رکورد زمانی جابهجایی مدیریتی در خودروسازی ایران که تا ظهر دیروز در دست محسن قاسم جهرودی (مدیرعامل پیشین سایپا) بود، توسط محمدرضا سروش شکسته شد تا وی پس از تنها سه ماه، از مدیرعاملی
سایپا کنار گذاشته شود. هرچند شنیده میشد قرار است در مجمع پیش روی
سایپا که دهم بهمنماه برگزار خواهد شد، حکم تغییر مدیرعامل امضا شود، با این حال هیاتمدیره این شرکت –بخوانید وزارت صنعت، معدن و تجارت- نتوانست تا آن زمان صبر کند و با کنار گذاشتن سروش، سیدجواد سلیمانی را جایگزین وی کرد. حوالی ظهر دیروز بود که سایت وزارت صنعت، معدن و تجارت خبر تغییر مدیرعامل
سایپا را روی خروجی خود قرار داد و اعلام کرد: «با تصمیم اعضای هیاتمدیره گروه خودروسازی سایپا، سیدجواد سلیمانی مدیرعامل این شرکت و جانشین محمدرضا سروش شده است.» رفتن سروش و آمدن سلیمانی در عرض سه ماه، سریعترین تعویض مدیریتی در خودروسازی ایران محسوب میشود و به تبع آن، کمترین عمر مدیرعاملی در تاریخ صنعت خودروی کشور نیز به نام سروش ثبت شد و شاید بتوان نام
سایپا را از این منظر در کتاب رکوردهای گینس ثبت کرد. پیشتر محسن قاسم جهرودی با حدود 11 ماه حضور در راس هرم مدیریتی سایپا، رکورد کمترین دوران مدیرعاملی را در اختیار داشت و تعویض وی با سروش، سریعترین جابهجایی مدیریتی به شمار میرفت.
به نقل از دنیای اقتصاد، اگرچه بازه زمانی مدیریت در خودروسازی ایران همواره نسبت به متوسط و استاندارد جهانی کمتر بوده است، اما تا پیش از ماجرای جهرودی-سروش، هیچ وقت اتفاق نیفتاده بود که عمر مدیرعاملی در صنعت خودرو به یک سال نیز نکشد. این بدعت را محمد شریعتمداری وزیر سابق صنعت، معدن و تجارت بنا نهاد، آنجا که در واپسین روزهای حضور خود در این وزارتخانه، مدیرعامل
سایپا را تغییر داد. در واقع این شریعتمداری بود که عمر مدیریتی در صنعت خودرو را از چند سال به چند ماه تقلیل داد و به نوعی راه را برای تغییرات سریع بعدی باز کرد.
وی با اینکه میدانست مدت زیادی میهمان وزارت صنعت نیست، مدیرعامل
سایپا را تنها پس از 11 ماه فعالیت در این شرکت، کنار گذاشت تا وزیر پس از خود را در عمل انجام شده قرار دهد. از همان روزهای ابتدایی حضور سروش در سایپا، زمزمههایی مبنی بر نارضایتی رضا رحمانی وزیر جدید صنعت، معدن و تجارت از این انتصاب به گوش میرسید و حتی خود سایپاییها و شاید شخص سروش نیز بهتدریج مطمئن شدند که تغییر دیگری در راه است. این بلاتکلیفی سبب شد سروش به اصطلاح خیلی دست و دلش به کار نرود و به تبع آن، کار خاصی در
سایپا طی سه ماه مدیریت وی انجام نشود. البته افزایش
قیمت خودرو در دوران مدیریتی سروش رخ داد که آن نیز حکمی از بالا بود و وی نقشی در کم و کیف آن نداشت. در نهایت نیز پیشبینیها درست از آب درآمد و سروش رفت و سلیمانی بهعنوان گزینهای که مدتها نام وی برای نشستن روی صندلی مدیرعاملی یکی از دو خودروساز بزرگ کشور مطرح بود، جایش را گرفت. با بدعتی که شریعتمداری بنا نهاد و رحمانی ادامه داد، گویا سلیمانی نیز نباید چندان به ماندن در
سایپا امیدوار باشد، زیرا با رویهای که وزارت صنعت در پیش گرفته، شاید وی نیز کمتر از آنچه فکرش را میکند، میهمان نارنجیهای جاده مخصوص باشد.
تعویض مدیرعامل
سایپا اما در شرایطی است که در خودروسازی جهان چنین جابهجاییهای سریعی رخ نمیدهد و مدیران عامل شرکتهای خودروساز سالها میمانند و بهواسطه ماندگاریشان، سیاستها و برنامههای خود را پیاده میکنند. بهعنوان مثال، کارلوس گوسن چیزی حدود 18 سال است که مدیرعاملی نیسان را بر عهده دارد، هرچند البته طی یکی، دو ماه گذشته درگیر رسوایی مالی شده و ممکن است برکنار شود. مورد دیگر، سرجیو مارچیونه مدیرعامل فقید فیات-کرایسلر است که بیش از یک دهه سکان هدایت این شرکت را بر عهده داشت و دست آخر نیز بهدلیل بیماری از سمت خود کنار گذاشته شد. وی تنها چند روز پس از کنار گذاشته شدن از مدیرعاملی فیات-کرایسلر و بهدلیل شدت گرفتن بیماری، درگذشت. همچنین مارتین وینترکورن نیز که هشت سال مدیرعاملی فولکس واگن را در اختیار داشت، در نهایت بهدلیل پرونده رسوایی دیزل گیت(پروندهای که در آن فولکس بهدلیل تقلب در اعلام میزان آلایندگی محصولات دیزلی خود محکوم شد)، صندلی مدیریتیاش را از دست داد. در نهایت، آکیو تویودا مدیرعامل تویوتا نیز که دومین خودروساز بزرگ جهان به شمار میرود، از سال 2009 تا به امروز مدیرعامل این شرکت است و نگران برکناریاش هم نیست. بدون شک اصلیترین دلیل ثبات مدیریتی در خودروسازی جهان، خصوصی بودن آنها است و این موضوع سبب میشود انتخابهایی غیر سیاسی و اغلب هوشمندانه و درست صورت گیرد. در ایران اما این دولت و دولتیها هستند که به میل و سلیقه خود و با چاشنی سیاسی بازی، مدیران صنعت خودرو را تغییر میدهند و نتیجه این رفتار، ناکام ماندن برنامهریزیها و به محاق رفتن پروژهها و حیف و میل شدن پول در خودروسازی بوده است.
تردیدی وجود ندارد که هر مدیری در خودروسازی برای تحقق برنامههای خود به زمان نیاز دارد و اگر فرصت کافی در اختیار وی قرار نگیرد و خارج از مسائل فنی و اقتصادی کنار گذاشته شود، ضرر و زیان این ماجرا به صنعت خودرو وارد خواهد شد. ثبات مدیریتی میتواند فکرها و ایدهها را به مرحله اجرا برساند و اجازه ندهد منابع مالی بهدلیل تغییر سیاستها (از ناحیه جابهجایی مدیریتی) هدر بروند. این اصل مهم، در خودروسازی جهان جا افتاده و نتیجهاش توسعه و پیشرفتی است که حاصل شده، حال آنکه در خودروسازی ایران، تغییرات پرشمار مدیران که غالب آنها ریشههای سیاسی دارد، فکرها و ایدهها و برنامهریزیها را ابتر میکند. در واقع هر مدیری که سکان خودروسازی کشور را به دست میگیرد، روش و سیاست خاص خود را به کار میبرد و معمولا نفر بعد وقعی به قبلی نمیگذارد و مسیری دیگر را پیش میگیرد. بنابراین قطعا تا زمانی که دولت پایش را از خودروسازی بیرون نکشد، تغییر و تحولات مدیریتی با ریشه سیاسی نیز کماکان ادامه خواهد داشت و انتظار نمیرود عمر مدیریتی در این صنعت نهایتا از مرز یک دهه عبور کند. شاید اگر روزی برسد که خودروسازی ایران تمام و کمال خصوصی شود و سیاسی بازیها در آن رنگ ببازند، عمر مدیریتی نیز به استاندارد جهانی نزدیک و دیگر خبری از تغییرات برقآسا نخواهد بود.
وزارت صنعت در پوست هیاتمدیره
با وجود آنکه همواره در جابهجاییهای مدیریتی صنعت خودرو ایران، دولت نقش خود را انکار و هیاتمدیرهها را در این ماجرا تصمیمگیرنده میداند، افکار عمومی نهایتا متوجه نقش دولتیها در عزل و نصبهای مدیریتی خودروسازی میشود. در داستان تعویض زودهنگام مدیرعامل
سایپا نیز وزیر صنعت، معدن و تجارت خود را مبرا دانسته و تغییر رخ داده را به هیاتمدیره نسبت داده است، با این حال پذیرفتنی نیست که اعضای هیاتمدیره به میل و سلیقه خود مدیرعامل منتخب خود را تنها پس از سه ماه فعالیت، برکنار کنند. چطور ممکن است هیاتمدیرهای که سه ماه پیش و با کلی حاشیه، سروش را جایگزین جهرودی کرد، ناگهان تصمیم خود را تغییر داده و سلیمانی را جایگزین سروش کند؟ آیا واقعا میتوان پذیرفت وزارت صنعت، معدن و تجارت و شخص وزیر نقشی در کنار گذاشتن مدیرعامل
سایپا بهعنوان کسی که در دوران وزیر قبلی انتخاب شده، نداشتهاند؟