امروزه امور اجتماعی و مسائل پیرامون آن یکی از مقولات مهم و پراهمیت در جامعه است. در جامعه ما بی صاحب ترین مسائل اجتماعی، آسیب های اجتماعی است چرا که با وجود 22 سازمان و نهاد پیشگیری کننده هنوز آمار اسف انگیز معتادان، کارتن خواب ها و بی خانمان ها، کودکان خیابانی، خود فروش ها و دختران فراری، کودکان کار و ده ها نوع از آسیب های اجتماعی هنوز به طور دقیق وجود ندارد.
به گزارش به نقل از آرمان ،هر کس به خود اجازه می دهد بدون داشتن تحصیلات و تخصص لازم در زمینه های اجتماعی اعم از آسیب شناسی اجتماعی، جامعه شناسی، مددکاری اجتماعی، علوم اجتماعی در مسائل اجتماعی دخالت کرده و اظهار نماید که باید در این زمینه اولین اخطار به صدا و سیما داده شود که هر کس را با نام کارشناس به برنامه های خود نیاورند چرا که به خاطر اعتماد مردم به صدا وسیما و جایگاه آن در میان بسیاری از اقشار کسی که به عنوان کارشناس حالا چه پزشک باشد و چه کارشناس امور اجتماعی و سایر مسائل وارد یک برنامه تلویزیونی شود دیگر همه او را به عنوان یک صاحب نظر بی بدیل یا حداقل یک صاحبنظر ممتاز میشناسند در حالی که بدین گونه نیست و این شناسایی درست و دقیق نخواهد بود.در زمینه آسیب های اجتماعی در دهه گذشته بخشی به نام اورژانس اجتماعی در سازمان خدمات اجتماعی و بهزیستی تشکیل شد که وظیفه اصلی آن از نگاه امور اجتماعی مداخله در بحران های اجتماعی است یعنی خشونت های خانگی، بیرون کردن فرزند از خانه، دختران فراری، کودکان کار و مشکلاتی از این قبیل است.
در مرحله اول این فعالیت ها هنوز به طور واضح، روشن و آشکار در جامعه معرفی نشده است، چرا که امروزه بسیاری از مردم نمی دانند که اورژانس اجتماعی چیست؟ کجاست؟ چه وظایفی دارد؟ و در صورت دخالت در امور مرتبط با وظایف خود گاهی با حمله، هجوم و یا حتی ضرب و شتم طرف مقابل رو به رو می شود.از سوی دیگر بخشی از مردم نیز هنوز اورژانس اجتماعی را با پلیس اجتماعی یکسان و همنوا می دانند در حالی که پلیس اجتماعی بخشی از پلیس است که در امور اجتماعی فعال است مانند دایره های مشاوره و مددکاری ها در کلانتری ها و در زمینه خشونت های خانگی و آسیب های اجتماعی تا زمانی که شاکی وجود نداشته باشد پلیس نمی تواند دخالت کند. بنابراین بحث اورژانس اجتماعی را باید از پلیس اجتماعی جدا نمود هر چند اینجانب بارها ضرورت وجودی پلیس اجتماعی را یادآوری نموده ام باید شاخه ای از پلیس با امکانات کافی نرم افزاری و سخت افزاری و همچنین نیروی انسانی ماهر تشکیل شده و در بحران های اجتماعی همراه با یک مددکار مداخله نمایند.
عملکرد سست اورژانس اجتماعی
اورژانس اجتماعی ما در حال حاضر آن قدر ضعیف و سست عمل می کند که در اندازه نیست ارزیابی می شود، چرا که عده ای به خصوص آن هم از کارشناسان و دست اندرکاران یا عابران و مردم هنگام عبور از سطح خیابان ها خودروهای اورژانس اجتماعی را ملاحظه می کنند و با این نام آشنا می شوند اما این در حالی است که سازمانی که اورژانس اجتماعی تحت نظارت و حوزه آن است به طور آشکار و واضح آن را معرفی نکرده است و چارچوب وظایف آن را نیز برای جامعه توجیه نساخته است که البته این مهم شاید به دلیل فرار از مشکلات و آسیب هایی است که در این حوزه فراوان به چشم می خورد.
مداخله در بحران های خانوادگی به خصوص زمانی که مساله کودکان و نوجوانان در میان باشد بسیار پراهمیت و ضروری است بنابراین اورژانس اجتماعی هم مانند اورژانس پزشکی است باید در پای کار حضور داشته باشد و بلافاصله بعد از یک تماس به فوریت با حضور مددکاران و کارشناسان آسیب های اجتماعی و روانشناسان وارد بحران شوند و اقدامات لازم را نیز انجام دهند هر چند در حال حاضر غیر از وجود چندین دستگاه خودرو و حضور چند تن از مددکاران زحمتکش و تلاشگر در داخل خودروها که به صورت خودجوش عمل کرده و گاهی نیز مورد بی احترامی قرار می گیرند ما امروزه تشکیلاتی منسجم و فعال در این زمینه نداریم و تنها نام آن وجود دارد و در حال حاضر نیز بسیار کم رنگ شده است.
در واقع اورژانس اجتماعی برنامهای است که هدفش پرشدن فاصله بین خانه تا کلانتری است تا مردم برای موضوعی سراغ پاسگاه و دادگاه نروند و پرونده قضایی نداشته باشند. به طور کلی باید در نظر داشت که مهم ترین اهداف اورژانس اجتماعی شامل کنترل و کاهش بحرانهای فردی، خانوادگی و اجتماعی،در دسترس قراردادن خدمات تخصصی به گروههای هدف برنامه، ارتقای توانمندیهای افراد در معرض آسیب و آسیب دیده اجتماعی جهت مقابله با آسیبهای اجتماعی در شرایط بحرانی، جایگزینی مداخلههای روانی اجتماعی حین مداخلههای قضایی- انتظامی، کمک به قضازدایی و پیشگیری از وقوع جرم است. اورژانس اجتماعی در حال حاضر شامل چهار فعالیت مرکز مداخله در بحران فردی، خانوادگی و اجتماعی(مرکز مادر اورژانس اجتماعی)، پایگاه خدمات اجتماعی، خط تلفن اورژانس اجتماعی(١٢٣) و خدمات سیار اورژانس اجتماعی است که در تمام استانهای کشور فعالیت دارد. البته همه فعالیتها به شکل فعلی همزمان فعال نشدند. مرکز مداخله در بحران که مرکز مادر و اصلی اورژانس اجتماعی است در سال ١٣٧٨یعنی ٢١سال قبل ابتدا در هشت استان افتتاح شد و بعد گسترش پیدا کرد. از آن سال به بعد به مرور استانها نسبتا به راهاندازی این مراکز اقدام کردند که البته اورژانس در آن سالها این گونه و تکمیل نبود.
لزوم تشکیل شورای اجتماعی
امروزه شهرداری و شورای شهر درگیر مسائلی هستند که از مسائل اجتماعی و آسیب های اجتماعی واجب تر و لازم تر است و آن بحث های سیاسی و ایجاد حیاط خلوت های ضروری است. به طور کلی باید در نظر داشت که گروههای هدف اورژانس اجتماعی شامل خشونتدیدگان خانگی از قبیل کودکان آزاردیده، همسران آزاردیده، سالمندان آزاردیده و معلولین آزاردیده، افرادی که قصد خودکشی دارند یا اقدام به خودکشی کردهاند و خانواده آنان، دختران و پسران فراری از منزل، زنان و دختران در معرض آسیب اجتماعی یا آسیبدیده اجتماعی، زوجین متقاضی طلاق و افراد در معرض بحران طلاق، کودکان خیابانی، مبتلایان به اختلال هویت جنسی در معرض آسیب از جمله دریافتکنندگان خدمات اورژانس اجتماعی هستند که در آییننامه دولت به آنها اشاره شده است.
شهردار جدید هنوز از مشکلات انتصابات قبلی و فعلی فارغ نشده است تا به تشکیلات و ساختار شهرداری رسیدگی کند در نتیجه سازمان وابسته به شهرداری نیز با تغییرات متعددی که در دوران دو شهردار گذشته به وجود آمده هنوز از شوک اداری خارج نشده است بنابراین ضرورت وجودی اورژانس اجتماعی از نگاه آسیبشناسی اجتماعی اگر ضروری تر از سایر اورژانس ها نباشد کمتر نیز نخواهد بود به نظر بنده با 40 سال سابقه فعالیت در حوزه آسیب های اجتماعی ضروری است که حالا شورای اجتماعی تشکیل شده و کارشناسان با تجربه و متخصصی در آن حضور دارند بحث اورژانس اجتماعی نیز توسط این شورا مورد بازنگری و احیا قرار گرفته و به یک سازمان طور مستقل سپرده شده و در مراحل مختلف مورد ارزیابی قرار گیرد.