برای قرنها کنجکاوی درباره کارکردهای زیستی و ماورایی خون، انرژی لازم برای خلق سوءتفاهمهای خطرناک و کشفیات انقلابی را فراهم آورده است. اگرچه دانش کنونی ما در خصوص شیوه عملکرد خون بسیار پیچیدهتر از هر زمان دیگری در تاریخ است؛ اما در شناخت ماهیت آن هنوز در قدم اول باقی مانده و شاگردی میکنیم.
مطالب مرتبط:
تاریخچه خواندنی خون – بخش اول
تاریخچه خواندنی خون – بخش دوم
تاریخچه خواندنی خون – بخش سوم
تاریخچه خواندنی خون – بخش چهارم
تاریخچه خواندنی خون – بخش پنجم
امروزه شرکتهای فراوانی مشغول تبلیغ این موضوع هستند که با استفاده از تزریق خون جوان، میتوان فرآیند پیری را برعکس کرد. کتاب جورج هم به یکی از این موارد میپردازد. آمبروزیا (خوراک خدایان در یونان باستان) نام مجموعهای پزشکی در سان فرانسیسکو و تمپا فلوریدا است. جس کارمازین موسس این مجموعه دوره پزشکی را در دانشگاه بریگام بوستون گذرانده و تا سال 2016 پزشک بیمارستان بانوان بوده است. اما او از آن زمان با امضای تفاهمنامهای داوطلبانه انجام طبابت در ماساچوست را کنار گذارده است. جورج در کتابش اشاره میکند این تاکتیکی برای پزشکانی است که با خطر از دست دادن پروانه طبابت روبرو هستند.
کارمازین میگوید شرکت وی تنها در حال انجام یک کارآزمایی بالینی است که طی آن پلاسمای خون افراد اهدا کننده (با سن کمتر از 25 سال) را به بدن متقاضیان منتقل میکند. هر گیرنده برای چنین آزمایشی باید بیش از 8000 دلار بپردازد و تا کنون صدها نفر در لیست انتظار این مرکز نامنویسی کردهاند. وی معتقد است چنین کاری دارای نتایج خارقالعادهای است: بیماران گفتهاند که احساس جوانی بیشتری دارند. و حداقل یکی از آنها ادعا کرده که آلزایمرش درمان شده است.
کارمازین میگوید با دو لیتر پلاسمای استخراج شده از بدن یک فرد جوان میتوان سرطان، بیماریهای قلبی و دیابتها را درمان کرد. همانطور که جورج در کتابش اشاره کرده، هیچ دلیلی برای اثبات و قبول این ادعاها وجود ندارد. مخصوصا اینکه تا کنون هیچ برنامه مطالعاتی قابل اثباتی توسط منابع دیگر در این زمینه انجام نشده است. اما همانگونه که در عصر رنسانس اروپا، اشراف خون جوانان را مینوشیدند، امروزه هم افراد پولدار زیادی (مخصوصا در دره سیلیکون) زندگی میکنند که حاضرند پول هنگفتی برای یک استکان نامیرایی خرج کنند.
نژاد خالص، برادران خونی، دشمن خونی. ما هنوز هم به خون همچون عاملی برای خویشاوندی و هویت قبیلهای نگاه میکنیم. خلافکاران اسپانیایی هنوز در رویاروییهایشان، توسط ارتباط خونی دسته بندی میشوند: نازیهای بهنژادی (یوژنیک) و صاحبان برده جنوبی. موج جدید تجدید حیات ناسیونالیسم و ملیگرایی باعث تحکیم ملیگرایی افراطی (جینگوئیسم) بر پایه «خون و روح» شده است. از طرفداران این نظریه میتوان به دونالد ترامپ، مارین لو پن، نایجل فراژ و استیو بنن اشاره کرد. جورج مینویسد: «علیرغم دانش و علم فراوانمان، هنوز از خون میترسیم. و به دنبال آن هستیم که خون به ما بگوید از چه کسی باید ترسید!»
خون همچنین حیاتی نمادین و عاطفی هم دارد: وقتی که عصبانی هستیم، خونمان «می جوشد»، وقتی میترسیم، خونمان «به لرزه میافتد». وقتی که تهدید میشویم، خونمان «منجمد میشود». به نظر میرسد چنین اعتباردهی و اعتقاد اولیهای از ورود به حیطه دانش علمی باز میمانند.
اکنون در ژاپن گروههای خونی پایه و اساس یک فلسفه شبهعلم در زمینه شخصیت شناسی افراد هستند که تقریبا همچون نشانههای ستارهشناسی و طالع بینی عمل میکنند. جورج مینویسد طبق این شبه دانش، دارندگان گروه خونی A افرادی کمالگرا، نوع دوست، خونسرد حتی در شرابط اضطراری و رانندگانی بیخطر هستند. گروه خونی B غیر عادی و خودخواه، اما شاد هستند. گروه خونی O به طور همزمان قدرتمند و محتاط هستند. در حالی که گروه خونی AB به وضوح افرادی پیچیده هستند. این موضوع آنقدر جدی است که در ژاپن بسیاری از کارفرماها در استخدام نیروی جدید، بر پایه نوع گروه خونی تصمیم گیری میکنند. جوانان هم برای ازدواج یا قرار عاشقانه بر همین اساس تصیمگیری میکنند. در سال 2011 پس از آنکه نخست وزیر ژاپن بعد از فاجعه فوکوشیما استعفا داد، نوع گروه خونیش را بهانه قرار داد. «گروه خونی من B است، که این باعث میشود من تحریکپذیر و بیپروا باشم… همسرم پیشتر در این خصوص هشدار داده بود.»
هنگامی که من دانشجوی پزشکی بودم، مهمترین خصوصیت خون که واقعا باید مورد ستایش قرار گیرد، این بود که به راحتی در دسترس است. تنها با زدن نوک سوزن به انگشت میتوان قطرهای از آن را به دست آورد و زیر میکروسکوپ مورد بررسی قرار داد و به دنیایی از سلولها با شکل و اندازه و رنگ متفاوت وارد شد. تماشای خون به این روش، همچون حل یک پازل است. بررسی پیکربندی هسته و ضمائم سیتوپلاسم جهت یافتن سرنخهایی در مسیر مناسب برای تشخیص صحیح است.
هنگامی که مشغول دریافت فلوشیپ خونشناسی (هماتولوژی) بودم، یک انقلاب علمی دیگر هنر تشخیص طبی را دگرگون ساخت: تکنولوژی نوترکیبی DNA اجازه میدهد ژنها را با راحتی بیشتری کلون کرده و توالی آنها را مشخص کرده و حتی تغییر داد. با دنبال کردن جهشهای صورت گرفته در کد ژنتیکیمان، بسیار راحتتر میتوانیم منشا بیماریها و احتمال بروزشان را کشف کنیم. از این پس دیگر خونشناسی تنها محدود به مشاهده ساده سلولها زیر میکروسکوپ نخواهد بود. بلکه میتوانیم خون را در سطوح مولکولی تجزیه و تحلیل کرده و ناهنجاریهای زمینهای را مشخص سازیم که باعث سرطان خون، لنفوم و دیگر بیماریهای وحشتناک میشوند. لذا داروهای جدید هم به گونهای تولید میشوند که این جهشها را مورد هدف قرار دهیم تا بتوانیم بر تعداد زیادی از سرطانهای خون فائق آمده و آنها را درمان کنیم. سرطانهایی که حتی در برابر شیمیدرمانی بسیار قوی هم مقاومت میکنند.
طی چند سال گذشته، تکنیکهای جایگزینی ژن هم پیشرفتهای چشمگیری داشته اند و ما به نقطهای رسیدهایم که بتوانیم بیماریها و ناهنجاریهای خونی مادرزادی همچون هموفیلی و تالاسمی را هم درمان کنیم. همچنین سلولهای خونی در آینده نزدیک با دستکاریهای ژنتیکی، خودشان به سلاحهایی جهت مبارزه با سرطان تبدیل میشوند. در فرایند جدیدی که با نام درمان CAR-T cell شناخته میشود، سلولهای لنفوسیت T بدن به گونه ای مهندسی میشوند که سرطان خون یا لوسمی را تشخیص داده و با آن مبارزه کنند. این شیوه همچنین در درمان سرطان ریه و بیماری هاچکین بسیار مفید خواهد بود. اکنون میتوان با تحریک پروتئینهایی که به طور مستقیم سلولهای بنیادی را به بلوغ رسانده و به سلولهای سفید، سلولهای قرمز و پلاکتها تبدیل میکنند، تولید خون در بیماران دچار کم خونی را تسریع کرد تا اثرات مضر شیمیدرمانی و پیوند مغز استخوان مهار گردند و همچنین از شر عفونتهای کشنده و خونریزیهای شدید خلاص شویم.
سرعت پیشرفت این فرآیندها نسبت به دورههای پیشین، به قدری سریع است که تقریبا غیرقابل تصور است. پس از آنکه من دوره تخصصی هماتولوژی را در دهه هشتاد میلادی به پایان بردم، با بیماران فراوانی روبرو میشدم که بر اثر دریافت خون آلوده و ابتلا به هموفیلی میمردند. در سال 1985، دو سال بعد از کشف HIV، روشهای آزمایشگاهی کارآمدی ابداع شد که با کنترل خون اهداکنندگان از ورود آلودگی به بانکهای انتقال خون جلوگیری میکرد. این آزمونهای نجاتبخش و روشهای مشابهی که برای هپاتیت B و C ابداع شد، اکنون در برنامه انتقال و اهدای خون تبدیل به رویهای عادی شده اند.
چندی پیش همایش سالانه متخصصان خونشناسی آمریکا در سن دیگو برگزار گردید. در این برنامه سالیانه، کشفیات فوقالعاده و جدیدی در حوزه زیستشناسی خون مورد بررسی قرار میگیرند و گزارش پیشرفتهای تازه در زمینه درمان بیماریها ارائه میشوند: مانند روش درمانی جایگزین شیمیدرمانی در یکی از انواع بدخیم سرطان خون. اما در این رشته هر چه تحقیقات درباره راههای خدمت خون به بافتهای زنده عمیقتر از پیش میشوند، من و همکارانم در رمزگشایی قدیمی ترین و ژرفترین معمای خون هیچ پیشرفتی نداشتهایم. آنچه که در آیهای از کتاب سفر لاویان با کلمه nefesh آورده شده است. کلمه ای که به «زندگی» و همچنین «روح» ترجمه شده است.