سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. شنبه تا چهارشنبه ساعت 7:30 با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
بیخبری منتجبنیا از مرگ محرمعلیخان سانسورچی!
«رسول منتجبنیا»، از فعالان اصلاحطلب به تازگی در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایسنا به انتقاد از وضعیت اطلاعرسانی و رسانه در جامعه ایران پرداخته و با بیان اینکه مردم از ناچاری به رسانههای فارسیزبان خارج از کشور رجوع میکنند! گفته است:
نظریهای در بین مسئولان وجود دارد که برای حفظ نظام و اعتماد مردم نباید خبرهای منفی، کاستیها و اشکالات بیان شود تا مردم دلسرد نشوند که البته این نظریه صددرصد غلط و خطرناک است، زیرا تجربه نشان داده است هرچقدر مسائل را از مردم مخفی کنیم و آنها را بیگانه بدانیم، در دنیای ارتباطات، مسائل درز پیدا کرده و میدان برای شایعات و فعالیت رسانههای بیگانه باز میشود.
او همچنین میگوید:
در اطلاعرسانی نباید حقایق کتمان شود. در حال حاضر در اخبار میبینیم که مسائلی درباره سوءاستفادهها و رانتها مطرح میشود اما دنباله این مسائل یا مطرح نمیشود یا اینکه با ابهام است. ابهام در اطلاعرسانی برای مردم یک عامل آزار دهنده است که موجب بی اعتمادی آنها میشود.
منتجبنیا با بیان اینکه «گاهی گزارشهای مضحکی تهیه میشود که افراد عادی هم میفهمند این گزارشها دروغ است»! تصریح میکند:
نباید مسئولان گزارشهای دروغ به مردم بدهند یا وعدههای پوچی مطرح کنند. اینکه برای خوشامد مردم مطلب دروغ مطرح شود، کار درستی نیست. [1]
* منتجبنیا به مصادیق دو ادعای خود در زمینه نگفتن خبرهای بد و انتشار گزارشهای دروغ اشارهای نکرده است.
البته به زعم ما دست آقای منتجبنیا هم از بیان این مصادیق خالیست چون متأسفانه تنها مصداق این حرفهای شخص منتجبنیا است ولاغیر!
چه اینکه در فضای رسانهای امروزین ایران، به دهها دلیل؛ اساساً امکان سانسور اخبار وجود ندارد و رأس نظام نیز هرگز چنین نظری ندارد که مردم در جریان برخی اخبار قرار نگیرند. (اشاره به جمله مشهور رهبر انقلاب مبنی بر اینکه من حرف درگوشی با مردم ندارم)
فضای رسانهای ما به شدت چند وجهی، متخلخل و بهسان یک اتوبان دوطرفه است که به مدد فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، کسی را یارای سانسور اخبار عمومی خوب یا بد در آن نیست.
مزید اطلاع است که در ایران اسلامی عصر «محرمعلی خانها» و سانسورچیهای عصر ستمشاهی به پایان رسیده و دیگر نمیتوان کسی را نشان داد که بر درب چاپخانهها نشسته و با «مهر روا» اجازه انتشار یا عدم انتشار را صادر کند .[2]
در بحث گزارشهای دروغ نیز اگرچه برخی رسانههای جریان چپ گاهاً دست به سیاهنماییهای عجیبی از شرایط کشور میزنند (مثل احتمال تعطیل شدن بیمارستانها و رسیدن کشور به شرایط نفت در برابر غذا!) اما در مجموع انتشار گزارشهای دروغ و مقولاتی که مردم با خوانش آنها تعجب کنند از آن رو که مطمئن هستند محتوا دروغین است! نیز کاری غیر ممکن بوده و آقای منتجبنیا در این زمینه حرفی ملهم از رفتار اصلاحطلبان در سال 88 را مطرح کرده است...
گفتنیست اگرچه در فضای رسانهای ایران امکان سانسور گسترده و یا نشر مفاهیم دروغ ممکن نیست اما این فضا به شدت تحت پروپاگاندا و القائات غلطی قرار گرفته که تماماً در ستاد جریان سیاسی خاص پخت و پز شدهاند.
به این معنی که جامعه این بار دیگر مثل سال 88 درگیر دروغ نیست اما درگیر «نفوذ» و نظارهگر تفسیرهایی است که تماماً مشغول سیاهنمایی از اقتصاد کشور و دادن «آدرس خیابان» به مردم هستند.
***
انتقاد تاجیک از «ریش» مسئولان؛ با این ریش «تجریش» محال است
«محمدرضا تاجیک»، فعال اصلاحطلب و از تئوریسینهای جریان سیاسی خاص به تازگی در بخشی از یک مصاحبه ویدئویی با اعتماد آنلاین گفته است:
«با این ریشهایی که برخی از مسئولان ما دارند نمیشود رفت تجریش»!
او میافزاید: مسئولان باید تغییر پوزیشن بدهند و متفاوت –به جامعه- نگاه کنند.
تاجیک در بخش دیگری از صحبتهای خود نیز ایران امروز را کشوری دچار بیماریهای روانی، اقتصادی، سیاسی و… معرفی میکند که این امراض هماکنون در یک جا متقاطع و متراکم شده، ضمن اینکه ایران هم در شرایط فقدان تصمیم و تدبیر قرار دارد و همه چیز قفل شده است!
این فعال اصلاحطلب در اظهارات خود همچنین شرایط کشور را به «کشتی تایتانیک» تشبیه میکند که اسیر گرداب شده است و در همین لحظات نیز مردم ایران هم دچار یک فروپاشی ذهنی شدهاند و سپیدیهای جامعه را نمیبینند .[3]
*اگر مسئله جامعه ریش برخی مسئولان است پس بواسطه ریشهای تراشیده آقایان تاجیک و عبدی و حجاریان و غیره! که منجر به روی کار آمدن دولت آقای روحانی شد؛ هماکنون میبایست برای اهالی تجریش و شمیرانات و زعفرانیه اتفاقات خارقالعادهای افتاده باشد...
اما شاهدیم که تحفه آن ریشهای تراشیده و «تَکرار میکنم» ها در سال 88 ناامنی و تحریم بود و در سال 97 گرانی و رسیدن دلار به 19 هزار تومان و جهش قیمت سکه و رفع نشدن تحریمها.
در واقع باید اشاره کرد که مسئله جامعه ریش نیست. بلکه «ریشه» است. ریشهای که برای برخی جریانهای سیاسی خاص به جای اینکه در خاک ایران قرار داشته باشد و از التزام به قانون و تلاش برای حفظ امنیت کشور تغذیه کند از جای دیگری تغذیه میکند. و برای همین است که هرگز دستاوردی جز ناکارآمدی، تحریم، گرانی، افزایش 90 درصدی قیمت مسکن و قدم زدن با آمریکا ندارند.
از باب کنایه هم اهالی تجریش و محمودیه و قیطریه و قلهک خودشان باید نظر بدهند که با شهرداران ریشداری مثل قالیباف و احمدینژاد زندگی بهتری داشتند یا با شهرداران بی ریشی که هنرشان دوچرخهسواری و حضور در مجلس رقص است؟
قرارداشتن اتوپیای اصلاحطلبان در تجریش و فرمانیه و صاحبقرانیه و نیاوران و غیره هم مسئلهای است که اظهارات تاجیک یک شاهد دیگر بر آن اقامه کرد.
بدیهیست که همین نگاه طبقاتی و دون شأن دانستن مردمان متوسط و پایین است که موجب غلط بودگی عمده تحلیلهای اصلاحطلبان طی سالهای اخیر شده و ایضاً اصلاحطلبان را واداشته است که در کنایه به مردم فرودست و قشر کمدرآمد از عبارات توهینآمیز و سخیفی مثل «لشکر قابلمهبدستها»، «لبوفروشها و رانندهتاکسیها» و «کسانی که برای خرید جارو هم صف میکشند» یاد کنند.
«سیاهنمایی» اشاره شده در صحبتهای تاجیک نیز چیز جدیدی نیست و او پیش از این هم تأکید کرده بود که جمهوری اسلامی ایران دچار آفت شده است ![4]
اما نکته اینجاست که ماهها و سالها از این تأکیدات میگذرد ولی کشتی تایتانیک مورد اشاره بر خلاف داستان واقعی خود غرق نشده، همچنان در میان امواج به پیش میتازد و البته هیچ اثری از برخورد با کوه یخ یا گرداب و فیالجمله آسیب هم در آن و پیرامون آن دیده نمیشود.
دیده نشدن سپیدیهای جامعه درستترین بخش حرفهای تاجیک به نظر میرسد.
***
آزاد ارمکی:
قالیباف خرابکار و نجفی هوشمندترین شهردار تهران بود!
«تقی آزاد ارمکی»، از جامعهشناسان اصلاحطلب که چندی قبل گفته بود اگر چین و روسیه نبودند ما در ایران کفش هم برای پوشیدن نداشتیم [5] به تازگی در بخشی از یک مصاحبه اظهار کرده است:
«هیچ شهرداری در شهر تهران نتوانست فضای زندگی در شهر را ایجاد کند همه شهرداران تهران شهر را به بیشتر به بن بست رساندند. شاید هوشمندترین شهردار تهران آقای نجفی بود (هر چند که من پیش بینی کردم که نجفی کمتر از یک سال از شهرداری میرود) که فکر کرد کاری نمیتواند انجام دهد و رفت. کسانی که بر گرده شهر سوار شدند و گمان کردند که میتوانند کاری کنند شهر را خرابتر کردند نمونه آن احمدی نژاد، کرباسچی و قالیباف. این افراد با خراب کردن شهر تهران افراد مهمی شدند و بر گرده شهر تهران که سوار شدند ساحت زیست زندگی شهری را در تهران دچار اختلال کردند.»
به گزارش انصافنیوز، او سپس در پاسخ به این سوال که «اما براساس نظر عدهای کرباسچی و قالیباف اقدامات خوبی در شهر تهران انجام دادند. چرا معتقدید که شهر را خراب کردند؟» میگوید:
فقدان افراد پیاده در شهر تهران یعنی فقدان حوزههایی که زیست شهری و زیست اجتماعی داشتند. شما فضای عمومی در شهر تهران را باید با هزینه بسیار زیادی بسازید به عنوان مثال بخشی از خیابان شهدا را بستند و چه بدبختی که برای منطقه ایجاد کردند یا خیابان ولیعصر را یک طرفه کردند و چه بیچارگی برای اقتصاد و منظر زیبایی شهر درست کردند. مناطقی که میخواهد زندگی شهری در آن اتفاق بیفتد دردسر درست میکنند. یا یک فروشگاه زده میشود و چه ترافیکی درست میشود یا رستوران و کافی شاپ میسازند.
آزاد ارمکی میافزاید:
همه این مسائل به این خاطر است که برای شهر طراحی نشده و گاهی هم که میخواهند زیست شهری را درست کنند عامل اخلال، نارضایتی و بحران میشوند. مثلاً یکی از مشاجرهها در دو دهه اخیر در تهران بحث نمایشگاه کتاب است. مدیران اصلی کشور در شهر تهران هستند و نمیتوانند جایگاه اصلی نمایشگاه را تعیین کنند. از خیابان چمران حرکت کردند به مصلی و بعد شهر آفتاب رفتند و برگشتند به مصلی و مشخص نیست که بعدها کجا خواهند رفت. این وضعیت یعنی فشل بودن مدیریت و اینکه شهر دچار یک بحران بنیادی است. با این نوع مدیریت و وضعیتی که برای زندگی مردم در تهران درست کردند، اگر مردم فرصت اعتراض داشتند چه اتفاقاتی که در شهر تهران میافتاد، اما مردم هیچ نمیگویند چون فقدان پدیدهای به نام انسان پیاده رو و فضای عمومی در شهر وجود دارد. زندگی در تهران بسیار سخت است و نتیجه آن این شده که همه افرادی که در تهران زندگی میکنند، بدون ماشین نمیتوانند در شهر زندگی کنند این یعنی فشل کردن و گرفتار کردن شهر در صورتی که اگر زندگی در شهر جاری بود چرا نباید از وسایل عمومی استفاده کنیم، چرا مترو و سیستم اتوبوسرانی نباید توسعه پیدا کند !؟[6]
*درباره اینکه قالیباف تهران را خراب کرد یا نه؟! میتوان اشاره کرد که قبل از ارمکی، کسان دیگری از اصلاحطلبان نیز عنوان کردند که قالیباف «شهر سوخته» و «خرابه» تحویل داده و «تهران را 100 سال به عقب برده است»! اما ثمره این حرفهای غلط برای این افراد چیز جز مضحکه شدن در ساحت افکار عمومی نبود.
مضحکهای که البته تلف کردن وقت در شورای شهر جدید تهران، تعویض چندین شهردار و سرپرست و مثلاً «تأکید بر گران کردن تهران» توسط چند عضو شورا نیز به آن افزوده شد و حالا به اذعان دوست و دشمن، حتی منتقدان قالیباف نیز با چراغ به دنبال نسخه مدیریتی او میگردند اما نمییابند!
همچنین است که اظهارات ارمکی مبنی بر اینکه نجفی باهوش بود چون فهمید نمیتواند کاری بکند و رفت! نیز اظهارات صحیحی نیستند چون رفتن آقای نجفی دلایل دیگری داشت که یکی از آنها حضور او در مجلس رقص دختران نوجوان بود. وگرنه آقای نجفی قبل از بروز این حواشی تأکید کرده بود که «ایستادهام».
ضرورت یکطرفه بودن خیابان ولیعصر، انتقاد از استفاده عموم مردم تهران از اتومبیل و توسعهنیافتگی مترو در تهران! نیز مقولاتی هستند که مردم بایستی درباره آنها قضاوت کنند...
جامعهشناسان اصلاحطلب طی 17 سال گذشته هیچ نظریه و تحلیل درست و راهگشایی را درباره ایران اسلامی و یا حتی برای اردوگاه اصلاحطلبان ارائه نکردهاند و علیالاغلب مشغول جاده صاف کنی صرف برای جریان چپ بودهاند.
***
1_ https://www.isna.ir/news/97100503139/
2_ http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3520864
3_ https://etemaadonline.ir/content/254785
4_ mshrgh.ir/829290
5_ mshrgh.ir/917470
6_ http://www.ensafnews.com/gqEhh