینستاگرام صفحات و عکس‌های دیگران را می‌دیدم، ناگهان تصویر دو مرد را که یکی از آن‌ها فندک پدربزرگم را در دست داشت و داخل خانه‌ام عکس سلفی گرفته بودند، دیدم.

با سرنخی که شاکی در اختیار پلیس قرار داد، در نهایت چهار سارق دستگیر شدند. متهمان زمانی که در مقابل بازپرس احمدزاده قرار گرفتند، به سرقت‌های سریالی از خانه‌های ویلایی شمال و شرق تهران اعتراف کردند. آن‌ها در ساعتی مشخص از شب وارد خانه‌های ویلایی شمال و شرق پایتخت می‌شدند و سرقت‌های‌شان را انجام می‌دادند.

گفتگو با متهم
در ادامه گفت‌وگوی کوتاه با سردسته این باند درباره سرقت‌های‌شان را می‌خوانید.

چرا عکس سرقت‌ها را در فضای مجازی منتشر می‌کردی؟
ما با همشهری‌های‌مان کل‌کل داشتیم و برای روکم‌کنی در محل‌های سرقت یا در پاتوق‌های‌مان با وسایل سرقتی عکس می‌انداختیم. اوایل برای تعدادی از هم‌ولایتی‌ها تلگرام می‌کردم؛ اما وقتی تعداد سرقت‌ها بیشتر شد، تعداد افرادی که با آن‌ها کل‌کل می‌کردیم هم بیشتر شد. به‌همین‌دلیل عکس‌ها را در اینستاگرام می‌گذاشتیم که همه ببینند. البته ما با این عکس‌ها نظر دختر‌ها را هم جلب می‌کردیم.

عکس اموال مسروقه چه تأثیری در جذب دختران داشت؟
بعد از آنکه با دختر‌ها دوست می‌شدیم، مدام با وسایل سرقتی عکس‌های سلفی می‌فرستادیم تا تصور کنند خیلی پولدار هستیم. حتی بعضی از این وسایل سرقتی را به دوست‌دخترهایمان هدیه می‌دادیم.

سرقت‌ها را چطور انجام می‌دادید؟
سرقت‌های ما زمان داشت؛ از شش عصر تا 9 شب. خانه‌هایی را که چراغ‌های‌شان خاموش بود، انتخاب می‌کردیم و زنگ می‌زدیم. اگر کسی در را باز نمی‌کرد، دست‌به‌کار می‌شدیم.

چه چیز‌هایی را سرقت می‌کردید؟
هر چیز کوچک و گران‌بها از طلا و سکه گرفته تا کفش‌های مارک و... همه را برمی‌داشتیم.

با وسایل سرقتی چه می‌کردی؟
لپ‌تاپ‌ها را که دست به دست می‌فروختیم. برای طلا‌ها و جواهرات هم در بومهن و کرج و... مشتری داشتیم. البته ما یک دفترچه هم داشتیم که وسایل سرقتی را داخل آن می‌نوشتیم. من حتی یک حساب باز کرده بودم که در هر سرقت درصدی از آن را برمی‌داشتم و داخل حساب پس‌انداز می‌کردم؛ تا در زمان مبادا اگر وضعیت اورژانسی پیش بیاید، از آن حساب برداشت کنیم.

با همدستانت چطور آشنا شدی؟
همه همشهری و بچه‌محل بودیم. بعد از مدتی که به تهران آمدیم، تصمیم به سرقت گرفتیم.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان