سرویس فرهنگ و هنر مشرق - دهمین حراج تهران، جمعه 21 دی ماه با اجرای حسین پاکدل در هتل پارسیان آزادی با 114 اثر از «هنر معاصر ایران» 34 میلیارد و 388 میلیون به کار خود پایان داد.
علیرغم تمامی اننقادها به حراج تهران، آثاری که در حراجی عرضه میشود و حتی نحوه حراج به شکل نامحسوسی عجیب است و فضای حمایت از این رویداد توسط فعالان رسانهای ضریب بیشتری پیدا میکند و یکی از خبرنگاران شناخته شده با متنی ستایش آمیز در یکی از خبرگزاریهای دولتی دفاع جانانهای از این رویداد میکند. خبرنگاری که حوزه فعالیتی او ارتباطی به این رویداد ندارد و در یکی دو سال گذشته درباره نقاط ضعف و ابعاد منفی این حراج چندین گزارش را تهیه و در یکی از بخشهای خبری منتشر کرده است. با همین یک مثال کافیست به نحوه ارتباط و پوشش این رویداد توسط اصحاب رسانه بپردازیم و چرا این حراج میلیاردی که به مشی و روش آن انتقاد فراوانی است در سر خط پوشش رسانههای دولتی قرار میگیرد و نوشتارهای تمجیدآمیز دربارهاش منتشر و برگزاری آن به تیتر نخست رسانههای دولتی تبدیل میشود.
بیشتر بخوانید:
ردپای «ژن خوب» در قیمتگذاریهای حراج تهران +عکس
درآمدهای این مراسم اشرافی کجا میرود؟
اما در دهمین حراج تهران بازهم با برخی آثار نه چندان باارزشی از حیث هنری مواجه خواهیم شد که به شکل عجیبی با ارقام نجومی چکش خوردند و اعتبارسنجی این آثار در حراج تهران بازهم مسئله قابل تأملی است که هیچگاه کارشناسان صاحب نظر دربارهاش اظهار نظر نمیکنند و شاید جرأت اظهار نظر ندارند. در واقع برگزاری چنین حراجی در معرفی آثار تجسمی و تابلوهای هنری عاملی برای بالارفتن قیمتها در این عرصه خواهد شد و حساسیت جامعه را نسبت به ارقام تبادل شده میافزاید. آیا این حراج به پیشرفت کیفی در نقاشی و هنرهای تجسمی و حوزه عکس هم منجر خواهد شد؟
تابلوی نصرت الله مسلمیان که در حراج تهران که با قیمت 120 میلیون تومان فروش رفت در سایت این حراجی دربارهاش نوشته شده: " مسلمیان نگاهی جدی به تحولات مدرنیستی و جایگاه انسان معاصر در جهان دارد و آثارش را با نگاهی اومانیستی خلق میکند. در خوانش نقاشیهای وی باید به روابط نشانهشناسی نمادها توجه کرد، چرا که نشانههای تصویری نقاش به یک گزاره محدود نمیشوند.
اثر حاضر که به دوره متأخر آثار وی تعلق دارد، دیدگاه او را در باب انسان، تجددخواهی، تعامل و تقابل با مدرنیسم و بحران هویت مینمایاند که بازتاب آشفتگیهای زمانه و تلفیق رویکردهای فیگوراتیو و آبستره است. فرم و رنگ در این اثر همراه با یکدیگر، معانی و مفاهیم گوناگونی به خود گرفته و همچون واژگان یک زبان، عشق و درد را توأمان به نمایش میگذارند.
ترکیب عناصر واقعنما و انتزاعی در زمینه تکرنگ به نوعی دیالکتیک بین اشکال و زمینه منتهی شده و معنایی را خلق میکند که دارای قدرت استعارهای است و مخاطب را به خوانشی ادبی از نقاشی سوق میدهند. ترکیبهای متضاد و پارادوکسها در نقاشیهای او مجموعهای از تباینهای بصری در فرم و ترکیببندی را به وجود آورده است.
فیگور انسانی و پرتره زنانه، مرکزیت هنر مسلمیان را به خود اختصاص میدهند. حمید کشمیرشکن، منتقد هنری در این باره مینویسد: «او هنرمندی متفکر و از حیث تجسم پرقدرت است و بنابراین انسانیت اهمیت فراوانی برایش دارد. زن که حضورش دیگر کمابیش در نقاشیهای مسلمیان همیشگی شده است، در اینجا نیز نقشی محوری ایفا میکند. این حضور فراخواننده مفاهیم زیبایی، نیکخواهی و شور است. در این نقاشیها زن حسی از زیبایی را که با اندوه انسانی توأم شده مجسم میکند. پرترههای بزرگ تغزلی در آثار مسلمیان که در آنها چهرهها به بیننده مینگرند، نگاهی پویا دارند و بیننده را به چالش میطلبند.
کافیست به جملات توصیفی درباره این تابلو دقت بیشتری کنیم. این تابلو درباره انسان تجددخواه است؟ آیا در این تابلو انسانی برای تجدد خواهی خلق شده است؟ براستی معنی تجددخواهی در پشت کدام تصویر محو نمود دارد. آیا به خاطر مفاهیمی که در آن نیست و وجود ندارد این لباس پادشاه 120 میلیون تومان به فروش رسیده است؟
بیشتر بخوانید:
حراجی یا پولشویی مسئله این است! +عکس
حراج تهران برای ایرانیان خارجنشین
حراج تهران فرصت خوبی است تا خدماتش را به هنرمندانی که خارج از ایران زندگی میکنند ارائه دهد؛ پرسش مهم این است آیا این افراد در شرایط کنونی، شهروند ایرانی هستند؟ اگر شهروند ایرانی هستند، آیا این آثار واقعاً به آنان تعلق دارد؟ اینها سوالاتی است که حراج تهران هیچ پاسخی به آنها نخواهد داد و تابلوی بالا آنطور که حراج تهران ادعا میکند اثری از هنرمندی مقیم آمریکا به نام سونیا بالاسانیان است که به قیمت 150 میلیون تومان فروش رفت.
سایت حراج تهران در مورد این تابلو مینویسد: " ریتمهای تصویری سونیا بالاسانیان که معمولاً با رنگهای محدود اجرا میشوند، از جمله آثار شاخص وی به شمار میآیند. این ریتمها گاه آجرهایی هستند که یک سقف عظیم گنبدی را تداعی میکنند و گاه عناصر نوشتاری که متنی روان مشابه یک دستخط شاعرانه را به شکل نمادین به ذهن متبادر میسازند. انتزاع در نقاشیهای او، با شعر و موسیقی ادغام میشود. وی با بهره جستن از ضربهقلمهای ریتمیک رابطه میان کلمه و تصویر را به چالش میکشد و شعری بصری به وجود میآورد که در آن خط و نقش در بافتی واحد با یکدیگر ارتباط مییابند و بدین ترتیب سطح بوم مکان کنش متقابل میان کلمات و تصویر میشود و نوعی ارتباط زیباییشناختی میان آن دو به وجود میآید تا توازن فرمی شکل بگیرد.
نظم قرار گرفتن خطوط در کنار یکدیگر و نحوه ترکیببندی این اثر، کتیبههای باستانی را در ذهن مخاطب تداعی میکند. تکرار موزون خطوط شماتیک گونهای از زبان نوشتاری را پدید میآورد که تعمداً ناخواناست و حاکی از رمزی غیرقابل کشف است؛ رازی که برای همیشه پنهان میماند و به انتزاع نزدیک میشود.
پالت رنگی بالاسانیان محدود است و نقوش اغلب بر زمینهای با رنگ سرد و تیره اجرا میشوند. شباهت آثار این هنرمند ایرانی-ارمنی به نوشتار باعث میشود، در نگاه اول حالت معکوس یک نوشته تیره بر زمینه سفید و روشن در ذهن بیننده نقش بندد که خود نوعی کالبدشکافی بصری محسوب شده و در نهایت نوعی خط شماتیک انگلیسی را تداعی مینماید. "
حتی حراج تهران در توضیح تابلو اشاره میکند که این تابلو نوعی خط شماتیک انگلیسی را یادآوری میکند و صحت ظن اینکه این اثر به هنرمندی ایرانی تعلق دارد یا خیر را تقویت میکند.
شگردهای تجارتی سایت حراج تهران گاهی با آگاهیرسانی به تدریج به بن بست خواهد رسید. به طور معمول حراج تهران قیمت را تعیین میکند و قبل از حراج روی اثر مانور ویژهای میدهد تا بالاتر از مبلغی که در نظر دارد فروخته شود. نقاشیهایی که خالقانش افراد نامداری نیستند و آثار ویژهای هم نیستند، اما در برخی موارد بالای 100 میلیون تومان باید قیمتگذاری شوند. در حراج امسال تهران روی نقاشی پاستلی پروانه اعتمادی سرمایهگذاری ویژهای شده و قیمت اولیهای که تعیین گردید بیش از 150 میلیون تومان بود.
رنگگزینی بشدت اولیه، کمپوزیسیونهایی که مختص دانش آموختگان تازه وارد حوزه نقاشی است از چند ظرف، با هر ظرافتی نمیتواند یک اثر برجسته باشد و حراج تهران تلاش میکند این تابلو با قیمتی بیش 150 میلیون تومان فروخته شود و در این مورد خاص، حراج تهران موفق نشد به هدفش دست پیدا کند و این تابلو با نصف قیمت به فروش رفت. با این وجود قیمت 2 میلیون تومان هم برای تابلوی مذکور، بسیار زیاد است و تابلوی اعتمادی تقریباً سی دو برابر قیمت واقعی در حراج تهران فروخته شد. اینها نمونههایی است که میتوان با استناد به آن اعتبار هنری حراج تهران را به چالش کشید تا مشخص شود عیار قیمت گذاری آثار هنری در این حراجی واقعی نیست.
هنر فیک و ارزان را چرا میلیونی عرضه میکنند؟
اما یکی از از تابلوهایی که به صراحت میتوان گفت با ارزش واقعی ارائه نشده، تابلوی اوریژینال هومن بیات است که با ارزش 80 تا 120 میلیون ریال قیمت گذاری شده است اما با سقف کاملاً غیر واقعی 30 میلیون تومان فروخته میشود. یا مثلاً تابلوی اصغر محمدی که فاقد هرگونه هنر و خلاقیت است و یک تصویر ساده است که دانشجویان سال نخست رشته نقاشی و هنرهای تجسمی میتوانند آنرا خلق کنند 55 میلیون تومان فروخته میشود. جنون آمیزترین تابلویی که نباید فراموش کرد، تابلویی از عطاالله امیدوار است با عنوان 11 سپتامبر فروخته شد.
تابلویی که هر چقدر به آن نگاه میکنید ارتباطی بصری میان تابلو و 11 سپتامبر نمیتوان یافت و این تابلو در حراج تهران به قیمت 32 میلیون تومان فروخته میشود. زیباترین تصویر از روز حادثه 11 سپتامبر یا برجهای دوقلو به صورت خاص از 100 دلار تجاوز نمیکند و خریدار این تابلو میتواند با کمتر از صد دلار بهترین و زیباترین تابلو را با یاد 11 سپتامبر خریداری کند و در نهایت با معادل ارزی فعلی یک میلیون تومان هزینه کند و هر روز به یاد 11 سپتامبرش با آن خوش باشد. اما آنچه آقای امیدوار خلق کرده نه تنها یادآور 11 سپتامبر نیست بلکه انسان عادی با ضریب هوشی متوسط میتواند با دیدن این تابلو در محل کار یا خانهاش تحت تأثیر جنونی که در آن وجود دارد تبدیل به یک تروریست واقعی بشود. قویاً خالق این اثر نه ارتباطی به هنر دارد و نه به یازدهم سپتامبر مدنظرش.
بیشتر بخوانید:
پولهای نجومی در حراج تهران چگونه خرج میشود؟ +تصاویر
7 میلیارد تومان پیشکش به نواده خاندان مشهور قجری
اما پرحاشیهترین بخش این حراجی عنایتی ویژه است که حراج تهران به منیر فرمانفرمائیان از نوادگان پادشاهان قاجار دارد. تابلوی بدون عنوان فرمانفرمائیان در این حراجی به قیمت 2 میلیارد و 900 میلیون تومان فروخته شد. فروش این تابلو با چنین قیمتی نشان میدهد که چرا فرمانفرمائیان علی رغم توقیف همه اموالش در سال 1358، در سال 2004 به ایران بازگشت و کارش را از سر گرفت.
خاندان فرمانفرما از وابستگان سببی قاجار بودند که به واسطه همین نسبت خانوادگی، در دورههای مختلف حکومت قاجاریه و پهلوی، اعضای خاندان فرمانفرما در پستهای مهم دولتی حضور داشتند.
فرمانفرمائیان از خرداد 1395 با داشتن 96 سال سن در این حراجی رقمی معادل 6 میلیارد و 900 میلیون تومان درآمد کسب کرده است. اینکه او از خاندان قجری است و میتواند از طریق حراج تهران چنین درآمدی داشته باشد چندان جای تعجبی ندارد اما نکته قابل تأمل این است که مدیران دولتی دولت تدبیر و امید با احترام فراوان در مراسم گشایش تالار او حضور دارند و علی جنتی وزیر سابق ارشاد و سید محمد بهشتی شیرازی رئیس بنیاد سینمایی وزارت ارشاد خاتمی و عضو شورای عالی میراث فرهنگی و گردشگری ایران در مراسم گشایش تالار فرمانفرمائیان حضور دارند و قیچی افتتاح را با افتخار به دست او میدهند.
دانلود فیلم گشایش تالار منیر شاهرودی فرمانفرمائیان
سایت حراج تهران درباره فرمانفرمائیان مینویسد: هنر منیر فرمانفرماییان وامدار هندسهگرایی متعالی در هنر ایرانی اسلامی است که با انگارههای فرمالیستی مدرنیسم به هم میآمیزد و اثری شگفتآور و خاص را شکل میدهد که نگاه تمامی منتقدان غربی و شرقی را به خود جلب کرده است. استقبال از آثار این بانوی هنرمند ایرانی در سالهای اخیر دلیل این مدعاست که هنر وی در هر نوع رویکرد چه غربی و چه ایرانی جایی برای تأویل و بررسی دارد.
در صورتیکه کلیه آثار نسبتی با هنر اسلامی در حوزه تجسمی ندارد بلکه او متخصص ساخت ستاره شش پر داوود در اشکال مختلف است و حراج تهران چنین هنرمندی را در صدر قرار میدهد و در کشوری که بسیاری از مدارس هنوز از تجهیزات اولیه برخودار نیست، شاهزاده قجری میتواند از حراج تهران 6 میلیارد و 900 میلیون تومان درآمد کسب کند و بواسطه حمایت مدیران دولتی تالار اختصاصی خودش را در 96 سالگی داشته باشد.
دهمین حراج تهران هم با بیش از 34 میلیارد تومان فروش آثاری که در "اثر" بودن بسیاری از آنها تردید وجود دارد، به پایان رسید. اما یک سوال همچنان از از سوی متولیان این حراجی بدون پاسخ مانده است و آن منشأ میلیاردها تومان پولی است که صرف خرید این آثار میشود و همچنین محل هزینهکرد درآمد حراجی که یک علامت سوال بزرگ در برابر حراجی تهران است.
این پرسش بارها توسط رسانههای مختلفی در دوره های قبلی نیز مطرح شده که معیار این قیمت گذاریها چیست و کسانی که چنین مبالغی می پردازند از چه طبقه و قشری هستند که به راحتی این خریدها را انجام میدهند؟ به راستی چه کسی یا چه کسانی برای یک تابلو 4 میلیارد تومان پول پرداخت میکنند؟ آیا پول کثیف که حالا در سینما و تئاتر به وفور سرنخهایی از آن یافت میشود، یک حیاط خلوت دیگر برای گردش و تطهیر پیدا کرده است؟
***
و در نهایت؛ در شرایط سخت اقتصادی این روزها و اخبار تلخ قربانی شدن جوانان و کودکان در مدارس مناطق محروم بدلیل کمبود امکانات و مضیقه مالی، آیا اینچنین مانور تجمل و برگزاری حراجی به سبک کشورهای اروپایی، در راستای حمایت از تولید داخلی است یا اقتصاد مقاومتی؟ و یا حتی در چنین مراسمی کمترین نشانی از حمایت از هنر و هنرمند به چشم میخورد؟
آیا پرداخت 7 میلیارد تومان به شاهزاده قجری که از قاجار تا پهلوی جزو رجال حکومتی بودند و به همین دلیل اموالشان پس از انقلاب ضبط شده است، آیا معنایی جز دستخوش و جبران گذشته دارد؟ 34 میلیارد تومان چند مدرسه را تجهیز میکند تا دیگر دانش آموزی در آتش فقر همراه با بیتدبیری نسوزد؟