«هرگز با تمام فرزندان خود یک جور رفتار نکنید». احتمالا این جمله با بسیاری از مقالات یا صحبتهایی که در زمینه تربیت فرزند شنیدهاید، در تضاد است. شاید بهتر باشد که جمله بالا این طور کامل شود که با توجه به اینکه فرزندان بر اساس ترتیب تولدشان، شخصیت متفاوتی دارند، از این رو والدین باید این تفاوتهای شخصیتی را تشخیص داده و روشهای خاص و متفاوتی را برای تربیت هر یک از فرزندان به کار ببرند. البته این معنای لوس کردن یکی از آنها یا عادلانهتر رفتارکردن با دیگری را ندارد. در واقع تنها راهی که میتوانید مطمئن باشید که کاملا عادلانه و منصفانه با تمام فرزندان خود رفتار کردهاید، این است که با استفاده از تربیت صحیح و براساس نیاز آنها، با هر کدام از آنها به گونهای متفاوت رفتار کنید.
پدر و مادر فرزندان ارشد و تک فرزندان باید از خود بپرسند در ماهها و سالهای نخستین زندگی فرزندشان چه کسی الگوی آنها بوده است؟ معلوم است که والدین. اگر خیلی کوچک باشید و بخواهید از بزرگتر و مسنتر از خودتان تقلید کنید، به زودی فکر میکنید که مجبورید کامل باشید. والدین همان موقع که دارند عاشقانه و با وسواس فراوان بچههای کوچک اول خود را تربیت میکنند، بدون اینکه تلاشی بکنند، بذر کمال طلبی را در وجود آنها پاشیدهاند. کمال طلبان معمولا کارها را برای خود مشکل میکنند و همواره زندگی را یک مبارزه، آزمایش و یا مسابقه میدانند که مجبورند در آن پیروز شوند.
وقتی فرزندان ارشد خلع سلطنت میشوند
موضوع مهمی که فرزندان اول با آن روبه رو هستند، بحران ورود خواهر یا برادر کوچکتر است. با ورود فرزند جدید، فرزند اول از سلطنت خلع میشود. از مشکل ترین کارهای والدین، آماده کردن فرزند ارشد برای ورود ناگهانی فرزند دوم است. معمولا فرزند اول، به طور طبیعی گرایش به خودخواهی دارد، از این رو خیلی با او طوری رفتار کنید که تعادل برقرار شود، چون حالا دیگر مهمان کوچک ناخواندهای هم در خانه دارید.
1- لوسش نکنید
هرگز به فرزند ارشد خود اجازه ندهید که برای به دست آوردن امتیاز ویژهای، سرتان را شیره بمالد؛ به او اجازه ندهید که فریبتان دهد تا او را لوس کنید. تربیت صحیح و واقع گرایانه، تربیتی است که ثبات رأی دارد و به خط مشی خود وفادار است و از آن پیروی میکند. هرگز به خاطر اشکها و بهانه گیریها و کج خلقیهای فرزند اول خود، به او رشوه ندهید. اگر لازم شد، میتوانید مدتی او را تنها بگذارید و سپس به نزدش بروید و با او در مورد رفتارش صحبت کنید. همیشه پس از تنبیه، کودک خود را نوازش کنید و با او حرف بزنید و در این مورد خاص همیشه تأکید کنید که فرزند اول چون میتواند کارهای بیشتری نسبت به فرزند جدید انجام دهد، از او برتر است.
2- با او دوستتر باشید
سعی کنید در هر موقعیتی کارهای بیشتری را که فرزند اول قادر به انجام آن است و فرزند کوچکتر نمیتواند آنها را انجام دهد، برشمارید. دوستی و همکاری را اساس رفتار خود با فرزند اول قرار دهید تا او متوجه شود که لایقتر، بزرگتر و توانمندتر است، به این ترتیب او راحتتر میتواند این بحران خلع شدن از قدرت را بپذیرد و به آن پایان دهد.
3- از او نخواهید کامل باشد
این جمله را هیچگاه فراموش نکنید که فرزند ارشد بودن، به این معنا نیست که باید کامل باشند. ما میتوانیم به فرزند ارشد خود بگوییم او بزرگتر و تواناتر از برادر یا خواهر کوچکتر خود است و بهتر از او راه را از چاه میشناسد و بدین وسیله غرور فرزند اول را تقویت کنیم. گرچه این روش سیاست خوبی برای تقویت غرور است، ولی باید متوجه باشید که دارید با یک کمال طلب صحبت میکنید. او خیلی پیش از به دنیا آمدن فرزند جدید، کمال طلبی را آغاز کرده است. خیلی زود، حتی در اولین سال تولد، فرزند ارشد، پدر و مادر را به عنوان الگوهای بزرگسالی برمی گزیند و میخواهد درست مانند آنها باشد. او میخواهد مثل آنها قادر به انجام همه کارها باشد و این کار مسلما برای یک کودک غیرممکن است.
تمایل او برای اینکه پا جای پای پدر و مادر بگذارد، وقتی بیشتر می شود که بیش از حد مورد توجه آنان قرار گیرد و به شدت از او مراقبت شود. والدین میخواهند بیش از حد از او محافظت و حمایت کنند و ناخودآگاه او را وادار میکنند که هر کاری را میتواند و یا شاید نمیتواند، انجام دهد. فرزندان ارشد و منسوبان نزدیکشان یعنی تک فرزندان، تنها کودکانی هستند که به صورت بزرگسالان کوچک، بزرگ میشوند. بخشی از رفتار بزرگ مآبانه آنها این است که مطیع و فرمانبردار قدرتمندان میشوند و همواره میکوشند تا رضایت پدر و مادر یعنی دو قدرتمند اصلی زندگی را، جلب کنند.
فرزند ارشد برای قدرت و اختیار ارزش زیادی قائل است، زیرا تجربه تلخ خلع شدن از قدرت، باعث شده که رنج فراوانی را متحمل شود. آلفرد آدلر معتقد است هنگامی که کودک قدرت و قلمرو کوچکی را که سالها قبل از به دنیا آمدن فرزند دوم در اختیار داشته از دست میدهد، بیشتر از دیگران به اهمیت و ارزش قدرت و داشتن اختیار در زندگی آگاه میشود. بزرگسالانی که فرزند اول هستند، شاید در مورد اهمیت قوانین و مقررات غلو کنند. آنها معتقدند همه چیز باید طبق کتاب مقررات انجام شود و هرگز نباید مقررات را تغییر داد یا کتابش را دوباره نوشت.
4- بیاموزید که انعطاف پذیر باشید
به جای دستور دادن، به فرزندتان در انجام کارها کمک کنید. به یاد داشته باشید که شما نقش الگو و مدل را برای فرزند ارشد و تک فرزندان خود بازی میکنید. او خواهر یا برادری ندارد تا به او نگاه کند و از او سرمشق بگیرد. او مجبور است شما را سرمشق قرار داده و از شما تقلید کند و شما کار مشکلی پیش رو دارید! پس از هر فرصتی که دست دهد، استفاده کنید تا به او نشان دهید که یک انسان هستید، کامل و بیعیب و نقص نیستید و اگر از انسان خطایی سر بزند، دنیا به آخر نخواهد رسید. اگر این کار را انجام دهید، به فرزند ارشد و تک فرزند خود کمک شایانی خواهید کرد تا کمتر کمال طلب باشد؛ کمال طلبی که طوری بزرگ شده که از خود انتظاراتی فراتر از توانایی یک انسان دارد و با این طرز فکر خود را شکنجه میدهد. راه دیگری هم وجود دارد و آن این است که گهگاه از او کمک بخواهید، البته نه درکارهایی مانند نگهداری از خواهر یا برادر کوچکترش، بلکه مثلا به او بگویید که به من کمک میکنی تا تصمیم بگیرم برای شام با توجه به چیزهایی که در یخچال داریم، چی درست کنم؟!
5- سخت نگیرید
میل به کمال طلبی در وجود فرزندتان را تشدید و تقویت نکنید. به او تذکر ندهید که باید چه کار کند و چگونه باشد. در یک کلام سخت نگیرید.
6- برایش توضیح بدهید
متوجه باشید که فرزند اول میخواهد بداند دقیقا چه قوانینی بر کارها حکفرماست. صبور باشید و برای او وقت صرف کنید و همه چیز را از الف تا ی برایش توضیح دهید.
7- جایگاه ویژه فرزند ارشد را در خانواده به رسمیت بشناسید
به عنوان بزرگترین فرزند، او باید از امتیازات ویژهای برخوردار باشد تا بتواند از عهده مسئولیتهای اضافهای که به نظر میرسد همیشه به دوش خواهد داشت، برآید.
8- با او همنشین شوید
پدر و مادر هر دو میبایست زمانی را به بیرون رفتن با بزرگترین فرزندشان اختصاص دهند. فرزندان ارشد بهتر از هر فرزند دیگری به همنشینی با بزرگسالان پاسخ مثبت میدهند و این کار نتیجه خوبی خواهد داشت.
9- همیشه او را پرستار بچهی دیگر نکنید
در مواقع اضطراری، فرزند ارشد خود را پرستار بچه نکنید. دست کم برنامه روزانه فرزند ارشد را همراه خودش مرور کنید تا ببینید که آیا میتواند آن روز یا آن شب را از بچهها مراقبت کند یا نه.
10- از مسوولیتهایش ذره ذره کم کنید
همین طور که فرزند ارشد بزرگتر میشود، مطمئن شوید که مسئولیتهای زیادی را به عهده او نگذاشته باشید. به محض اینکه فرزندان بعدی توانستند پارهای از کارها را انجام دهند، از بار سنگین مسئولیتهای فرزند اول بکاهید و برخی از آنها را به عهده فرزندان کوچکتر قرار دهید. به خاطر دارم که یک بار فرزند ارشدی به من گفت که من مأمور حمل زبالهام. البته منظورش این بود که مجبور است هرکاری را انجام دهد، درحالی که برادر و خواهرش به راحتی از زیر کار شانه خالی میکنند.
11- انتقاد نکنید!
وقتی فرزند ارشدتان چیزی را برایتان میخواند، اگر کلمهای را اشتباه بیان کرد، وسط حرفش ندوید و اشتباه او را تصحیح نکنید. آنها نسبت به انتقاد و اصلاح کارهایشان خیلی حساساند. به او فرصت دهید تا خود پی به اشتباهش ببرد. تنها زمانی به او کمک کنید که از شما تقاضای کمک بکند.