مشرق: حسین قربان زاده در یادداشتی به بررسی ادعاهای این روزهای مخالفان دوره سابق شهرداری تهران پرداخته است که متن در ادامه میآید:
آقای دکتر یوسف اباذری، استاد علوم اجتماعی دانشگاه تهران در روزهای اخیر با انتقاد از رویکرد قالیباف در اداره شهر گفته است، که قالیباف این شهر را به مدت 14 سال بر اصول نیٔولیبرالی میچرخاند! همچنین آقای سعید شریعتی، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت نیز در گفتگو با تسنیم گفته، من به آقای نجفی گفتم که شما مطمیٔن باشید هیچکاری نمیتوانید انجام دهید! کاری که به چشم بیاید و بگویند برج میلاد، پل صدر، بزرگراه نواب و شهر ما، خانه ما را ساخت. بیتعارف از فردا که در دفتر خود در خیابان بهشت بنشینید پیمانکاران، شرخرها، آنهایی که چک و قرارداد دارند، میآیند و لحاف و تشک در آنجا میاندازند. 50 هزار میلیارد تومان بدهی دارید.
آقای قالیباف با علم و اطلاع گفته بود این شهرداری که تحویل اصلاحطلبان شده، مدفن اصلاحات و باتلاق اصلاحطلبان است. میدانست چه چیزی درست کرده و الان هم شخصاً از باب رفاقت به آقای حناچی گفتم قرار نیست در شهر تهران اتفاقی رخ دهد.
ضمناً ایشان در همین گفتگو با تسنیم، تاکید کرده بود که من خودم را در زمینه شهر تهران کارشناس میدانم، چون اولین حقوقم را از شهرداری تهران در زمان شهرداری آقای کرباسچی 24 سال پیش گرفتم! البته این گزاره که لزوماً، چون کسی اولین حقوقش را در شهرداری گرفته باشد، حتماً تخصص امور شهری هم دارد، محل تردید جدی است، اما اینکه آقای شریعتی جز سیاهی در عملکرد دوازده ساله مدیریت قالیباف نمیبیند، اتفاقاً نشان میدهد شاید همان حقوق اول و آخر بوده است!
من نمیدانم آقای قالیباف چنین حرفی که شهرداری مدفن و باتلاق اصلاحات و اصلاح طلبان خواهد شد، را زده است یا نه؟ اما میدانم که حتماً بدلیل ضرورتهای بی، چون و چرای اداره شهر تهران، شهرداری مدفن سو مدیریت خواهد شد، چون شهرداری تهران جای حرافی و سخنرانیهای روشنفکری نیست!، اداره شهر تهران زحمت بسیار دارد، کار شبانه روزی و پر فشاری دارد و فقط از عهده یک فرد مدیر و مدبر و یک تیم پرکار بر میآید.
شهری که پویا باشد، حرکت داشته باشد. در سه شیفت شبانه روز روی زمین و زیرزمین فعال باشد، حتماً بدهی دارد. شهر بدون بدهی شهر مرده است! شهر یخ زده و منجمد است! توقع نداشتن بدهی در شهر تهران مانند توقع درباریان قاجار است که حتماً باید کشور را با یک خزانه پر از طلا اداره کرد! دوران این مدیریتهای قجری گذشته است، حالا کار و تلاش طلاست! مهم آن است که این بدهی در جهت رونق و توسعه، پیشرفت و پویایی شهر باشد نه مانند دولت که کسری بودجه اش ناشی از سو مدیریت و افزایش مضر نقدینگی است.
بدهی شهر تهران، اکنون همچون خون تازه در رگهای این شهر شده است. در شهرداری روزانه 2 هزار پیمانکار فعالیت میکردند، حتی رفت و روب شهر نیز با پیمانکاران بخش خصوصی بود، بنابراین داشتن بدهی جدید طبیعی است و اشکالی ندارد. اما متأسفانه آقای شریعتی، رقمی را درباره بدهیها مطرح میکند که بارها خلاف بودن آن اثبات شده است. مجموع دیون قطعی و ثبت شده شهرداری تهران حدود 16 میلیارد تومان شامل مالیات، بیمه، پیمانکاری، بدهی بانکها و سود کارمزد تسهیلات است.
این در حالی است که شهرداری، 19 هزار میلیارد تومان از دولت طلبکار بوده است. ضمن آنکه این داراییهایی که اکنون شهرداری به فروش گذاشته است، همان ده هزار و 500 میلیارد تومان دارایی است که از زمان قالیباف مانده است. کل املاکی که شهرداری تهران در 12 سال دوره قالیباف بر اساس مصوبه شورای شهر فروخته حدود 11 هزار میلیارد تومان بوده، اما در این مدت 22 هزار میلیارد تومان املاک برای شهرداری خریداری کرده است. بنابراین، از این منظر، شهرداری تهران نه تنها بدهی ندارد بلکه شاخصهای منابع مالی آن در عین حال که دولت چیزی از ردیفهای بودجه به آن نداده، مثبت است. آقای شریعتی حتماً در دوره شهرداری آقای قالیباف، در این شهر تردد میکردند، کجای این شهر نشانی از حرکت و پویایی برای پیشرفت نداشت؟
اصلاً بیایید با هم مرور کنیم، شاید فراموش کرده باشید که قالیباف کدام شهر را تحویل گرفت و چه شهری را تحویل داد. بالاخره تا سال 84 در شهر تهران حدود 1200 بوستان بیشتر نداشتیم، اما امروز بیش از دو هزار و 200 بوستان در شهر تهران داریم. از سرانه حدود کمتر از 9 مترمربع فضای سبز برای هر نفر به حدود 16 مترمربع سرانه فضای سبز به ازای هر نفر رسیده ایم. رود درههایی که تبدیل به بوستان نهج البلاغه، جوانمردان، ولنجک، دربند، دارآباد و اوین درکه شدند در کنار دریاچه شهدای خلیج فارس، برج میلاد، پل طبیعت و … الان به شلوغترین اماکن تفریحی خانوادگی تهران محسوب میشوند.
در حوزه هوشمند سازی پایتخت بیش از 140 خدمت در این دوره ارایٔه شد. از سال 2007 تا 2017 شهرداری تهران در آیتم صدور پروانه در شاخص هوشمندسازی از رتبه 167 به 27 رسیده است تا سال 84 تهران کلاً 157 تقاطع غیرهمسطع شامل پل روگذر و زیر گذر و دسترسیها داشت، اما در پایان دوره مدیریت قالیباف به حدود 350 تقاطع غیرهمسطح رسید و این یعنی بیش از دو برابر شد. به عنوان مثال فقط در اتوبان امام علی (ع) به تنهایی 57 پل ساخته شد.
با راه اندازی پردیس سینمایی تماشا در منطقه 18، رازی در منطقه 11، ملت در منطقه 3 و راگا در منطقه 20 و همچنین پردیسهای زندگی، کیان و سمرقند و بازسازی سینما آزادی، صندلیهای سینما از سال 84 تا 96، 5 هزار صندلی افزایش پیدا کرد. باغ موزه قصر، باغ موزه دفاع مقدس، باغ موزه هنر ایرانی و موزه دکتر علی شریعتی در سال 85، موزه استاد شهید مرتضی مطهری در سال 86، موزه دکتر چمران در سال 87 و خانه موزه بازار در سال 93، اسناد تاریخی مصور و افتخاری برای این شهر محسوب میشوند. با افتتاح 29 سالن تیٔاتر در مجموعههای مختلف از جمله باغ و آمفی تیٔاتر باغ خسروشاهی، تماشاخانه ایرانشهر، مرکز نمایشهای آیینی صبا، مرکز تیٔاتر حرفهای شهر (خاوران)، بوستان امیر سلیمانی، باغ کتاب تهران، ایوان شمس، موزه انتظامی، باغ موزه زندان قصر و مجموعه فرهنگی تجاری ورزشی البرز لشگرک، در مجموع 5 هزار و 508 صندلی تیٔاتر در شهر تهران افزوده شد.
شهرداری تهران به تنهایی 400 کتابخانه و 354 خانه سلامت را در تهران افتتاح و تجهیز کرد. تعداد ایستگاههای آتش نشانی، 80 درصد افزایش پیدا کرد و بسیاری از اتفاقات ریز و درشت که حتماً در این فهرست نیامده است و شما با بی انصافی آن را باتلاق توصیف میکنید! همچنانکه آقای دکتر اباذری نیز چشمشان را بر همه کارنامه مثبت 12 سال مدیریت قالیباف میبندد و صرفاً با برچسب نیٔولیبرالی سعی میکند، عملکرد او را تخطیٔه کند. نظریه پردازان، نیٔولیبرالیسم را یک پروژه طبقاتی توصیف میکنند که همزمان با آسانگیری برای دارندگان و ثروتمندان، کنترل و سختگیری بر روی فرودستان را افزایش میدهد از جمله سیاستهای آن نوسازی فضای شهری به نفع قشرها برخوردار است.
آقای اباذری مستند به آمار و ارقام و پروژههای افتتاح شده، فاصله شمال و جنوب شهر تهران در دوره مدیریت قالیباف بسیار کاهش پیدا کرد. نوسازی بافت فرسوده در تهران، پنج برابر کل کشور بود. بسیاری از مراکز تفریحی، هنری اعم از سینما و تیٔاتر، بوستانهای بزرگ، کتابخانه ها، خانههای سلامت، زیرساختهایی مانند اتوبانها و مترو در جنوب شهر با شدت بیشتری توسعه پیدا کرد. آقای اباذری نیٔولیبرالیسم غلبه کامل سرمایه بر نیروی کار است، ولی آنچه که از دوره ایشان در ذهن همه به یادگار مانده است، کار است و کار و کار! فقط شبها بیش از 28 هزار نفر در این شهر در مترو کار میکردند.
در شرایطی که دو تحریم خارجی و داخلی در دولتهای نهم، دهم و یازدهم نسبت به شهرداری تهران اعمال میشد، این شهر به همت مدیران و کارکنان و پیمانکارانش با کار شبانه روزی روی پای خودش ایستاد. اگر برچسب نیٔولیبرالیستی بودن به قالیباف، بخاطر برون سپاری و حجم فعالیتهای واگذار شده به بخش خصوصی در قالب BOT و … است که اتفاقاً باید گفت: این رویکرد از افتخارات دوره شهرداری اوست.
چون اساساً کاهش تصدی گری دولت و حاکمیت از سیاستهای اصلی نظام بویژه در قانون اساسی است، جالب است که منتقدان معتقدند که نولیبرالیسم دولت را کوچک نمیکند، بلکه این شعار را تنها برای حاکمیت فرادستان بر فرودستان مطرح میکند و در برخی حوزهها آن را توسعه میدهد. در حالی که بزرگترین پروژههای این شهر در جهت منافع قشر فرودست بوده است. انتقاد میکنند که اتوبان و تونل فقط برای قشر برخودار مفید است. انتقاد از تکمیل رینگ بزرگراهی شهر تهران که وظیفه شهرداری بوده، مثل آن است که انتقاد کنیم چرا در شهر داروخانه زدید، بیماری افزایش پیدا کرده است؟! برای ترافیک و آلودگی شهر هم کسانی باید مورد بازخواست قرار بگیرند که خودروهای تهران را بیش از 4میلیون رساندند! و برای این کار وام خرید خودرو بخوانید وام سرطان ریه دادند! حدود نصف زیرساختهای شهر در این دوره ساخته و فضای سبز شهر تقریباً دو برابر شد. 43 درصد از بزرگراههای شهر تهران معادل 231 کیلومتر در یک دهه اخیر ساخته شده است.
امروز بالغ بر 24 کیلومتر تونل تنها مخصوص حمل و نقل خودرو در تهران داریم. این در حالی است که خدمات حمل و نقل عمومی در تهران به رغم تحریمهایی که اشاره شد، بی نظیر بوده است. در بیش از بیست سال، حدود 75 کیلومتر مترو در تهران ساخته شده، اما در دهه گذشته این رقم به آمار نهایی خود یعنی 320 کیلومتر رسیده و 8 خط مترو تهران کامل شده است. اگر دولت سهم خود معادل هزارو 500 واگن را به شهرداری تحویل میداد اکنون به جای 19 درصد سفرهای شهری 35 درصد این سفرها با مترو انجام و معادل 10 میلیون مسافر جابه جا میشد در سال 84 حدود 270 واگن در مترو فعال بود اکنون این تعداد بیش از هزارو 300 واگن رسیده است. همچنان که حدود سه هزار اتوبوس در خطوط بی آرتی به شهر اضافه شدند. آقای اباذری شما قالیباف را به سیاست نیٔولیبرالیستی متهم میکنید، در حالی که منطق این سیاست کاهش حمایت جمعی از طبقه کارگر و افزایش تعداد شاغلین با دستمزدهای ناچیز و بیثبات است. جهت اطلاع شما عدهای دیگر ایشان را جهت دایٔمی کردن قراردادهای موقت و تثبیت این امنیت شغلی محکوم میکنند!
قطعاً اگر این نوشتار هم به رشته تحریر درنمیاد، کسانی که از محصول مدیریت 12 سال مدیریت شهرداری گذشته بهره مند میشوند و از آن استفاده میکنند، هیچگاه نظرشان با هجمههای سیاسی و روشنفکری عوض نمیشد.
شاید این عبارت از نامه دوازدهم نادر ابراهیمی برای توصیف این روزها خیلی گویا باشد: هر کس که کاری میکند، هر قدر هم کوچک، در معرض خشم کسانی ست که کاری نمیکنند. هر کس که چیزی را میسازد - حتی لانهی فرو ریختهی یک جفت قمری را - منفور همهی کسانی ست که اهل ساختن نیستند؛ و هر کس که چیزی را تغییر میدهد-فقط به قدر جا به جا کردن یک گلدان، که گیاه درون آن، ممکن است، در سایه بپوسد و بمیرد - باید در انتظار سنگباران همهی کسانی باشد که عاشق توقف اند و ایستایی و سکون.