خبرگزاری فارس: «امین حطیط» استاد دانشگاه و پژوهشگر مسائل راهبردی لبنان با انتشار یادداشتی با عنوان «تشریح استراتژی مقاومت در پرتو کلام سید» در روزنامه لبنانی البناء سخنان تازه دبیر کل حزب الله را نشانه جنگ باز و بیوقفه جبهه مقاومت با اشغالگران صهیونیست تا زمان بازپسگیری همه حقوق ملت فلسطین توصیف کرد.
در مقدمه این یادداشت آمده است: با وجود اینکه دشمن اسرائیلی به هر کلمهای که سید حسن نصرالله، سید مقاومت به زبان میآورد اهتمام دارد؛ اما مصاحبه جدید وی با شبکه «المیادین» به شکلی استثنایی مورد توجه دشمن قرار میگیرد، چرا که آقای نصرالله درباره مواضع، قواعد و اصولی در پرونده مناقشه با اسرائیل سخن گفته که در مجموع شالوده ایجاد راهبرد نظامی کامل و فراگیری برای هر شهروند مقاومت در برابر خطر اسرائیل برای همه منطقه و بخصوص منطقه حامی مقاومت است.
به نوشته البناء سید حسن نصرالله در سخنان خود ضمن توصیف دقیق وضعیت جبهه مقاومت تاکید کرد که این جبهه در سوریه به پیروزی راهبردی فوق العادهای نزدیک شده و دشمنان متجاوز را شکست داده است و آنچه در میدان نبردباقی است، اگر از طریق سیاسی حل نشود با توسل به زور حل خواهد شد. دبیر کل حزب الله سپس اصول راهبرد مقاومت در مناقشه با دشمن صهیونیستی را برشمرد.
این روزنامه آورده است: اصل اول مربوط به بعد رویارویی با دشمن صهیونیستی است، روشن است که کل محور مقاومت بر تصمیم رویارویی با دشمن در همه سطوح اتکا دارد و موضوع قابل توجه اینکه سید مقاومت در این زمینه بین یک تقابل گذرا (گاه به گاه) و محدود با یک تقابل باز و فراگیر فرق قائل شده است.
به نوشته البناء در یک تقابل گذرا قواعدی برای درگیری از سوی مقاومت در نظر گرفته شده که بر مبنای اصل «تناسب و ضرورت» و با توجه به اولویتهای دستور کار مقاومت است و در آن پاسخی مناسب و منصفانه به تجاوز دشمن مطابق با دیدگاه جبهه مقاومت داده میشود از همین رو برای مثال در جواب بمباران دمشق تهدید به بمباران تل آویو است.
اما در تقابل دوم اگر اسرائیل جرم یا اشتباهی جنجال برانگیز در جایی مرتکب شود، آتش جنگ به نحوی که اسرائیل مایل به آن نیست، شعلهور میشود و جنگ تسلیم قواعد و اصولی نمیشود که اسرائیل مشخص کند، نه در مکان نه در زمان و نه در ابزارها.
اصل دوم، اینکه رویارویی با اسرائیل رویارویی کامل یک محور است، نه رویارویی یک عضو یا گروه یا تنها یک کشور متعلق به این محور. تاکید سید مقاومت بر این نکته حائز اهمیت بود که محور مقاومت در ایران، سوریه و حزب الله خلاصه نمیشود بلکه شامل قدرتهای دیگری نظیر حماس که مسائل منفی در ارتباط آنها با سوریه وجود داشت یا گروههای عراقی و غیره که تاکنون در رویارویی نظامی مستقیم بااسرائیل شرکت نداشتند، خواهد شد.
اصل سوم اینکه، میدان مبارزه فراگیر با رژیم صهیونیستی به فضای جغرافیایی تعریف شده توسط این رژیم محدود نمیشود، بلکه این میدان میتواند از چیزی که دشمن تصورش را میکند، وسیعتر باشد. این یک دستاورد ملموس مقاومت از جنگ تابستان 2006 است، یعنی مقاومت، استراتژی و دکترین جنگی دشمن در خصوص برخی عناصر آن به ویژه عنصر «جنگ در زمین دشمن» را ساقط کرد، استراتژی که به «اسرائیل» این امکان را داده بود در مدت قریب به 60 سال مناقشه با اعراب، علیه هر جبههای که می خواست جنگ به راه انداخته و با برخورداری از امنیت در داخل آن جبهه هم باقی بماند.
البناء نوشت: بنابراین امروز استراتژی مقاومت، انتقال مبارزه و آتش به داخل فلسطین اشغالی است که «جنگ در آن سوی مرز و کار در داخل جبهه دشمن» است، راهبردی که دشمن اسرائیلی داشتنش را تا قبل امروز به رخ اعراب میکشید.
این روزنامه افزود: امروز «اسرائیل» برای اولین بار در تاریخ خود به کار دفاعی اتکا کرده و این فاکتور را به دکترین نظامی و آموزشهای خود افزوده است و نمونه آن اقدام اسرائیل در ساختن دیوارهای بتنی مسلح یا مانورهای دفاع در الجلیل و جولان برای نخستین بار از زمان تاسیس این رژیم است.
اصل چهار اینکه مقاومت به اندازه کافی برای مقابله با هر هدف تعیین شده توانمندی دارد بر این اساس، استراتژی مقاومت توانایی اجرای «حملات نفوذی و به باور آوردن خرابیهای مادی» را دارد آن هم پس از اینکه این توانمندی به «تخریب روانی و برخی تخریبهای مادی» محدود بود، دشمن جدی بودن این موضوع را در خصوص هر گونه رویارویی با مقاومت و تبعات و خسارات مالی و اخلاقی ناشی از آن درک میکند.
اصل پنجم، ارتباط موجود میان مدت زمان رویارویی با کیفیت و ماهیت تجاوز دشمن است، در رویارویی گاه به گاه مقابله همان موقع پس از آنکه مقاومت به تجاوز به شکلی مناسب آن پاسخ داد تمام میشود، بدون اینکه مقاومت به دنبال این باشد که از اصل «تناسب و ضرورت» پارا فراتر نهد.
نویسنده افزود: اما در جنگ باز موضوع کاملا فرق میکند به گونه ای که جنگ با تصمیم اسرائیل شروع میشود، چون مقاومت تا این لحظه بر راهبردی دفاعی اتکا داشته است، یعنی همواره به شکل پاسخ به هر تجاوزی عمل میکند؛ اما پایان جنگ پس از اینکه شروع آن به دست اسرائیل بود به تصمیم مقاومت است و این نشانه کاهش قدرت بیگانگان در تحمیل آتش بس است، مقاومت هر زمان که بخواهد و بنا به دیدگاه خود که با اصل مناقشه با دشمن و مقاومت در برابر اسرائیل مرتبط است، جنگ را متوقف میکند.
نویسنده در ادامه آورده است: با توجه به موارد فوق، بسیاری از مسائل روشن میشود، به طوری که برای مثال در مساله تونلهای زیرزمینی، شناسایی برخی از آنها از سوی دشمن به این معنا نیست که این عنصر از استراتژی مقاومت حذف شده است چون هنوز جزء بالقوه نقشه مقاومت است همچنین این واقعیت وجود دارد که تونلها ابزار اجرای عملیات است، اما قابلیتهای محدود دارد و عملیات گسترده ضد صهیونیستی به ابزارهای دیگری بستگی دارد.
البناء با اشاره به سخنان نصرالله درباره اینکه مقاومت به اندازه کافی موشکهای نقطه زن در اختیار دارد، نوشت: عملیات تهاجمی که اسرائیل ادعا میکند برای جلوگیری از انتقال اسلحه به مقاومت یا جلوگیری از دستیابی به «سلاح بر هم زننده توازن» انجام میدهد، بی ارزش است، چون کار از کار گذشته است مقاومت آنچه میخواست انجام داده و آنچه در هر رویارویی آتی به آن نیاز دارد، اعم از یک رویارویی گاه به گاه یا یک جنگ باز به دست آورده است.
نویسنده در پایان آورده است: در نتیجه میتوان گفت که مقاومت و محور آن، پس از پیروزی بزرگ استراتژیک در سوریه که در شرف کامل شدن است، در درگیری با دشمن صهیونیستی به مرحله نظامی جدید و متفاوت با قبل منتقل شده است، مرحلهای که نشانه دو موضوع اساسی است، نخست اینکه نابودی مساله فلسطین غیرممکن است هر چقدر که برخی کشورهای عربی بخواهند از آن امتیازدهی کنند، دوم اینکه مناقشه با رژیم صهیونیستی باز و دراز مدت است و تنها با بازگرداندن حق به صاحبان اصلی آن متوقف میشود و گامهای نخستین در این مسیر محکم برداشته شده است.