فرادید؛ اگر شما هم در کودکی پسربچهای در اطرافتان بوده یا خودتان این تجربیات را دارید حتماً زیاد به گوشتان خورده که مرد نباید گریه کند و این کار را مایه شرمندگی و خجالت پسربچهها میدانستند. هر وقت پسربچهای به هر دلیلی گریه میکرد اطرافیان سعی میکردند در خفا ساکتش کنند و اجازه ندهند اشکهای او را کسی ببیند.
به گزارش فرادید؛ این روش تربیتی یا عرفی که در جامعه ما شکل گرفته بود و متأسفانه هنوز در برخی فرهنگها وجود دارد باعث یک تنش روانی و سرکوبی عاطفی در پسربچهها میشود که آسیبهای آن در سالهای جوانی و بالاتر بسیار شدید است. پسربچههایی که در کودکی اجازه نداشتند احساسات واقعی خود را بروز دهند در بزرگسالی به افرادی سرکوب شده ترسو و بیاحساس تبدیل میشوند.
آنها تلاش میکنند مردانگی خود را در غالب پنهانکاری و تخریب جنس مخالف نشان دهند و هیچوقت برای خود و احساسشان جایی نمیگذارند.آنها تصور میکنند اگر واکنش عاطفی به مسئلهای نشان دهند از بار مردانگیشان کم میشود و در واقع خرد میشوند.این باور غلط متأسفانه در جامعه ما به شدت پررنگ بوده و هنوز هم در برخی مواقع شما با مادرانی روبه رو میشوید که در مقابل گریه پسربچه از درد زمین خوردن میگویند مرد که گریه نمیکند...
حالا نتیجه یک تحقیق ثابت کرده از دلایلی که سکته قلبی در مردان بیشتر است این است که آنها احساسات خود را کمتر بروز میدهند. زنها بهطور میانگین 47بار و مردها تنها 7بار در سال گریه میکنند. این موضوع میتواند به عنوان یک خطر در جوامع ثبت شود.
چرا مردان جلوی بروز احساسات خود را میگیرند؟
باید بدانید مرد هم به اندازه زن دارای احساسات پیچیدهای است اما آنها را پنهان میکند. احساسات همیشه از خصوصیات زنانه به شمار میرود، اما مردان هم به اندازه زنان احساساتی میشوند و تجربیات عاطفی مشابهی دارند.
در یک بررسی در رابطه باهوش عاطفی 500 هزار فرد بالغ ، ثابت شد که هوش عاطفی مردان با زنان برابر است. مطالعاتی که بر روی زوجها صورت گرفته نشان میدهد که مردان هم به اندازه زنان با میزان استرس همسرشان هماهنگاند و به همان اندازه قادر به حمایت از آنها هستند.
روشهایی که مردها برای ابراز احساسات خود استفاده میکنند، مشخص، هوشمندانه، متظاهرانه و مهارشده است. مردها کمتر تمایل دارند که برای فریبکاری گریه کنند. دلیل آن ساده است، از این روش موفقیتی در ارتباطات خود کسب نمیکنند.
اگر دقت کنید زنها در بسیاری از موارد با متوسل شدن به گریه نفوذ خود را در میان جمع یا در دل فرد خاصی بیشتر میکنند، اما اگر مردی به هنگام صحبت ناگهان گریه کند، تنها باعث میشود به او به دیده تحقیر نگاه کنند و حتی مورد بیاحترامی قرار بگیرد.
بیشتر مردها زمانی گریه میکنند که اتفاقی واقعی رخ داده باشد. مردها خیلی دیر و برای مدتزمان کوتاهی گریه میکنند و اشک چندانی از چشمان آنها سرازیر نمیشود. اکثراً بی صدا گریه میکنند و هنگام گریه کمتر به خودشان توجه دارند. در بسیاری از موارد آنها زمان گریه کردن صورت خود را میپوشانند تا چهره آنها کمتر دیده شود.
مردها تمایل دارند تا در موقعیتهای ویژه گریه کنند. تحقیقی که ویلیام لامباردو انجام داده، نشان میدهد که مردها تنها در پاسخ و واکنش به دو موقعیت که زنها در آن شرایط گریه میکنند، میگریند، این دو موقعیت عبارتاند از فوت معشوقه و خواندن دعای مذهبی.
مردها در واکنش به احساساتی که بخشی از هویت اصلی آنهاست، به طور منحصر به فردی گریه میکنند. همانطور که زنها در واکنش به موضوعاتی همچون محبت و جدایی بسیار سریع اشک میریزند. مردها در ریختن اشکهایی مهارت دارند که به ماهیت اصلی آنها مربوط میشود، بههرحال بسیاری از مردها سعی میکنند جلوی بروز این احساسات را بگیرند.
دکتر کلمن، روانشناس و نویسنده میگوید: احساسات در زندگی مردان در پشت سر و در زندگی زنان در پیش رو قرار دارند. هورمون تستسترون بر احساسات مردان تأثیر میگذارد و باعث میشود آنها بیشتر به طبقهبندی و تفکر منطقی بپردازند.
به نظر میرسد زنان طبیعتاً با عواطف خود بیشتر در تماس هستند، درحالیکه مردان باید روی این قضیه کار کنند و اگر این کار را بکنند شرایط کاملاً برابر میشود. آنها دارای روابط شادتر و زندگی سعادتمندانهتری خواهند بود.
دکتر دیوید پاول، رییس مرکز بینالمللی مطالعات سلامت میگوید: سیم کشی مغز مردان متفاوت است. ارتباط بین نیمکره چپ مغز، جایگاه منطق، و نیمکره راست مغز، محل عواطف و احساسات، در زنان قویتر است، ارتباط بین دو نیمکره در زنان شبیه یک بزرگراه است، بنابراین میتوانند به راحتی بین دو نیمکره حرکت کنند.
اما در مردان این ارتباط مانند یک کوره راه باریک است که باعث میشود دسترسی به احساسات برای ما مردها چندان آسان نباشد. نتایج 125 مورد مطالعه در فرهنگهای مختلف نشان میدهد که مردها و پسرها همواره در تفسیر پیامهای غیرکلامی نهفته در ژست بدن، حالت صورت و لحن صدا دقت کمتری دارند.
پسرها کودکی در مقایسه با دختران ارتباط چشمی کمتری برقرار میکنند و به اشیای متحرک مثل ماشین توجه بیشتری نشان میدهند. متأسفانه پدرها و مادرها با پسرانشان کمتر در مورد عواطف و احساسات صحبت میکنند و دایره لغات ذهن پسرها شامل تعداد کمتری از واژههای مربوط به احساسات میشود.
نتیجه این کار باعث میشود در سنین بزرگسالی مردان از کلمات کمتری استفاده کنند و صحبت کردن را حداقل در جمع ابزاری برای بالا بردن موقعیت خود بدانند. برعکس خانمها که برای نزدیکی به دیگران با آنها وارد صحبت میشوند. مردان حتی هنگام صحبت با دوستانشان هم در حال تبادل اطلاعات در مورد خرید، ورزش، ماشین یا کامپیوتر هستند.
مردها به دلیل وضعیت بیولوژیکی خود مقدار بیشتری از انرژی مردانه را ابراز میکنند و زنان نیز به علت ویژگی بیولوژیکی خاص خود انرژی زنانه بیشتری نشان میدهند. اگر زن یا مردی تعادل خوب و کافی داشته باشد، خصوصیات زنانه مرد و خصوصیات مردانه زن هر دو ابراز میشوند. مرد یا زنی واقعی است، که انسانی ایده آل با تعادل از هر دو انرژی جنسی خود باشد.
وقتی به پسربچهها اجازه داده شود انرژی مردانه خود را خوب رشد دهند، در آینده میتوانند بدون ترس و خجالت و یا تهدید برای از دست دادن مردانگی خود، انرژی زنانه خود را نیز ابراز کنند. چنین مردی میتواند پیش روی میلیونها مرد و زن به گریه بیفتد و اشک بریزد و با تمام این حرفها باز جذابترین مرد جمع باشد.
اما وقتی مردانگی مردی خوب رشد نکرده و قوی نباشد یعنی در کودکی جلوی بروز آن را گرفته باشند، سعی خواهد کرد که بخش زنانه خود را پنهان کند (کارهایی مثل گریه کردن، حساس بودن، مراقبت کردن، …) زیرا چنین مردی هنوز از مردانگی خود هم مطمئن نیست. به همین دلیل سعی خواهد کرد چهره بسیار خشنتری از خود نشان دهد.
از طرف دیگر مردها هنگام گریه کردن بیشتر به علائم درونی توجه دارند تا علائم بیرونی. مردها در مقابل علائم مختلف شروع به گریستن میکنند، به خصوص اگر این علائم به جای بیرونی از علائم درونی باشد. در حالی که زنها بیشتر علائم بیرونی محیط و تعاملات اجتماعی را مدنظر قرار میدهند.
مردها شخصیت منحصر به فردی دارند، در بیشتر فرهنگها یک قالب مشخص برای آنها وجود دارد و نقشهای نانآور، مدافع، جنگجو، ورزشکار، شوهر و پدر را ایفا میکنند. بعضی از احساسات خاص با نقشهای واگذار شده و برگزیده مربوط است ـ مردها هنگام احساس غرور، شجاعت، وفاداری، پیروزی و شکست اشک از چشمانش جاری میشود.
با همه این تفاسیر باید یاد بگیریم از پسربچههای امروز خود مردان ضعیف و در خود فر رفته فردا را نسازیم. مردان باید یاد بگیرند در زمان مناسب احساسات خود را نشان دهند و با تربیت غلط و غیر واقعی از آنها افراد بیعاطفه و سردی نسازیم. در این شرایط اگر زمانی هم بخواهند احساسی را نشان دهند کسی آنها را باور نمیکند.