پدران سه پسربچه ای که در اهواز مورد تجاوز متهمی قرار گرفتند که بعد از تکرار جرم ، اکنون متواری است میلاد هفت ساله جلوی در خانه در حال بازی کردن بود که قربانی تجاوز شد.
به گزارش به نقل از قانون ،متهم با پراید سفیدرنگش از راه رسید و او را به بهانه نشان دادن آدرس با خود برد. مادر و پدر میلاد اهل محل را جمع کردند تا او را پیدا کنند اما تا یکساعت خبری از او نبود که نبود. یک ساعت بعد پدر او را دوخیابان آن طرف تر از خانه در حالی که گیج و شوک زده به اطراف زل زده بود پیدا کرد. بعد از معاینه بدنی معلوم شد که به میلاد تجاوز شده است. پدر میلاد می گوید:« بعداز ظهر مرداد سال 93 و نزدیک به عید فطر بود. میلاد جلوی در خانه مشغول بازی بود. همیشه وقتی میلاد در کوچه بازی می کرد حواسمان بود که هر چند دقیقه یکبار به او سر بزنیم.
پسرم از فاصله بیشتر از 20 یا 30 متر دورتر از خانه نمی رفت و اینکه آن روز گم شده بود برای ما عجیب بود. یک ساعت بعد از اینکه با اهالی محل همه جا را گشتیم او را چند خیابان بالاتر از خانه پیدا کردم. رنگش زرد و صورتش شوک زده بود. اول فکر کردم خودش از خانه فاصله گرفته و میخواستم دلیل این کارش را بپرسم و تنبیهش کنم که متوجه شدم حالش خیلی بد است و نمیتوانست جواب بدهد؛ بعد متوجه شدم که مقعدش خونریزی کرده است. سریع به نیروی انتظامی زنگ زدیم و بچه را به بیمارستان بردیم. پزشک گفت بچه دچار پارگی شدید مقعد شده و باید عمل ترمیم روی او انجام شود. یک هفته در بیمارستان بستری بود و وقتی او را به خانه آوردیم، تازه فهمیدیم که چقدر زجر جلوی چشم هایمان است. هر روز او را به مشاوره می بردیم و مبالغ سنگین می دادیم تا به شرایط طبیعی برگردد». حادثه در یکی از مناطق حاشیهای شهر اهواز اتفاق افتاده. جایی که قشر ضعیف جامعه در آن زندگی میکنند.
پدر میلاد یک کارگر است و تمام هزینه های پزشکی قانونی و روانکاویهای بعد از حادثه را به تنهایی پرداخت کرده.او میگوید:«هیچ ارگان و مسئولی از ما حمایت نکرد حتی یک روانکاو هم به ما معرفی نکردند تا بچهمان را پیش او ببریم. در پزشکی قانونی فقط سه میلیون تومان خرج آزمایشهای پسرم شد؛ فقط جلسه ای 60هزارتومان برای روانشناسی میدادم. او تا یک سال بعد از این ماجرا با دنیای دور و اطرافش قهر بود و همین الان هم همین طور است. در درسهایش افت شدیدی کرده و در مدرسه هم نمی تواند با دوستانش ارتباط برقرار کند. آن موقع که این اتفاق افتاد، خانمم باردار بود و همین اتفاق باعث شد او هم ضربه زیادی بخورد. الان او هم تحت نظر دکتر روانپزشک است و قرص و دوا مصرف می کند.
من آن موقع 31 سال بیشتر نداشتم و تحمل این همه زجر از عهده ام خارج شد. پسرم بعد از این اتفاق یک تشنج شدید کرد که به علت مشکلات عصبی بود که برایش اتفاق افتاده بود؛ نوار مغزی این را نشان میداد. همین الان هم کسی را ببیند که شباهت کمی با متهم داشته باشد، دچار تشنج میشود. وقتی میآید و کنارم مینشیند و از حرفهایی که مردم به او می زنند برایم تعریف میکند، دلم میشکند. من هم صبر و طاقتی دارم. نمی توانم بیشتر از این تحمل کنم». در آن یک ساعتی که میلاد دور از خانواده بود، مردی 28 ساله با یک پراید سفید به بهانه پرسیدن آدرس او را سوار ماشین و به او تجاوز کرد. پدر میلاد می گوید:«پسرم را با چاقو تهدید کرده بود و سرش را پایین نگه داشته بود و این کار را کرد».
ماجرای این کودکان زمانی به صدر اخبار آمد که شاهین صمدپور، خبرنگار و گزارشگر برای برنامه خبری تصویری خود به سراغ پدر یکی از این کودکان رفت اما این تنها پسربچه ای نبود که در این منطقه حاشیه ای از اهواز مورد تجاوز قرار گرفته بود. پدر میلاد و پدر دونفر دیگر از این پسربچه ها که با «قانون» گفتوگو کرده اند، مدعی اند که متهم به هفت پسربچه در این منطقه تجاوز کرده که مدارک دادگاه و پزشکی قانونی آن هم موجود است. پدر میلاد مدعی است:« متهم از سال 92 تا 93 به پنج پسربچه تجاوز کرد و دستگیر شد و بعد از 11 ماه با همان قرار دو میلیاردی که سال94 گذاشته بود، آزاد شد. او دوباره در سال 96 به دو پسربچه دیگر تجاوز کرد و پدر آن دو پسربچه هم از متهم شکایت کردند که بعد از مدتی به زندان افتاد و دوباره آزاد شد. حالا متهم آزاد است».
حکم ممنوع الخروجی متهم را گرفتیم
پدر یکی دیگر از پسربچه ها هم که در دی 96 به او تجاوز شد، می گوید که ماههاست تمام وقتش را برای پیگیری و به نتیجه رساندن این پرونده صرف کرده است. پسر او 14 ساله بوده و در گفتوگو با «قانون» می گوید: «آخرین دادگاه ما دیروز بود در حالی که حکم جلب متهم را گرفته ایم، نتوانستیم او را دستگیر کنیم و او متواری است. حکم ممنوعالخروجی اش را هم گرفته ایم و قرار است همان آدمهایی که برایش سند آزادی گذاشته اند او را تحویل پلیس بدهند». او درباره روند پیگیری پرونده ها میگوید:« ما هفت پرونده تجاوز به هفت کودک در دادگاه داریم که قاضی باید برای آن رای بدهد. البته قاضی از سال 93 به پرونده ای که به پنج کودک تجاوز شده رای داد و در نهایت متهم بعد از مدتی آزاد شد. او بعد از دو سال به دو کودک دیگر از جمله پسر من تجاوز کرد. وکیل او درسال 93 در دادگاه می گفت که متهم مشکل روانی دارد و درخواست می داد تا به پزشکی قانونی برود. پرونده به پزشکی قانونی می رفت و جواب گرفته می شد و به دادگاه ارائه می شد.
او مشکل روانی داشت اما چرا آزادش کردند؟ در نهایت چهار سال به همین شکل گذشت و دوباره متهم را آزاد کردند. در این سال ها ما متهم را می دیدیم که در اهواز و جلوی چشم های ما ازدواج کرد و بچه دار هم شد. ماموران کلانتری یک استشهاد محلی جمع کردند که در آن اهالی گفته بودند که این متهم به بچه های ما هم تجاوز کرده است اما ما شکایت نمی کنیم». پدر این پسربچه درباره تجاوز متهم به پسر خودش میگوید:« این حادثه دی پارسال اتفاق افتاد.متهم به بهانه پرسیدن آدرس از پسرم او را داخل پراید سفیدش کشاندو بعد از اینکه با چاقو تهدیدش کرد او را به خارج از شهر برده و به او تجاوز کرده بود. پسرم ترسیده بود و متهم او را کتک هم زده بود. بعد فهمیدم او به بچه های دیگر با همین ترفند تجاوز کرده است. یکی از پسربچه ها هشت ساله بود. متهم پسربچه را نزدیک سوپری محل دیده و از او آدرس یک پارک نزدیک را پرسیده بود و بچه همان پارک نزدیک را به او نشان داده و گفته اینجاست. اما متهم اصرار کرده که بیا برویم و پارک را به من نشان بده. بچه هم برای کنجکاوی سوار ماشین شده و بعد از طی کردن مسافتی به او تجاوز کرده است.
او بچهها را تهدید می کرده که اگر حرف بزنید شما را با چاقو میکشم». پدران این پسربچهها میخواهند که هرچه سریع تر متهم این پرونده شناسایی شود تا به کودک دیگری تجاوز نکند و مشکلاتی و زجری که آنها کشیده اند، گریبان خانواده دیگری را نگیرد. پدر پسر 14 ساله می گوید:« همه ما هفت نفر از قشرهای ضعیف جامعه هستیم و فریاد دادخواهیمان را بلند می کنیم تا به دادمان برسند. یکی از بچه ها تحت تکفل پدربزرگش است». او که مدت های طولانی پیگیر پیشرفت روند پرونده است، می گوید:« من از پارسال که این مشکل برای بچه ام پیش آمد تا الان مدام برای این پرونده پیگیری کردم تا توانستم حکم جلب متهم را بگیرم. 55 روز تمام کار و زندگی ام را تعطیل کردم و دنبال متهم دویدم تا او را در خیابان شناسایی کردم و پلیس او را دستگیر کرد. اما دوباره بعد از 11 ماه با همان قرار وثیقه دومیلیاردی که سال 94 برای او گذاشته بودند، آزاد شد. البته قاضی 800 میلیون تومان وثیقه هم برای آدم ربایی دو پسری که در سال 96 به آنها تجاوز کرده بود تعیین کرد که او این مبلغ را نداد و با همان وثیقه دومیلیاردی سال94 آزاد شد».
از روی جسدم بگذرید که متهم را مجازات نکنند
پدر این پسر 14 ساله در ادامه صحبت هایش از نامههایی می گوید که برای دادرسی پرونده به مراجع قضایی نوشته است:« به دفتر آقای لاریجانی؛ رییس قوه قضاییه و دفتر آیت ا... صدیقی نامه نوشتم. همین طور دوبار به دفتر رییس دادگستری خوزستان نامه نوشتم تا کار ما را پیگیری کنند. اما هنوز متهم آزاد است. چرا باید او را با وثیقه آزاد کنند؟ من از خدا چیزی نمی خواهم جز اینکه متهم را دستگیر کنند تا به بچه دیگری آسیب نرساند. به خدا از همان روزی که این اتفاق افتاد من و خانمم خواب و خوراک نداریم. به خانواده من تعرض شده است و من این موضوع را رها نمی کنم، مگر اینکه بمیرم که بخواهم از این موضوع دست بکشم». او در ادامه صحبت هایش می گوید که مدتی است قاضی پرونده را عوض کرده اند و مراحل قضایی در جریان است. او ادامه می دهد:« پرونده های این موضوع دو قسمت است. چون یکبار پنج نفر از والدین در سال92 و 93 شکایت کردند و در ادامه دو نفر دیگر در سال96 شکایت کردند. در پرونده آن پنج نفر اعترافات متهم در حضور دادیار بازپرس است که در پرونده موجود است. اما قاضی به آن هم اکتفا نکرد. در سال 94 قاضی با یک قرار دومیلیاردی متهم را آزاد کرده است و سال 96 دوباره مرتکب جرم شد».
تجاوزبه بهانه آدرس پرسیدن از بچه ها
پدر یکی دیگر از بچهها که پسربچه چهارسال و نیمه اش به دست متهم مورد تجاوز قرار گرفت، میگوید:« متهم بچه ها را با یک شکل خاص و با یک ترفند گول زده و به آنها تجاوز کرده است. یعنی همه به یک شکل بوده است. در بازسازی صحنههای جرم هم معلوم شد که متهم به یک شکل بچه ها را اغفال کرده است. او برای پرسیدن آدرس بچهها را سوار ماشین کرده و بعد از طی مسافتی به مکانی برده و به آنها تجاوز کرده است. درباره بچه خودم که آن موقع چهار سال و نیم داشت، متهم جلوی در خانه ما آمده بود، ظهر بود. کوچه ما بن بست است و بچه ام در کوچه جلوی در خانه بود.
سر نبش خیابان و کوچه که پنج متر هم نیست، پسرم را دیده و گفته که آدرس خانه فلانی را میخواهم، بچه ام آدرس را داده اما او گفته که باید آنجا را نشانم بدهی. وقتی بچه سوار ماشین شده درها را قفل کرده بود. بچه ام پرسیده بود من را کجا می بری؟ او هم با حرف های زشت و رکیک جوابش را داده بود. او را به جاده ای در اطراف شهر برده و ترسانده بود و کاری را که نباید می کرد، کرد. بعد هم او را با ماشین به خانه برگردانده بود. این اتفاق نزدیک به 45 دقیقه زمان برده است. من سر کار در اهواز بودم و وقتی رسیدم موضوع را فهمیدم. خانمم وقتی بچه به خانه آمده، دیده بود که رنگش زرد شده و او هم موضوع را به مادرش گفته بود و خیلی ترسیده بود. او را به دکتر و پزشکی قانونی بردیم. او یک سال از خانه بیرون نمی رفت. به او می گفتیم تا نزدیک در برو هم نمی رفت. حتی دستشویی هم نمی رفت.
او را بارها به دکتر و روانپزشک و روانشناس بردیم و هزینه بسیار زیادی را برای این کار دادیم. متهم هم متولد شهرستان خودمان است اما خانهاش در اهواز است. او گاهی به شهرستان میآمد تا به فامیلهایش سر بزند و او را میدیدیم. ما می خواستیم کسی موضوع را نفهمد و قومیتی نشود. بعد از اینکه از او شکایت کردیم او ریش سفیدهای طایفه اش را فرستاد تا وساطتت کنند و ما رضایت بدهیم. اما ما از زندگی بچه هایمان نمی گذریم». پدر وقتی حرف میزند صدایش تکه تکه است و گاهی قطع می شود. او بارها درباره این موضوع در دادگاه صحبت کرده اما بایدهمیشه مواظب پسرش باشد تا دوباره اتفاقی برای او نیفتد. او میگوید:« ما سال93 که این اتفاق افتاد به اداره آگاهی شکایت کردیم.
بچه ها را چهرهشناسی بردیم و بعد از تلاش های زیاد بعد از 21 روز او را در اهواز شناسایی و دستگیر کردند. البته خانوادههایی هم هستند که موضوع را مطرح نکردند و روی ماجرا سرپوش گذاشتند. ما در اداره آگاهی شاکی شدیم و پرونده تشکیل شد و به استان ارجاع دادند و تحقیقات ادامه پیدا کرد. او برای بازسازی تمام صحنه های جرم آمد». او ادعا میکند که فیلمهای اعترافهای متهم هم در دسترس است:« همان اول به ما گفتند که فیلم اعتراف های متهم مفقود شده است اما ما به اداره آگاهی شهرستان رفتیم و فیلم را گرفتیم و در دادگاه ارائه دادیم».
البته او در ادامه می گوید که فیلمها در اداره آگاهی موجود است. ما خیلی تلاش کردیم تا پسرچهار سال و نیممان به زندگی برگردد. البته خرج زیادی برای گرفتن مشاور هم کردیم. حالا که متهم دوباره به دو بچه دیگر هم تجاوز کرده ما دوباره به دادگاه رفتیم و بعد ازچهار سال پرونده را پیگیری کردیم». او درباره وضعیت مالی خانواده بچههایی که قربانی تجاوز این مرد شدند، می گوید:«سال 93 ما پنج نفر بودیم و وضعیت مالی خوبی نداشتیم و نمی توانستیم وکیل بگیریم چون پول هنگفتی میخواست. من و پدر یکی از بچهها قبول کرده بودیم تا این پول را بدهیم اما بقیه وضعیت مالی خیلی بدی داشتند و نمی توانستند این پول را بدهند. یکی از بچه ها با مادرش زندگی میکند و خرج زندگیشان را هم به زور تامین میکردند. یکی دیگر از بچهها هم با پدربزرگش است که این دو تا از خانواده ها اصلا نمی توانند پولی برای وکیل بدهند».