پسر بیکار که پس از درگیری لفظی مادرش را به قتل رسانده بود به خاطر عذاب وجدان میخواست خودکشی کند، اما جان سالم به در برد.
شامگاه بیستم آذر ساکنان محله پیشاهنگی کرج با شنیدن صدای فریادهای یک پسر جوان خود را به خیابان رساندند. پسر جوان فریاد میزد و میگفت: «من مادرم را کشتهام». او پس از شکستن شیشههای آپارتمان شروع به خودزنی کرد.
بلافاصله یکی از شاهدان ماجرا موضوع را به پلیس خبر داد و مأموران کلانتری خرمدشت کرج خود را به محل حادثه رسانده و او را دستگیر کردند.
مأموران پس از ورود به خانه با جسد زنی میانسال رو به رو شدند. با کشف جسد موضوع به بازپرس کشیک قتل کرج و تیم بررسی صحنه جرم اعلام شد.
متهم 34 ساله به بیمارستان منتقل شد و تحت درمان قرار گرفت. ساعتی بعد نیز کارآگاهان شروع به بازجویی از وی کردند. وی در حالی که به قتل مادرش اعتراف میکرد، گفت: سه چهار سالی است که بیکارم و مشکلات مالی شدید دارم، به همین خاطر مادرم مدام سرزنشم میکرد. شب حادثه سر همین موضوع با مادرم درگیر شدم و در یک لحظه کنترل خود را از دست دادم و مادرم را هول دادم.
نمیخواستم او را بکشم، اما مادرم تعادلش را از دست داد و زمین خورد. در اثر این اتفاق سر مادرم با زمین برخورد کرد و از هوش رفت اول تصور نمیکردم موضوع مهمی باشد، اما وقتی جلوتر رفتم متوجه شدم نفس نمیکشد. وحشت کرده بودم. دچار عذاب وجدان شدیدی شدم و تصمیم گرفتم خودم را بکشم که مردم به پلیس خبر دادند. با اعتراف پسر جوان به جنایت، وی بازداشت شد و تحقیقات در این رابطه از سوی تیم جنایی ادامه دارد.
تأیید حکم قصاص پس از 7 سال
پسر نوجوان که در 14 سالگی دوستش را به قتل رسانده بود، پس از دوبار نقض حکم در دیوان عالی، صبح دیروز با تأیید حکم قصاص از سوی قضات دیوان عالی روبهرو شد.
این پرونده از سال 90 و زمانی که مهرداد- عامل قتل- به همراه چند نفر از دوستانش به جشن تولد پوریا دعوت شده بود آغاز شد. مهرداد در نخستین بازجوییها مدعی شد دوستش سهیل که در جشن تولدش مشروبات الکلی مصرف کرده بود در حالت مستی به وی تعرض کرده بود. همچنین پس از این اتفاق موضوع را برای دوستانش بازگو کرده و آبروی او را برده بود. مهرداد که به افسردگی مبتلا شده بود به فکر انتقامجویی از سهیل افتاد.
متهم در ادامه اظهاراتش گفت: بعد از چند روز که از جشن تولد گذشته بود، سهیل با من تماس گرفت تا برای دیدنش به پارک بروم. آنجا با وی درگیر شدم و با دو تسمه گردنش را محکم بستم تا جان سپرد. پس از آن جنازهاش را پشت شمشادها پنهان کردم و به خانه رفتم و از پدرم کمک خواستم. اما وقتی متوجه شدم که پدرم قصد دارد من را به پلیس معرفی کند، فوراً خانه را ترک کردم و به سراغ پوریا رفتم و به همراه او که از کل ماجرا باخبر بود به پارک رفتیم تا جنازه را با استفاده از یک کیسه خواب به خارج از شهر منتقل کنیم که همان موقع پلیس آمد و ناچار به فرار شدیم.
من قبول دارم مرتکب قتل شدهام و خودم را مستحق مرگ میدانم.
پس از اظهارات متهم، وکیل اولیای دم ضمن رد ادعاهای مهرداد گفت: او دروغ میگوید که قربانی او را آزار داده است. با این ترفند بهدنبال فرار از قصاص است. او از کودکی بچه شروری بوده و بارها با استفاده از چاقو و سلاح سرد با دوستانش درگیر شده است.
این متهم در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و از قصاص معاف و به پرداخت دیه و زندان محکوم شد که حکم صادره با اعتراض اولیای دم در دیوان عالی کشور تأیید نشد. پس از آن پرونده به شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران رفت و متهم ادعای مهدورالدم بودن قربانی را مطرح کرد که مورد پذیرش قضات قرار گرفت و دوباره از قصاص گریخت.
این بار نیز با اعتراض اولیای دم، حکم صادره در دیوان عالی کشور شکسته شد تا مهرداد برای سومین باردر شعبه پنجم پای میز محاکمه بایستد. این متهم در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی بابایی محاکمه شد و قضات با وجود دفاعیات وکیل متهم و براساس محتویات پرونده واظهارات خود متهم، او را به قصاص محکوم کردند که این حکم از سوی قضات دیوان عالی کشور تأیید شد.
منبع: ایران