به گزارش مشرق، یکی از سران تاثیرگذار در رژیم پهلوی حسن طوفانیان بود که ماجرای فرارش منحصر به فرد است.
قابل تامل آنکه این فرار با همه منحصر به فرد بودنش مورد اشاره او در کتاب خاطراتش قرار نگرفته است. در کتاب خاطرات ارتشبد حسن طوفانیان که در سال 1363 به تشویق مسؤولان طرح تاریخ شفاهی ایران وابسته به دانشگاه هاروراد به رشته تحریر درآمده، نه طوفانیان اشارهای به نحوه فرار خود دارد و نه مصاحبهکننده کمترین علاقهای به طرح این موضوع بسیار مهم از خود نشان میدهد.
با این همه روایتهای پراکنده و قابل توجهی در این باره وجود دارد. آنچه از پس شواهد قطعی به دست میآید، این است که اهمیت طوفانیان به جهت مسؤولیتهایی که در دوران پهلوی داشته است، برای ایالات متحده آنقدر بوده که برای فراری دادن او دست به کار شود.
بیشتر بخوانیم:
طوفانیان، رئیس اداره خرید و سفارشات خارجی صنایع نظامی در دوران شاه بود و اطلاعات مهمی داشت. پس از تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان، اسناد متعددی درباره معاملات طوفانیان با رژیم صهیونیستی و ایالات متحده به دست آمد. در مورد بازداشت و فرار طوفانیان در ابتدای انقلاب اینطور گفته میشود که وی در جریان پیروزی انقلاب توسط مردم بازداشت و به زندان قصر منتقل شد اما بعداً توسط عدهای به لویزان برده شد؛ جایی که مدارک خریدهای کلان نظامی نیز در آنجا نگهداری میشد.
در مقدمه کتاب خاطرات او که در ایران منتشر شده، آمده است: «طوفانیان با حمایت مسؤولان دولت موقت به همراه اسناد خریدهای کلان نظامی ایران، فراری داده شد». طوفانیان طی 10 سال مسؤولیت انحصاری خرید تسلیحات را در کشور برعهده داشت. در این دهه، بر اساس سیاست واشنگتن قیمت نفت یکباره افزایش چشمگیری یافت تا تولیدکنندگان عمده همچون عربستان، ایران و… که جزو کشورهای اقماری آمریکا به حساب میآمدند، نقش اصلی را در ایجاد یک خط به اصطلاح دفاعی ایفا کنند. به عبارت دیگر، سیاست افزایش قیمت نفت این امکان را فراهم میکرد که بخش اعظم هزینههای سنگین انباشت تسلیحات لازم در نقاط استراتژیک جهان بر دوش ملتهای برخوردار از ذخایر نفتی گذاشته شود.
حال پرسش اینجاست که چرا طوفانیان که به اعتقاد فردوست، توسط مستشاران آمریکا در ایران برای چنین پست مهمی انتخاب شده بود، نزد آمریکاییها دارای چنین اهمیتی است که برای آزادی وی مستقیماً وارد عمل میشوند؟ با گذشت این همه سال، مساله چگونگی انتخاب وی به عنوان مسؤول خرید تسلیحات کشور مانند چگونگی فراری دادن وی از زندان و سپس خارج کردن او از کشور به صورت دقیق مورد بررسی قرار نگرفته است. حسین فردوست هر چند در خاطرات خود اشاره مستقیمی به ارتباط طوفانیان با سیا ندارد اما میگوید: «حدس میزنم به علت طی دوره نظامی در آمریکا و آشنایی زیاد با مستشاران نظامی آمریکایی در ایران، از طریق آنها به محمدرضا معرفی شد و از آن پس خریدهای گزاف اسلحه ایران را ترتیب میداد». (خاطرات حسین فردوست، ص 218)
صرفنظر از اینکه طوفانیان با توجه به چنین مسؤولیتی، اطلاعات فراوانی درباره مسائل رژیم پهلوی داشت، شاید بتوان اهمیت وی را برای آمریکاییها از نوع واکنش آنان بعد از دستگیری او در جریان انقلاب، دریافت. باید به این نکته توجه داشت که دستگیری بسیاری از کسانی که در خدمت واشنگتن بودند (مانند هویدا) چنین حساسیتی را برنینگیخت اما طوفانیان از جمله موارد نادری بود که شبکه مرتبط با آمریکا بلافاصله برای آزادی وی فعال شد. صادق خلخالی در مصاحبهای درباره فراری دادن طوفانیان بهرغم حساسیت شدید امام بر مراقبت از وی، میگوید: «من با مسؤول زندان قصر فرموده امام را در میان گذاشتم. او گفت خیالت راحت باشد. طوفانیان در جای امنی زندانی است و 5 پاسدار نیز در محل حفاظت گماردهام. چون فرموده امام بود من قانع نشدم و به داخل بند رفتم. قسمتهای مختلف را دقیقاً وارسی کردم اما اثری از طوفانیان ندیدم». (روزنامه کیهان 29 بهمن 58)
حسین فردوست نیز در خاطرات خود درباره چگونگی فرار مأمور خریدهای تسلیحاتی میگوید: «در جریان انقلاب، طوفانیان بازداشت شد. نصرالله پس از آزادی از زندان برایم تعریف کرد که روزی عدهای آمدند و طوفانیان را از زندان قصر به لویزان بردند، ظاهراً در آنجا طوفانیان مدارک را به فرد آمریکایی تحویل داده و سپس به اتفاق او از کشور خارج شده است. در آن موقع شایع شد که آمریکاییها طوفانیان را به اتفاق من از زندان بردهاند… چرا آمریکاییها پس از انقلاب طوفانیان را فراری دادند؟ زیرا اکثر مقامات آمریکایی که هماکنون نیز در مسند قدرت هستند در این چپاول سهم داشتند. اگر طوفانیان و اسناد خرید اسلحه میماند، انتشار آنها بزرگترین افتضاح جهانی را به پا میکرد و خیلیها در آمریکا آبرویشان میرفت». (خاطرات حسین فردوست، ص 22)
یکی دیگر از روایتها درباره فرار طوفانیان در کتاب «سراب یک ژنرال» آمده است. نویسنده این کتاب در ملاقاتی که با برادر طوفانیان، محمدتقی داشته، با او درباره ماجرای فرار صحبت کرده است. به گفته او، طوفانیان که به وخامت اوضاع پی برده بود، در جلسه شورای عالی نیروهای مسلح در روز 22 بهمن ماه شرکت نمیکند و از ترس گرفتار آمدن به مخفیگاه مطمئنی پناه میبرد و همه تماسهای خود با خارج از آن مکان را قطع میکند. شخصی که به نام طوفانیان دستگیر و به زندان قصر منتقل میشود، برادر وی هادی بوده است که در اسناد به دست آمده این نکته کاملاً مشهود است. به هر روی طوفانیان حداقل 6 ماه در مخفیگاه خود پنهان بوده و طی این مدت بارها محل اختفای خود را به منظور پیشگیری تغییر داده است تا اینکه بر اثر برنامهریزی خاصی در هفدهم شهریور 1358 با یک دستگاه سواری بنز و مسلح به هفتتیر و مسلسل، در حالی که ریشدار بوده است از مرزهای غربی کشور به ترکیه میگریزد. از آنجا با فرزندان خود در آمریکا تماس میگیرد. آنها نیز با چند مقام آمریکایی- که با طوفانیان آشنایی نزدیک داشتند- مذاکره میکنند و از طریق سفارت ایالات متحده در ترکیه، کمکهای لازم میشود تا طوفانیان بتواند خود را به آمریکا برساند. شایعات مربوط به دستگیری طوفانیان در روزهای اول انقلاب از آنجا ناشی شد که در آن ایام، پاسداران انقلاب، منزل یکی از برادران او به نام هادی را در ولنجک زیر نظر داشتند و شبی به تصور آنکه حسن طوفانیان را به دام خواهند انداخت، خانه را محاصره کردند و به اشتباه، هادی را به جای حسن دستگیر و روانه زندان کردند. گزارشهای خیلی محرمانه اول تیر 58 از مجموعه اسناد لانه جاسوسی نیز مؤید همین روایت است. در آنها به صراحت تاکید شده است که نیروهای انقلابی، هادی طوفانیان را بازداشت کردهاند. (مرکز نشر لانه جاسوسی، اسناد لانه جاسوسی، ج 49، ص 61) به هر روی، فراری دادن طوفانیان موجب شد بخش قابل توجهی از واقعیتهای تاریخی دوران پهلوی مکتوم باقی بماند.
*وطن امروز