نویسنده این یادداشت، «هادی محمدآبادی» مدیرعامل استارتآپ «جابویژن» است.
مساله کارآموزی همه جای دنیا به عنوان یکی از راههایی شناخته میشود که کارجویان میتوانند در یک محیط واقعی، آموختههای دانشگاهی خود را زیر نظر مربیان و منتورها به کار ببندند، با محیطهای کاری آشنا شوند، آموزشهای عملیاتی ببیند و تا حدی تجربه کسب کنند. به تعبیر سادهتر کارآموزی فرصتی است برای اینکه فرد یک قدم به بازار کار نزدیکتر شود و تا حدی طعم کار کردن در یک سازمان را بچشد.
سازمانها از تعریف دورههای کارآموزی اهداف گوناگونی دارند. برخی سازمانها در راستای مسئولیت اجتماعی خودشان در قبال افراد تازه فارغ التحصیل اقدام به جذب کارآموز میکنند. برخی دیگر دنبال ارتقای برند کارفرمایی خود هستند و سعی میکنند از طریق برگزاری این دورهها نسل جدید نیروی کار را با سازمان خود آشنا کنند. یکی دیگر از اهداف سازمانها در کنار موارد فوق، جذب کارآموزان برتر در انتهای دوره است.
شناختی که کارفرما در حین کارآموزی از ظرفیت ها و توانمندی های کارآموزان و پتانسیلهای آنان بدست می آورد، هیچ گاه در روشهای مرسوم جذب که همان درج آگهی و انجام مصاحبه است، حاصل نمی شود. بنابراین فرایند جذب بوسیله دورههای کارآموزی ریسک سازمان را برای گزینش غلط به مراتب کاهش می دهد.
فرایند کارآموزی به گونه ای طراحی شده که عملا باید هر دو طرف قصه از این موضوع کاملا راضی باشند. سازمان باید با اشتیاق دوره های مختلف کارآموزی و کارورزی تعریف کند و کارآموزان نیز باید از این موضوع استقبال کنند ولی در عمل این گونه نیست.
اکثر دوره های کارآموزی کوتاه مدت (یک الی دو ماهه) بدون حقوق هستند و معمولاً صرفا هزینه های جزئی مثل حق ناهار و یا ایاب و ذهاب به کارآموز پرداخت می شود. همین موضوع باعث شده است که طیف وسیعی از کارآموزان، کارفرمایان را متهم کنند که منظورشان از کارآموزی صرفا بیگاری کشیدن از افراد است و خبری از آموزش در حین کارآموزی و استخدام در انتهای دوره نیست. آنها می گویند سازمانها صرفا این عنوان را دست آویزی کردهاند برای اینکه کارهای روتین و رزومره خود را به کسی بدهند که حاضر است بدون دریافت هیچ حقوقی آن را انجام دهد.
متاسفانه آن چیزی که باعث شده این دید غلط در کارجویان بوجود آید، رفتار غیر حرفه ای برخی از کارفرمایان بوده است که بدون درک درست فرایند کارآموزی و بدون آنکه دقیقا بدانند دنبال چه چیزی هستند و صرفا با داشتن نگاه «سنگ مفت، گنجشک مفت» کارآموز جذب میکنند تا شاید از بین دهها نفر بتوانند یک نفر را جذب کنند و گمان میکنند اگر هم نشد چیزی را از دست ندادهاند، چون نه تنها هزینهای نکردهاند بلکه حداقل یک سری از کارهای اصطلاحا گِل خود را به کارآموزی سپردهاند که از روی ناچاری سراغ آنها آمده است. در حالی که سخت در اشتباهند چرا که چوب حراج به برند کارفرمایی و اعتبار خود زدهاند.
اما این نگاه کامل نیست و باید روی دیگر سکه را هم دید. در کنار این سازمانها، سازمانهایی هم وجود دارند که بسیار حرفهای هستند و برای تعریف دورههای کارآموزی استراتژی مشخصی دارند. این گونه سازمانها دقیقا تعریف میکنند که هدفشان از جذب کارآموز چه چیزی است: اقدامی در راستای مسئولیت اجتماعی، ارتقای برند کارفرمایی، استخدام نفرات برتر و یا ترکیبی از همه اینها و سپس متناسب با اهدافشان، دوره کارآموزی را طراحی میکنند. متناسب با اهداف دوره برای جذب کارآموزان برنامه ریزی میکنند. ساعتها مصاحبه و گزینش انجام میدهند تا فقط مشخص کنند که چه نفراتی باید وارد این دوره کارآموزی شوند.
سرفصل های آموزشی، تورهای درون سازمانی، منتورها و مسئولیت هر یک از افراد، ارزیابی های مرحله ای حین دوره و اینکه کارآموز در هر مرحله باید چه مسایلی را فراگرفته باشد و به چه شکلی ارزیابی شود دقیقا مشخص میکنند. اینکه برای کارآموزان باید چه تسهیلات و امکاناتی در نظر گرفته شود مشخص میشود. در انتهای دوره با کارآموزان جلساتی برای سنجش کیفیت دوره برگزار می شود و از بازخوردهای آنها برای طراحی دوره های بعدی استفاده میشود. این سازمانها به این موضوع باور دارند که «کارآموزی صرفا جذب یک نیروی تازه فارغ التحصیل و رها کردنش در سازمان به حال خودش که برود و ببیند، بلکه چیزی یاد بگیرد»، نیست.
این موضوع یعنی تربیت نیروهای جوان و آموزش آنها با نیت به کار گرفتن آنها به عنوان مدیران و رهبران آینده کسب و کار جزئی از فرایندهای لاینفک شرکت های بین المللی و مطرحی همچون یونیلیور، نستله، BAT و ... است. دورههایی که این سازمانها تعریف میکنند آنچنان سرشار از آموزش و گردش کاری در داخل سازمان و در کشورهای مختلف است که اگر فرصت حضور در این دوره ها برای فردی فراهم شود به کلی مسیر شغلی وی را دگرگون می کند.
شاید با خودتان بگویید که این مسایل فقط در خارج از کشور اتفاق میافتد ولی اشتباه میکنید. به واسطه ارتباطی که به عنوان یکی از موسسین جاب ویژن با سازمانها دارم، باید بگویم سازمانهایی در همین کشور خودمان وجود دارد که در این زمینه رویکردی بسیار حرفه ای و علمی دارند و برای این موضوع مدرسهها و کالجهای توسعه شغلی راه انداختهاند و بصورت دورهای نیروهای صفر کیلیومتر را جذب و تربیت میکنند و در بدنه سازمان خود مورد استفاده قرار میدهند. برخی از این مجموعهها حتی در دوره کارآموزی نیز حقوق قابل قبولی به کارآموزان پرداخت میکنند. ایرانسل، رهنما و سحاب پرداز از جمله این مجموعه ها هستند.
دسته سومی هم در بین کارفرمایان وجود دارد که منفعل عمل می کنند و اصلا تمایلی به تعریف دوره های کارآموزی ندارند و اصلا سمت کارآموزان نمیروند و ترجیح میدهند صرفا افراد با سابقه کار را استخدام کنند. یکی از دلایل این موضوع درگیر شدن سازمان و خصوصا نیروهای کارآزموده فعلی است که باید به عنوان منتور و مربی کارآموزان ایفای نقش کنند و این موضوع چالشهایی را برای سازمان خواهد داشت. از طرفی دیگر از اشتباهات کارآموزان که ممکن است در برخی موارد هزینه های گزافی را به سازمان تحمیل کند می ترسند.
برای مثال چند روز پیش خبری منتشر شد که یکی از کارآموزان گوگل هنگام آموزشِ نحوه کار با سیستم تبلیغات گوگل مرتکب اشتباهی شده که گوگل برای جبران این اشتباه احتمالا باید 10 میلیون دلار هزینه کند! یکی دیگر از موضوعاتی که اینگونه کارفرمایان را رنج میدهد، بی انگیزگی و بیبرنامگی کارآموزان است که گویا صرفا برای گذران وقت و اینکه رزومهشان خالی از عریضه نباشد، دنبال فرصت کارآموزی هستند.
سخنی با کارآموزان
میدانم که شرایط بازار کار امروز چقدر سخت است و میدانم که دوست دارید به هر قیمتی شده راهی برای استخدام شدن پیدا کنید ولی دقت کنید که کجا قدم می گذارید و وارد چه سازمانی می شوید.
اگر قرار است به عنوان کارآموز در شرکتی مشغول شوید، این حق شماست که بدانید واقعا هدف شرکت از جذب کارآموز چیست؟ آیا دوره کارآموزی با آموزش مدون و تعریف شده ای همراه است یا خیر؟ آیا منتور و مربی وجود دارد که در طول فرایند در کنار شما باشد؟ در طول این دوره قرار است شما چه مواردی را فرا بگیرید و چه کارهایی را انجام دهید؟ چطور عملکرد شما سنجیده خواهد شد؟
پاسخ به این سوالات به شما کمک می کند تا تشخیص دهید که آیا با یک فرصت یادگیری روبرو هستید یا قرار است صرفا از شما بیگاری کشیده شود!
همیشه نقد از نسیه بهتر نیست!
فرض کنید که تازه فارغ التحصیل شدهاید و میخواهید وارد بازار کار شوید و دو گزینه قابل انتخاب پیش رو دارید. یکی کار کردن برای شرکت X با حقوق ماهانه 1.5 میلیون تومان و دیگری شرکت در دوره کارآموزی شرکت Y که 10 کارآموز می پذیرد و باید سه ماه بدون حقوق در دوره کارورزی شرکت کنید و در نهایت 3 نفر از این 10 نفر در انتهای دوره با همان حقوق ماهانه 1.5 میلیون تومان به استخدام سازمان درخواهند آمد. شرکت Y نسبت به X شرکتی حرفهای تر و شناخته شده تر است و می دانیم دوره کارآموزی خوبی تدارک دیده است. با این اطلاعات شما کدام را انتخاب می کنید؟
بیشتر افراد جوان گزینه 1 را انتخاب می کنند ولی این انتخاب درست نیست. گزینه دوم یعنی پذیرش این احتمال که شانس استخدام شما تنها 30 درصد است ولی آموزش هایی که شما در طی این دوره سه ماهه کسب می کنید ممکن است شما را به فرد دیگری تبدیل کند و مسیر شغلی و حرفه ای شما را به گونه ای دیگر رقم بزند. بنابراین قدر دوره های کارآموزی حرفه ای را بدانید.
اگر هنوز در ابتدای راه هستید خیلی دقت کنید که چه انتخابی انجام می دهید. برخی مواقع حضور در یک دوره کارآموزی جامع و در یک سازمان کاملا حرفهای حتی بدون حقوق به مراتب با ارزش تر از استخدامِ با حقوق در یک سازمان دیگر است.