سالروز 18تیر، بهانهای بود که گروههایی از دانشجویان نیز مستقلا در این اعتراضات شرکت کنند. این تجمعات نیز مانند اعتراضات قبلی به خشونت کشیده شد و پلیس ناچار به بازداشت کردن جمعی از شرکتکنندگان، ازجمله تعدادی از دانشجویان شد. تعدادی از این افراد به بهانه عدم وجود بازداشتگاه مناسب، به بازداشتگاه کهریزک منتقل شدند.
بازداشتگاه کهریزک حدود سال 1380 در عملیات «جزیره» به منظور پاکسازی منطقه خاک سفید تهران مورد بهرهبرداری قرار گرفته بود. تا آن زمان، از این بازداشتگاه برای نگهداری بعضی از بازداشتشدگان طرح اراذل و اوباش (بخشی از طرح امنیت اجتماعی) استفاده میشد. این بازداشتگاه تا سال 88 چندان نامآشنا نبود و در این سال بود که به شهرت خاصی رسید.
شرایط نامطلوب نگهداری در این محل باعث شد 3 نفر از بازداشتشدگان جان خود را از دست بدهند. مشهورترین این افراد، «محسن روحالامینی» فرزند عبدالحسین روحالامینی از چهرههای شاخص جبهه انقلاب و استاد دانشگاه تهران بود. «محمد کامرانی» و «امیر جوادیفر» دو قربانی دیگر این ماجرا بودند.[1]
سایت «جهاننیوز» به عنوان سایتی اصولگرا و ارگان جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی که در آن زمان دبیر کل آن علیرضا زاکانی بود، بهعنوان آغازگر و پیشقراول، افشای خطای فاحش صورتگرفته در کهریزک را کلید زد. خود زاکانی نیز بهعنوان یکی از نمایندگان مجلس در این میان فعال شد و در جهت احقاق حق مظلومان این حادثه و روشنگری و اثبات حقیقت گام برداشت.
اما با انتشار اخبار کهریزک، جبهه ضدانقلاب کوشید این ماجرا را بهعنوان هیزم آتش فتنه 88 مورد بهرهبرداری قرار دهد. بخشی از این سناریو، تحریف و مصادره به مطلوب این حادثه تلخ بود؛ به این معنا که رسانههای معاند، افشای ماجرای کهریزک توسط جبهه انقلاب را سانسور کردند تا آن را به عنوان جنایتی ساختاری و مربوط به تمامیت نظام وانمود سازند.
رسانههایی مانند رادیو فردا تمرکز خود را بر روایتهایی از شاهدان عینی ماجرای کهریزک نهاده بودند؛ ماجراهایی که بعضاً با هم سازگار نبودند. گزارشهای شفاف و پر آبوتاب و حتی ادبی برخی افراد از کهریزک مانند نویسندههایی بود که در کمال آرامش و بدون اضطراب و متحملشدن آسیب روانی، یک داستان شفقتانگیز را به نگارش درمیآورند. اما به قول اسلاوی ژیژک، فیلسوف اروپایی، فقط کسی که با لکنت و تناقض و بدون تفصیل بتواند از آشویتس (اردوگاه کار اجباری نازیها در لهستان) سخن بگوید، به واقع فضای آنجا را تجربه کرده است.
همزمان، رسانههایی مانند بیبیسی نیز سعی کردند تا مسأله کهریزک را به عنوان خطای نظام و یک «فساد سیستماتیک» القاء کنند. این درحالی بود که خطاهای صورتگرفته در ماجرای کهریزک مشخصاً نه تنها بدون هماهنگی با حاکمیت و تمامیت نظام صورت گرفته بود، که حتی امری هماهنگشده با یکی از چهرهها و مقامات اصلی نظام اسلامی هم نبود.
در میان این گزارشهای ضد و نقیض، این مجله اصولگرای «پنجره» به مدیرمسؤولی علیرضا زاکانی بود که در شماره یازدهم خود، پرونده اصلیاش را به رازگشایی از کهریزک اختصاص داد و سعی کرد ابعاد مواجهه نادرست مرتضوی با دستور رهبر انقلاب را کالبدشکافی کند. گفت و گوی این مجله با پدر یکی از قربانیان کهریزک یعنی عبدالحسین روحالامینی بخشی از پرونده مورد اشاره بود. این مجله با نگاهی جامع و منصفانه توانست ابعاد مختلف موضوع را مورد توجه و واکاوی قرار دهد.
به گزارش پنجره، در روز 22 تیرماه 88، خبر«نگهداری بازداشتشدگان در کنار اراذل و اوباش و ضربوشتم بازداشتشدگان» به رهبر انقلاب میرسد و ایشان به سعید جلیلی (دبیر شورای عالی امنیت ملی آن زمان) دستور میدهند که همان روز باید بازداشتگاه کهریزک تعطیل شود.
به عبارتی، دستور تعطیلی کهریزک در زمانی صادر شده بود که صرفاً «خبر ضرب و شتم» بازداشتیها به رهبر انقلاب رسیده بود و هیچ کشتهای در میان نبود.
غلامحسین محسنی اژهای (وزیر اطلاعات وقت) اما روایت کاملتری از دستور رهبری دارد. او میگوید در 19 تیر، از دفتر رهبر معظم انقلاب با او تماس گرفته و دستور رهبری مبنی بر انتقال بازداشتشدگان به محلی جدید را ابلاغ کردند. در این دستور تصریح شده بود که حتی اگر جایی مناسب برای نگهداری متهمان وجود ندارد باید آنها را آزاد کنند تا به خانههایشان برگردند.[2]
قاضی مرتضوی (دادستان وقت تهران) اما این دستور رهبر انقلاب را عملا معطل گذاشت و نهایتا فاجعه مرگ 3 بازداشتی رقم خورد. اندکی پس از آن، بازداشتگاه مذکور در تاریخ 6مرداد 88 تعطیل شد.[3] البته در نهایت مرتضوی به عنوان یکی از مقصران این حادثه قلمداد و محکوم شد.
متهم کردن نظام به خشونت علیه معترضان، تنها کارکرد فاجعه کهریزک برای جبهه رسانهای ضدانقلاب نبود. مسأله کهریزک کارکرد مهمی دیگر برای فتنهگران داشت و آن چیزی نبود جز به حاشیه راندن مسأله اصلی یعنی بیسندبودن ادعای تقلب در انتخابات 88.
رهبر معظم انقلاب در همان سال فرمودند: «قضیه کهریزک... قضیه کوی دانشگاه هم دنبال میشود؛ حتّی افرادی که کسانشان در این قضایا یا به قتل رسیدند - تعداد معدودی هستند - یا آسیب دیدند، آسیب مالی دیدند. بنا شده برای هر کدام اینها پرونده جداگانهای تشکیل بدهند. دستور دادهایم، گفتهایم و این قضایا را دنبال خواهیم کرد؛ منتها توجه کنید که این مسائل هیچکدام نباید با مسئله اصلی بعد از انتخابات خلط شود. حادثه اصلی نباید تحتالشعاع این حوادث قرار بگیرد. یک عدهای آنچه را که بعد از انتخابات اتفاق افتاد، آن ظلمی که به مردم شد، آن ظلمی که به نظام اسلامی شد، آن هتکی که از آبروی نظام در مقابل ملتها به وسیله بعضی انجام گرفت، اینها همه را ندیده میگیرند، فرضاً مسئله فلان حادثه را، زندان کهریزک را، یا قضیهی کوی را قضیهی اصلی دوران بعد از انتخابات تا امروز قلمداد میکنند؛ این خودش یک ظلم دیگر است. مسئله اصلی، مسئله دیگری است. مسئله اصلی این است که مردم در یک حرکت عظیمی، در یک انتخابات پرشورِ خوبِ کمنظیری حضور پیدا کردند.»[4]
آن روزها گذشت و حقایق آن از پشت انبوه ابرهای سیاه آشکار شد. مسأله در اینجا این بود که چه کسی یا کسانی سعی کردند تا بیاعتنا به خون جانباختگان این حادثه، از نمد کهریزک برای خود کلاهی ببافند.
پینوشت:
1. https://www.tabnak.ir/fa/news/417276/F
2. http://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=9751
3. https://www.mehrnews.com/news/919753
4. بیانات در دیدار دانشجویان و نخبگان علمی، 1388/06/04