از شب 21 آبان 96 که سرپل ذهاب (حلوان) در غرب کرمانشاه با قدمتی بیش از 2800 سال لرزید و ویرانه های قصر یزدگرد با غُرش زمین آرامش خود را از دست داد، یک تشویش دلهره آور ذهن ساکنان پایتخت را با خود درگیر کرد که آیا روزی این حادثه آنان را هم به مسلخ می برد؟
به گزارش به نقل از ایرنا،شاید سرانجام روزی زمین شهر تهران که در دشت های مرکزی و جنوب رشته کوههای البرز مرکزی کرخت و بی حال پهن شده، تکانی به خود دهد.
و آن روز سرنوشت بیش از چندین میلیون انسانی که به هوای زندگی بهتر و امکانات بیشتر از اطراف و اکناف سرزمین ایران پای طلب به سمت و سوی این شهر کشانده و در پیچ و خم هزار توی این شهر در رفت و آمدند، چه خواهد شد؟
سال های نه چندان دور فدراسیون بین المللی جمعیت های ملی صلیب سرخ و هلال احمر در یک گزارش اینترنتی که رویترز آن را مخابره کرده، آورده بود: تهران با داشتن بالغ بر 13میلیون سکنه یک بمب ساعتی در آستانه انفجار است.
در این گزارش آمده بود که زلزله های رودبار و منجیل، بم، آذربایجان شرقی، بوشهر آخرین زلزله های خطرناک ایران نیست بلکه شهرهای پرجمعیت ایران همچون تهران، تبریز و مشهد نیز مستعد وقوع چنین زلزله هایی هستند.
با نگاهی به تاریخ زلزله در ایران درمی یابیم که آخرین زلزله تهران در سال 1830 میلادی به وقوع پیوسته است.
آنچه که از کتاب های تاریخ زلزله در ایران باقیمانده است گویای آن است که کشور ایران به علت قرار گرفتن بر روی یکی از دو کمربند زلزله خیز جهان موسوم به «آلپا» در معرض خطری جدی قرار دارد و قدرمسلم آن است که با جلسات و بخشنامه ها نمی توان برای مبارزه با زلزله مسلح شد.
ایران دارای گسل هایی مهمی همچون در زاگرس در کازرون، دنا، میناب، اردل، زردکوه، گسل آغاجاری، گسل مارون، گسل های فعال در ایران مرکزی نیز در درونه، بینالود، میامی، ترود، انجیلو، کلمرد، پشت بادام ، قم- زفره، ایندس، دهشیر، سروستان، شهداد، کوهبنان، جرجافک، گلباف، نایبند و گسل های فعال در مناطق خاور و جنوب خاوری ایران در نهبندان، بشاگرد، هریرود، کشف رود، همچنین در استان های آذربایجان گسل ارومیه - زرینه رود، آستارا، تبریز، سلطانیه، همچنین گسل های البرز، سمنان، مشاء - فشم، کندوان، شمال تهران، دامغان، عطاری است.
این گسل ها نیز دلیل اصلی بروز و وقوع زمین لرزه در شهرهای مختلف کشور است و تاکنون زمین لرزه های فراوانی در طول 100سال اخیر در ایران مشاهده شده است.
در این رهگذر فقط در 40 سال گذشته با فعال شدن برخی از این گسل ها زلزله هایی در نقاط مختلف کشور به وقوع پیوسته است که می توان به طور مثال به چند مورد از آنان اشاره کرد.
در سال 1358 قائن در استان خراسان جنوبی با شدت 7،1 ریشتر لرزید که بر اثر آن 130 نفر جان باختند.
یکی دیگر از زلزله های بزرگ در سال 1360 منطقه سیرچ استان کرمان با شدت 7،4 ریشتر بود که بر اثر آن هزار و 300 نفر کشته و 85 درصد شهر تخریب شد.
زلزله رودبار و منجیل در سال 1369 با شدت 7،4 ریشتر با 35 هزار کشته یکی از بزرگترین زلزله ها در کشور به شمار می رود.
در بیرجند هم در سال 1376 با شدت 7،3 ریشتر و هزار و 500 نفر کشته شدند، در سال 1381 آوج استان همدان بر اثر زمین لرزه با خسارات زیاد در شهر و روستاها رو به رو شد و شدت زلزله 6،6 ریشتر بود.
زلزله بم در سال 1382 با قدرت 6،5 ریشتر موجب مرگ 41 هزار نفر شد و این شهر باستانی را با خاک یکسان کرد.
زلزله بعدی در سال 1383 در فیروزآباد استان فارس با شدت 6،3 ریشتر رخ داد. این زلزله منجر به ریزش کوه و خسارات زیادی شد، البته زرند کرمان هم در سال 1383 با شدت 6،4 ریشتر لرزید و 612 نفر در آن حادثه کشته شدند و 10 روستا تخریب شد.
در فروردین سال 85 چندین زمین لرزه که بزرگترین آن 6،3 ریشتر بود دورود در حوالی استان لرستان را لرزاند، این زمین لرزه 84 کشته و هزار و 246 مجروح برجای گذاشت و موجب تخریب 30 تا 100 درصدی حدود 330 روستا از شهرستان های دورود، بروجرد، خرمآباد و الشتر استان لرستان شد.
در سال 1389 نیز زمین لرزه ای با شدت 4،9 ریشتر در شهرستان دورود رخ داد و بر اثر آن تعدادی واحد مسکونی در دورود دچار خسارت شدند و بیش از 100 زخمی برجای گذاشت.
دیگر زمین لرزه های بزرگ در ایران مربوط به 21 مرداد سال 91، به بزرگی 6 و 6،2 ریشتر در اعماق درونی زمین شهرستان های اهر، ورزقان و هریس در استان آذربایجان شرقی رخ داد که 245روستا را لرزاند و بیش از 300 کشته و بیش از پنج هزار زخمی و مجروح داشت.
21 فروردین 1392 زلزله ای به بزرگی 6،1 ریشتر استان بوشهر را لرزاند، همچنین بزرگترین زلزله نیم قرن گذشته زلزله 7،8 ریشتری در سراوان در 28 فروردین 1392 بود که برای این زمین لرزه 100 کشته و زخمی اعلام شد.
بر اساس آمارها حدود 21 مورد زلزله بزرگ در 100 سال اخیر در ایران رخ داده است که زمین لرزه کرمانشاه با قدرت 7،2 ریشتر را نیز می تواند به این آمار اضافه شود.
* گسل هایی به درازای تاریخ
27 مارس 1830 میلادی (1208 شمسی) زلزله ای به بزرگی 7.1 ریشتر منطقه دماوند - شمیرانات را لرزاند و شرق تهران را کاملا ویران کرد.
سایت مدیریت بحران استانداری تهران در این خصوص نوشته در این زلزله حدود 70 روستا تخریب و فقط در دماوند بیش از 500 نفر کشته شدند. در تهران هم بسیاری از ساختمان ها فرو ریخت و حدود 30 نفر جان خود را از دست دادند.
در این گزارش، میزان خسارت های مالی این حادثه در تهران 500 هزار تومان برآورد شده است.
بر اساس این گزارش، این زمین لرزه در باکو (کشور آذربایجان) نیز احساس شد و پس لرزه های شدیدی به دنبال داشت که در تهران هراس بسیاری را ایجاد کرد و باعث شد نه تنها بخش بزرگی از جمعیت تهران، بلکه حتی دربار سلطنتی نیز در چادر زندگی کنند.
* بافت فرسوده شهر تهران با 3 میلیون جمعیت
اکنون و 188 سال بعد از آخرین زلزله مهیب تهران، اگر در تهران زلزله ای روی دهد، یک فاجعه تاریخی به بار خواهد آمد.
این حرف مبنای علمی دارد زیرا 5 گسل تهران که سابقه تاریخی در زلزله های بزرگ و توان تخریب بالایی دارند، اکنون فعال شده اند به طوری که در طول هفته لرزه هایی دارند که چون خفیف است، احساس نمی شود.
معمولا میانگین دوره های ادواری زلزله های بزرگ 150 تا 200 سال است.
مهمترین نگرانی از وقوع زلزله در کلانشهر تهران وجود بافت های فرسوده است که حدود 30 درصد جمعیت شهر با 3 میلیون نفر را در خود جای داده است.
کارشناسان امداد و نجات، مدیریت بحران و مدیریت سوانح پیش بینی می کنند در صورت وقوع زمین لرزه در تهران، یک پنجم کشته ها مربوط به بافت فرسوده است که رقم بسیار بالایی است، بنابراین اگر قرار باشد در شهر تهران کار اساسی برای آمادگی در برابر زلزله صورت گیرد باید در این بخش باشد.
طبق اطلاعات جمع آوری شده میدانی خبرنگار ایرنا هم اکنون در بافت فرسوده مراکز جمعیتی مانند مدارس با عمر بیش از 40 سال و بیمارستان هایی با عمر بیش از 60 سال نیز وجود دارد به این معنی که در زمان حادثه از این بیمارستان ها نمی توان استفاده کرد، علاوه بر این مراکز دولتی که باید امدادرسانی در زمان حادثه را انجام دهند همچون هلال احمر و اورژانس نیز بعضا ساختمان هایی فرسوده دارند که در ارزیابی ها معلوم شده مقاوم نیستند.
در همین ارتباط، «شریان های حیاتی شهر تهران اعم از شبکه گاز، آب و برق» نیز از دیگر موارد ناایمن هستند.
ایمنی در ساختمان های بلندمرتبه پایتخت نیز چندان مناسب نیست که در صورت رعایت اصول «آیین نامه 2800» در ساخت و ساز و نظارت کافی سازمان نظام مهندسی، استفاده از کارگر ماهر و مصالح استاندارد، به طور طبیعی نباید نگرانی از بابت ساختمان های بلندمرتبه وجود داشته باشد. مطالعات نشان می دهد که 30 درصد ساختمان های نوساز به دلیل رعایت نکردن این اصول مقاوم نیستند و در ردیف بافت های فرسوده قرار دارند.
درست یک ماه بعد از بزرگترین زلزله دو دهه اخیر کشور در کرمانشاه، روز 29 آذر 96 زمین لرزه ای به بزرگی 5.2 دهم ریشتر ساعت 23 و 27 دقیقه چهارشنبه تهران را لرزاند، زمین لرزه ای که در استانهای گیلان، البرز، قم، مرکزی و قزوین احساس و در عمق 7 کیلومتری زمین رخ داد.
زلزله ای که کانون آن در مرز استان تهران و البرز و در 3 کیلومتری ملارد (استان تهران) و هفت کیلومتری مشکین دشت (استان البرز) و 9 کیلومتری شهریار (استان تهران) و در طول 50،96 و عرض 35،69 به وقوع پیوسته بود.
افکار عمومی و مردم استان تهران به خوبی به یاد دارند که بر اثر این زلزله در خطوط تلفن برخی مناطق تهران و کرج اختلال ایجاد شد و مردم از وحشت این زمین لرزه به خیابانها ریختند.
این زمین لرزه باعث شد که توجه افکار عمومی به سمت و سوی تهران و آمادگی های این کلانشهر برای رویارویی و مقابله با این بلایای طبیعی متمایل شود، شهری که از دو سو توسط دو گسل زلزله خیز و پرخطر احاطه شده است. کارشناسان و متخصصان پیش بینی کرده اند که احتمال وقوع زمین لرزه در حوالی این کلانشهر خفته، بیش از 65 درصد است.
امروزه به علت وجود لوله های گاز و کنتور برق در کلانشهر تهران در صورت بروز زلزله، این شهردر کمتر از چند ساعت طعمه ی حریق شده و به سرعت به آتش کشیده خواهد شد و 87 درصد از بیمارستانهای تهران در صورت وقوع زلزله و در همان لحظات شوک اولیه به طور کامل از بین خواهند رفت.
زمین لرزه 5.2 ریشتری آذر 96 به نوعی وارد کردن یک شوک بزرگ به بدنه دستگاههایی بود که تاکنون به شکل اصولی به فکر رسیدگی و پیشگیری از عوارض زلزله نبودند.
آنچه مسلم است شهر تهران دارای یک بافت بسیار قدیمی است و تراکم جمعیت در آن بیداد می کند. معابر و گذرگاههای این شهر باریک هستند و در حالت عادی حتی قابلیت عبور و مرور وسایل نقلیه و امدادرسانی را ندارند.
فرسودگی بافت های مسکونی و عدم رسیدگی نظارتی نسبت به امر ساخت و ساز توسط سازمانهای مسئول، تهران را در شرایط وخیمی قرار می دهد. در این میان بسیاری اعتقاد دارند که با گفت و گو در این خصوص حس ناامنی و بی اعتمادی به مردم القا خواهد شد و طرح موضوع به نوعی احساس ناامنی و دلهره ایجاد می کند.
پرسش این است، هم اکنون که بسیاری از متخصصان زلزله در ایران و جهان زمان فعال شدن همزمان دوگسل «شمال» و «ری» در تهران را نزدیک ارزیابی کرده و وقوع زلزله در این منطقه را غیر قابل اجتناب می دانند آیا با مسکوت نگه داشتن اصل صورت مساله و با تدوین بخشنامه و آیین نامه و برگزاری مانورهای غیراصولی و غیرکاربردی می توانیم به مصاف این فاجعه عظیم انسانی محتمل برویم؟
بحث پیشگیری از گسترش عواقب زلزله ذهن بسیاری از مدیران سطح بالا و دستگاههای اجرایی را به خود جلب کرده است اما اینکه در حقیقت ماجرا، تا چه اندازه در حوزه اجرایی گامهای موثری برداشته شده است، زمانی مشخص خواهد شد که فارغ از شعارها و فریادها، خدای ناکرده زلزله ای حادث شود و حیطه عملکرد دستگاهها به طور روشن و آشکار معلوم و مشخص شود.
اگر چه کارشناسان پیش بینی کرده اند که در صورت وقوع زلزله در تهران آمار تلفات احتمالی بیش از چند میلیون نفر تخمین زده می شود اما نمی توان از لطف و مهربانی پروردگار نسبت به بندگان عاجزش در مقابل قهر و غضب طبیعت غافل و فارغ بود.
امروزه شانس تخریب و تلفات شهر تهران نسبت به 200 سال پیش افزایش قابل ملاحظه ای یافته است و حل مشکلات مربوط به سوانح به تنهایی در صرف هزینه های مصرفی نیست بلکه برای حل مشکل اصولی کلانشهر تهران نیازمند از سر گذراندن یک پروسه سه مرحله ای برنامه های کوتاه مدت، برنامه های میان مدت و همچنین برنامه ریزی بلند مدت و ریشه ای است که اثرگذارترین اقدام برنامه ریزی بلندمدت برای مقاوم سازی منازل مسکونی و سازه های ساختمانی است زیرا اگر شهری مقاوم باشد و فرو نریزد دیگر وحشت از زلزله وجود نخواهد داشت.
همچنین در برنامه ریزی میان مدت و کوتاه مدت تمرکز بر روی ارتقای شاخص های امداد و نجات و افزایش توانمندیهای این حوزه مد نظر کارشناسان قرار می گیرد.
اما باید وضعیت امدادرسانی به گونه ای باشد که هر زمانی که حادثه به وقوع پیوست چه یک روز دیگر و چه 10 سال آینده، آمادگی مقابله با آن وجود داشته باشد. اختصاص هزینه ها و اعتبارات در خصوص غنی سازی مقوله امداد و نجات در کوتاه مدت می تواند موثر و مفید باشد و باید مردم را تشویق کرد تا ساختمانهایشان را مطابق اصول، بازسازی و مقاوم سازی کنند و لازم است در این خصوص به مردم اعتبارات ویژه ای داده شود.
مقاوم سازی سازه ها قبل از وقوع حادثه به مراتب کمتر از هزینه های سنگین امدادرسانی خواهد بود که باید به منظور تحقق این مهم فرهنگ مقاوم سازی را به سیستم ساختمان سازی تحمیل کنیم.
امروزه ما در خصوص پیشگیری از زلزله قطعا بهتر از دیروز هستیم و دستگاههای گوناگونی همچون شهرداری، شورای شهر، سازمان مدیریت و برنامه ریزی، وزارت کشور، وزارت مسکن و شهرسازی،، شرکت مخابرات و دیگر دستگاههای مسئول پس از زلزله های چند سال اخیر در استان های مختلف کشور هر کدام به نوعی پیگیری کار را در برنامه های خود منظور کرده اند.
مردم و مسئولان باید به خوبی بدانند که تهران بر روی گسل های متعددی قرار دارد اما با این اوصاف ایران هنوز به گامهای اولیه پیشگیری از زلزله نرسیده است. این امر زمانی محقق می شود که دیگر حتی یک ساختمان غیر اصولی در تهران ساخته نشود.
برای ایجاد مقاومت ساختمانهای ساخته شده موجود در برابر وقوع زلزله احتمالی ضرورت دارد که از نظرات متخصصان در این امر استفاده شود.
امروزه وضع کنونی شهرهای بزرگ مانند تهران از لحاظ سازه ها بحرانی است و این اتفاق در کوتاه مدت حادث نشده است بلکه در طول دهها سال ساخت بی رویه وضعیت کنونی شکل گرفته است اگر در زمان حاضر بسیج عمومی هم برای آمادگی در برابر زلزله صورت بگیرد، زمان زیادی طول می کشد تا از این حالت بحرانی نجات یابیم.