ماهان شبکه ایرانیان

نقد سریال Outcast: قسمت اول، فصل اول (ساخته جدید رابرت کرکمن)

پخش «رانده‌ شده» (Outcast)، سریال جدید رابرت کرکمن به تازگی از شبکه‌ی سینه‌مکس آغاز شده. زومجی در این مطلب به بررسی اپیزود اول این سریال می‌پردازد.

نقد سریال Outcast: قسمت اول، فصل اول (ساخته جدید رابرت کرکمن)

outcast

«رانده شده» تمام ویژگی‌‌های‌ لازمی که ما را برای آینده‌اش هیجان‌زده کند و تمام خصوصیاتی که تبدیل به یک سریال پرطرفدار و سرگرم‌کننده شود را دارد و البته این باعث نمی‌شود تا به دلایلی نگران آینده‌اش هم نشویم. بگذارید از نکات امیدوارکننده و جذابش شروع کنیم: «رانده‌شده» ساخته‌ی جدید رابرت کرکمن، خالق «مردگان متحرک» است که از روی مجموعه‌ی دیگری از کامیک‌بوک‌هایی نوشته‌ی خودش اقتباس شده است. اگر در «مردگان متحرک» کرکمن برداشت خودش از یک دنیای زامبی‌زده‌ی آخرالزمانی را روایت کرده بود، با «رانده‌شده» او سراغ دنیای شیاطین خبیث، موجودات ماورالطبیعه، انسان‌های تسخیرشده و مراسم‌های جن‌گیری رفته است. اگرچه با توجه به اپیزود اول، برداشت کرکمن از داستان‌های جن‌گیری به اندازه‌ی کاری که با زامبی‌ها کرده بود، بکر و دست‌نخورده احساس نمی‌شود، اما این پتانسیل وجود دارد که در ادامه این اتفاق بیافتد، یا حداقل «رانده‌شده» به سریال پرطرفداری مثل «مردگان متحرک» تبدیل شود.

شاید در حال حاضر تنها سریال باپرستیژ، متفاوت و درجه‌یکی که در ژانر ترسناک/فانتزی در تلویزیون داریم، «پنی دردفول» است. اما اپیزود اول «رانده‌شده» نشان می‌دهد که می‌تواند به رقیبی برای آن تبدیل شود. این وسط، سریال ساخته‌ی شبکه‌ی سینه‌مکس است که، هم سریال‌های هنری و منحصربه‌فردی مثل «نیک» در آن یافت می‌شود و هم فان و دیوانه‌ای مثل «بانشی». پس، حداقل از نظر سابقه‌ی شبکه، «رانده‌شده» دست خوب کسانی افتاده است. همچنین سریال با اپیزودی آغاز می‌شود که اگرچه آدم را مجنون و روانی خودش نمی‌کند، اما آن‌قدر قوی است که طرفداران این ژانر را برای هفته‌‌های بعدی برگرداند. یکی دیگر از ویژگی‌های «رانده‌شده» که از همان ابتدا یقه‌ی آدم را می‌چسبد، این است که لحن و شکل داستان‌گویی کرکمن از «مردگان متحرک» به اینجا هم منتقل شده است. یعنی اصلا از «رانده‌شده» نباید انتظار یک فانتزی حال‌‌خوب‌کن را داشته باشید. این از آن فانتزی‌هایی است که در آن بچه‌ها کتک می‌خورند و بعد خوراک ناهار شیطانی بالا می‌آورند! سریالی که به نوبت تهوع‌آور و آزاردهنده می‌شود و در نمایش تصاویر هولناک خجالت نمی‌کشد و هیچکدام از اینها مثل سریال جدید ای‌.ام‌.سی، «واعظ» محض کمدی و خنده و اکشن‌ طراحی نشده‌‌اند، بلکه واقعا جدی هستند.

outcast.jpgfg

مثلا به سکانس آغازین سریال نگاه کنید. یکی از نکات موردعلاقه‌ی من درباره‌ی کرکمن، این است که در معرفی هرچه سریع‌تر محتوای سریالش در خون‌بارترین شکل ممکن دست‌دست نمی‌کند. درست مثل «مردگان متحرک» که همه‌چیز با شلیک ریک به مغز یک دختر کوچولوی زامبی کلید خورد، دیوانه‌وارترین صحنه‌ی اپیزود اول «رانده‌شده» هم در افتتاحیه‌اش قرار دارد. پسر کوچکی به سوسکی که روی دیوار اتاقش می‌خزد خیره شده است. او ناگهان با ضربه‌ی محکم پیشانی سوسک را پخش دیوار می‌کند و بعد شروع به خوردن دل‌و‌روده‌ی سوسک و آب‌دهان و خون به جا مانده از پارگی سرش می‌کند. اگر این کافی نبود. او را می‌بینیم که به آشپزخانه می‌رود و کمی چیپس سیب‌زمینی می‌خورد. اما از آنجایی که گشنه‌تر از این حرف‌هاست. تصمیم می‌گیرد جلوی مادرش انگشتش را با دندان گاز بزند. خب، به نظرتان آیا بعد از این افتتاحیه‌ی دیوانه‌کننده می‌‌توان بی‌خیال ادامه‌ی کار شد؟ خلاصه اینکه اگر نمی‌توانید حرکات ژیمناستیک‌ و ژست‌های یوگای شیطانی یک بچه‌ی جن‌زده را تحمل کنید، «رانده‌شده» از آن سریال‌هایی است که مجبورتان می‌کند از شدت انزجار مدام چشم از نمایشگر بردارید. اما اگر این کاره‌اید، خوش آمده‌اید!

اگر نمی‌توانیدحرکات ژیمناستیک‌ و ژست‌های یوگای شیطانی یک بچه‌ی جن‌زده را تحمل کنید، این سریال به درد شما نمی‌خورد. اما اگر این کاره‌اید، خوش آمده‌اید!

شخصیت اصلی سریال کایل بارنز است که بعد از اتفاقاتی که در زندگی شخصی‌اش رخ داده، به محل زندگی دوران کودکی‌اش، شهر کوچکی به اسم رُم در ویرجینیای غربی بازگشته؛ خانه‌ای که یادآور خاطراتِ بسیار بدی از مادرش است. بعد از یک کودکی درب‌وداغان و زندگی مشترک فاجعه‌بار، کایل به یک منزوی مطلق تبدیل شده است. مخصوصا در شهر کوچکی مثل این که همه یکدیگر را می‌شناسند و از جیک و پیک هم خبر دارند، کایل بیشتر در خودش فرو رفته است. ناخواهری‌اش مگان تمام تلاشش را می‌کند تا از او مراقبت کند، اما به جز شوهرش مارک که دل خوشی از کایل ندارد، احساس گناه و کله‌شقی خودِ او هم باعث شده که همیشه به سر خانه‌ی اولش برگردد. در فلش‌بک‌ها متوجه می‌شویم که مادر کایل که ظاهرا جن‌زده شده، کایل را زندانی می‌کرده و آشپزخانه را به هم می‌ریخته است و در فلش‌بکی دیگر نیز می‌فهمیم که کایل در زندگی با همسرش هم مشکلات غیرقابل‌توضیحی داشته است و همین به جدایی‌‌شان ختم شده است.

حال‌و‌هوای رُم، اگرچه آشناست، اما به خوبی ترسیم می‌شود. این از آن شهرهای کوچکی است که سایه‌ی رازی در پس آن دیده می‌شود. شهری که با آدم‌های فضول که اکثر وقتشان را به حرف زدن پشت سر مردم می‌گذرانند پر شده است. مثلا کایل در سوپرمارکت با دو پیرزنی که او را در کودکی می‌شناختند، روبه‌رو می‌شود. در این سکانس متوجه می‌شویم که تمام شهر از داستان جن‌زدگی مادرش خبر دارند و این نشان می‌دهد که کایل همیشه از چشم مردم به عنوان همان پسری که چپ و راست از مادر دیوانه‌اش کتک می‌‌خورد شناخته می‌شود. اما به نظر می‌رسد مردم شهر دو نظر متفاوت درباره‌ی این اتفاق دارند. برخی آن را نتیجه‌ی «نیروهای تاریک» می‌دانند و برخی دلیل می‌آورند که تمام اینها با بیماری‌های روانی قابل‌توضیح هستند. هرچه هست، کایل نمی‌تواند از گذشته‌اش فرار کند. این اگرچه در داستان‌هایی که در شهرهای کوچک اتفاق می‌افتد کلیشه‌ای است، اما اینجا با توجه به حضور تسخیر انسان‌ها توسط موجودات شیطانی تهدیدبرانگیزتر شده و باعث شده تا واقعا درک کنیم کایل برای کنار آمدن با اتفاقات بدی که در گذشته‌اش افتاده، باید از طریق نبرد با این شیطان، به آرامش برسد.

outcast.jpgh (2)

یکی دیگر از نکات مثبت این اپیزود اما این است که اگرچه عده‌ای از مردم سر قبول کردن نیروهای تاریک شک و تردید دارند، اما سریال سعی نمی‌کند تماشاگران را در موقعیت شک‌برانگیز و مبهمی در رابطه با دلیل تغییر رفتار تسخیرشدگان قرار دهد، بلکه یک‌راست به درون دنیای ماورالطبیعه‌اش شیرجه می‌زند. این‌طوری بدون مقدمه‌ای بیشتر وارد اصل مطلب می‌شویم. مثلا وقتی کایل و کشیش اندرسون برای دیدن پسربچه‌ی تسخیرشده می‌آیند، خبری از ناباوری و پایین آمدن سرعت روایت نیست، در عوض کایل زود با توجه به تجربه‌ای که دارد بچه را در برابر نور قرار می‌دهد و برای جن‌گیری دست به کار می‌شود. مسئله این است که اپیزودهای افتتاحیه همیشه کار فوق‌العاده سختی در معرفی کاراکترها، پی‌ریزی دنیا و آینده‌شان دارند، ولی «رانده‌شده» در این کار موفق است. در همین زمینه باید به راز و رمزهای آینده‌ی سریال اشاره کرد که به جای اینکه بیرون از چارچوب قصه‌ی اصلی قرار بگیرند، در دل خط داستانی این اپیزود دوخته شده‌اند و به‌طرز نامحسوسی برای آینده زمینه‌چینی می‌کنند. در جایی از مراسم جن‌گیری، موجود درون جلد پسربچه نفس‌نفس‌زنان به کایل می‌گوید: «خیلی وقته که دنبالت می‌گشتیم، رانده‌شده». با توجه به عدم توانایی کایل در فرار از دست این موجود و قابلیت منحصربه‌فردی که برای مقابله با آنها دارد، ظاهرا او باید بی‌خیال خوردن و خوابیدن و غصه‌خوردن در خانه شود و به عنوان شکارچی شیطان دست به کار شود و در کنار نجات تخسیرشدگان، ته و توی منبع غم و اندوهی که از کودکی زندگی‌اش را نابود کرده را هم در بیاورد.

راستی، در پاراگراف اول از یک نگرانی هم گفتم و آن این است که «رانده‌شده» اگرچه در خلق صحنه‌های هولناک موفق است، اما در زمینه‌ی شخصیت‌پردازی کمی تخت و غیرتازه ظاهر می‌شود. باید دید آیا این فقط کمبود اپیزود شلوغ افتتاحیه است یا نه. چون من انتظار دارم سریال حرف‌هایی هم درباره‌ی شیاطین و اندوه درون آدم‌ها نیزبرای گفتن داشته باشد و همه‌چیز به مبارزه‌ی هفتگی کایل و دستیارش با تسخیرشدگان ختم نشود. رابرت کرکمن با «مردگان متحرک» نشان داده که وقتی بخواهد می‌تواند هر دو را به زیبایی انجام دهد و  وحشت و خشونت گرافیکی داستان‌هایش را به مسائل فلسفی، جامعه‌شناسی و روانکاوانه‌ی بشر امروز هم وصل کند. حالا فقط باید صبر کرد و دید آیا چنین ویروس پسندیده‌ای به سریال جدیدش هم سرایت کرده است؟

تهیه شده در زومجی

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان