خبرآنلاین: نیما حسنینسب، منتقد سینما در برنامه شب گذشته «میزانسن» به انتقاد از فیلم سینمایی «مارموز»، جدیدترین ساخته سینمایی کمال تبریزی پرداخت.
این انتقادات باعث شد تا تبریزی با انتشار پستی در اینستاگرام به مباحث مطرح شده در برنامه واکنش نشان دهد. او تاکید کرد که در این برنامه، سر فیلم «مارموز» را حرملهوار بریدند.
حسنینسب نیز یادداشتی را در پاسخ به سخنان تبریزی منتشر کرد که به شرح زیر است: «آقای کمال تبریزی، حدس میزدم حملههای من به پروژه مشکوک «ما همه با هم هستیم» و نقدهای تند و تیزم به جریان تولیداتِ مشکوک و نابودگرِ این روزها که شما از سردستههایش هستید بیپاسخ نمیماند، ولی گودرز را چرا به شقایق ربط دادید؟ خطای شما در ساخت فیلم بد و متحجر و کوچه علی چپ زنِ «مارموز» به کنار، نقش کلیدیتان در تولید یکی از مخربترین تولیدات سینمایی این سالها و اختلال در نظام تولید با پرداخت دستمزدهای نجومی از منابع نامعلوم، بهزودی آشکارتر خواهد شد و تشتها آماده سقوط از بامهاست. شرم باد که تاریخ سینمای ما را در غیبتِ ساختههای بیضاییها و تقواییها و عیاریها، با ویرانههای شماها مقطع بندی خواهند کرد.
افسوسم اما از این است که چرا در نقد مراعات کردم و در نقد کارگردانِ مارمولک و مارموز نگفتم از طنز تلخِ روزگار همین بس که یکی از دست اندرکاران و فعالانِ تسخیر سفارت آمریکا، امروز راجع به تندروها و عمله و اکره قدرت فیلم ساخته، همانطور که سالها پیش کاراکتر ترسوی دنبالِ وام را بسیجیِ مخلص جلوه دادید و چند سال بعدش هم یک دزد و مال مردم خور را لباس دیانت پوشاندید. میخواستم بگویم این که در بیست و چند فیلمِ جناحی و رانتی شما در این سه دهه، تنها فیلمهایی موفق و ماندگار شدند که صادقانه حدیث نفس بود و به جزییات رفتاری و درونیات آن آدمها اِشراف داشتید (کاراکتر شریفینیا در شیدا هم هست البته). حالا اما در مارموز قصد کردید راهنمای چپ بزنید و به راست بپیچید و دیدید که نمیشود. شما نمیتوانید، چون کاراکترِ قدرت خود شماهایید و سخت است که این واقعیتِ تلخ را قبول کنید یا ماجراها را جور دیگری جا بزنید. یک مرور کوتاه روی عکسهای سی سال اخیرتان معلوم میکند این همه تیپپ سازی جورواجور و رنگ به رنگ شدنها چه الگوی خوبی برای گریمور مارموز بوده است.
جالب تر اینکه وقیحانه و حق به جانب نصیحت کرده بودید که نسلهای آتی ما را زیرنظر دارند! اگر اندکی به این حرفتان اعتقاد داشتید، چرا این سالها یزیدوار به جان این سینمای مظلوم افتادید و سالی یک یا دو فیلم بیهوده با سرمایههای بادآورده ساختید و نعل را به میخ گره زدید و هی رنگ عوض کردید و برای یک تکه نان به هر سازِ ناسازِ سیاست و قدرت و جناحها واکنشِ موزون نشان دادید؟ چرا همیشه همه جا بودید و هستید و جای بزرگان قدیم و استعدادهای جدید را تنگ کردید؟
راستی اگر تلویزیون را سیمای میلی میدانید، چرا سیاهه سریالهای شما اینقدر طولانی است و چرا همین الان فاز نمی دانم چندم سریال عظیم و بودجه خوار سرزمین کهن را هم ول کن نیستید؟
اگر ما را برای دریافت حق الزحمه ناچیز برنامه متهم میکنید، خودتان چرا انبانتان از غارت بودجه ها و ارقام برآورد تلویزیون پُر نمیشود و دودستی به این سفره چسبیدید و بودجه سیمای میلی را میل میکنید و سیری ندارید؟ کارنامه من و مهرزاد دانشِ عزیز که شفاف و حسابمان پاک است، شمایید که از محاسبه باک دارید و هنوز مانده تا بخاطر این همه سال حضورِ مداوم در باندها و دارودستههای ناسالم سینمای رانتی و تولید پروژه مشکوک و عجیبِ "ما همه با هم هستیم" به دادگاهِ وجدان عمومی و محضر قضاوتِ واقعی سینما بروید، و من آن روز را انتظار میکشم، حتی اگر نباشم.»