روزنامه شهروند: «در تهرانی که به تسخیر آپارتماننشینها درآمده است حالا کمتر از ٢٠درصد شهروندان همچنان ویلانشین ماندهاند.
فردین یزدانی، مدیر طرح جامع مسکن میگوید چیزی حدود ٨٠درصد تهرانیها آپارتماننشین هستند و مصطفی قلی خسروی، عضو هیأتمدیره اتحادیه املاک کشور هم با تأیید این موضوع میگوید که حدود ٦٥درصد تهرانیها آپارتماننشین هستند، ١٥درصد مردم تهران به برجنشینی روی آوردهاند و بقیه همچنان در خانههای ویلایی زندگی میکنند. او البته توضیح میدهد که ویلانشینهای واقعی یعنی کسانی که در خانههای ویلایی لوکس زندگی میکنند کمتر از ٥درصد مردم تهران هستند، اما بقیه ویلانشینها معمولا افراد ساکن خانههای کلنگی و ساکنان بافت فرسوده هستند که توان مالی نوسازی خانه خود را ندارند.
خسروی توضیح میدهد که چیزی حدود ٧ تا ٦درصد خانههای ویلایی تهران در منطقه تهرانپارس قرار دارند. ٢ تا٣درصد در ونک و مابقی در مناطق جنوبی و شمال شهر تهران توزیع شدهاند. او البته تأکید میکند که ویلانشینهای لاکچری معمولا مناطق حومه تهران مانند پردیس و پرند را انتخاب میکنند تا در محیط خوش آب و هواتری سکونت کنند.
جالب است بدانید بنا به گفته خسروی، حالا با وجود کمبود زمین و خانه کلنگی در تهران، بسیاری از تهرانیها آپارتمانهای کمطبقه و کمواحد را تخریب میکنند و به جای آن برجهای بلند میسازند. این موضوع بهویژه با جهش قیمت مسکن در تهران تشدید و ساخت برج سودآور شده است.
نیمی از ایرانیها ویلانشین هستند
چیزی حدود نیمی از ایرانیها آپارتماننشین شدهاند.
بر اساس آخرین گزارش مرکز آمار ایران تعداد خانوارهای ساکن در شهرهای کشور را 18.12میلیون خانوار اعلام کرد که از این تعداد 9.97میلیون خانوار در واحدهای مسکونی غیر آپارتمانی یا همان ویلایی زندگی میکنند.
تعداد آپارتمانهای شهرهای بزرگ کم نیستند. بخصوص با افزایش روزافزون شهرنشینی بر تعداد آپارتمانهای شهری افزوده شده و شاید همین موضوع موجب افزایش قیمت آپارتمان و گرانی زمین شده است. با این وجود نزدیک به ١٠میلیون خانواده ایرانی در خانههای ویلایی زندگی میکنند. مرکز آمار ایران برای توضیح این سهم از عبارت «آپارتمان» و «غیر آپارتمان» بهره برده است، اما در ادبیات رایج و متداول، مردم به واحدهای غیر آپارتمانی، «ویلایی» میگویند. بررسیها نشان میدهد ٨میلیون و ٩٧٥هزار و ١٣٥ واحد آپارتمانی در کشور وجود دارد که سهم آن ٣٩,٩درصد از کل واحدهای مسکونی کشور است. به این ترتیب شمار واحدهای غیر آپارتمانی ١٣میلیون و ٨٥٤هزار و ٨٥٠ واحد برآورد شده است. سهم غیر آپارتمانیها یا ویلاییها از کل واحدهای کشور به ٦٠.٧درصد میرسد.
یکسوم ایرانیها ساکن خانههای نقلی
حدود ٣٠درصد یا یکسوم مردم ایران در خانههای نقلی زیر ٧٥متر زندگی میکنند. بررسیها نشان میدهد نزدیک به ٣٠درصد از واحدهای مسکونی در ایران کمتر از ٧٥ متر مساحت دارند. در این میان سهم واحدهای مسکونی ٥٠ تا ٧٥ متری از کل واحدهای مسکونی ٢١,٧درصد و سهم واحدهای مسکونی کمتر از ٥٠ متر اندکی بیش از ٩درصد است.
جالب است بدانید که بر اساس اعلام مرکز آمار ایران تهرانیها، البرزیها، قمیها و مردم آذربایجان شرقی بیشتر از بقیه استانها به آپارتماننشینی روی آوردهاند.
زمین میدهیم، هوا میخریم!
«گرانی زمین یکی از مهمترین دلایل آپارتماننشینی است.» این جمله را فردین یزدانی، مدیر طرح جامع مسکن میگوید و در ادامه توضیح میدهد: «گرانی زمین و افزایش جمعیت کلانشهرها دلیل عمده برای آپارتماننشینی است. بیگدلی هم بر این موضوع صحه میگذارد و قدرت خرید پایین قشر ضعیف جامعه را عامل این موضوع میداند و میگوید: «یکی از دلایلی که مردم تغییر رویه و سبک زندگی نمیدهند، آن است که نمیدانند کجا باید زندگی کنند؛ چرا که الگوبرداری درستی از ساختوساز برای ما وجود ندارد؛ به همین جهت برخی از مردم که توانایی خرید خانه ویلایی ندارند به زندگی آپارتمانی روی میآورند.»
معمولا کسانی که در خانههای ویلایی زندگی میکنند، استدلال خاصی از زندگی در خانههای آپارتمانی دارند و میگویند: «زمین نمیفروشیم، هوا بخریم.»، اما با نگاهی به شرایط اقتصادی متوجه این مقوله میشویم که بسیاری بر طبقات خانه ویلایی خود اضافه میکنند، زیرا این موضوع با افزایش چشمگیر قیمت مسکن صرفه اقتصادی پیدا کرده است. یزدانی ضمن تأیید این موضوع در این زمینه توضیح میدهد: «با توجه به این که قیمت زمین در سراسر کشور افزایش پیدا کرده است، صاحبان ملک سعی میکنند که خانههای خود را به صورت آپارتمانی و چندطبقه درست کنند. به عنوان مثال در شهرهایی که تمام خانههای آن ویلایی بود، اکنون خانه ویلایی دو طبقه شده و آپارتمان دو طبقه به ٥ طبقه تغییر پیدا کرده است.»، اما سوالی که وجود دارد آن است که آیا ممکن است فردی آپارتمان خود را به خانهای ویلایی تبدیل کند؟ مدیر طرح جامع مسکن در این زمینه معتقد است: «این موضوع امری بدیهی است؛ چرا که در یک پلاک خانه اگر آپارتمانسازی شود، کاربری اقتصادی بیشتری دارد؛ در صورتی که برای ساخت ملک ویلایی اینگونه نیست و صرفه اقتصادی ندارد. همچنین باید در نظر داشت که آمار و ارقام هم بیانگر آن است که آپارتماننشینی نسبت به سالهای گذشته رواج بیشتری پیدا کرده است.»
هزینه عوارض و تراکم شهری تهران بیشتر از شانزهلیزه پاریس
تهران و کلانشهرهای دیگر را «شهر بیقواره» میگویند؛ چراکه از یکدستی کافی برخوردار نیست. بیگدلی هم در این زمینه میگوید: «متاسفانه نظام جامع و اصولی شهرسازی وجود ندارد. به همین جهت مشخص نیست که معماری حاکم بر شهرهای ما اسلامی، شرقی یا سنتی است!»
او در ادامه توضیح میدهد: «با نگاهی به ساختمانسازی که در کشور وجود دارد، به این نتیجه میرسیم که ساختوساز بر اساس الگوهای غربی است، اما هیچ سنخیتی با آنها وجود ندارد، زیرا در کشورهای غربی هیچ یک از ساختمانها به یکدیگر نچسبیدهاند و همه موارد، چون آبوبرق فضای سبز و... رعایت شده است. اما در کشور ما چنین مقولاتی مورد توجه قرار نمیگیرد و تنها الگوبرداری نادرستی از این موضوع داریم و همچنان رویهای که از گذشته باب بوده در نظر داریم و خود را به روز نمیکنیم.»
رئیس کانون سراسری انبوهسازان ضمن انتقاد از عملکرد نابسامان سازمان راهوشهرسازی در این زمینه یادآور میشود: «البته سازمان راهوشهرسازی باید به این مسأله ورود پیدا کند و برای این موضوع تدبیری در نظر گرفته شود؛ چرا که لشکری عظیم از مهندسان در راهوشهرسازی حضور دارند که به چنین مقولاتی بیتوجه ماندهاند. همچنین باید در نظر داشت نوآوری یکی از مقولات حایز اهمیت در شهرسازی است و برای ایجاد سبک زندگی صحیح به یک نظام کارآمد نیازمندیم، زیرا نظام معماری ما از کارآمدی کافی برخوردار نیست و نیاز به یک تحول اساسی دارد. با نگاهی به کشورهای توسعهیافته متوجه این امر مهم میشویم که در کشورهای توسعهیافته هزینههای شهر بر اساس خدمات است و نه تراکم و عوارض. به همین جهت باید راههای جایگزینی وجود داشته باشد تا هزینههای شهری از آن طریق تأمین شود و در واقع از تولیدکننده حمایت کنیم؛ نه آن که هزینه تراکم و عوارض در خیابان انقلاب در هر مترمربع حدود ٥ برابر شانزهلیزه پاریس باشد.»