روزنامه هفت صبح – مرجان فاطمی: ورود بازیگران سینما و تلویزیون به عرصه اجرای مسابقات و برنامه های تلویزیونی با مخالفت های زیادی روبهرو شد. خیلی ها به این مسئله معترض شدند.
که بازیگران نمیتوانند مجری های خوبی باشند چون علاوه بر اینکه اصول اجرا را نمیدانند، اطلاعات عمومی بالایی هم ندارند و مدیریت همه جانبه یک برنامه هم از دست شان خارج است.
موفقیت سروش صحت، محمدرضا گلزار، پژمان بازغی و اشکان خطیبی در اجرای «کتاب باز»، «برنده باش»، «کودک شو» و فصل اول «پنج ستاره» نشان داد که بازیگران لزوما مجریان بدی نیستند.
آنها هم میتوانند اطلاعات عمومی خوبی داشته باشند و یک برنامه را به درستی مدیریت کنند. اما این مسئله درباره تمام بازیگران مصداق ندارد. بعضی از آنها کاملا اشتباه به عرصه اجرا وارد شدهاند.
درباره اجرای ناموفق حمید گودرزی در مسابقه «پنج ستاره» بارها در همین صفحه نوشته ایم اما در گزارش امروز قصد داریم روی اجرای دانیال عبادی در مسابقه «هفت در سه» تمرکز کنیم و به این سوال پاسخ دهیم که آیا انتخاب چنین بازیگری برای این مسابقه پرهیجان درست است؟
چالش اول، سابقه بازیگری
بیاید قبل از اینکه وارد بررسی اجرای دانیال عبادی شویم کارنامه بازیگری این بازیگر را مرور کنیم. عبادی سال 85 توسط محمد هادی کریمی کشف شد و اولین بار برای فیلم «غیر منتظره» جلوی دوربین رفت.
خیلی ها منتظر بودند ببینند آیا عبادی با این استایل و چهره میتواند در سینمای ایران به یک محمدرضا گلزار ثانی تبدیل شود؟ اما او از همان ابتدا بازی ضعیف و کاملا تصنعی از خودش به نمایش گذاشت و همه را ناامید کرد.
عبادی در فیلم های بعدی هم نتوانست این ضعف را برطرف کند و جنبه های جدیدی از بازیاش به نمایش بگذارد.
در «امشب شب مهتابه» و «یکی از ما دو نفر» با اینکه در مواجهه با بازیگران قدرتمندی قرار گرفت و فرصت داشت خودی نشان دهد باز هم از این فرصت درست استفاده نکرد.
در قالب همان نقش همیشگی پسر خوش تیپ و گاهی عاشق پیشه باقی ماند تا جایی که دیگر چندان جدی گرفته نشد. در سال 1391 فرصت مهم بازی در نقش اصلی سریال «راستش را بگو» در اختیارش گذاشته شد اما در این سریال هم موفقیتی به دست نیاورد.
چالش دوم، اجرا باید چطور باشد؟
در یک مسابقه ترکیبی مانند «هفت در سه» که بخشی از مسابقه به پرسش و پاسخ و قسمتی دیگر به رقابت های بدنی اختصاص دارد، توانایی مجری در پیشبرد مسابقه اهمیت زیادی پیدا میکند چون نسبت به مسابقات اطلاعات عمومی یا علمی، تعامل بیشتری با مخاطب دارد و باید بتواند یک مسابقه را از ابتدا تا انتها به تنهایی مدیریت کند.
ضمن اینکه توانایی گزارشگری داشته باشد و درست مثل شرکت کننده در بطن هیجان قرار بگیرد و مخاطبان را هم در این هیجان سهیم کند.
اگر به خاطر داشته باشید سالها پیش مسابقه «راز سیب» با همین فرمول روی آنتن میرفت و آن زمان، یکی از دلایل جذابیت مسابقه، اجرای قابل قبول فرهاد جم بود.
این مجری لحظه به لحظه با شرکت کننده ها همراه میشد و سعی میکرد اضطراب هیجان را همانطور که هست به مخاطبان القا کند. فرهاد جم نه فریاد میکشید، نه اصطلاحات عجیب به کار میبرد و نه با تغییر صدا و لحن، هیجانی کاذب ایجاد میکرد.
طبیعتاً آن زمان، فرهاد جم هم از روی الگوهای مسابقات خارجی به این اجرا رسیده بود اما آنها را درست به کار میگرفت.
چالش سوم، اجرای هیجانی با کت و شلوار
همانطور که پیش تر گفتیم در مسابقات ترکیبی که علاوه بر پرسش و پاسخ، رقابت های بدنی و جست و جو گرانه هم در آنها به چشم میخورد، شیوه القای هیجان، اهمیت زیادی دارد.
بنابراین انتظار میرود مجری چنین برنامهای درست وسط میدان باشد، به اندازه شرکت کننده، فعالیت بدنی داشته باشد و رفتار و حرکاتش، به جنس مسابقه بیاید.
دانیال عبادی از همان قسمت اول، به جای اینکه پوشش اسپورت و از جنس مسابقه انتخاب کند با کت و شلوار به میدان آمد. طبیعتاً فردی که کت و شلوار رسمی به تن میکند دیگر نمیتواند وسط میدان مهیج مسابقه، آزادی عمل داشته باشد.
ایراد اجرا، دقیقا از همینجا شکل میگیرد. این که یک مجری بسیار جدی، با کت و شلوار کاملا رسمی و موهای مرتب که طبیعتاً باید اجرای سنگین و متینی هم داشته باشد وارد مسابقه ای میشود که در آن، هیجان حرف اول را میزند.
در واقع مجری، به عنوان نفر اول مسابقه، به وصله ای ناجور تبدیل میشود که از جنس مسابقه نیست و هر چقدر هم تلاش کند به این فضا نزدیک نمیشود.
چالش چهارم، ایجاد هیجان تصنعی
با توجه به آنچه درباره پوشش عبادی گفتیم او برای ایجاد هیجان در مسابقه، امکان حرکت بدنی ندارد و برای همین هم فقط با کلام هیجان ایجاد میکند.
همانطور که جدی سر جایش ایستاده است صدایش را بالا میبرد و با استفاده از عباراتی مثل «دمت گرم»، «ایوالله»، «عجب سید پر قدرتی داریم»، «چه میکنه این بازیکن» و ... سعی میکند به مسابقه هیجان دهد.
عبادی حتی در عرصه بازیگری هم بازیگر منعطفی نیست. بنابراین اینجا هم برای ایجاد هیجان فقط لحن صدایش را تغییر میدهد و از آنجایی که مسابقه از ابتدا تا انتها مهیج است، چاره ای ندارد جز اینکه مدام فریاد بکشد.
او حتی زمانی که در نقطه اوج هیجان مسابقه قرار دارد، باز هم حرکت بدنی خاصی ندارد. فقط تغییر را در لحن او حس میکنیم و از آنجایی که این صدای مهیج با حرکات او همخوانی ندارد، نمیتوانیم هیجان مسابقه را درک کنیم.
به نظر میرسد خود عبادی هم از ناتوانی در هماهنگی میان کلام و حرکات راضی نیست اما از آنجایی که تجربه ای در این زمینه ندارد، نمیتواند این هماهنگی را ایجاد کند.
چالش پنجم، ناتوانی در ارتباط با مخاطب
یکی از ویژگی های مهم یک مجری، توانایی ارتباط با مخاطب است؛ اتفاقی که در مسابقه «هفت در سه» شاهدش نیستیم.
دانیال عبادی کاملا رسمی برنامه را شروع میکند و چند دقیقه ابتدای مسابقه طوری با مخاطب رو به رو میشود که انگار متنی ادبی را از سر تا ته حفظ کرده است یا دارد از روی آن میخواند.
تا قبل از شروع مسابقه، ارتباطی میان او با مخاطبانش شکل نمیگیرد و در مراحل مختلف مسابقه هم اتفاق خاصی در این زمینه رخ نمیدهد. مجری برنامه، بدون اینکه به دوربین نگاه کند یا حرفی برای مخاطبان داشته باشد مثل یک گزارشگر ساده، فقط مسابقه را گزارش میکند و با شرکت کننده گپ میزند.
طبیعتا اگر موفق میشد راحت با مخاطبانش رو به رو شود و کاملا صمیمی با آنها گپ بزند، به همان اندازه هم در سهیم کردن آنها در هیجان مسابقه موفق میشد اما عبادی توانایی ایجاد این رابطه صمیمانه را با مخاطب ندارد و تا پایان مسابقه هم از گارد ویژه اش بیرون نمیآید و تلاشی برای ایجاد دوستی با آنها نمیکند.