ماهان شبکه ایرانیان

قبیله لختی‌ها: لطفا مزاحم نشوید، وگرنه شما را می‌کشیم!

"مردان وحشی، حدوداً بیشتر از پنجاه نفر، با سلاح‌های دست‌ساز دارند، دو یا سه تا قایق چوبی می‌سازند. نگرانیم که تا غروب وارد کشتی بشوند. نمی‌شوند جان همۀ خدمه را تضمین کرد."

لطفا مزاحم نشوید، وگرنه شما را می‌کشیم!
 
فرادید؛ از پادشاه تبعیدشدۀ بلژیک تا کشتی باری پرایمرز در سال 1981، برخورد با سنتینلی‌ها همیشه هم برای غریبه‌ها و هم برای جزیره‌نشینان با ضرر همراه بوده است.

به گزارش فرادید به نقل از گاردین، در سال 1981، یک کشتی باری به نام پرایمرز، در یک صخرۀ مرجانی در خلیج بنگال به گل نشست. پس از چند روز که در صخره گیر کرده بودند، یک دیدبان گزارش کرد که گروهی را می‌بیند که از جنگلی در چند صد متری خارج می‌شوند. خوشحالی ملوانان که فکر می‌کردند احتمالاً گروه نجات به سویشان می‌آید، با نزدیک شدن مردان فرونشست: این مردان تقریباً برهنه، نیزه‌ها و تیرکمان‌هایشان را به سوی کشتی تکان می‌دادند.

کاپیتان پرایمرز با بی‌سیم اینطور به دفترشان در هنگ‌کنگ خبر داد: "مردان وحشی، حدوداً بیشتر از پنجاه نفر، با سلاح‌های دست‌ساز دارند، دو یا سه تا قایق چوبی می‌سازند. نگرانیم که تا غروب وارد کشتی بشوند. نمی‌شوند جان همۀ خدمه را تضمین کرد. "

آن‌ها اعضای همان قبیله‌ای بودند که جان آلن چاو، میسیونر آمریکایی را در هفدهم نوامبر کشتند. خدمۀ پرایمرز نجات یافتند. موجهاس خروشان قایق‌های جنگجویان قبیله را عقب راند و باد تیر‌هایی که پرتاب می‌کردند را منحرف می‌کرد. پس از سه روز ترسناک، که طی آن خدمۀ کشتی با لوله، منور و دیگر سلاح‌های سرهم‌بندی شده به نگهبانی می‌پرداختند، یک کشتی نظامی هندی به نجاتشان آمد. پرایمرز هنوز همانجایی است که 37 سال پیش به گل نشست.

چاو در هنگام دور زدن جزیرۀ سنتینل شمالی، احتمالاً کشتی را دیده است. او به پنج ماهیگیر 25000 روپیه (275 پوند) داده بود تا سوار بر قایقی او قاچاقی به آنجا ببرند.
 
لطفا مزاحم نشوید، وگرنه شما را می‌کشیم!

همچون حادثۀ پرایمرز، کشته شدن چاو در حالی که سعی داشت ستینلی‌ها را، علیرغم قانون هند و هشدار‌ها نسبت به اینکه میکروب‌های خارجی می‌تواند موجب مرگ مردم قبیله شود، به مسیحیت فرا بخواند، دوباره توجه را به یکی از منزوی‌ترین جوامع بشری جلب کرده است.

برخورد میان این قبیله که تخمین زده می‌شود حدود 100 نفر باشند، با جهان خارج، یک گاهشمار خشونت‌بار است. در سال 1974، یک عضو گروه نشنال جئوگرافیک که در حال ساختن مستندی در این جزیره بود، از ناحیۀ پا هدف تیر کمان قرار گرفت.

سال بعد از آن، پادشاه تبعید شدۀ بلژیک پس از مشاهدۀ یک مرد قبیله‌ای تنها که از جنگل بیرون آمده بود و تیرکمان خود را به سمت کشتی پادشاه تکان می‌داد، از رفتن به جزیره منصرف شد.
 
در سال 2006، دو مرد که بدنبال آهن‌پاره‌های به جا مانده از کشتی‌ها بودند در این جزیره به گل نشستند و با تبر تکه تکه شدند. پلیس این هفته گفت که اجساد آن‌ها "همچون مترسک" از شاخۀ بامبو آویزان شده و رو به اقیانوس نصب شده بود.

اما آن‌هایی که تجربۀ معاشرت با سنتینلی‌ها را داشته‌اند، این موضوع را که آن‌ها ذاتاً تهاجمی هستند را رد می‌کنند. تی‌ان پاندیت، مردمشناسی که یکی از اولین ملاقات‌های موفق با این قبیله را در سال 1991 انجام داده، این هفته به یک خبرگزاری هندی گفت: "آن‌ها مردمی دوستدار صلح هستند. "
 
لطفا مزاحم نشوید، وگرنه شما را می‌کشیم!

ویوک رائه، که سابقاً ادارۀ جزایر آندامان و نیکوبار را که از قلمرو‌های هند هستند که جزیرۀ استینلی‌ها را هم شامل می‌شوند، بر عهده داشته نیز با تایید حرف‌های پاندیت، می‌گوید: "رفتار خصومت‌آمیزی که از خود نشان می‌دهند، نشانۀ عدم امنیت زیادی است که احساس می‌کنند. "

تردید شدید آن‌ها نسبت به غریبه‌ها، که اغلب به عنوان نوعی بربریت غیرعقلانی در مردمان این جزیره به آن نگاه می‌شود، احتمالاً دلایل موجهی دارد. پاندیت می‌گوید: "این تردید و بدبینی از نسلی به نسل بعد منتقل شده است. "

قرن‌ها پیش، مجمع‌الجزایر آندامن، معدنی برای تاجران برمه‌ای که تجارت برده می‌کردند محسوب می‌شد، که اعضای چهار قبیلۀ شکارچی-گردآورندۀ ساکن این جزایر را اسیر می‌کردند و به عنوان برده در جنوب شرق آسیا می‌فروختند. از سال 1857، این جزایر بدل به مستعمرۀ دائم بریتانیا شدند و از آن‌ها به عنوان زندانی برای کسانی که در شورش هندیان در آن سال دستگیر شده بودند استفاده می‌شد. آن شورش تا آن زمان بزرگترین قیام علیه حکومت استعماری در شبه‌قارۀ هند محسوب می‌شود.

کلیر اندرسون، استاد تاریخ در دانشگاه لستر می‌گوید: "بریتانیایی‌ها سیاستی را در پیش گرفتند که میان یکپارچه کردن این قبیله با جامعه، مهار آن‌ها و نابود کردن آن‌ها نوسان داشت. "

یکی از کار‌هایی که انجام می‌شد، به گروگان گرفتن اعضای قبایل و نگه داشتن آن‌ها به مدت چندین هفته بود، تا به آن‌ها ثمره‌های تمدن بریتانیا را نشان دهند. موریس ویدال پورتمن، از فرماندهان نیروی دریایی سلطنتی، این استراتژی را در جزیرۀ سنتینل شمالی به کار بست و دو فرد کهنسال قبیله و چهار بچه را که در یکی از سکونتگاه‌های داخل جزیره پناه گرفته بودند، ظاهراً تنها کسانی که نتوانسته بودند فرار کنند را به اسارت گرفت.

او بعد‌ها نوشت که اسرا "به سرعت بیمار شدند و پیرمرد و همسرش مردند، و بنابراین چهار کودک را با مقادیری هدایا به خانۀ خودشان بازگرداندیم. "

قبایلی که به حکومت بریتانیایی‌ها تن دادند، شاهد نابودی خود به سبب بیماری و زیاده‌روی در مصرف الکل، تنباکو، شکر و دیگر مضرات یکجانشینی بودند. در سال 1858، بر اساس سرشماری بریتانیایی‌‎ها، حداقل 5000 مردم قبیله‌ای در آندامان زندگی می‌کردند. تا سال 1931، تعدادشان به 460 تقلیل یافته بود.

حتی برای پورتمن هم موضوع آشکار بود، او به انجمن سلطنتی در لندن گفت: "ارتباط این قبایل با خارجی‌ها، هیچ چیز برایشان به همراه نداشته مگر ضرر، و برای من مایۀ تاسف بزرگی است که می‌بینیم چنین نژاد مطبوعی به این سرعت در حال انقراض است."

در جنگ جهانی دوم، آندامان صحنۀ نبرد و بمباران‌های سنگین بود. پی‌‍سی جوشی، استاد مردم‌شناسی در دانشگاه دهلی، حدس می‌زند که این موضوع روی سنتینلی‌ها تاثیر گذاشته است. "آن‌ها حتماً بخشی از آن خاطرات را در خاطرۀ جمعی خود دارند."

از سال 1967، مردم‌شناسانی که برای دولت هند کار می‌کردند، سعی برای اینکه با طمأنینه اعتماد سنتینلی‌ها را جلب کنند آغاز کردند و برایشان هدایایی از نارگیل، موز و میله‌های آهنی می‌فرستادند.
 
میله‌های آهنی بعدتر به صورت نوک پیکان تیر‌های قبیله که گهگاه به سوی محققان پرتاب می‌شدند، مشاهده شد. آن‌ها این امر را به صورت شاهدی بر این موضوع دانستند که این قبلیه که حداقل 30000 سال قدمت دارد، به جامانده از عصر دوران نوسنگی نیست. سبک زندگی آنان می‌توانست همچون هر جامعۀ انسانی دیگری تکامل یابد.

کاوش‌های همراه با انداختن هدایا، در دو دهۀ اخیر متوقف شده‌اند. سیاست فعلی دولت هند این است که فقط سنتینلی‌ها را به حال خودشان بگذارد.
 
بخشی از دلیل این موضوع، به تجربۀ هند با یک قبیلۀ آندامانی دیگر به نام جاراوا باز می‌گردد. در سال 1996، پسربچه‌ای جاراوایی در حالی که سعی داشت از یک سکونتگاه امروزی میوه بدزدد، دچار شکستگی پا شد. او را به بیمارستان بودند، و پنج ماه دوران نقاهتش به طول انجامید. او قدری هندی یاد گرفت و با پدیدۀ تلویزیون آشنا شد. سپس نزد قبیله‌اش بازگشت.

یک سال بعد، پسر گروهی از جاراوا‌ها را به بیرون از جنگل آورد تا پس از قرن‌ها خصومت، رسماً دست صلح قبیله را دراز کند. با این حال، به این تجربه با جاراوا‌ها به دید موفقیت و پیروزی نگاه نمی‌شود.
 
بیماری‌هایی نظیر سرخک به جان قبیله افتادند. مسئولان به این فکر افتادند که توریست‌ها را به تماشای این قوم‌ها ببرند. مردم‌شناسان در هراسند که این قبیله نیز در مسیر سایر قبایل رو به نابودی آندامان قرار گرفته باشد.

کانچان موخوپادهای، یک مامور سابق هندی که با گروه مردمشناس در این جزایر خدمت کرده، می‌گوید: "به تجربۀ دهشتناک قبلیۀ بزرگ آندامانی فکر کنید. آن‌ها به شکل انبوه مردند؛ و قبلیۀ اونگه، آن‌ها دیگر شکار یا ماهیگیر نمی‌کنند. به طور کامل به غذایی که مسئولان در اختیارشان می‌گذارند، وابسته شده‌اند. "

ماجراجویی ناکام چاو در جزیرۀ سنتینل شمالی، باعث خشم در هند شده و موضع دولت را تایید می‌کند. یک مردم‌شناس که با پروندۀ این میسیونر آمریکایی در ارتباط بوده است، گفته که هیچ برنامه‌ای برای رفتن به جزیره و بازگرداندن بقایای جسد او وجود ندارد.
 
این مسئول می‌گوید: "آن‌ها به سوی هر متجاوزی تیر پرتاب می‌کنند. این پیام آنهاست، می‌گویند، "به این جزیره نیایید"، و ما به این خواسته احترام می‌گذاریم."
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان