ماهان شبکه ایرانیان

زندگی نامه برناردو برتولوچی

برناردو برتولوچی در شهر پارما در منطقه امیلیا-رومانیا در ایتالیا متولد شد. او بزرگترین فرزند پدرش آتیلیو بود. پدر برناردو شاعر، مورخ هنر و منتقد فیلم بود. برناردو در چنین محیطی رشد کرده بود.

وب‌سایت خاطرات سینما: برناردو برتولوچی در شهر پارما در منطقه امیلیا-رومانیا در ایتالیا متولد شد. او بزرگترین فرزند پدرش آتیلیو بود. پدر برناردو شاعر، مورخ هنر و منتقد فیلم بود. برناردو در چنین محیطی رشد کرده بود.

او در پانزده سالگی شروع به نوشتن کرد ، سوابق هنری پدر برتولوچی به او کمک فراوانی کرد.

برتولوچی یک برادر به نام گیوسیپ دارد که کارگردان تئاتر و نمایشنامه نویس است. همچنین پسرعموی او ، جیووانی برتولوچی، تهیه کننده است که برناردو با او در برخی از کارهایش همکاری کرده است.

همسر اول برتولوچی « آدریانا آستی » بود که در فیلم اولش « پیش از انقلاب » بازی کرد ، در سال 1978 او با « کلیر پیپلو » که فیلمنامه نویس انگلیسی است، ازدواج کرد.

  • نویسنده ؛ کارگردان ؛ تهیه کننده
  • تولد : 16 مارچ , 1941 در پارما
  • ملیت : ایتالیایی
  • سن : 77 سال

زندگی نامه برناردو برتولوچی

حرفه کارگردانی:

در ابتدا برتولوچی دوست داشت که مانند پدرش شاعر شود. او ابتدا با ادبیات در دانشگاه رم کار هنری خود را آغاز کرد و پس از مدتی برای نوشتن اولین کتاب‌اش جایزه Viareggio Premio و چندین جایزه معتبر دیگر نیز دریافت کرد.

پیر پائولو پازولینی فیلمساز بزرگ ایتالیایی برای انتشار نخستین کتاب برتولوچی کمک فراوانی به او کرد.

اندکی بعد برتولوچی دانشگاه را بدون فارغ­ التحصیلی رها کرد.

برتولوچی در سال 1961 به عنوان دستیار اول پیر پائولو پازولینی در فیلم « آکاتونه Accattone » با او همکاری کرد و در چند فیلم دستیار کارگردان سرشناس ایتالیایی بود.

در سال 1962 در سن 22 سالگی اولین فیلم سینمایی­ اش با نام « دروگر ظالم » و به تهیه کنندگی تونیو سروی و با فیلمنامه پیر پازولینی بود ، کارگردانی کرد.

این فیلم که درباره راز قتل یک زن روسپی است ، برتولوچی از فلش بک­هایی از صحنه جرم و فرد متهم استفاده کرد.

برتولوچی از آن دسته کارگردانانی بود که با پیشرفت سینمای ایتالیا در دهه 70 میلادی باید با تهیه کنندگان آمریکایی، سوئدی، فرانسوی و آلمانی کار می­کردند تا صنعت فیلم­سازی ایتالیا بر بحران اقتصادی جهانی اثر بگذارد.

این فیلمساز از کارگردانان نئورئالیست ایتالیا بشمار می‌رود ، سبکی که با روایتهایی شناخته می شود که در میان طبقه فقیر و کارگر روی داده و بیشتر نوعی انتقاد از وضعیت اقتصادی و اخلاقی دشوار ایتالیا پس از جنگ جهانی دوم دارد که تغییرات روحی، روانی و شرایط زندگی آن دوران را منعکس می کرد.

برتولوچی کار با پازولینی را کنار گذاشت تا به نظر شخصی خودش درباره سینما بپردازد. ایده­ ای که بر پایه زندگی شخصی افرادی بود که مجبور بودند با تغییرات ناگهانی در زندگیشان کنار بیایند.

مانند تغییرات درونی یا سیاسی که راه حلی برایشان نیست و اگر هم باشد راه آسان و درستی نیست!

« پیش از انقلاب » دومین فیلم او در سال 1964 با تحسین منتقدان روبرو شد. « دنباله‌رو 1970 » با بازی ژان-لویی ترنتینیان و استفانیا ساندرلی برنده جایزه دیوید دوناتلو بهترین فیلم شد و اولین نامزدی اسکار را برای برتولوچی به همراه داشت.

فیلم جنجالی « آخرین تانگو در پاریس 1972 » با بازی مارلون براندو ، ماریا اشنایدر و ژان پی‌یر لئو دو نامزدی اسکار دیگر برای او به دنبال داشت.

در طی ساختن فیلم « آخرین تانگو در پاریس » برتولوچی به تطبیق دادن کتاب دشیل همیت به نام Red Harvest به یک فیلم سینمایی فکر می­کرد. پایه و اساس این فیلم از فیلم Yojimbo بود که آن هم به نوبه خود بر اساس فیلم سرجیو لئونه، یک مشت دلار، بود. دلیل برتولوچی آن بود که او می­خواست اشکال دیگری را به سینما وارد کند.

و فیلم حماسی « 1900 » محصول 1976 با بازی رابرت دنیرو ، ژرار دوپاردیو و برت لنکستر ، جایگاه برتولوچی را به عنوان یک فیلمساز مولف تثبیت کرد.

برتولوچی در سال 1988 با فیلم حماسی « آخرین امپراتور » زندگی آیسین گیورو پو ، آخرین امپراطور چین را به تصویر کشید.

فیلم به صورت مستقل توسط تهیه کننده بریتانیایی، جرمی توماس تهیه شد؛ کسی که بعدها به تهیه کننده مورد علاقه برتولوچی تبدیل شد.

ساخت فیلم سه سال طول کشید و به طور کاملا مستقل تهیه شد.

برتولوچی فیلمنامه این فیلم را با همکاری مارک پیپلو نوشت. «آخرین امپراطور» زندگی پو را مانند آینه ­ای می­داند که عبور چینی­ها از فئودالیسم تا وضعیت فعلی آن به وسیله انقلاب را نشان می­دهد.

در شصتمین دوره آکادمی اسکار، « آخرین امپراطور » هر 9 قسمتی که نامزد شده بود را برد که شامل:‌ بهترین فیلم ، بهترین کارگردانی ، بهترین فیلمنامه ، بهترین فیلمنامه اقتباسی ، بهترین فیلمبردار ، بهترین تدوین ، بهترین طراحی لباس ، بهترین دکور ، بهترین موزیک و بهترین صداگذاری بود .

زندگی نامه برناردو برتولوچی

این فیلم در مجموع برنده 9 جایزه اسکار، سه جایزه بفتا، یک جایزه سزار و 9 جایزه دیوید دوناتلو شد و در اولین دوره جوایز فیلم اروپا در 1988 نیز جایزه ویژه داوران را گرفت.

« آخرین امپراطور » تنها فیلمی بود که اجازه ورود به شهر ممنوعه را برای فیلمبرداری، توسط دولت جمهوری خلق چین به دست آورد. برتولوچی این فیلم را به عنوان یکی از دو پروژه ممکن به دولت چین مطرح کرد. پروژه دیگر La Condition Humaine (کتابی از آندره مالرو) بود.

دولت چین « آخرین امپراطور » را ترجیح داد و بدون هیچ محدودیتی آن را قبول کرد. « آخرین امپراطور » تبدیل به اولین فیلم وسترنی شد که در چین و با همکاری کامل دولت چین ساخته شد.

« استراتژی عنکبوت »، « آسمان سرپناه »، « بودای کوچک » و « خیالباف‌‌ها » از دیگر ساخته‌های این فیلمساز است.

« من و تو 2012 » آخرین اثر ساخته برتولوچی می باشد که در بخش مسابقه شصت و پنجمین جشنواره کن به نمایش درآمد.

برتولوچی خدا را قبول ندارد. فیلم­های او معمولا سیاسی هستند. او ماکسیست را تدریس کرده و ویسکونتی ، کسی که هنرمندان خارجی زیادی را از دهه 60 میلادی استخدام کرد را دوست دارد .

برتولوچی به وسیله فیلم­هایش افکار و عقاید سیاسی­اش را بروز می­دهد، از این رو آنها معمولا اتوبیوگرافیک و بحث برانگیز هستند.

فیلم­های او از فیلم­های تاریخی بازسازی شده مقدم­تر هستند.

فیلم The Conformist ایدئولوژی فاشیس، ملیت و ملی­گرایی، طرح موسولینی برای ترور یک استاد فعال چپ سیاسی را مورد انتقاد قرار می­دهد و فیلم 1900 هم به کشمکش­های بین گروه­های چپ و راست می­پردازد.

او در تمام سال‌های کاری خود نگاه ویژه‌ به جهان پیرامون، پرداخت نامتعارف و خارج از قاعده به فیلم داشته است.

برتولوچی در آثارش از زاویه های گوناگون به این موضوع پرداخته و تعهد آدم رو به اون برانگیخته و یا تشویق کرده و از سوی دیگه توجه انسان رو به چیزی که داره جلب و با سفری که مخاطبان رو همراه خودش به اقصی نقاط دنیا میبرد به ارزش های پیرامونی اون داشته ها هدایت میکند .ضمن اون که کمبودهای فرهنگی سایر اقوام رو به چالش میکشد که شاید شاید پیامی نیز برای دولتمردان کم تعقل در دنیای بدون موازنه ثروت و توسعه باشد که برتولوچی در خلق این رویا و اندیشه موفق است.

برتولوچی در 10 سال اخیر به خاطر مشکلات ناشی از فتق دیسک کمر فعالیت چندانی نداشته است و بیشتر بر روی ویلچر خود به زندگی ادامه می دهد.

او در سال 2007 جایزه شیر طلایی یک عمر دستاورد جشنواره ونیز را دریافت کرد

سال 2011 نیز اولین نخل طلای افتخاری سالانه جشنواره کن به او اعطاء شد.

و در هفتادمین دوره جشنواه فیلم ونیز سال 2013، ریاست هیأت داوران این جشنواره را بر عهده داشت.


فیلم شناسی:

  • دروگر ظالم (1962) The Grim Reaper
  • پیش از انقلاب (1964) Before the Revolution
  • جاده نفت (کانال) (1965) Canale
  • عشق و غضب (1969) Love and Anger
  • دنباله ‌رو (1970) The Conformist
  • استراتژی عنکبوتی (حیله عنکبوت) (1970) The Spider’s Stratagem
  • آخرین تانگو در پاریس (1972) Last Tango in Paris
  • 1900 (1976)
  • الهه (ماه) (1979) La Luna
  • مصیبت مرد مضحک (1981) Tragedy of a Ridiculous Man
  • آخرین امپراتور (1987) The Last Emperor
  • آسمان سرپناه (1990) The Sheltering Sky
  • بودای کوچک (1993) Little Buddha
  • زیبایی ربوده شده (1996) Stealing Beauty
  • در محاصره (1998) Besieged
  • یک اپیزود از فیلم : یه ده دقیقه دیگه «دقایق مرده: ویولون‌سل» (2002) Ten Minutes Older: The Cello
  • رویا پردازان (خیال پردازان) (2003) The Dreamers
  • من و تو (2012) Me and You
  • ونیز 70 : بازنگری آینده (مستند) Venice 70: Future Reloaded (2013)

زندگی نامه برناردو برتولوچی


جوایز مهم کسب شده:

زندگی نامه برناردو برتولوچی

اسکار

  • برنده بهترین کارگردانی برای فیلم آخرین امپراطور
  • بهترین فیلمنامه اقتباسی برای فیلم آخرین امپراطور

برلین

  • برنده جایزه Journalists’ Special Award برای فیلم دنباله رو
  • برنده جایزه Interfilm Award – Recommendation برای فیلم دنباله رو

بافتا

  • برنده بهترین فیلم برای آخرین امپراطور

کن

  • برنده جایزه Honorary Golden Palm

ونیز

  • برنده جایزه Career Golden Lion
  • برنده جایزه Pietro Bianchi Award

عناوین کلی جوایز کارگردان:

  • Won 2 Oscars. Another 40 wins & 31 nominations

خلاصه داستان فیلم های برناردو برتولوچی:

1. داستان فیلم حیله عنکبوت 1972

زندگی نامه برناردو برتولوچی

برداشتی از اثر درخشان و متافیزیکی خورخه لوییس بورخس، شامل دل مشغولی های همیشگی برتولوچی ، درباره ی فاشیسم و پیدایش آن و سازش مردم با قدرت ؛ و سبب خلق اثر درخشان بعدی او در همین سال و با همین مایه یعنی سازشکار.

داستان فیلم : « آتوس مانیانی » (بروگی) وارد شهر کوچک تارا در دره ی پو می شود، جایی که پدرش « آتوس پدر » (بروگی) به دلیل کشته شدن به دست فاشیست ها در جریان اجرای اپرای « ریگولتو » چون قهرمانی مورد ستایش اهالی شهر است.

« درایفا » (والی) محبوبه ی پدرش ، به او می گوید که قاتل پدرش زنده است و …

2. داستان فیلم دنباله رو 1972

زندگی نامه برناردو برتولوچی

داستان فیلم : مارچلو کلریچی (ژان لویی ترنتینان) که متقاعد شده در نوجوانی یک راننده سمج را کشته سعی میکند با نزدیکی به هنجارهای جامعه گناهش را بشوید. پدرش دیوانه و مادرش معتاد است و با دختری بورژوا بنام جولیا (استفانیا ساندرلی) آشنا میشود.

به عضویت انجمن ضدجاسوسی فاشیستی درمیاید و مامور مراقبت از استاد سابقش میشود. مارچلو داوطلب رفتن به پاریس میشود اما قبل از آن به او اسلحه ای داده میشود…

3. داستان فیلم آخرین تانگو در پاریس 1972

زندگی نامه برناردو برتولوچی

در این فیلم بازیگرانی چون مارلون براندو و ژان-پیر لئو حضور دارند. این فیلم مملو از صحنه‌های جنسی می‌باشد و به همین خاطر در آمریکا به آن ردهٔ NC-17 داده شده است.

داستان فیلم : این فیلم در مورد تنهایی نسل هاست و نگاه بسیار تلخی به روابط بشری دارد. این فیلم در مورد دو انسان است که هر دو مورد بی‌مهری واقع شده‌اند؛ یکی از طرفِ زن سابق خود که به او خیانت کرده، و یکی از طرفِ کارگردان جوانی که در عشق به دختر مردد است و او را بازیچه می‌پندارد.

این دو، به‌طور اتفاقی، در یک خانه، که به لطفِ فیلم‌برداریِ خوب، نمودی بسیار سرد و دلگیر دارد، با هم برخورد می‌کنند، ولی با دو دید متفاوت نسبت به یک‌دیگر:

دختر جوان که پشت و پناهی می‌جوید، پس از مدتی به مردِ جااُفتاده علاقه‌مند می‌شود، ولی مردِ بدبین، با رفتار دیگرآزارانه‌ای که با این دختر دارد، در صدد انتقام از نوع جنس زن است (زن سابقش پس از مدت‌ها خیانت به وی، خودکشی کرده).

با این همه، در پایانِ فیلم، نظرهای این دو مرد و زن در جهت عکس حرکت می‌کند: مرد عاشقِ دختر جوان می‌شود، و دختر، به علتِ این‌که فکر می‌کند از او سوءاستفاده شده‌، می‌خواهد مرد را ترک کند. این، برای داستان، پایانی تراژیک رقم می‌زند.

4. 1900 (1976)

زندگی نامه برناردو برتولوچی

فیلمی حماسی با بازیگرانی از جمله : رابرت دنیرو، دونالد ساترلند، دومنیک سندا، ژرار دوپاردیو، آلیدا والی و برت لنکستر در آن به ایفای نقش می‌پردازند.

داستان فیلم : این فیلم که در سرزمین پدری برتولوچی در امیلیا-رومانیا بازی شده، زندگی دو مرد در حین آشفتگی‌های سیاسی که در نیمه اول قرن بیستم دامنگیر ایتالیا شده بود را روایت می‌کند.

فیلم در جشنواره فیلم کن در سال 1976 هم به روی صحنه رفت، اما نتوانست به دور نهایی راه یابد.

برتولوچی در این فیلم اسطوره خود جامعه بورژوای ایتالیا را از آغاز صده 1900 تا اواخر آن به تماشاگر می نمایاند.

روابط حاکم در یک جامعه بورژوا ، مناسبات میان رعیت و مالک ، شکل گیری مارکسیسم در بین توده دهقانان ، شکل گیری فاشیسم و همه اینها انقدر بیان سینمائی فیلم شیرین و مبتنی بر تصویر است که زمان طولانی فیلم احساس نمی شود، زمان این فیلم 5 ساعت است.

داستان فیلم به قدری قوی به تصویر کشیده شده است که فیلم نه تنها برای مخاطبان خاص بلکه برای مخاطبین عام نیز جذابیت دارد.

1900 نیز مثل تمام آثار برتولوچی استفاده های آگاهانه و معنا داری از رنگ دارد. یکی از نمونه های زیبای آن در آخر فیلم است که مردم با گرداندن آن پارچه قرمز بزرگ در گرداگرد محوطه زندگیشان شادی میکنند و انعکاس نور از آن تمام خانه و زندگی آنان را سرخ کرده است.

تمثیلی زیبا از بسط کمونیسم بر زندگی آنان.

5. داستان فیلم ماه 1979

زندگی نامه برناردو برتولوچی

داستان فیلم : در توصیف این اثر شاید هیچ کلمه ای مناسب تر از “بی پروا” نباشد. برتولوچی در صحنه ای نسبتاً کوتاه از بازیگر “ادیپ” پازولینی نیز استفاده کرده تا جدای از هم بودی ، شخصیت های این دو فیلم (به تمثیل در صحنه ای با هم می رقصند) ادای دینی نیز باشد به پازولینی؛ هم به مثابه ی استاد و هم کسی که این سوژه را متقدماً در روایتی اسطوره ای به تصویر کشیده است.

بی پروایی صحنه های عشق بازی مادر و پسر تا بدانجاست که شاید برای سلف اش : “پازولینی” نیز با آن بی پروایی های مثال زدنی که او را بود (رک : سالو – قصه های کانتربری -دکامرون و …) متصور نبود.

باید بی پروایی و جسارت حیرت آور این استاد را در به تصویر کشیدن “تابو” هایی این چنین که از غریب العادت ترین مفاهیم روانکاوی و عرفی است را به حق ستود.

6. داستان فیلم آخرین امپراطور 1987

زندگی نامه برناردو برتولوچی

درباره ی فیلم : نام فیلمی است که زندگی پویی، آخرین امپراتور چین را به تصویر درآورده است. این فیلم، جایزهٔ اسکار بهترین فیلم را در سال 1987 بدست آورد. آخرین امپراتور بر اساس کتابی به همین نام ساخته شده است.

7. داستان فیلم آسمان پناه برده 1990

زندگی نامه برناردو برتولوچی

فیلم داستان : شرح یک سفر در دل سرزمینهای بکر افریقاست ، بیابانهای افریقایی و تم عربی آن بیش از بقیه آثار برتولوچی مخاطب را به یاد استاد گرامی اش پازولینی کبیر می اندازد.

که پایان بندی باز آن سفر را بی پایان در دل دنیای برتولوچی رها می کند. شاید از نظر تکنیکی در حد شاهکارهای او در دهه هفتاد نباشد ؛ اما مشاهده آن بیشترین لذت را در بین فیلمهای این استاد ایتالیایی به بیننده می دهد.

ظرافت طبع برتولوچی در انتخاب لوکیشن در این فیلم هم مانند دیگر آثار این نابغه سینما یکی از ویژگیهای اصیل فیلم را تشکیل می دهد. البته بی انصافی است اگر نقش مدیر فیلمبرداری ارزنده اش را هم در نظر نگیریم.

مانند بسیاری دیگر از فیلمهای برتولوچی بخش عظیمی از زیبایی و لذتی که این فیلم به تماشاگر می دهد وامدار ویتوریو استورارو ست.

8. داستان فیلم بودای کوچک 1993

زندگی نامه برناردو برتولوچی

داستان فیلم : یک فیلم درام ایتالیایی-فرانسوی و بریتانیایی محصول سال 1993، به کارگردانی برناردو برتولوچی است. در این فیلم بازیگرانی همچون کریس آیزک، بریجیت فوندا، روچنگ اینگ و کیانو ریوز در نقش شاهزاده سیدارتا ایفای نقش می‌کنند.

9. داستان فیلم زیبایی ربوده شده 1996

زندگی نامه برناردو برتولوچی

داستان فیلم : این فیلم لوسی دختر 19 ساله و باکره را نشان می دهد که به ظاهر برای ساخته شدن پرتره ای از او توسط یکی از آشنایان مادرش به تپه ای در ایتالیا باز می گردد. اما او در واقع به جستجوی دو چیز می پردازد؛ گذشته و آینده خود.

هویت او ناشناخته است زیرا از محتوای شعر های مادرش پی برده است که پدرش کس دیگری است “آن مرد یک چاقو داشت، با لهجه حرف می زد و متاهل بود.”او همچنین به دنبال عشقش نیز هست.

به ظاهر در 15 سالگی عاشق پسری می شود وپس از ترک ایتالیا از او نامه هایی دریافت می کند، ولی به ناگاه نامه ها قطع می شود.اما او هنوز دل در گرو آن عشق دارد وبدان متعهد است.زیرا آن نامه ها به خصوص یکی از آنها بوی واقعی عشق می داد.

10. در محاصره 1998

زندگی نامه برناردو برتولوچی

داستان فیلم : محاصره شرح زندگی دختر آفریقایی جوانی به نام شاندرویی است که پس از دستگیری شوهرش به دست نظامیان دیکتاتوری که بر کشور محل سکونتشان حکومت میکند. به ایتالیا آمده و درخانه آهنگساز جوان انگلیسی الاصلی به نام کینسکی کار می کند.

محاصره فیلمی است که از جهات مختلفی در کارنامه برتولوچی و به خصوص پس از فیلم زیبایی ربوده شده یک نقطه عطف به حساب می آید.

تفاوت محاصره با دیگر آثار برتولوچی را باید در تغییر نوع نگاه او به روابط حاکم در بین شخصیت های فیلم هایش جستجو کرد ، روابطی که در بسیاری از آثار او روابطی صرفا جسمانی اند .

به طور کلی مفهوم سکس و نمایش روابط جسمانی صرف در سینمای برتولوچی مفهومی کاملا درونی و حتی در بعضی موارد دارای پس زمینه های فلسفیست.

شاید بتوان وجود چنین روابطی را در تاثیر گرفتن او از سینمای بزرگی چون پازولینی جستجو کرد زیرا او فیلمسازی را با دستیاری و شاگردی استادی چون پازولینی آغاز کرده است.

11. داستان فیلم رویاپردازان 2003

زندگی نامه برناردو برتولوچی

داستان فیلم : فیلمی دراماتیک محصول سال 2003 بریتانیا/فرانسه می باشد ، موضوع این فیلم بازسازی پاریس 1968 و دربارهٔ بیداری سیاسی، بحران بلوغ و آزادی جنسی در بستر رویدادهای مه 1968 پاریس است.

برتولوچی این فیلم را بر اساس رمان معصومان مقدس (Holy Innocents) نوشته گیلبرت ادر (Gilbert Adair) نویسنده اسکاتلندی ساخته‌است.

موسیقی این فیلم ترکیبی از آهنگ‌های دهه 60 و موسیقی برخی از فیلم‌های موج نویی گدار مثل پیرو خله و دسته جدا افتاده‌ها است.

تمام آهنگ‌هایی که در فیلم شنیده می‌شود ، آهنگ‌های قدیمی مربوط به دهه 60 از خوانندگان آمریکایی و فرانسوی مثل باب دیلن، جیمی هندریکس و ادیت پیاف است.

12. داستان فیلم من و تو 2012

زندگی نامه برناردو برتولوچی

داستان فیلم : جدیدترین فیلم برناردو برتولوچی آخرین بازمانده نسل سزارها و کارگردان صاحب سبک و جنجالی سینمای ایتالیا که آثارش به واسطه نگاه ویژه و خارج از قاعده ای که در فیلم هایش دارد ، مورد توجه و استقبال منتقدان قرار گرفت.

آخرین فیلم او با عنوان «من و تو» با نگاهی به داستان کوتاهی از « نیکولا آمانیتی » نویسنده ایتالیایی ساخته شده است.

داستان فیلم « من و تو » زندگی پسری نوجوان و خواهرش را به تصویر می کشد که معتاد است، پسر با وجود درون گرایی و مسائل خاص اش تلاش می کند، حامی خواهرش هم باشد و ….


مطالب گوناگون از برتولوچی:

رسوایی فیلم «آخرین تانگو در پاریس»

برتولوچی در سال 1972 با فیلم بحث برانگیز آخرین تانگو در پاریس بدنام شد.

این فیلم اولین فیلم برتولوچی در خارج از ایتالیا با ستاره‌های آمریکایی بود که داستان آن بر پایه روابط جنسی یک زن جوان (ماریا اشنایدر) و مردی میان سال (مارلون براندو) بنا شده است.

صحنه­ ای که تجاوز به جین توسط پاول صورت می­گرفت، در میان تصاویر دیگری از اشنایدر جوان که استثمارگرانه تصور می­شد، باعث نگرانی جدی نماینده زنان شد.

در طول فیلم سازی، اشنایدر 20 ساله از این صحنه آگاهی نداشت و در حقیقت فقط چند لحظه قبل از فیلمبرداری این صحنه به او گفته شده بود که کاراکتر او مورد تجاوز قرار خواهد گرفت.

اشنایدر گفت که او در طول صحنه فیلمبرداری به خاطر اهانت خشونت آمیز براندو و برتولوچی واقعا گریه می­کرد. به خاطر این موضوع اشنایدر به طرفدار حقوق زنان تبدیل شد، او به­خصوص برای احترام به زنان کارگردان و بازیگران زن در فیلم­ها و رسانه­ ها مبارزه می­کرد.

BBC در گزارشی در 6 اردیبهشت 1390 درباره برتولوچی در مورد فیلم “آخرین تانگو در پاریس” نوشت: « آخرین تانگو در پاریس، شاید رادیکال ‌ترین و جنجالی ترین فیلم برتولوچی درباره روابط جنسی آزاد در دنیای مدرن امروز باشد.

فیلمی که سال‌ها در ایتالیا و کشورهای دیگر اجازه نمایش نداشت. دولت ایتالیا دستور داد تمام نسخه‌های فیلم را نابود کنند و دادگاه عالی ایتالیا حتی برای برتولوچی حکم زندان تعلیقی صادر کرد.

فیلمی که مدل جوانی به نام “ماریا اشنایدر” را با بازی در نقشی غیرمتعارف و تروماتیک در برابر مارلون براندو، به شهرت رساند و در عین حال باعث افسردگی و بیزاری او از سینما شد. »

در سال 2013 برتولوچی از رفتارش با اشنایدر ابراز تأسف کرد و گفت:

«ماریای بیچاره. من هیچ­وقت مناسب ندیدم که از او بخواهم که مرا ببخشد. او تنها یک دختر 19 ساله بود مانند بازیگران فیلم من و تو و قبل از آن در فیلمی بازی نکرده بود.

ممکن بود بعضی اوقات در فیلم من به او نگویم که چه اتفاقی قرار است بیفتد، چون می­دانستم بازی­اش بهتر می شود، بنابراین وقتی ما این صحنه را با مارلون فیلمبرداری می­کردیم من با چاپلوسی چیزی به او نگفتم.

من می­خواستم یک عکس­ العمل واقعی از نا امیدی و عصبانیت را ببینم.»

براندو هم احساس می­کرد که برتولوچی به او اهانت کرده است و تا سال­ها با او حرف نزد. «آخرین تانگو در پاریس» کاراکتر مارلون براندو (پاول) را به گونه­ای به تصویر می کشد که تلاش می­کند با به بازی گرفتن روح و جسم یک دختر جوان با مرگ وحشیانه همسرش کنار بیاید.

این فیلم باعث ایجاد پرونده کیفری برای برتولوچی در ایتالیا برای صحنه تجاوز شد و فیلم توسط کمیسیون سانسور توقیف شد و دستور نابودی همه نسخه­ های آن داده شد.

یک دادگاه ایتالیایی حقوق شهروندی برتولوچی را برای 5سال لغو و او را محکوم به 4 ماه زندانی معلق کرد.

سال­ها بعد از اینکه کمیسیون سانسور معلق شد فیلم دوباره آشکار شد، چون برتولوچی یک نسخه مخفی از آن­را نگه داشته بود و فیلم در نسخه­ای با کمی سانسور پخش شد.

نسخه اصلی و نسخه­ا ی که در خارج از کشور نگهداری می­شد به صورت دی وی دی مورد استفاده قرار گرفت.

واکنش برتولوچی به بازداشت جعفر پناهی:

در اوایل مارس 2011 (اسفند 1389)، سینماگران ایتالیایی در حمایت از جعفر پناهی در شهرهای رم و تورین مراسمی با نام “شبی در حمایت از سینمای ایران” برگزار کردند.

این مراسم آن قدر برای جریان های ضد انقلاب اهمیت داشت که تصمیم گرفتند آن را به صورت مستقیم از تلویزیون دولتی ایتالیا پخش کنند و از شخصیت هایی سینمایی چون برناردو برتولوچی، “مارکو مولر”، مدیر جشنواره سینمایی ونیز، “اوگو گرگورتی”، رئیس اتحادیه سینماگران ایتالیا دعوت کردند.

زندگی نامه برناردو برتولوچی

در این شوی رسانه ای، فیلم “دایره” جعفر پناهی و فیلم کوتاه “آکاردئون”، آخرین ساخته وی به نمایش در آمد. برناردو برتولوچی با همه مریضی و بیماری در این مراسم شرکت کرد در حالی که روی صندلی چرخداری نشسته بود.

برتولوچی در حالیکه روبان سبز رنگی به دستش بسته بود آخرین نامه جعفر پناهی خطاب به سینماگران را که چندی پیش در جشنواره فیلم برلین قرائت شده بود، بازخوانی کرد و درباره کرامات آزادی و حقوق طبیعی انسان‌ها و جعفر پناهی سخن گفت.

جعفر پناهی، کارگردانی کم مخاطب، پس از حوادث انتخابات سال 1388 اقدام به ساخت فیلم علیه نظام جمهوری اسلامی کرد و پس از آن بازداشت شد.

دیدار و گفتگوی بهمن قبادی با برناردو برتولوچی در سال 2005:

با مرگ میکل آنجلوآنتونیونی ، از نسل کارگردانان بزرگ ایتالیا که تاثیر عمیقی در سینمای مدرن اروپا وجهان گذاشتند، تنها برناردو برتولوچی باقی مانده است.

برتولوچی کارگردان صاحب سبک و جنجالی سینمای ایتالیا که آثارش همیشه مورد توجه منتقدان قرار گرفته، اعلام کرد قصد دارد که در ساخت فیلم بعدی اش از بهمن قبادی کارگردان ایرانی بعنوان دستیار استفاده کند.

این خبر تا زمان ساخت فیلم برترلوچی که از سه سال پیش تاکنون ساخته نشده، هنوز تازه است. اما ماجرای این پیشنهاد به دیداری برمی گردد که قبادی در پاییز 2005 در رم با برتولوچی داشت.

برتولوچی در این گفت و گو که چندین ساعت به طول انجامید با کارگردان جوان ایرانی از هر دری سخن گفت و شنید.

این گفت و گو در پاییز 2005 در خانه برناردو برتولوچی انجام شده است؛ گفت و گویی که چندین ساعت ادامه یافت و موضوع های متفاوت و گسترده ای را در برگرفت.

آنچه در اینجا به چاپ می رسد، تنها بخش کوچک و انتخاب شده ای از آن گفت وگوی گرم و صمیمی است.

قبادی: هیچ وقت فکر نمی کردم فیلمسازی را که آثارش مثل “بودای کوچک”، “آخرین امپراترر” و “آسمان سرپناه” جزو فیلم هایم محبوبم بوده، از نزدیک ببینم.

خیلی خوش حالم به رم آمدم که تو را ببینم. راستش، دو سه ماه پیش، دستیار اجرایی ام در دفترکارم، گفت، ایمیلی از آقایی به نام برناردو رسیده که خیلی از فیلم “لاک پشت ها…” تعریف کرده است.

پرسیدم برناردو کیست؟ و چون خیلی با سینما آشنایی ندارد، گفت نمی دانم! اصلا فکر نمی کردم که برناردویی که درباره اش صحبت می کردیم، همان “برناردو برتولوچی” کارگردان محبوب و بزرگ سینما باشد.

واقعا گمان نمی کردم آدمی به بزرگی تو، وقت و فرصت داشته باشد که نشانی ایمیل مرا پیدا کند و میل بفرستد. این کار به من خیلی دلگرمی داد و مرا به این نتیجه رساند که خودم را باور کنم.

“برناردو برتولوچی” عزیز، تو جزو آنهایی هستی که ستایشش می کنم

برتولوچی: (می خندد) از این که اینطوری به من نگاه می کنی ممنونم. وقتی “زمانی برای مستی اسب ها” را دیدم، احساس کردم توسط یک فیلم ساز جوان اتفاق ویژه ای افتاده و این یک کار خوب است.

بعد، وقتی درجشنواره رم “لاک پشت ها پرواز می کنند” را دیدم، به خاطر تاثیر و فشار شدید فیلمت، یک ساعت گردنم درد می کرد.

این فیلم به من می گوید که تو مهر و نگاه خودت را به عنوان یک فیلمساز حرفه ای به آن زده ای. “لاک پشت ها…” فیلمی قوی و به شدت تاثیر گذار است.

بعد از این که بار اول فیلم را دیدم، به چند تا از دوستانم از جمله نانی موره تی تلفن کردم و خواستم بیاید که دوباره فیلم را با هم ببینیم و برای دومین بار هم فیلم را با او، همسرم و چند نفر دیگر دیدیم.

از موره تی خواهش کردم فیلمت را در سینمای خودش به نمایش عمومی بگذارد.

قبادی: این ستایش کار مرا خیلی سخت تر می کند. همین الان دارم فکر می کنم فیلم بعدی و بعدترم را چه طور بسازم تا تایید شما را به همراه داشته باشد.

سوالی که همیشه از دوران دانشجویی در ذهنم بوده این است که چه گونه توانسته ای فیلم هایی مثل “بودای کوچک” یا “آخرین امپراتور” را در آن سالها و بدون استفاده از امکانات جلوه های تصویری کامپیوتری بسازی؟

اصلاً چطور توانسته ای این همه فیلم “بیگ پروداکشن” و تولیداتی به این گستردگی با فکرهای جذاب و نو را سازماندهی وهدایت و کارگردانی کنی؟

برتولوچی: فقط عشق به کار و سینما. سینما آنقدر برایم جدی بوده که بتوانم دست به اجرای چنین پروژه هایی بزنم.

قبادی: به من بگو چطور می توانم حتی اگر شده، به بخش کوچکی از توانایی تو در فیلم سازی و اجرای پروژه هایی با ابعاد آثاری که خلق کرده ای، برسم؟

با وجود فیلم هایی که ساخته ام، در اجرای بسیاری از ایده هایم احساس کمبود و توانایی می کنم. احساس می کنم کارهایی که کرده ام یا می خواهم انجام دهم، حتی با گوشه ای از ساخته های تو قابل قیاس نیست.

چطور می توانم به این موقعیت برسم؟ می خواهم این را بدانم!

برتولوچی: فیلم های خودت را دست کم نگیر؛ مخصوصاً “… مستی اسب ها” و “لاک پشت ها …” را . آن ها هم در همین شکل و شمایل، تولیدات کوچکی نیستند.

از تصاویر و ساختار فیلم می شود فهمید که چقدر زحمت و سختی کشیده ای و در چه شرایط مشکلی، آن هم با حضور آدم های آماتور، فیلمت را تولید کرده ای.

حالا تو به من بگو چطور اصلاً با این آدم های آماتور کار می کنی و چطور از این بچه هایی که تا به حال در هیچ فیلمی بازی نکرده اند یا حتی فیلمی ندیده اند، این قدر خوب و حرفه ای بازی می گیری؟

زندگی نامه برناردو برتولوچی

قبادی: زمانی که فیلم کوتاه می ساختیم، در منطقه کردستان بازیگر حرفه ای وجود نداشت و البته اگر هم بود، من پولی برای پرداخت به آنها نداشتم.

برای همین مجبور بودم خواسته یا ناخواسته از افراد غیرحرفه ای و بومی برای نقش های فیلمم استفاده کنم طبعاً ابتدا از حضور مادر و خواهرانم. همراه با بچه های در و همسایه برای بازی در فیلم هایم استفاده می کردم.

این استفاده مکرر از نابازیگران، مرا با خصوصیات و ویژگی های آنها بیشتر و بیشتر آشنا کرد و یاد گرفتم چطور از لحظه ها و روحیات آنها برای انطباق با حس ها و نقش های فیلمم استفاده کنم.

اما نکته مهمتر این است که من در فیلم هایم عملاً فیلم نمی سازم. یعنی قصد ندارم فیلم سینمایی به مفهوم متعارف ان بسازم.

بلکه تلاش می کنم تا زندگی موجود را به نوعی بازسازی کنم و کولاژی از این زندگی ها را انتخاب و با الگوهای شبه مستند وارد فیلم کنم. برای همین، عمده این نابازیگرها در شکلی البته هدایت شده توسط من، زندگی روزانه خودشان را دوباره به اجرا می گذارند.

برتولوچی: بچه های فیلم “لاک پشت ها…” به خصوص آگر ین، برادرش و بچه نابینا، آدم را با خودشان درگیر می کنند و تو اصلاً بعضی لحظه ها متوجه حضور دوربین نمی شوی.

درحقیقت این چیزی که در مورد شبه مستند بودن می گویی، کاملاً در فیلمت حس می شود و درآمده است.

قبادی: یک ایده بزرگ برای نوشتن فیلم نامه ای دارم که جزو پروژه های بلند پروازانه من است که البته احتمالاً برای در مقایسه با کارهایت ممکن است احمقانه به نظرت بیاید.

این طرح، درباره یک خبرنگار خارجی است که چند ماه در عراق زندگی می کند. می خواهم 80 درصد فیلم به زبان انگلیسی باشد و بتوانم از بازی یک سوپراستار زن مثل “آنجلینا جولی” یا “نیکول کیدمن” یا شاید هم “شارون استون” استفاده کنم.

دارم فکر می کنم چطور می شود این پروژه را به سرانجام رساند؟

برتولوچی: اصلاً کار سختی نیست، خیلی هم آسان است!..

قبادی: … آخر چطور؟! چون هم در عراق است و هم در کردستان. حالا چطور ممکن است یک بازیگر سوپراستار مثل این هایی که اسم بردم، حضور در چنین پروژه ای را بپذیرند؟

برتولوچی: هیچ کاری نشد ندارد! می خودم یادم هست 27 ساله بودم که فیلم “1900” را با حضور “رابرت دنیرو” و “ژرار دپاردیو” ساختم.

قبادی: خب این جوری یعنی که من هیچ وقت موفق نمی شوم! چون در 27 سالگی “1900” را ساختی اما من در سی و چند سالگی هنوز موقع فکر کردن به پروژه ای نظیر همین طرحی که برایت گفتم، احساس ترس و خطر می کنم و حتی نمی دانم واقعاً چه وقت امکان تولیدش فراهم خواهد شد؟!

برتولوچی: من می توانم کمکت کنم. اگر پروژه ات را آماده تولید کنی.

قبادی: خیلی ممنون. می خواهم به نکته ای اشاره کنم. این اواخر دارم سینمای موج نوی چین، موسوم به نسل پنجم، را مرور می کنم، ازجمله کارهای “ژانگ ییمو” و “چن کایگه” در پس زمینه کارهای شان تاثیر حضور تو را می بینم.

برتولوچی: راستش را بخواهی “کایگه و ییمو” چند هفته ای سرصحنه “آخرین امپراتور” به عنوان دستیار با من کار کرده اند.

قبادی: شاید علتش همین باشد! احساس می کنم آنها با حضور در پروژه ای مثل “آخرین امپراتور” به این نتیجه رسیده اند که اگر یک ایتالیایی به کشورشان آمده و چنین آثار بزرگی را ساخته، پس حالا آنها به عنوان یک چینی می خواهند در فیلم هایشان این عظمت را نشان بدهند.

فیلم هایشان را که می بینم احساس می کنم خیلی تلاش می کنند به سطح فیلم هایی مشابه فیلم های تو نزدیک شوند، البته آن هم با کمک جلوه های ویژه دیجیتالی.

ولی به اعتقاد من، فیلم هایشان به طور جدی به سمت سینمای هالیوود سرعت و گرایش دارد. اما در کارهای تو به خصوص در “آخرین امپراتور” مطلقاً چنین رویکردی دیده نمی شود.

تو سینماگر متفکر و متفاوتی هستی که حضورت در پشت دوربین را ، در قاب ها و کل اثر می بینیم. در شیوه کارگردانی، انتخاب و پرداخت قصه و نحوه روایت، این نکته به خوبی دیده می شود.

به خاطر همین هم هست که برتولوچی نه فقط برای من، بلکه برای بسیاری دیگر از عاشقان سینما، اسطوره است. درباره پروژه بعدی ات بگو.

برتولوچی: یکی دو سال آینده احتمالاً کار جدیدی را شروع می کنم که …

قبادی: … پس همین جا می خواهم موافقت ات را بگیرم که همانطوری که فرصتی به “ییمو و کایگه” برای حضور در پشت صحنه فیلمت دادی، من هم بتوانم در این کار تازه ات به عنوان دستیار افتخاری، چند هفته ای در کنارت باشم و سالیان سال پز این نکته را بدهم که دستیار تو بوده ام.

برتولوچی: اتفاقاً من هم می خواهم سرصحنه فیلمت باشم که ببینم چطوری فیلم می سازی و با بچه ها کار می کنی.

بهمن: پس من هم از همین جا به ایران و بخصوص کردستان دعوتت می کنم . شاید با دیدن ایران و سرزمین مادی ام تصاویر و ایده هایی به ذهنت رسید که زمینه ساخت فیلمی را فراهم کرد. من مطمئنم کردستان و آدم هایش تو را تحت تاثیر قرار خواهند داد.

برتولوچی: من سالها پیش یک بار به ایران آمده ام. یک کار مستند ساختم که حتی عباس کیارستمی چند سال پیش که مرا دید، گفت یادت هست که من در آن پروژه دستیارت بودم؟ و من فقط خندیدم چون هرچه فکر کردم یادم نیامد.

گفت وگوی برناردو برتولوچی با فروغ فرخ‌زاد

فروغ فرخ‌زاد اگر زنده بود اکنون سن برنادو برتولوچی کارگردان نام‌آور سینمای ایتالیا را داشت و شاید آوازه‌اش از او بلندتر بود. برتولولوچی در نیمه اول سال 1345 چند ماه قبل از حادثه مرگ فروغ به ایران آمد.

آن دو علایق کمابیش مشترکی داشتند: شعر می‌سرودند و فیلم می‌ساختند.

برتولوچی به ایران آمده بود تا فیلم مستندی برای شرکت‌های نفتی بسازد، و به واسطه آشنایی‌اش با ابراهیم گلستان و فروغ فرخ‌زاد در جشنواره سینمای مولف – پزارو، بار دیگر، با فروغ دیدار و گفت‌و‌گو کرد.

گفته می‌شود که فیلمبردار برتولوچی از گفت‌و‌گوی آن‌ها در « سازمان فیلم گلستان » فیلمبرداری کرده است، که اثری از آن، تا این زمان، به دست نیامده است.

اما نواری از این گفت وگو موجود است، که برتولوچی به فرانسه از فروغ سه سوال می‌کند، و فروغ به فارسی پاسخ می‌دهد.

متن این گفت‌وگو عیناً از روی نوار وانویس شده و اصالت بافت جمله‌ها و لحن فروغ حفظ شده است.

برناردو برتولوچی: چه رابطه‌ای میان روشنفکران ایرانی با مکتب‌های ادبی و هم‌چنین با مردم‌شان وجود دارد؟

اصولا رابطه میان افراد یک جامعه موقعی می‌تواند ایجاد بشود – یک رابطه معنوی – که یک مقدار ایده‌آل‌های معنوی، ایده‌آل‌های مشترکِ معنوی، توی جامعه وجود داشته باشد، و در جامعه ما فعلا یک همچون حالتی اصلا نمی‌تواند باشد، برای این‌که ما در یک دوره تحول زندگی می‌کنیم؛ یک دوره‌ای که مقدار زیادی از مسایل اخلاقی، تمام مفاهیم اخلاقی، هرچیزی که به اصطلاح پیش از این سازنده جامعه، سازنده روحیات جامعه ما بوده، این‌ها، همه‌اش درهم ریخته و حالا چیزهایی مختلفی جای آن‌ها هست.

حتی میان خود روشنفکران مملکت ما هم باز رابطه وجود ندارد، به خاطر این‌که، گفتم، آن چیزی که می‌تواند این رابطه را ایجاد کند، یک هماهنگی است در یک سلسله افکار، ایده‌آل‌ها، آرزوها، خواست‌ها و هدف‌ها که وقتی این هماهنگی وجد نداشته باشد، طبیعی است که این رابطه هم نمی‌تواند به وجود بیاید، و بنابراین اصلا رابطه‌ای نیست.

یک روشنفکر ایرانی تماشاچی جامعه‌اش است، یک جامعه‌ای که تقریبا بهش پشت کرده. روشنفکر آدمی است که در درجه اول یک فعالیت‌هایی می‌کند برای یک مقدار پیشرفت‌های معنوی.

به این آدم‌ها بیشتر می‌شود گفت روشنفکر تا آدم‌هایی که یک سلسله فعالیت‌های مثلا تکنیکی می‌کنند، مثلا فعالیت‌های اقتصادی می‌کنند، فعالیت‌ می‌کنند برای مثلا بالارفتن یک سلسله ساختمان، به‌وجود آوردن یک سلسله کارخانه، به‌وجود آوردن یک سلسله چیزهایی که یک مقدار رفاه اقتصادی تو زندگی مردم ایجاد می‌کند.

روشنفکر، به نظر من، آدمی است که فکر می‌کند برای حل مسایل معنوی زندگی…ما گفتیم روشنفکر ایرانی -پس مسئله محلی شد، مربوط می‌شود به ایران من درباره آن‌جایی که دارم زندگی می‌کنم، و راجع به آدم‌هایی که اطرافم هستند صحبت می‌کنم و این مسئله را قضاوت می‌کنم.

زندگی نامه برناردو برتولوچی

برناردو برتولوچی: به نظر می‌رسد که فیلم شما درباره جذام و جذامی‌ها است، اما شما قصد بیان موضوع و مفهومی عمیق‌تر از مسئله جذام داشته‌اید؟

بله، این طبیعی است که اگر من فقط می‌خواستم یک فیلمی راجع به جذام درست کنم، خب، یک فیلمِ محدود به مسئله جذام و جذام‌خانه می‌شد، یک فیلم جدی می‌شد، ولی این محل برای من یک نمونه‌ای بود، یک الگویی بود از یک چیز کوچک و فشرده شده‌ای از یک دنیای وسیع‌تر با تمام بیماری‌ها، ناراحتی‌ها و گرفتاری‌هایی که در آن وجود دارد، و من وقتی که می‌خواستم این فیلم را بسازم سعی کردم که به این محیط با یک همچو دیدی نگاه کنم.

برناردو برتولوچی: آیا در ایران با مسایل زیادی روبه‌رو هستید؟

طبیعی است. اگر که اسم این دوره را بشود گذاشت دوره شلوغ خب، پس باید گفت که ما به انتظار نتیجه بالارفتن این ساختمان‌هایی هستیم که به اصطلاح برای ایجاد یک مقدار پیشرفت مملکت لازم است، و منتظر نتیجه این بالا رفتن‌ها، و این ساختن‌ها هستیم.

سرانجام برتولوچی امروز در سن 77 سالگی بر اثر بیماری در خانه اش در رم پایتخت ایتالیا درگذشت.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان