اقتصادآنلاین - فائزه مومنی؛ نزدیک به 16ماه از آغاز فعالیت شورای پنجم میگذرد اما هنوز خبری از حضور شورایاریها در شورای شهر نیست. برخی از اعضای شورای شهر تهران همچون محمدسالاری به عدم حضور آنها منتقد است و میگوید در شورای چهارم هر 15روز یکبار از وضعیت مناطق تهران با خبر میشدیم و حالا هیچ اثری از گزارشات منطقهای نیست. برخی دیگر نیز مثل محمود میرلوحی، نوع کارکرد گذشته شورایاریها را مورد نقد جدی قرار میدهد و میگوید باید با تغییر کلی ساختار شورایاریها زمینه مشارکت سالم و حداکثری مردم را در این حوزه فراهم کرد. در گذشته حضور شورایاریها نمایشی بوده و همه اعضا در نظرات و تصمیمگیریهای منطقهای دخیل نبودند. حالا و در برههای که شهر تهران، اسفندماه میزبان برگزاری پنجمین دوره انتخابات شورایاریها است، با بهاره آروین، عضو ستاد هماهنگی شورایاریها گفتوگو کردیم، او ضمن تشریح وضعیت فعلی شورایاریها، تاکید کرد که حتی اگر این تغییر به دوره شورای پنجم هم وصال ندهد اما اقدامات ما زمینه اصلاح یک چرخه باطل است.
مشروح گفتوگو را در زیر میخوانید...
مجری:16 ماه از فعالیت شورای پنجم گذشته است؛ اما حضور شورا یاریها در شورای شهر کم بوده است، در حالی که قبلا حداقل هر دو هفته یکبار گزارشهایی از وضعیت منطقه ارائه میدادند. دلیل این کمرنگ شدن حضور آنها را شرح دهید...
بهاره آروین؛ اولین تغییری که در شورای پنجم رخ داده است، تغییر ریل گذاری از کارهای نمایشی به کارهای واقعی بوده است؛ یعنی انجام کارهای واقعی و نزدیک کردن شورایاریها به کارکردی که مد نظر اصل مصوبه بوده است. در این دوره شورا نسبت به دوره پیشین، ستاد هماهنگی با حضور حداکثر هفت نفر به صورت منظم و هفتگی جلسه تشکیل داده است و برخلاف دورههای گذشته که فقط رئیس ستاد شورا یاری فعال بود، تمام اعضای ستاد هماهنگی شورا یاریها که از کمسیونهای مختلف آمدهاند، فعالیت میکنند و هر کدام چندین منطقه را تحت نظر دارند و به طور منظم در جلسات شرکت میکنند. همین مسئله نشاندهنده این است که اتفاقا شورای پنجم به شورایاریها به عنوان نهاد تحقق مشارکت محلی نظر ویژهای دارد. آنچه سبب میشود که احساس کنید روند کند شده است، زمانی است که برای تغییرات صرف میشود. دلیل این روند کند این است که شورا یاریها در هیچ کدام از چهار شورای گذشته برای هدف اصلی خود یعنی تحقق مشارکت محلی، ایجاد نشده بودند؛ بنابراین باز بینی تمام آییننامهها و ساختارهای شورا یاریها به گونهای که به سمت مشارکت محلی حرکت کند و جا انداختن این هدف در مقایسه با کارهایی که پیش از این انجام میشده زمان بر است. من چند مثال بیان میکنم که مسئله بهتر روشن شود؛ اما پیش از آن لازم به ذکر است که ستاد هماهنگی این کار را تنها با نظر اعضای ستاد انجام نداده است بلکه مطالعهای را به صورت محدود تعریف کرده و با 15 نفر از صاحب نظران و کارشناسانی که در چهار دوره گذشته همواره در شورا یاریها فعالیت داشتند، مصاحبه کرده و این چهار دوره را آسیبشناسی کرده است. مصاحبههایی که انجام شد پنج سؤال مشخص داشت، اول این که نهاد شورایاری در چهار دوره گذشته چه اهدافی داشته است؟ دوم؛ شورا یاریها تا چه حد به اهداف مورد نظر خود دستیافتهاند؟ سوم؛ موانع اصلی که سبب شده است به اهداف خود نرسند به ترتیب اولویت چه بوده است؟ چهارم؛ راه کارهایی که برای دستیابی به اهداف پیشنهاد میکنند، به ترتیب اولویت چیست و پنجم اینکه؛ تغییراتی که پیشنهاد میکنند باید در آییننامهها و ساختارها صورت بگیرد، چیست؟
جمعبندی این مصاحبهها این بود که در چهار دوره گذشته، شورا یاریها در اطلاعرسانی مشکلات محلی تا حدی موفق عمل کردند؛ اما هرگز در تحقق مشارکت محلی و جذب مشارکت مردم در حل مسائل خود که هدف اصلی شکلگیری شورا یاریها بوده، موفق عمل نکردهاند. ما باید از اطلاعرسانی به سمت تحقق هدف، ریل گذاری کنیم و سعی کردیم در 16 ماه گذشته این تغییر ریل گذاری را انجام بدهیم، به طور مثال چندین آییننامه را باز بینی کردیم و سعی کردیم تا حد امکان جهت آنها را به سمت تحقق مشارکت مردمی تغییر بدهیم، انتخابات هیئت رئیسه محلات را برگزار کردیم. هیئت رئیسه محلات چهار نفر اعضا داشت، چون اعضای شورا یاری هفت نفر هستند، یک ائتلاف چهار نفره شکل میگرفت و این ائتلاف چهار نفره، سه نفر دیگر را اصلاً بازی نمیدادند. ما اعضای هیئت رئیسه را به سه نفر کاهش دادیم که ائتلاف اکثریت هیئت رئیسه بشکند و از این طریق سعی کردیم نظر آن سه نفرههایی که معمولا در اقلیت قرار میگرفتند، در سطح محلات و شورا یاریها فعال کنیم؛ اما به همین بسنده نکردیم، در دورههای قبلی دبیر محوری یکی از مشکلات اساسی شورا یاریها بود؛ یعنی عملا دبیر منطقه که دبیر دبیران بود، همهکاره میشد و عملا حضور شورا یاریهای محلات و حتی دبیران، فرمایشی و صوری بود و کار خاصی نداشتند. دبیر منطقه با حمایت کسانی که به او کمک کرده بودند دبیر میشد، تمام کارها را به دست میگرفت و این مسئله به جای این که موجب افزایش مشارکت شود، منجر به کاهش مشارکت میشد. ما سعی کردیم این مسئله را با باز بینی آییننامهها و ساختارها حل کنیم. در قانون شورا یاریها و آییننامههای بعدی ظرفیتهایی برای مشارکت محلی پیشبینی شده بود؛ اما هیچ وقت محقق نشده بود. یکی از این ظرفیتها کارگروههای تخصصی بود. چهار کارگروه تخصصی در آییننامه وجود داشت، سه نفر عضو هیئت رئیسه داشتیم؛گفتیم هر کدام از چهار نفر دیگر که در سطح محله میمانند، دبیر یک کارگروه تخصصی شوند. بدین ترتیب به آنها یک جایگاهی داده شده است و کار را پیگیری میکنند. با یک نفر نمیشود کارگروه تشکیل داد، ما کارگروهها را این گونه تعریف کردیم که هر دبیر بر اساس حیطه تخصصی کارگروه از میان نخبگان مشارکت جو در سطح محله چند نفر را به شورا معرفی کند که شورا یاری آن را تصویب کند و آنها عضو کارگروه شوند. پس از آن کارگروه تخصصی مناطق را تشکیل دادیم و برای این که اهمیت آن را نشان دهیم، تمام اعضای ستاد هماهنگی یک روز در مناطق تحت نظر خود حاضر شدند و کارگروههای سطح منطقه را با حضور خود شکل دادند؛ من در مناطق 7، 14، 21و 22 حاضر شدم. بنابراین کارگروههای محله که هر کدام دبیر بودند، در سطح منطقه کارگروههای منطقه را شکل دادند. کارگروه منطقه که شکل گرفت، ما هیئت رئیسه منطقه را از رئیس این چهار گروه در سطح منطقه ایجاد کردیم؛ بدین صورت دیگر یک نفر در سطح منطقه نیست، هیئت رئیسه منطقه وجود دارد که دبیران آن اتفاقا هیئت رئیسه محلات نیستند. این گونه ما سعی کردیم به هر نفر یک جایگاه بدهیم و برایشان کارویژه مشخص تعریف کنیم که اگر کسی دبیر نشد، فکر نکند که در شورا یاری هیچکاره است. علیرغم آسیبهایی که ممکن بود از دورههای گذشته باشد و عدهای منفعتجو به بهانه مشارکت جذب شوند، ما سعی کردیم این تغییرات را اعمال کنیم؛ یعنی آییننامهها را هم در سطح محله، هم در سطح منطقهباز بینی کردیم و این ساختارها را شکل دادیم. تلاش داشتیم جشنوارهای را برگزار کنیم و این رویکرد شورای پنجم را که حل مشکلات مردم توسط خود آنها است، به صورت عملیاتی به شورایاران هم آموزش بدهیم و هم کسانی را که در تحقق این رویکرد موفق شدند، معرفی کنیم و جایزه بدهیم؛ یعنی یک جشنواره مشارکت محلی برگزار کنیم، جشنوارهای که در آن به جای این که افراد فقط مشکلات خود را بیان کنند، به راه حلهای خلاقانهای که میتواند مشکلات مردم را توسط خود آنها حل کند، بها داده شود، در انجام پروژههای محلی تبادل تجربه کنند. قصد داشتیم که این جشنواره را قبل از نوروز برگزار کنیم؛ اما با توجه به این که انتخابات شورا یاریها را پیش رو داریم و این آموزش باید مجدد برای اعضای جدید شورا یاریها برگزار شود، تصمیم گرفتیم که دوبارهکاری نکنیم و جشنواره مشارکت محلی را پس از انتخابات برگزار کنیم؛ اما تمام جزئیات برنامه چیده شده است. برای ما مهم این است که در محله پروژه مشارکت محلی اتفاق افتاده باشد، توسط هر شهروند مشارکت جو؛ چه شورا یارها از سمنها تجربه کسب کنند و چه عکس آن، مهم تبادل تجربه است که باید صورت بگیرد و این که بنیاد شورا یاری بر تحقق مشارکت محلی قرار بگیرد. درباره اطلاعرسانی، ما سامانههایی در شهرداری داریم که مسائل محلی را به مدیریت شهری اطلاع میدهد، مثل 137 و سامانه ثامن و یک سامانه درونی هم به نام سامانه مکانمند نگه داشت شهر که مربوط به ناظران نواحی است. ما سعی کردیم که سامانه ثامن را به 137 وصل کنیم که مشکلات مستقیما به دست ناظران نواحی برسد، در گام بعدی هدف گذاری ما برای سال آینده این است که شورا یاران در سطح محله به پیامهایی که از طرف مردم محل به مدیریت شهری میرسد و مشکلات محله چیست و این که آیا این مشکلات توسط مسئولان محله حل میشود یا خیر، دسترسی داشته باشند و بتوانند گزارش بدهند؛ یعنی آنها هم بتوانند تأیید کنند که آیا این مسئله رفع شد یا خیر.
درباره ارائه گزارش در صحن ...
در صحن دو نکته وجود دارد، نخست این که ما کارگروههای تخصصی را به کمیسیونهای تخصصی شورا مرتبط کردیم؛ یعنی اگر قرار است که کار واقعی انجام شود، بیش از آن که بخواهد به صحن برود، باید به کمیسیون مربوطه رفته و برای حل آن راهکاری اندیشیده شود. این که فقط در صحن مطرح شود ممکن است، نتیجه خاصی نداشته باشد. از این جهت ما کارگروههای تخصصی را به کمیسیونها مرتبط کردیم؛ اما به معنای این نیست که بگوییم، به صحن شورا نیایید. با همان رویکرد مشارکت محور؛ تلاش این است که در ادوار و سالیان آتی مناطقی که در تحقق مشارکت محلی موفق عمل میکنند، به صحن شورا آورده شوند، یعنی بیش از آن که فقط بخواهیم مشکلات را بیان کنیم، راه حلهای موفقیتآمیزی که توسط خود مردم کشف شده و پیش رفته است، با نمونه و الگوسازی، بیان کنیم. اگر بخواهیم مشکلات حل شود، بیش از آن که آنها را تکرار و باز گویی کنیم، باید در زمان بودجهریزی، شورا یاران را در فرایند برنامهریزی بودجه مناطق دخیل کنیم؛ یعنی آنها بگویند که چه پروژهای مناسبتر است که در محله ما اجرا شود. آیا ما هم با این طرح موافقیم یا نه. اما این مسئله هم نیازمند آموزش است؛ یعنی شورا یاران بتوانند سند بودجه را بخوانند و تحلیل کنند. ما سعی کردیم به طور محدود سمنهایی را که پیشنهاد کردهاند، برای حل برخی معضلات مردم، پروژههایی کوچک مشارکتی انجام دهند، به شورا یاران محله مرتبط کنیم. برای مثال در منطقه 7 که تحت نظر من بود، سمنی که علاقه داشت پروژههای مشارکت محور با مشارکت مردم محله و شورا یاران برای حل معضل کمبود فضای سبز، به صورت تسهیل گرانه و مشارکتی آموزش انجام بدهد، فعال کردیم واقدامات در حال انجام است.
فکر می کنید در دو سال و نیم باقی مانده، میتوانید نتیجه مورد نظر خود را از شورا یاریها دریافت کنید؟
من فکر میکنم آنچه باعث میشود که تغییرات با سرعتی که ما در نظر داریم پیش نرود، علاقه شهرداری به تصدیگری است؛ در حالی که باید به سمت تسهیلگری برویم. اگر رویکرد ما این باشد که شهروندان مشارکتجویی در سطح محلات وجود دارند که بستر فعالیت ندارند و ما زمینه فعالیت آنها را فراهم کنیم، در یک دور همافزایی رخ خواهد داد. اگر به پروژههای مشارکت محور بها بدهید، مانع ایجاد نکنید، از ساختمان سرای محلات برای این که مردم بتوانند در آنجا جمع شوند و برای حل مسائل محله خود تصمیمگیری کنند، استفاده کنید و بعد نمونههای موفق را معرفی کنید که مردم ایده بگیرند؛ قطعا نتیجه مورد نظر حاصل خواهد شد. در سطح محله افرادی هستند که مشکلات مشترک دارند، تمام مادرانی که در آپارتمان زندگی میکنند با این مسئله که فرزندانشان دوستانی برای بازی ندارند مواجه هستند، سالمندانی داریم که همه مشکل تنهایی، تک افتادگی و نداشتن ارتباط با کیفیت مواجه هستند. اگر ما بتوانیم اجتماعات محلی ایجاد کنیم؛ یعنی کسانی را که دارای مشکلات مشترک هستند برای حل مسائلشان به دور هم جمع کنیم و اجتماعسازی کنیم، دستیابی به اهداف فراهم میشود. دو سال و نیم زمان خوبی است برای این که سنگ بنای این رویکرد گذاشته شود و نمونههای موفق آن معرفی شود. درست است که در دورههای بعدی به بار خواهد نشست؛ اما همین که بعد از چهار دوره شورایاری، آنها به کارکرد اصلی خود یعنی تحقق مشارکت محلی است برسند، دو سال و نیم، وقت کمی هم نیست.
برای پیشگیری از فساد مالی که در شورا یاریها اتفاق میافتاد، چه اقداماتی انجام دادید و اکنون شورایاریها تا چه حد به منابع و بودجه دسترسی دارند؟
در همان مصاحبههایی که با کارشناسان و صاحب نظران انجام شد، یکی از آسیبهای جدی شورا یاریها را در سالهای اخیر، ورود مدیریت محله به شورا یاریها عنوان شد به نحوی که بعضی فقط برای منفعتطلبی که ممکن بود از این مجرا حاصل شود، وارد مجموعه شورا یاری شدند. در این باره هم مطالعات زیادی انجام گرفت و چندین گروه کارشناسی این مسئله را که سرای محلات چه طور میتوانند هم به عنوان جایگاه گفت و گوی اجتماع محلی باقی بمانند و هم در عین حال بحث عدم شفافیت و فساد مالی که این سراها داشتند، حل شود، بررسی کردهاند. چندین طرح ارائه شد؛ اما چون وارد انتخاب هیئت رییسه،تشکیل کارگروهها و انتخابات شورایاریها شدیم فرصت نشد در خصوص این طرحها تصمیمگیری شود که من الآن بتوانم از نتایج آن برای شما بگویم؛ اما چندین پیشنهاد وجود دارد که ما چطور میتوانیم مدیریت این سراها را هم واگذار کنیم و هم در عین حال مسائلی که قبلا وجود داشت اتفاق نیفتد. یکی از مسائلی که وجود داشت این بود که ما باید درباره ساختمان سراها تعیین تکلیف کنیم که متعلق به چه کسی است و چه کسی متولی آن است. در گذشته ساختمانها را برای سودجویی شخصی اجاره میدادند. تصدیگری شهرداری برای این که به سرای محلات برنامه بدهد و هم برخی منفعتطلبیهای شخصی سبب شده بود کهسراهای محلات کارکردی که باید به عنوان جایگاه اجتماع محلی پیدا کنند، نداشته باشند. از این جهت برای حل مسائلی که عدم نظارت مالی بر این سراها به وجود آورده بود، هم دفتر سرای مدیریت محلی و معاونت مالی دو پیشنهاد کارشناسی برای تغییر ساختار ارائه کرده است، هم ستاد شورا یاری، اما چون تصمیمگیری نهایی صورت نگرفته اجازه بدهید که بیشتر از این توضیح ندهم؛ ولی این مسئله کاملا در دستور کار ما بوده است که تدبیری برای کاهش این آسیب اندیشیده شود.
نخستین بار که درباره شورا یاریها صحبت کردید، گفتید که در مورد سراهای محله مقاومتی وجود دارد که از شهرداری جدا شوند، اگر تصمیم نهایی مبتنی بر جدایی سراهای محله از شهرداری باشد، با این مقاومتی که گفتید چه میکنید؟
متأسفانه گاهی اوقات در محلات خدماتی ارائه میشود که مورد نیاز مردم نیست؛ یعنی کلاسهایی برگزار میشود مورد استقبال قرار نمیگیرد؛ اما چون باید کاری انجام بدهند، با التماس شهروند را به کلاس میکشانند که بتوانند از شهرداری پول بگیرند؛ در حالی که باید عکس این باشد. این کلاسها مؤثر نیست. اگر میخواهیم خدمات آموزشی در سراهای محل داشته باشیم، این خدمات باید با کیفیت و تخفیف به شهروند محله ارائه بدهیم. ایده من این است که نباید به کسانی که پول ندارند؛ اما این حق را دارند که از حد اقلهای آموزشی بهرهمند شوند، خدمات کم کیفیت بدهیم، ما میتوانیم کلاس زبان را با بالاترین کیفیت برگزار کنیم، اما با تخفیف؛ یعنی به جای این که هزینه را در انبوه کلاسهای بیکیفیت کم کنم، هزینه را به شهروند بدهم و به او اختیار بدهم که خودش انتخاب کند. این ایدهای است که در بلند مدت اتفاق میافتد و کارشناسی است. من چون در کمیسیون برنامه و بودجه هم هستم، یک گروه کارشناسی قرار دادهام که در این باره تحقیق و مطالعه کنند. در خصوص ورزش هم همین گونه است. در حال حاضر تمام سالنهای ورزشی شهرداری به سالنهای ارزان و بیکیفیتی تبدیل شده است که هر کسی که پول ندارد از آن استفاده میکند. نباید این گونه باشد. ما میتوانیم این ظرفیت شهرداری را به پیمانکاری بدهیم که بهترین بهرهبرداری را از آن داشته باشد، پول زیادی هم بگیرد؛ اما یک سانس رایگان در هفته به شهروندان بدهد. برای افزایش اثربخشی سراها هم به لحاظ ساختار اداره آنها و شفافیت مالی و هم اثربخشی محتوایی که ارائه میشود ایدههایی داریم که در سال اول پنجمین دوره شورا یاریها، پیگیری میکنیم.