حتما لازم نبود بهار ده ساله زیر دندانهای دو سگ تنومند خونین و مالین شود و عکسهای دلخراش و حرفهای پدرش که میگفت دخترک را بیهوش کرده تا زخمهایش را ضدعفونی کنند، به هم بیامیزد تا معلوم شود سگگردانی چه حواشیای دارد.
به گزارش ، روزنامه جام جم نوشت: لواسان، محل جدال بهار و دو سگ پیتبول و ژرمن شپرد؛ همین پارک و بقیه پارکهایش گفتهاند که از این به بعد به دستور مقام قضایی دیگر برای سگگردانها باز و بیمخاطره نیست و اگر بخواهند مقاومت کنند و بمانند جلب خواهند شد. گرچه برای بهار دیر شده، گرچه این تمهید هیچ ربطی به التیام زخمها و آرام شدن روح مجروحش ندارد ولی شاید این حکم کمکی کند به بقیه بهارها، به هزاران نفر که پناه میبرند به پارکها که خوش بگذرانند و خستگی در کنند، به اینها که حقشان نیست سگها مثل اجل معلق برسند بالای سرشان.
اما فقط پارکها نیستند که جولانگاه سگها و صاحبانش شده است. نه! فقط پارکهای ساسان و الهیه و خوارزم تهران نیست که پاتوق است که خیابانها مخصوصا وقتی خورشید پایین میرود و شب میرسد پر میشود از سگهای جورواجور، از ریزنقشهای موفرفری و بغلی که گاهی به وسع صاحبانشان کت چرم میپوشند گرفته تا سگهای زمخت و درشت که شکاریاند و پاسبان. بچهها جیغ میکشند و فرار میکنند و بزرگترها هول برشان میدارد که نکند این سگهای عضلانی بیفتند به جانشان و پارهپارهشان کنند، مخصوصا که اعتباری نیست به صاحبان این سگها که گاه بیخیال و بیاعتنا گوشهای میایستند و گاه زورشان نمیرسد به سر و گردن قوی این سگها که قلاده را بدجور میکشند و عزم آزادی و فرار دارند.
میگویند دربند تهران نیز پرشده از سگبازها، سوای سگهای ولگرد که به شوق غذا یا کوه را میگیرند و میروند بالا و میرسند به کافههای پاییندستی که مدتهاست شده پاتوق سگدارهای تهران که حیوان را میآورند برای گردش و کوهپیمایی.
همه از این سگها وحشت نمیکنند؛ ولی خیلیهایی که هراس برشان میدارد و فوبیای گازگرفتگی و زخم خوردن از سگها را دارند؛ میخواهند بدانند اگر یکی از این سگها به کسی مثل بهار حملهور شود و تکههای گوشت بدنش را مثل بدن بهار لقمه لقمه کند چاره چیست.
قانونی برای جبران خسارت؛ نه برای مجازات
چاره را لابهلای کتابهای قانون میشود پیدا کرد؛ در قانون قطور مجازات اسلامی و در کتاب قانون مدنی. ساسان ملکمطیعی، وکیل پایهیک دادگستری مواد 522 و 523 قانون مجازات اسلامی را شرح میدهد که بر مبنای آن صاحب هر حیوانی اگر از احتمال حمله آن آگاه باشد ولی قصور کند و از حیوان مراقبت نکند و آن جانور به کسی صدمه وارد کند، او ضامن است، حتی وقتی که صاحب حیوان، آن را به کسی سپرده باشد که توان مراقبت از حیوان را نداشته باشد و همین باعث آسیب دیدن کسی شود.
او به ماده 334 قانون مدنی نیز اشاره میکند؛ مادهای که میگوید مالک یا متصرف حیوان مسؤول خساراتی نیست که از ناحیه آن حیوان وارد میشود، مگر این که در حفظ حیوان تقصیر کرده باشد که اگر مقصر باشد باید خسارات وارده را جبران کند.
این وکیل دادگستری توضیح میدهد که همه این مواد که مبنای صدور رای در دادگاهها هستند به جبران خسارت توسط صاحب حیوان اشاره دارند و نه مجازات آنها و همگی نیز به لفظ حیوان اشاره دارند نه فقط به یک حیوان خاص مثل سگ. او میگوید چون قانون اینچنین تعریف کرده تنها جبران خسارت متوجه صاحبان حیوانات آسیبرسان است و جبران خسارت تنها چیزی است که عاید افراد آسیبدیده میشود و خسارت چیزی است که ملکمطیعی میگوید میزانش را کارشناس و پزشکیقانونی تعیین میکند.
در قانون مجازات اسلامی و قانون مدنی، سگگردانی جرم نیست و ملکمطیعی میگوید، یک عمل وقتی جرم تلقی میشود که قانونگذار آن را جرم دانسته باشد. با اینکه برخی دادستانها مثل دادستان زنجان و یزد تا بهحال اعلام کردهاند در راستای حمایت از حقوق عامه با سگگردانی در معابر و اماکن عمومی برخورد میکنند، ولی قوانین کشور مستقیما روی این حوزه انگشت نگذاشته آن دسته از نمایندگان مجلس که اواخر سال 89 این کمبود را احساس کردند و چهار سال بعد 32 نفر دیگر از اخلافشان باز هم همین کمبود را احساس کردند بانی دو طرحی شدند که هدفش تعیین مجازات برای سگگردانی و معامله سگها و حتی نگهداری آنها بود. سال 93 مراد این نمایندهها این بود که نهتنها سگگردانی در شهر که معامله و نگهداری آنها در خانه نیز 74 ضربه شلاق بهعلاوه یک تا ده میلیون تومان جزای نقدی داشته باشد.
اما سال 93 و پس از آن، این طرح مسکوت ماند درست مانند طرح قبل از خود که معطل مانده بود آن هم به دلیلی که موسی قربانی عضو آن وقت کمیسیون قضایی مجلس گفته بود که وقتی طرحها و لوایح مهمتری مثل لایحه تجارت، حمایت از خانواده و قانون مجازات اسلامی وجود دارد، وقت کمیسیون قضایی نباید صرف موضوعات دیگر شود.
ضعف روابط انسانی
صاحبان سگها همیشه آدمها پولداری نیستند ولی خیلی از پولدارها سگ دارند مثل دو جوانی که دو سگشان در لواسان، بهار را دریدند و بعد عکسهای آنها پای برج ایفل و کنار ماشینهای آنچنانی دیده شد. این دو جوان حالا با قید وثیقه ناچیز صد میلیون تومانی آزادند چون ملکمطیعی، وکیل دادگستری میگوید قانون همین را میگوید و با این که عرف ممکن است شدت عمل بیشتری را بخواهد ولی قانون ملاک دادگاه است نه عرف.
با این حال عرف راه خودش را میرود و افکارعمومی راجع به آدمهایی که انواع و اقسام حیوان را به خانه میآورند و به قول یکروانشناس حتی آنها را در آپارتمانهایی جا میدهند که برای آدمها به اندازه کافی جا ندارد، حدس و گمانهایی میزنند.
معصومه تختی، روانشناس و مشاور خانواده درباره دنیای این افراد با ما حرف میزند و ابتدای صحبتش میگوید مراجعانی دارد که برای سرگرمی بچهها حیوانی خریدهاند اما بهمرور آنقدر به این حیوان وابسته شدهاند که حالا بچههایشان گله میکنند که پدرو مادر مثلا سگشان را بیشتر از آنها دوست دارند. او میگوید این نوع رابطهها در خیلی از خانوادهها به وجود آمده و منشأ اختلاف شده و اشاره میکند به چرایی آن و میگوید وقتی انسانها دنبال عشق نامشروط هستند و دوست ندارند لزوما چیزی بدهند تا چیزی بگیرند و این را در افراد پیرامونشان پیدا نمیکنند ناگزیر به حیوانات متمایل میشوند که هیچ انتظاری از آدمها ندارند. او میگوید اگر افراد به این دلیل دنبال حیوان خانگی باشند یعنی که روابط انسانی در محیط خانوادگیشان کمرنگ شده و باید مراقب این زنگ هشدار باشند.
این روانشناس البته همه افراد را از این دریچه تحلیل نمیکند، بلکه اشاره میکند به دسته دومی از افراد که حیوان را نگه میدارند فقط بهدلیل ظاهر روشنفکرانه این کار و این که داشتن حیوان مُدی است که باید از آن تبعیت کرد. او مخالف حیوانآزاری و موافق کمک به حیوانات و مهربانی با آنهاست ولی میگوید اگر داشتن یک حیوان خانگی تحت فشار گروه همسالان و افراد همطبقه شکل بگیرد و به عنوان نیازی کاذب به افراد تحمیل شود یعنی که از باب شخصیتی و هویتیابی مشکلی در کار است. در دنیای دوستداران حیوانات خانگی و شیفتگان سگها اما معلوم نیست این حرفها چه عیاری دارد. پتشاپها هر روز شلوغتر میشود و داشتن حیوانات رنگبهرنگ هرروز فراگیر از قبل میشود و تعداد سگهایی که با موهای شینیون شده و لباسهای مارکدار به خیابانها چشم میدوزند رو به فزونی میرود.