پایگاه خبری فردا: خاطره آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی از ماجرایی تاریخی که 24 دی 57 و دو روز قبل از خروج همیشگی شاه از کشور رخ داد
آقای اخوان مرعشی میگفت: در مشهد من، آقای خامنهای، آقای [واعظ]طبسی تولیت، آقای میرزا جواد آقا تهرانی، آقای آشیخ علی فلسفی و آشیخ مهدی نوقانی در اتاقی بودیم. گفتند: الان عکس آقای خمینی در ماه ظاهر شده است. ما انکار کردیم و گفتیم اینچنین نیست. آقای طبسی گفت: آقا بیایید ببینید! الآن پیداست و به زور ما را بیرون کشانید. آمیرزا جواد آقای تهرانی که میدانست این حرف اصلی ندارد، از اتاق بیرون نیامد. من به ماه نگاه کردم و گفتم: من که چیزی نمیبینم. آقای طبسی با تندی گفت: تو همیشه مناقشه میکنی، نباید همه چیز را انکار کنی! آقای فلسفی گفت: من چیزی حس نمیکنم. آقای خامنهای گفت: چشمهای من ضعیف است لذا نمیتوانم شهادت بدهم، ولی مثل اینکه کَلَفهای ماه [لکههای روی ماه]قدری بیشتر شده است، یعنی مثل اینکه تفاوتی حس میکنم. آشیخ مهدی نوقانی گفت: من عبا و عمامهای میبینم، ولی خویی است یا خمینی تشخیص نمیدهم. غرض اینکه علاقه افراد در ادراک آنها اثر میگذارد.
منبع: جرعهای از دریا، ج. 3: ص669