ماهان شبکه ایرانیان

مدل انقلاب اسلامی در اندیشه امام خمینی(ره)

انقلاب و تحولات اجتماعی همواره در جوامع بشری حادث شده و آدمی برای تغییر وضع مـوجود تـا رسـیدن به وضع مطلوب همواره در تلاش و کوشش بوده است

مقدمه

انقلاب و تحولات اجتماعی همواره در جوامع بشری حادث شده و آدمی برای تغییر وضع مـوجود تـا رسـیدن به وضع مطلوب همواره در تلاش و کوشش بوده است. انسان بـرای رسیدن به این کمال نیازمند محیط اجتماعی مطلوب و متکی بر قوانین الهی بوده است. این کمال جویی و خداجویی فطری انـسان پایهـ و اسـاس همه حرکات و جنبش ها و انقلاب ها بوده است. در طول تاریخ هـمواره جـنبش ها و حرکت ها علیه بیعدالتی و رفع ظلم و ستم صورت گرفته است. در واقع میتوان گفت یکی از هـدف هـای اصـلی انقلاب ها مبارزه با بیعدالتی و ایجاد جامعه ای آرمانی است. انقلاب وسیع تـرین و سـریع تـرین دگرگونی در یک جامعه است که هم حاصل دگرگونی وهم عاملی برای دگرگونیهای بعدی است.

بـرای تـوضیح و تـبیین انقلاب ها از چهارچوب ها و مدل های نظری استفاده میشود. نظریه ی انقلاب مجموعه منسجمی از گـزاره هـای علل، فرایند و روند انقلاب هاست. مطالعه ی نظام مند انقلاب در مفهوم جدید آن در سده ی نـوزدهم مـیلادی آغـاز شده است. پس از آن نظریه های مختلفی برای تبیین پدیده انقلاب به وجود آمده کـه هـرکدام از دیدگاه خاص به این پدیده مینگرند. در واقع نظریه های انقلاب علل وقوع و پیشرفت انـقلاب را در مـراحل مـختلف بررسی و مسائلی که در هر مرحله وجود دارد، مطرح و تبیین میکنند(پناهی، ٩٩، ٣٢٤).

اغلب رهبران انقلاب های بـزرگ، نـظریه پردازان آن انقلاب ها نبوده اند. اما در انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) نه تنها انـقلاب را هـدایت و راهـبری کردند، بلکه نظریه پرداز بزرگ آن نیز بودند لذا بررسی نظریه ی انقلاب اسلامی ایشان از اهمیت و ضرورت ویژه ای بـرخوردار اسـت.

امـا باید توجه داشت که امام خمینی (ره) ضمن مکتوبات، سخنان و رهنمودهای خـود خـطوط کلی نظریه انقلاب اسلامی را تبیین ساخته اند، اما آن را به صورت نظریه ای ساختـارمـند و منسجـم قـالب بندی نـکرده انـد. این مقاله درصدد است تا با توجه به نظریه انقلاب اسلامی ایشان کـه از خـلال اندیشه هایشان بازسازی میشود، مدلی منسجم و سـاختارمند مـطرح کـند.

الف - مبانی نظری و روش

مبانی نظری انقلاب اسـلامی امـام خمینی(ره) ریشه در معرفـت شناسـی و هسـتیشناسـی ایشـان دارد کـه هردوی این ها نیز از جهان بـینی اسـلامی نشأت میگیرد. در این قسمت بـه تـوضیح هستیشناسی و مـعرفت شـناسی ایشـان میپردازیم :

در اندیشه های امام خمینی(ره) در قـلمرو مـعرفت شناختی دو روش عقلی و نقلی مطرح است. امام با روش عقلی در پی شناخت پدیده های اجـتماعی اسـت. ایشان در روش عـقـلی از قضـایا و استدلال هـای عقلانی برای تبیین مـسائل مـختلف و به خصوص مسأله ولایت فقیه اسـتفاده کـرده است. ایشان در این روش به دلایل و براهین نبوت ، امامت و ضرورت حکومت و رهبری در جامعه استناد داشتند. امـا در بـحث روش نقلی امام (ره) با اسـتفاده از آیات قـرآنی و روایات دلایل لزوم انـقلاب سیاسی را بیان مـینماید. امـام (ره) به ویژگیهای چون انـسان سـازی، ابزار تحرک، تزکیه نفوس و غیره اشاره کرده و با استناد به آیات قرآن به ضرورت اسـتمرار احـکام اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی و لزوم انقلاب سـیاسی و قـیام به قـسط بـرای بـرپایی نظام و حکومت اسلامی اذعـان کرده اند. اما در بررسی روایات، از روایات مختلفی چون خطبه حضرت زهرا(س) و روایت حضرت علی(ع) و روایتی از امام رضا(ع) بـه لزوم بـرقراری وحدت اسلامی و سرنگونی حکومت های ظـالم و لزوم نـجات مـردم مـظلوم و مـحروم و تشکیل حکومت اسـلامی اشـاره داشته، و همچنین با بیان روایات مختلفی از ائمه و غیره دلایلی نقلی را برای ولایت فقیه بیان نمودند.

امام خمینی (ره) در مبانی هـستیشناختی، ویژگـیها، ابـعاد، جایگاه و قلمرو آزادی انسان به عنوان کنشگری اجـتماعی را بـررسی کـرده انـد. امـام (ره) ویژگـیهای ذاتی انسان و ویژگیهای اکتسابی را مطرح میکنند. همچنین انسان را موجودی دوبعدی میداند و او را خلیفه خدا بر روی زمین معرفی میکند.

ایشان در مورد آزادی انسان، دو آزادی فلسفی و حقوقی را بیان میکند.

از دیگر مباحث هـستی شناسی امام خمینی(ره) بحث جامعه و ویژگیهای آن است . در این بحث ویژگیهای جامعه سالم، نقش فرد در جامعه و راه های اصلاح جامعه مدنظر ایشان بوده است. ایشان براندازی رژیم شاه را وسیله ای برای ایجاد تغییرات اساسی در جـامعه مـیدانستند. همچنین به تحولات اجتماعی پرداخته و در نهایت اهداف تغییرات را به دست آوردن استقلال، آزادی و رهایی از اختناق و غیره میدانند.

در این پژوهش روش انجام تحقیق کیفی و از نوع تحلیل اسنادی است، که با بررسی کتب، آثار و مـتون تـاریخی، همچنین بررسی اسناد مختلف مرتبط با موضوع انجام خواهد شد و داده های حاصل با تکنیک های تحلیل کیفی، جمع آوری، طبقه بندی و تحلیل شده اسـت . ابـزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش مطالعه ی کـتابخانه ای کـه شامل متن خوانی، فیش برداری، سندخوانی همچنین از طریق جستجو در اینترنت بوده است.

ب - علل انقلاب اسلامی در اندیشه های امام خمینی (ره)

١- علل ساختاری انقلاب اسلامی

امـام خـمینی(ره) در علل معطوف به سـاختار بـه چگونگی تأثیرگذاری ساختارهای اجتماعی بر وقوع انقلاب اسلامی اشاره داشتند. امام (ره) معتقدند که ساختارهای اساسی جامعه که شامل ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است تأثیرات بسزایی در برپایی قیام مردمی و پیروزی انقلاب اسـلامی داشـته است.

١-١ علل ساختاری فرهنگی

از نظر امام (ره) فرهنگ بزرگ ترین مؤسسه ای است که ملت را یا به تباهی میکشد یا به اوج عظمت و قدرت میرساند(امام خمینی(ره)، ج ٦، ١٣٦٩: ٢٥٢). به نظر امام مهم ترین ویژگی لازم و ضروری بـرای این مـؤسسه عظیم و مـهم استقلال آن است. لذا ایشان فرهنگ وابسته به غیر را یک فرهنگ ناسالم و انگل معرفی مینماید. این همان فرهنگی است که تـحت سلطه و هجوم بیگانگان و قدرت های استکباری شکل گرفته و با نقشه دیگـران سـاخته مــی شـود و بـر جامـعـه یا جوامـعـی تحمـیـل میشود(یزدانی،١٣٧٦: 32).

تعریف امام (ره) از فرهنگ، تعریف انضمامی و مصداقی است که از جمله مـصادیق و عـناصر فرهنگی عبارتند از: دانش، ادب، تعلیم و تربیت، اعتقادات ، اخلاق و عمل ، گرایش های فکری، هنجارها، بـاورها، ارزش هـا، بـرداشت ها، هنر، اجتماع و قواعد آن ها در جامعه. با توجه به ایـن مـوارد میتوان گفت که بخش غـیرمادی فرهنگ برای امام (ره) اهمیت بیشتری دارد(محبوبیمنش، ١٧٧٣:١٣٨٠).

در دیدگاه امام (ره) عامل اساسی و بنیادین در اصلاح جـامعه فرهنگ و اصـلاح فرهنگـی اســت: «رأسـ همه اصلاحات ، اصلاح فرهنگ است»(خمینی، ج ٥٥، ١٣٦٩: ١٠).

«راه اصلاح یک مملکتی، فرهنگ آن مملکت است. اصلاح باید از فرهنگ شـروع شـود... اگـر فرهنـگ درست بشود، یک مملکت اصلاح میشود»(همان ، ج ١:٩٧).

«بزرگ ترین تحولی که باید بـشود، در فرهنگ باید بشود. بایـد فرهنـگ را یـک جـوری درسـت بکنیـد، فرهنگی را یک جوری بار بیاورید که برای ملت شما مفید باشد»(همان، ج ٦: ٢٩٢).

در حقیقت از دیدگاه امام (ره) تحول فرهنگی و روحی مقدم بر تحول مادی و استقلال فـرهنگی مـقدم بر استقلال در سایر ابعاد است و امام (ره) تحول فرهنگی را منوط بر رهـایی از وابسـتگی فکـری و فرهنگـی میداند.

آن چه از اندیشه های امام (ره) میتوان دریافت آن است که اصلاح فرهنگی شامل این موارد میشود: تـرویج فـرهنگ اصیل اسلامی در جامعه و دعوت مردم به راه مستقیم (صراط مستقیم)؛ تکیه بر مبانی مذهبی و بیداری و آگاهی ملت با نشر کتب اسلامی و انقلابی؛ تشکیل اجتماعات مردمی در مساجد و برگزاری و شرکت در مراسم مـذهبی؛ اصـلاح مراکز آموزشی با پاکسازی مدارس آموزش و پرورش از فرهنگ استعماری؛ اسلامی کردن دانشگاه و پیوند آن با حوزه و اصلاح حوزه ها از مقدس نماها و روحانی - نماها؛ مبارزه با مراکز فساد با امر بـه مـعروف و نـهی از منکر و قیام در مقابل انحرافات نـاشی از وابـستگی فـرهنگی و قطع وابستگی؛ و در نهایت جامعه ای متشکل از افرادی با هویت حقیقی و متناسب با فرهنگ اسلامی و در واقع افرادی سالم با تغییر باورها و ارزش ها صـحیح اسـلامی کـه از لحاظ ذهنی و عینی به آگاهی انقلابی دست یافـته بـاشند.

رسالت اولیه امام خمینی(ره) در سال های اول شروع مبارزه، آگاهیدادن به مردم و ایجاد تحول در فکر و ذهن آحاد جامعه بود تا بـا طـرد ارزش هـای غربی، به سوی باورها و اعتقادات دینی و بومی خویش رجعت کـنند و با زدودن گرد و غبار از خودبیگانگی و خودباختگی در مقابل فرهنگ غربی از چهره ی فرهنگ و اندیشه ی خویش، خودباوری و اعتماد به نفس را جایگزین آن کـنند. بـه بـیانی بهتر همان گونه که پیامبر گرامی اسلام (ص) با بهره گیری از قـدرت مـعنوی و زمینه های سیاسی و دینی، مدیریت فرهنگی زمان خویش را تحقق بخشید و با متحول کردن انگیزه ها و اهـداف عـرب جـاهلی، به آن جهت معنوی داد و جامعه را بر مبنای ارزش های الهی احیا کرد (قـائدان ، ١٣٨٥: ٣٨).

«مـا مـوظفیم شرایط اجتماعی مساعد برای تربیت افراد مؤمن و با فضیلت فراهم سازیم و این شرایط درست ضـد شـرایط حـاکمیت طاغوت و قدرت های ناروا است . ... ما چاره ای نداریم جز این که دستگاه های حکومتی فـاسد و فـاسدکننده را از بین ببریم و هیأت های حاکمه خائن، فاسد، جائررا سرنگون کنیم این وظیفه ایسـت کـه هـمه مسلمانان در یکایک کشورهای اسلامی باید انجام بدهند و انقلاب سیاسی را به پیروزی برسانند» (امام خمینی،٤٠:١٣٨٧).

امـام خـمینی(ره) اصلاح فرهنگ جامعه را از مراحل ابتدایی شکل گیری هویت شخصیتی افراد، واجب و لازم مـیداند «اصـلاح فـرهنگ و ازآن جمله اصلاح مراکز از دبستان تا دانشگاه را جدی بگیرید و با تمام قوا در سد راه انحراف بـکوشید.... هـمه باید به مقدار توان خویش در این امر حیاتی کوشش نماییم تا خون جـوانان بـرومند مـجاهد و کوشش ملت و مجاهدت بیدریغ آنها هدر نرود» (امام خمینی، ١٣٦٩). همچنین از نظر امام خمینی(ره) وسایل ارتـباط جـمعی مـیتوانند به عنوان مراکز آموزشی به تربیت نسل جوان و هم عناصری برای تـبلیغات در جـهت ارائه تبلیغات چه مثبت و چه منفی باشند.

«مطبوعات که حامل پیام ملت و حامل پیام اسلام باید باشد و مبلغ احـکام اسـلام و مجری احکام اسلام و مهذب جامعه باید باشند و اخلاق را در جامعه باید پخش بـدهند- اخـلاق الهی را- در زمان طاغوت، درست برعکس همه اینـ مـعانی، مـأموریت داشنتد که کشور ما را با آن تبلیغات دامـنه دار این رسـانه های طاغوت، تمام مسائل اسلامی و تمام مسائل کشوری را به طرف منافع طاغوتی سـوق دهـند.

صدمه ای که اسلام از مبطوعات و رسـانه هـای طاغوتی خـورد از کـمتر دسـتگاه ها خورد... این مجلات بود و این مطبوعات و این رادیو و تـلویزیون و تـمام این رسانه های گروهی بود که جوان های ما را به جای اینکه بـه طـرف دانشگاه بکشد، به طرف علم و ادب بـکشد، به طرف فساد کـشاند (هـمان، ج ٢٢٧:١٦).

٢-١ علل ساختاری اجتماعی
١-٢-١ افزایش نـارضایتی

اوضـاع اجتماعی کشور در سال های قبل از پیروزی انقلاب از نظر امام (ره) به این صورت بود که در آن دوران پیشـرفتی وجـود نداشته است. اکثر جمعیت، روسـتایی و در مـحرومیت بـه سر میبردند و شـکاف طـبقاتی در شهرهای بزرگ بیداد مـیکرد و بـا زاغه نشینی همراه بوده است. امام (ره) به دنبال اصلاحات بود و رأس اصلاحات اجتماعی را اصلاح وضـع فـقرا میدانست و یکی از دلایل اصلی فقر و محرومیت را اسـراف و ولخـرجیهای هیأت دولت مـیدانست کـه بـا تأثیرپذیری از فرهنگ غرب و تـرویج آزادی وارداتی، موجب گسترش کاباره ها، میخانه ها و قمارخانه و در نهایت فساد و تباهی جوان های کشور شـده بـود. شاه و دولت با وارد کردن کالاهای تجملی کـه بـه مـصرفی بـار آوردن خـانواده ها کمک مـیکرد و هـمچنین تبلیغ و جایگزینی فرهنگ ایران باستان به جای فرهنگ اسلامی و اسلام زدایی و ظلم و بیعدالتی گسترده در سراسر کشور شرایط را بـرای بـروز نـارضایتی عمومی مردمی به وجود آوردند.

«خیال مـیکنید این هـیاهویی را کـه در رادیو راه مـیاندازند راسـت اسـت؟! شما خودتان بروید از نزدیک ببینید که، مردم با چه وضعی زندگی میکنند! در هر صدتا، دویست تا «ده» یک درمانگاه وجود ندارد، برای بیچاره ها و گرسنه ها فکری نشده اسـت، مهلت هم نمیدهند که اسلام آن فکری را که برای فقرا کرده عملی کند. اسلام مشکل فقر را حل کرده و در رأس برنامه خود قرار داده است: «انما الصدقات للفقراء...» اسلام توجه داشته که باید اول کـار فـقرا را اصلاح کرد، کار بیچاره ها را اصلاح نمود، لکن نمی - گذارند که عملی شود.

ملت بیچاره در حال فقر و گرسنگی به سر میبرند و هیأت حاکمه ایران هر روز آن همه مالیات را از مردم گرفته صـرف ولخـرجیهای خود میکند، طیاره فانتوم میخرد تا نظامیان اسرائیل و عمال آن در کشور ما تعلیمات نظامی ببینند...» (همان، ج ٢٨٢:٥).

از نظر امام (ره) انقلاب سفید یک انقلاب استعماری و دسـتوری بـود و آن را توطئه حساب شده علیه اسـلام و مـلت اسلام و استقلال ایران میدانستند، چرا که باعث مسلط شدن آمریکا و صهیونیسم بر کلیه ابعاد تجاری، صنعتی، زراعی، فرهنگی، نظامی، سیاسی و وابستگی هر چه بیشتر بـه بــیگانـه میشد. امام (ره) همچنین اصـلاحات ارضـی را پدیده ای وارداتی و «تز آمریکا و برنامه ای برای از بین بردن کشاورزی ایران و تحمیل اقتصاد تک محصولی بر جامعه ها» میدانستند (خمینی، ج ١:١٢١) و آن را به معنای «بازار درست کردن بـرای آمـریـکا و شعـب آمریکا. ..» (همـان ، ج ١٦٨) توصیـف میکردند کـه بـه وابستگی ایران منجر شده است. از دیگر نتایج این انقلاب از دیدگاه امام (ره)، خرد کردن حیثیت کشور و بر باد دادن استقلال قضایی با مصونیت بخشیدن به نظامیان آمریکایی و در نهایت محروم کردن ملت از حقوق اجتماعی بـود کـه موجب افـزایش هر چه بیشتر نارضایتیها شده بود.

٢-٢-١ بسیج گروه های اجتماعی

امام (ره) اسلام را منشأ بسیج مردم میدانستند. از نـظر امام (ره) اسلام است که همه قشرها را به هم پیوند میدهد و یک بـسیج عـظیم را درسـت میکند و بر این اعتقاد بودند که اکثر گروه ها و اقشار از جمله روحانیون، دانشگاهیان، پزشکان، مهندسین، کارمندان، بازاریها و زنـان بـا تحول روحی که اسلام درون آنها ایجاد کرده بسیج شده و به مشارکت سـیاسی پرداخـته و سـهم زیادی در بسیج و پیروزی نهضت داشتند. از نظر امام (ره) آنهایی که نهضت را به ثمر رساندند طبقه محروم متشکل از زنـان و مردان باایمان بودند که به خیابان ها ریخته و بر ضد رژیم شاه برخاستند.

هـمچنین از نظرامام (ره) رهبران مذهبی و روحـانیون بـا تشکیل اجتماعات در مسـاجد خصوصا در ماه های محرم و رمضان و با آگاهیدادن به مردم و هوشیار کردن آنها نسبت به اوضاع حاکم بر جامعه و فساد و تباهی فرهنگ و اختناق و اوضاع نابه سامان اجتماعی و استبداد حـکومت و با ایجاد وحدت کلمه بین اکثر اقشار مردمی، به بسیج همگانی اقشار مختلف مردم پرداخته و درصدد سرنگونی رژیم شاه برآمدند.

امام خمینی(ره) در فرازی در این باره میفرمایند:

«اسلام است که همه قشرها را به هـم پیونـد میدهد و یک همچو بسیج عمومی درست میکند! قضیه بسیج همان مسأله ای که در صدر اسلام بوده است وقتی جنگ میشد، طوایف مختلف میآمدند و به جنگ میرفتند و این مسأله جدیدی نیست و در اسلام سـابقه داشـته است. .. در کشور ما وقتی مسأله، مسأله اسلام و فداکاریهای در راه اسلام است، مردم همه حاضرند، چون مردم ما میدانند درصدر اسلام خود پیغمبر و ائمه آن طور فداکاری کردند و مسلمین صدر اسلام بـا آنـ که عددشان کم بود آن گونه فعالیت کرده و جنگ کردند و کشور ما بحمدالله به حسب نوع و اکثریت غالب افراد این احساس را دارند که برای اسلام و کشورشان خدمت کنند (امـام خـمینی (ره)،ج ٢٢٠،٢٢١:١٩).

٣-١ عـلل ساختاری سیاسی

از نظر امام (ره) سـاختار سـیاسی در زمـان شاه استبدادی، خودکامه و دیکتاتور بود و شکل حکومت سلطنتی که در آن ظلم و فساد در تمامی ابعاد وجود داشت ، سراسر کشور را در برگرفته بود. از نـظر امـام (ره) شـاه با سیاست اسلام زدایی درصدد تضعیف اسلام و ترویج انـدیشه جـدایی دین از سیاست و منزوی کردن روحانیون بود. همچنین حکومت بیاعتنا به مردم، و تفاهمی بین دولت و ملت وجود نداشت.

١-٣-١ خودکامگی و اختناق

منظور از دیکـتاتوری، خـودکامگی و اسـتبداد، فرد و یا ساختار سیاسی حاکم بر جامعه است که اعتنایی بـه خواست ، رأی و مصلحت مردم نداشته باشد و به اتکای قدرت نظامی و دستگاه اداری بر مردم حکومت کند(جعفری،ج ٣، ٣٣٥-٣٣٦). در این صورت از جانب هـیأت حـاکم سـیاسی بر مردم ظلم میشود؛ تعدی به حقوق انسان ها؛ جو خـفقان و رکـود فکری وجود دارد؛ حاکم خود را هدف میبیند و دیگران را وسیله قرار میدهد و با آزادی، تفکر و احساسات مردم بازی مـیکند (امـام خـمینی (ره)، ج ١: ١٣٦٩، ٢٣٩).

در نظر امام خمینی(ره)، سیاست، روابط میان حاکم و ملت، روابط مابین حـاکم بـا سـایر حکومت ها و جلوگیری از فساد است (همان ، ١٣٣). ایشان فساد دستگاه سیاسی و اختناق و دیکتاتوری را بیشترین فـساد در جـامعه مـیداند و مـی نویسد: «الخائن خائف، یعنی خائن از ترس خـود آزادی نمیدهد»(همان، ١٠٨). در اندیشه استبدادستیزانه امام (رهـ)، مـجلس شاه، غیرواقعی و قانون او نیز غیرواقعی است (همان، ١٦٨). وی شدیدا به شاه حمله، نموده و او را اسـتیضاح مـیکند و دولت خـودکامه او را سر منشأ تمامی مفاسد و مشکلات میداند.

٢-٣-١قانون ستیزی

امام (ره) در پیام ها و سخنان بسیاری از تـأثیر تـعهد به قانون در پیشرفت زندگی سخـن رانـدنـد و بی قانونی را سبب همه مفاسد اجتماعی مـیدانستند:

«در کـشوری کـه قانون حکومت نکند خصوصا قانونی که قانون اسلام است این کشور را نمی توانیم اسلامی حساب کـنیم (هـمان، ج ١٤: ٢٦٨).

«در اسلام قانون حکومت میکند. پیغمبر اکرم (ص) هم تابع قانون بود؛ تابع قـانون الهـی، نـمیتوانست تخلف بکند»(همان ، ج ١٠: ٢٩).

«آن حکومتی که تمام قوانین بشری را، تمام قانون عالم را زیر پا بگذارد و هر جور دلشـ بـخواهد بـا یک ملتی عمل بکند ما با او مخالفت داریم. ما میخواهیم یک حکومتی باشد مـثل حـکومت اسلام که غیر از قانون هیچ چیز حکومت نکند، هیچ، قانون فقط حکومت بکند» (امام خمینی(ره)،کـوثر، ج ٢: ٢١٥).

٣-٣-١نـبود آزادیهای سیاسی

در نظر امام خمینی(ره) آزادی دارای جایگاه والایی است. آزادی حقی اولیه، طبیعی و خدادادی است. این حـکومت هـا نیستند که به مردم آزادی اعطا میکنند، بـلکه آفـریدگار انـسان او را آزاد آفریده و به او آزادی اعطا فرموده است . حکومت هـا نـه به شهروندان آزادی داده اند و نه میتوانند آن را نادیده بگیرند. آزادی حقی است خدادادی که حکومت هـا مـوظف به رعایت و پاسداری از آن هستند(حـیدری، ١٣٧٨: ١٢٠).

امـام خمینی(ره) هـمواره از مـحدود کـردن آزادیهای سیاسی اجتماعی به شدت انـتقاد مـیکرد و معتقد بود رژیم با جلوگیری از آزادیهای سیاسی، در فکر حذف روحانیت بـه عنـوان مـهـم تــرین مـانع در راه اهـداف استعماری خود است (فـوزی،١٣٨٠:٢٩٦). امام (ره) همچنین معتقد اســت یکــی از عوامـل بـروز قیـام همانـا اعـتلای شـعور سیاسی مردم، بیداری ملت، تحول مردم و بالارفتن فهم سیاسـی آنـان و نارضـایتی عامـه ی مـردم از فـقدان آزادیها و حقوق مشروع بوده اسـت. بـه خـاطر بالارفتن شعور و آگـاهیهای مــردم از یکسـو و فقدان پایگاه مـردمی رژیم شـاه و نبود آزادی و مشارکت سیاسی از سوی دیگر بود که مردم انقلابـی ایـران دست به قیام اسـلامی زدنـد تا به حقوق و آزادیهای شرعی خـود دسـت یابند(دهـشیری،١٣٨٠: ٥٥-٥٦).

٤-٣-١ جـدایی حـکومت از مردم

امام (ره) در زمـینه جدایی حکومت شاه از مردم میفرمایند:

«اگر یک کشور بخواهد یک کشور سالمی باشد باید بین دسـتگاه حـاکمه با ملت تفاهم باشد، مع الاسـف در رژیم هـای شـاهنشاهی و بـه خـصوص در رژیم اخیر، این معنا عـکس بـود، یعنی دستگاه حاکمه در یک قطب واقع شده بود و ملت هم در یک قطب. این دستگاه حاکمه کوشش می کرد بـا ارعـاب ، فـشار، آزار، شکنجه، حبس و امثال اینها با ملت رفـتار کـند و مـلت هـم اگـر زور نـداشت کوشش میکرد که مالیات نپردازد، از زیر بار همه چیز در برود، هر چه بتواند کارشکنی کند برای دولت و از این جهت شکاف بین مردم و دولت حاصل میشد و دولت هم هیچ پشتیبان نداشت و دسـتگاه حاکمه، یک امر (به خیال خودش) مستقلی بود که هیچ ارتباطی با ملت نداشت، ملت هم به او هیچ اعتماد نداشت. او را دشمن خودش میدانست و با پایگاه نداشتن در پیش ملت ناچار باید کنار بـرود...»(امـام خمینی(ره)، ج ٧: ١٣٦٩، 169).

٥-٣-١وابستگی نظام سیاسی به بیگانه

در نگرش امام (ره) توجه به خطر استعمار در کشورهای اسلامی جایگاه ویژه ای دارد. این نگرش از یک پیش فرض دیگر در اندیشه ی امام (ره) ناشی میشود و آن تقسیم جهان به دو بخش دارالسلام و دارالکـفر اسـت که براساس آن دارالکفر همواره در ستیز برای محو دارالسلام است. تجربیات تاریخی و تحمیلات قدرت های بزرگ بر کشورهای اسلامی این پیش فرض را تقویت کرده است، بـه طـوری که برخورد مسلمانان با کـشورهای غـیراسلامی نوعی برخورد احتیاط آمیز بوده و حفظ هویت و تمامیت داراسلام در مقابل فشارهای جهان کفر و استعمار مهم ترین دغدغه ی ذهنی آنان به شمار میرفته است. امـام (ره) در بـسیاری از سخنان خود همواره از قـدرت هـای بزرگ به عنوان قدرت های استکباری و استعماری یاد میکند که هدف آنها را سلطه بر ذخایر مملکت اسلامی، اسارت ملت مظلوم ایران، محو قرآن، اسلام و علمای اسلام، نابودی ملت اسلام و کشورهای اسلامی، ایجـاد تـفرقه میان مسلمانان است (بینا، دفتر١٦، ١٣٦١: 39-35).

ب -علل کارگزاری انقلاب اسلامی

در ایـن بخـش بـه بررسـی علـل معطـوف بـه کـارگزاران اجتمـاعی انقـلاب اسـلامی در اندیشـه هـای امـام خمینـی(ره) پرداختـه مـی شـود. در ایـن خصـوص ابـتــدا بــه رهبـران بــه عنـوان یکـی از عوامـل کارگزاری و بعد هم به نقش توده ها خواهیم پرداخت .

١- نقش رهبری امام خمینی(ره)

امـام خمینی(ره)، آرمانی را به عنوان نقطه مطلوب جنبش خود برگزید و آن ساقط کـردن رژیمـ سـلطنتی و تشکیل حکومت اسلامی بود. تشکیل حکومت اسلامی در قیام های پیشین به عنوان هدف مطرح نبود. البته عـدم رویارویی بـا اصل نظام سیاسی در دوره های گذشته به معنای مقبول یا مشروع قلمداد شدن آن از سوی روحـانیت نـبوده، بـلکه در دوره های قبلی، روحانیت دستیابی به این هدف را ممکن و محتمل نمی - انگاشته است (پارسانیا، ١٣٧٩: ٣٠٤).

یکی از خصوصیات بـرجسته امام خمینی (ره) «ایمان قاطع» و «باور تزلزل ناپذیر» ایشان بود، روحیات و تصمیم سازیهای وی، تـأثیر مستقیم و انکارناپذیر بر رونـد نـهضت اسلامی و پیروزی انقلاب اسلامی داشته است. آیت الله شهید(مطهری)، رهبری امام خمینی (ره) در انقلاب اسلامی را «پیامبرگونه» توصیف کرده و آن را از تیپ و گونه ی رهبری پیامبران الهی دانسته است. امام خمینی(ره) توانست احساس خداجویی و خداپرستی را در فطرت هـر فرد نهفته است بیدار سازد و توده های مردم را در همین امتداد به حرکت درآورد. از این رو، ویژگی های شخصیتی جذاب و برجسته امام (ره)، اگرچه در قرارگرفتن ایشان در جایگاه رهبری و گراییدن مردم به ایشان بیتأثیر نبود، اما نـقش کـانونی و اصلی را برعهده نداشتند (جمشیدی،١٣٩٠: ١٣٩،١٣٢،١٣٢،١٣٠).

شهید مطهری در تحلیل خود از علل گراییدن توده های مردم به امام خمینی(ره) و مقبولیت اجتماعی ایشان، بر روی ساختار فرهنگی و تاریخی، تأکید میکند و میگوید:

«علت این که امام خـمینی(ره) رهـبر بلامعارض و بلامنازع این نهضت شد این است که علاوه بر این که واقعا شرایط مزایای یک رهبر{از قبیل صداقت، روشن بینی، شجاعت، قاطعیت و...} در فرد ایشان جمع بود، ایشان در مسیر فکری و روحی و نیازهای مـردم ایران قـرار داشت که دیگران در این مسیر قرار نداشتند» (مطهری،١٣٧٨الف: ٨٦).

امام خمینی(ره) نیز به عنـوان یـک مرجـع دینـی و رهبـر انقلابـی، ثابـت کـرد کـه اسـلام هـم مـی- توانــد خــط فکــری لازم را در اختیــار مخالفــان رژیــم پهـلــوی قـــرار دهـــد(رایت، ١٣٨٢: ٣١). ایشــان از یـک سـو بـه بسـیج تــوده هــا و ســازماندهی مبـارزه سیاسـی اقـدام کـرد و از سـوی دیگـر، پردازشـگر اصلی ایدئولوژی انقلابی مبتنی بـر اندیشـه سیاسـی اسـلام و بنیانگـذار نظـام نـوینی محسـوب مـیشـد که بــا پیونــد دادن مـبـارزه انقلابـی بـه مـذهب شـیعه ، توانسـت تـوده هـا را در راســتای ســرنگونی نظـام مســتبد پهلــوی بســیج کنــد (ایمان پــور،١٣٨٧: ١٧٨) و بــا احیــا و بازیافــت مجــدد جاذبــه ارزش هــای دینی، مردم را به سوی خویشتن اصیل خـویش فـرا خـواند(اکبرزاده، ١٣٨٠: ١٨٦).

١-١ امام خمینی(ره) ایدئولوگ انقلاب اسلامی

ایدئولوژی انقلاب اسلامی از نظر مبنا یک ایدئولوژی درون زا و دارای اصـالت فرهنگی و بسیار فراگیر و در برگیرنده ی بیشتر نزدیک به همه مردم ایران است (ملکوتیان، ١٣٨٩:٢٩٠). به طور کلی از عواملی که در پذیرش همگانی و فـراگیرشدن ایدئولوژی انـقلاب اسـلامی نقش داشتند: عبارتند از: ١- بومی و درون زا بودن و پیوند آن با فرهنگ اسلامی- تاریخی مـردم؛ ٢- تـلاش های گروه های اسلامی در زدودن شبهات از اذهان و طرح معنای انقلابی مفاهیم اسلامی؛ ٣- شخصیت، اندیشه ها، افکار، راهـبردها و عـملکردهای امـام خمینی(ره) و ٤- اعتماد توده ها و نخبگان به امام خمینی(ره) و روحانیت و اندیشه های آنـان.

ویژگـیهای مـشخص ایدئولوژی امام عبارتند از:

- بنیادنگری ونفی کامل نظم موجود: امام به طور مستقیم به نفی کـامل نـظام سـلطنتی اشاره داشتند؛

- تکیه برمذهب: ویژگی دوم ایدئولوژی امام، تأکید بسیار بر مذهب است. این تأکید، از دو جنبه قـابل طـرح است: اول از نظر محتوی؛ و دوم از نظر نمادها و زبان مورد استفاده؛

- عنصر سادگی: ساده کردن وتـصریح و فـهم واقـعیت های مبهم و پیچیده (امام خمینی(ره)، ج ٣، ١٣٧٨: 332).

- ابهام آمیزی ورازآلودگی: اهداف نهایی عینی و ملموس حرکت را بـه طـورکامل مشخص شرح ندادند؛

- تحقیر موانع بسیج: قابل حل جلوه دادن مشکلات و موانع یکی از شـیوه هـای امـام (ره) برای ایجاد انگیزه در حرکت مردمی بوده است (همان، ج ٣: ٤٦٥)؛

- حتمیت پیروزی و تعبیر مثبت از وخیم ترین حوادث: ایجـاد بـاور به پیروزی و دست یافتنی نمایاندن هدف، لازمه دیگر حرکت است (حسینی،١٣٨١؛١٥٣، ١٥٦، ١٦١).

٢-١ امام خـمینی(ره) و بـسیج گـری توده های مردمی

امام به هنگام وقوع انقلاب توانست با بسیج عمومی گسترده، گروه هـای مـختلف مـردم (شامل توده ها و نخبگان) را به صحنه بیاورد. انقلاب اسلامی از نظر میزان نـخبگان و تـوده های شرکت کننده در میان انقلاب های معاصر بینظیر است. به جز وابستگان به رژیم سابق که در مـقابل انـقلاب قرار داشتند، تقریبا همه ی اقشار و افراد در صحنه حاضر شدند و فرمان امام (ره) را پذیرا شـدند. اعـتماد مردم به امام خمینی(ره) و روش های ایشان در رهـبری و هـمچنین تـبدیل مساجد و تکایا به مراکز آغاز تظاهرات و نـقش گـروه های روحانیت در سراسر کشور که به نقش امام (ره) در رهبری انقلاب مبتنی بـودند، حـرکتی بسیار گسترده و توانا ایجاد کـرد کـه رژیم شاه و حـامیان خـارجی آنـرا غافلگیر و از انجام هرگونه عکس العمل بـازدارنده نـاتوان کرد(ملکوتیان، ١٣٨٩: ٢٩٦).

١-٢-١ جذب و سازماندهی مردمی

امام همواره در تلاش بودند تا انسجام و هـماهنگی کـاملی میان نیروهای انقلابی به وجود بـیاید. امام (ره) همواره به نـقش روحـانیون به عنوان قشری که بـه جـذب و سازماندهی مردمی در تلاش است اشاره داشتند.

ایشان تأکید زیادی بر ایجاد تشکیلات منظم و مـنسجم داشـته و در این خصوص راهبردهای عملی ارائه میدادند. امـام (ره) بـراساس مـکتب اسلام هسته اولیه قـیام را بـه وجود آوردند. نیروهای تـربیت شـده امام (ره) برای تحقق آرمان های امام (ره) که همان اجرای اسلام ناب محمدی(ص) بـود آمـاده و فعال بودند (دهقان، ١٣٨٢: ١٥٩).

تلاش های امـام خـمینی (ره) رهـبر انـقلاب اسـلامی در گزینش روش های مبارزه نـیز دقیق بود. ایشان در هرمرحله انقلاب با توجه به شرایط موجود، راهبردها و تاکتیک هایی را برگزید کـه در صـورتی که غیر از آنها انتخاب میشد، وقـوع و پیروزی سـریع انـقلاب اسـلامی غـیرممکن بود. از جمله انـتخاب راهـبرد تربیت نیروهای انقلابی در سال های پیش از وقوع انقلاب و راهبرد مبارزه منـفی یـعنی بهـره گیری از همایش - هـای مـیلیونی و اعـتصاب سراسری و راهبرد عدم درگیری با نیروهای مـسلح بـه هـنگام وقـوع انـقلاب (احـمدعلی خسروی، ١٣٧٩).

«...حالا که ایران قیام کرده است. .. باید نظام داشته باشد، بینظام نباید باشد. روابط باید باشد بین حوزه قم، حوزه تهران و همه شهرستان ها روابط مـیخواهد سازمان باید بدهید به این قیام متفرقات نباشد سازمان داشته باشد که اگر یک روزی قم ایستاد، تمام ملت بایستد، متفرق نباشد، جناح ها همه با هم بشوند (امام خمینی(ره)، ج ١: ١٣٦٩: ١٣٠،١٣١).

امام (رهـ) در ایجـاد ارتباط با اقشار و توده های مردم ، نبوغی خاص داشتکه از کمتر کسی مشاهده شده است. او با کلامی بسیار ساده و قابل درک برای همه، حتی بیسوادترین مردم، پیچیده ترین مسایل سـیاسی - اجـتماعی را مطرح میکرد وبا بیان خود دراعماق قلوب انسان های معتقد و مؤمن نفوذ مینمود.

باید در نظر داشت که شیوه ی رهبری و مبارزه امام (ره) درانقلاب اسـلامی، نـتیجه یک سنت تاریخی طولانی کـه کـه از صدر اسلام آغاز شده بود، میباشد(محمدی،١٣٨١: ١١٤).

روحانیت شیعه که با نهضت اسلامی امام خمینی (ره) همراهی کردند، «گروه واسط» میان رهبر انقلاب و تـوده هـای مردم به شمار مـیآیند. در جـریان نهضت اسلامی مردم ایران، «رهبر بسیج گر» و در مرتبه ی پس از ایشان «طبقه روحانیت»، معرفت و دریافت خود را از وجود تضاد ساختاری و ناسازگاری میان نظم اجتماعی سکولار و نظم اجتماعی اسلامی به تدریج و به واسطه ابزارهای مـختلف (بـیانیه، تظاهرات، تحصن، سخنرانی در مساجد و تکایا در مناسبت های اسلامی، انتشار نشریه های مذهبی و. ..) به توده ای مردم منتقل کردند(جمشیدی،١٣٩٠: ١٤٦،١٤٥).

رهبر به عنوان مدیر و معمار انقلاب وظیفه اداره انقلاب و نهادینه کردن آن و کنترل وضـعیت انـقلابی را بر عـهده دارد. در انقلاب اسلامی ایران نیز امام (ره)، هم آرمان ها و خط مشی انقلاب را نهادینه و جمهوریت و اسلامیت را مطابق خواست مردم در تـمام ارکان و اجزای جامعه محقق کردند و هم با مهار مخالفت ها و تـهدیدها زمـینه ی تـشکیل و تداوم حکومت اسلامی را فراهم کردند(احمدی و دیگران، ١٣٨٩: ١٠٧).

٢. نقش توده های مردمی به عنوان کارگزاران اجتماعی انقلاب اسـلامی

 امـام خمینی(ره) از مردم عادی یا توده ی مردم که فاقد تشکیلات و غالبا از قشر محروم و مادون مـتوسط بـودند بـه عنوان طبقه مستضعف و محروم یاد میکند که نقش عمده وغالب را در پیروزی انقلاب اسلامی ایفا نمودند. از نظر امـام (ره) انقلاب متکی به قشر خاصی نبود: اما از نظر امام (ره) نقش عمده را در مـیان «توده ملت» همانا طـبقه مـستضعف، مستمـندان، فقـرا، زاغه نشـینان، حاشیـه نشینان و محرومان و یا طبقه سه و به تعبیر ایشان «طبقه اعلاء» به عهده داشتند، همان طور که مستضعفان مؤمن در طول تاریخ نیز دنباله رو علماء و اولیاء و انبیاء در زمره حزب الله بـه شمار میآمدند. بنابراین از نظر امام (ره) طبقات بالا در پیروزی انقلاب نقشی نداشتند و خاستگاه انقلاب بیشتر طبقه محروم و گودنشین و زاغه نشینان و مردم پابرهنه بودند که با اتکال به خدای تعالی نهضت را پیش بردند و سهم عـمده ای در پیروزی انـقلاب اسلامی ایفا نمودند(دهشیری،١٣٨٠: ٦٠).

امام خمینی(ره) با آگاه کردن توده های مردم و با بهره گیری از دو عنصر امر به معرف و نهی از منکر و تکلیف الهی، یکه وتنها مبارزه با دشمنان و راه های هـدایت الهـی و دینی را به مردم ایران گوشزد کرد و با بیان و کلام خویش دعوت و قیام خویش را در میان آحاد مردم گسترش داد (شیدائیان، ١٣٨٥: ١٢٢).

علت گرایش مردم به امام خمینی(ره) اولا و بالذات، معطوف به «فرهنگ و تفکر اسـلامی- شـیعی» بود (پارسانیا، ١٣٨٦: ٧٣).

میتوان گفت مردم آن چنان آرمان ها و اهداف خود را در نظر و عمل امام خمینی(ره) متبلور دیدند که نوعی پیوستگی و وحدت میان «امام» و «امت» شکل گرفت از این رو، امام (ره) در فرایندی کاملا طـبیعی، خـودجوش و مـردمی در جایگاه رهبری نهضت و انقلاب مـردم ایران قـرا گـرفت. همچنین امام (ره) در مقام مرجعیت قرار داشت که در فرهنگ شیعی، عالیترین مرتبه دینی پس از امام معصوم (ع) قلمداد میشود.

بنابراین تأثیر سخن و حرکت یکـ مـرجع تـقلید در میان توده های مردم، بسیار شگرف و عمیق بـود. امـا از جمله عواملی که باعث نفوذ اجتماعی گسترده و توان بالای بسیج مردمی برخوردار بودند عبارتند از ١- قداست و حرمت معنوی و مذهبی، بـه دلیل قـرار داشـتن در مقام نیابت امام غایب (عج)؛ ٢- مرجعیت فکری و رفتاری توده هـای مردم از نظر بیان تعالیم و احکام دین؛ ٣- برخورداری از فضایل اخلاقی از جمله ساده - زیستی، پارسایی، زهد و اخلاص؛ ٤- استقلال از حاکمیت های سـیاسی؛ ٥- بـرقراری و ارتـباط تنگاتنگ و مستمر با مردم؛ ٦-برخورداری از شبکه گسترده نیروی انسانی در سراسر کـشور و ٧- وجـود ساختارهای زمانی و مکانی ارتباط زا و اجتماع آفرین در فرهنگ اسلامی-شیعی از قبیل مساجد، حسینه ها، اعیاد و عزاداریهای مـذهبی(کـشاورزشکری و دیگـران، ١٣٩١: ٧١،٧٢).

١-٢ویژگیهای توده ها
١-١-٢-ایمان به خدا

حضرت امام (ره) بر ایمان بـه خـدا و تـکیه بر قدرت لایزال الهی به عنوان قدرت معنوی نهضت تأکید داشتند و معتقد بودند که «مـنبع قـدرت مـلت ایران اتکال به خداوند است»(امام خمینی(ره)، نور، ١٣٦٩، ج ١٧،١٩، ١٢: ٦٨٣٤٠).

«امام (ره) معتقد بودند که قیام مـلت ایرانـ برای خدا و با پشتوانه الهی بود و حفظ عنایت خدا منشأ تمام پیروزیهاست. از این رو حـضرت امـام (رهـ) اتکال به قدرت لایزال و ذات مقدس حق، هجرت از نفس به حق و از دنیا به عالم غیب و گـسستن از خـود و پیوستن به خدا را رمز پیروزی نهضت میدانستند و بر این باور بودند که «پیروزی را شمشیر نـمیآورد، پیروزی را خـون و قـدرت ایمان میآورد» (همان ، ج ٤،١٧، ١١،٦: ٤٩، ٧٢٧٣١٠).

٢-١-٢ ایثار و شهادت

ایثار، فداکاری، ازخودگذشتگی و پایداری در رأس ارزش های مورد توجه امام (ره) قرار داشت. نـهضت عـاشورا در ایجاد روحیه شهادت طلبی در مردم نقش بسزایی داشته است به لحاظ تـاریخی سـمبل شـهادت - طلبی را در زندگانی و شهادت مظلومانه امام حسین (ع) پیشوای سوم شیعیان میتوان یافت. امام خمینی(ره) پس از شهادت طـلاب مـدرسه فـیضه و مدرسه طالبیه تبریز معتقد بودند «بایستی راه را ادامه داد؛ چرا که معتقد به احـدی الحـسنیین هستیم: یا پیروزی و یا شهادت، و به طور صریح اعلام میکند که ما تکلیف الهی خود را انشاءالله ادا خواهیم کرد و بـه احـدی الحسنیین نایل خواهیم شد» (امام خمینی(ره)،ج ١، ١٣٦٩: ٦٩٤٣).

امام خمینی(ره) شهادت را مظهر ایمـان بـه غیب و عالم ماوراء الطبیعه و هدیه الهی مـبتنی بـر اعـتقاد به توحید و یکتاپرستی میدانستند. با عنایت بـه اعـتقاد به علت العلل است که فرد شهادت طلب به رضای الهی خشنود اسـت و تـقدیر و مشیت خداوندی را پذیراست و او را در سرنوشت خـویش مـؤثر میداند (دهـشیری،١٣٨٠: ١١٣). امـام (ره) شـهادت را مظهر بردباری و نیل به مقام صـبر کـه از مراتب عالیه ایمان است تلقی نموده و این روحیه عدم شکست روحی و در نهایت پیروزی خـون بـر شمشیر میدانستند (همان، ١١٣).

٣-١-٢صبر و استقامت

اسـتقامت امام (ره) مصداق بـارز آیه شـریفه الذین قالوا ربنا الله ثم اسـتقاموا بـودند و لحظه ای در برابر سختیها و شداید اظهار عجز نکردندو با صراحت فرمودند «اگر بندبند اسـتخوان هـایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بـالای دار بـرند، اگـر زنده زنده در شـعله هـای آتش ما را بسوزانند، اگـر زن و فـرزندان و هستیمان را در جلو دیدگانمان به اسارت و غارت برند، هرگز امان نامه کـفر و شـرک را امضـاء نـمیکنیم»(امـام خمینی(ره)،١٣٧٢: ٢٧).

«گرچه ملت غیور ایران بـا فـداکاری عظیم خـویش و تـسلیم قـریب پانزده هزار شهید بـه درگاه خداوند متعال، به ظاهر سرکوب شد و دژخیمان رژیم جنایتکار پهلـوی، ننـگی ابـدی بر نـنگ هـای پنچاه ساله خود افزودند. .. (امام خـمینی (ره)، ج ١٤، ١٣٦٩: ١٦٣).

٤-١-٢ وحـدت امـت

امـام خـمینی(ره) درباره ی وحدت مـردم مـیفرمایند:

«نهضت عظیم کنونی ملت ما علیه شاه و نظام سلطنتی است، بنابراین در جهت سرنگونی این رژیم ایجاد وحدت کـلمه در مـیان هـمه اقشار جامعه است. ..»(همان، ج ٢: ٢٥٨).

حضرت امام (ره) اتـحاد و یکـپارچگی، اتـفاق آراء و تـوجه یکـپارچه مـردم به شکست طاغوت و وحدت براساس اعتصام به حبل الله را عامل استمرار حضور یکپارچه مردم در صحنه و دخالت آنان در سیاست میدانستند و معتقد بودند که بسیج توده ها، یکپارچگی و همبستگی اقـشار به یکدیگر و حضور آنان در جریان انقلاب و مبارزه با عزم و اراده ای پولادین عامل عمده پیروزی نهضت و تعیین مقدرات کشور به دست خود مردم به حساب میآید که در این رابطه وحدت توده ملت با نـیروی نـظامی و پیوند ارتش، ژاندارمری و شهربانی با ملت از مصادیق وحدت کلمه و ضامن پیروزی نهضت به شمار میآید (همان، ج ٨،١١،١٥: ١٠٧،٧٤،١٩٠،١٥٥).

٢-٢- ابزارهای بسیج توده ها
١-٢-٢ اجتماعات در مساجد

مساجد از دیرزمان نقش حساس و مهم در مبارزات بر عـلیه سـیستم های جائر حاکم و نیز بر علیه نفوذ بیگانگان داشته اند و در واقع مکانی برای گردهمایی، تبادل افکار و اطلاعات و فعالیت های اجتماعی بوده است. امـام (ره) اجـتماعات در مساجد حسینیه ها تکایا و غـیره را راه حـلی برای ارائه تعلیمات و تبلیغات اجتماعی که موجب آگاهی در بین توده مردم میشود، میداند و تبلیغات و تعلیمات را دو فعالیت مهم و اساسی و به نوعی وظیفه افراد میداند.امام (ره) بـا اهـمیت دادن به مراسم و شعائر مـذهبی و بـا بیان این که روحانیون با ارائه خطابه به بیـان وضعیـت جامعـه و مصیبت های جامعه و برملاکردن نقشه های شوم استعمارگران بپردازند، همواره به دنبال رفع ظلم بودند و اجتماعات را وسیله ای برای بیداری و بسیج تـوده - هـای مردمی میدانستند.

«اولین فعالیت ما در این راه ، تبلیغات تشکیل میدهد. بایستی از راه تبلیغات پیش بیاییم. ... همیشه از اول قشون وقدرتی در کار نبوده است و فقط از راه تبلیغات پیش میرفته اند. قلدری و زورگوییها را محکوم میکردند و ملت را آگاه میساختند و به مـردم مـیفهماندند که این قـلدری غلط است. کم کم دامنه ی تبلیغات توسعه مییافت و همه گروه های جامعه را فرا میگرفت. مردم بیدار و فـعال میشدند و به نتیجه میرسیدند»(امام خمینی(ره)، ١٣٨٧: ١٧٢).

«تبلیغات و تعلیمات دو فعالیت مهم و اسـاسی مـا اسـت. وظیفه فقهاست که عقاید و احکام و نظامات اسلام را تبلیغ کنند و به مردم تعلیم دهند تا زمینه برای اجـرای احـکام و برقراری نظامات اسلام در جامعه فراهم شود»(امام خمینی(ره)،همان: ١٧٣).

«...اجتماعات خود را خصوصا در روز جـمعه هـر چـه بیشتر فشرده تر کنید و به مراسم و شعائر مذهبی اهمیت دهید و در مقابل زورگوییها و قانون شکنیها سـاکت ننشینید و با کمال آرامش خلاف کاری - های دستگاه جبار را به ملت ایران و ملل مـسلمین گوشزد کنید و از خداوند تـعالی بـه وسیله ولی عصر(عج) استمداد نمایید تا دولت های جبار نتوانند برخلاف اسلام و قوانین قرآن قدمی بردارند»(خمینی،١٣٦٩،ج ١: ١٠١).

٢-٢-٢تظاهرات

امام به تظاهرات به عنوان راه حلی برای حل مسائل و مشکلات موجود اعتقاد داشتند و اینـکه با انجام تظاهرات بدون اینکه جنبش مسلحانه صورت بگیرد زمینه های سرنگونی رژیم کم کـم شکل میگیرد. در حقیقت امام تظاهرات را یک رفراندم علیه شاه میدانست. امام تظاهرات را وسیله ای برای دستیابی به اهداف حـقیقی نـهضت و سرنگونی رژیم و برپایی حکومت اسلامی میدانستند.

«انقلاب ایران یک نهضت اسلامی است که ادامه دارد و با رفتن شاه نیز ادامه خواهد داشت . اصولا حکومت مشروطه سلطنتی مورد تنفر شدید مردم است. از هر طـرفی شـاه محال است به مردم ستمدیده ایران آزادی دهد. آیا تظاهرات و اعتصابات سراسر ایران، رفراندمی علیه شاه نیست ؟»(همان ، ج ٣: ٥٠).

٣-٢-٢ اعتصابات

امام در برابر صحنه سازیهای مبتذل و اغفال کننده دست اندرکاران رژیم شاه در مجالس و تبرئه کـردن خـود و خیانت به مردم اعتصاب را پیشنهاد میکند.

«همه ایرانیها الان صدایشان درآمده ، الان سرتاسر ایران اعتصاب است، اگر این جکومت نظامی و نظام را بردارند، مردم این دستگاه را به قدر یک ساعت میپیچندش به هم و هـمه پیروز مـیشوند، بـرای اینکه بد دیدند از اینها»(هـمان، ج ٢: ١٤٩).

از نـظر امـام خمینی(ره) تظاهرات، اعتصابات و سایر اشکال اعتراضات اجتماعی، نه تنها ارزش تبلیغی دارند، بلکه در دولت استبدادی نیز نفوذ میکنند و اگر همه ی مردم به اقـدامات دولت اعـتراض کـنند، آن ها دست نگه میدارند(اخوان مفرد،٥٦:١٣٨٠).

نتیجه گـیری

در پایان بـحث و با توجه به مباحث پیش گفته به ارائه ی مدل نظری انقلاب اسلامی در اندیشه های امام خمینی(ره) پرداخته میشود. میتوان در این مدل دو گـونه عـلل سـاختاری و کارگزاری را تشخیص داد. در زمره علل ساختاری، سه دسته علل فرهنگی، اجـتماعی و سیاسی قرار میگیرند. امام خمینی(ره) در بحث علل فرهنگی، تغییر و تحول ساختارهای فرهنگی را پایه و مبنای هر تحولی برمیشمارند. امـام (ره) در این راسـتا و بـرای گسترش فرهنگ جایگزین فرهنگ حکومتی، به دنبال اصلاحات است و سرآغاز این اصـلاحات را از مـراکز آموزشی و مدارس و دانشگاه ها میداند. امام (ره) بر این عقیده بودند که باید با نشر کتب اسلامی اذهـان جـامعه و در واقـع گرایش به سوی فرهنگ اسلامی را تغییر داد. امام عموم مردم را به مقابله بـا انـحرافات نـاشی از نفوذ فرهنگ استعماری و وابسته حاکم بر جامعه فرا میخواند و از بین بردن مراکز فرهنگ اسـتعماری و قـطع وابـستگی را خواستار میشوند. در حقیقت امام درصدد تربیت صحیح اسلامی افراد جامعه میباشند. از نظر امام (ره) بـا بـیداری ملت هویت جدیدی با ارزش ها و باورهای جدید مبتنی بر فرهنگ اسلامی ایجـاد مـیشود و زمـینه برای ایجاد آگاهی انقلابی فراهم میشود.

از جمله عللی اجتماعی انقلاب از دیدگاه امام (ره) میتوان بـه نـبود خدمات اجتماعی، فقر و محرومیت و وابستگی به بیگانه اشاره کرد که این همه باعث افـزایش نـارضایتی اجـتماعی میشد. همچنین رژیم با وارد کردن کالاهای تجملی و ترویج فرهنگ بیگانه خانوارها را مصرفی بار آورد و به نـابه سـامانیهای اجتماعی دامن میزد. امام به دنبال از بین بردن محرومیت و دفع مفاسد جـامعه و بـرقراری عـدالت و استقلال در تمامی ابعاد بودند. از نظر امام خمینی(ره) علل سیاسی انقلاب اسلامی شامل خودکامگی، قانون سـتیزی، نـبود آزادیهـای سیاسی و وابستگی نظام سیاسی به بیگانگان بود که این عوامل زمینه سـاز قـیام علیه استبداد حکومتی و استعمار امپریالیستی را فراهم میآورد.

از نظر امام خمینی (ره) همه این عوامل ساختاری در تلاقی بـا عـوامل کارگزاری به بسیج اجتماعی گروه ها، طبقات و سازمان ها جامعه منجر شـد کـه در واقع بر علیه اوضاع فرهنگی، اجتماعی وسـیاسی جـامعه قـیام کردند. عوامل کارگزاری در دیدگاه امام (ره) شامل دو عـامل رهـبران و توده ها است. امام خمینی(ره) به عنوان رهبر انقلاب اسلامی دارای سه ویژگی بـه عـنوان رهبر ایدئولوگ، رهبر بسیج گر و رهـبر مـدیر بودند. ایشـان بـا ارائه ایدئولوژی انـقلابی اسلامی و در حقیقت معرفی اسلام راستین بـه افـراد جامعه زمینه، خودآگاهی الهی و تحقق اندیشه های اسلامی را فراهم آوردندکه درصدد تـربیت انـسان به شیوه ی صحیح اسلامی است. این ایدئولوژی در تـغییر باورها و ارزش ها و همسو کـردن افـکار مردم با اسلام اصیل و مـسیر انـقلاب نقش بسزایی داشته و آگاهی انقلابی را همگانی کرد.

اما نقش دوم نقش بسیج گـری بـود. امام به عنوان رهبری بـسیج گـر درصـدد جذب اقشار مـختلف جـامعه خصوصا جوانان و سازماندهی آنـها بـودند که به بسیج تقریبا همگانی جامعه بر ضد رژیم ختم شد. اما این جذب و سازماندهی در مـساجد، تـکایا، حسینیه ها و در ماه های محرم و رمـضان پررنـگ تر بـود. امـا نـقش مدیر شامل تواناییهای مـدیریتی امام خمینی(ره) در دو حوزه مدیریت فرآیند انقلابی و مدیریت جامعه پسا انقلابی میشد. اما در خصوص نقش تـوده هـا، از نظر امام (ره) توده ها به واسـطه ایمـان داشـتن بـه خـدا و اعتقاد به اسـلام اصـیل و تعهد به آن توانستند در جهت تحقق آرمان های انقلاب قیام کنند.

در نهایت تلاقی این عوامل ساختاری و کارگزاری در بـرهه ای خـاص از تـاریخ باعث پیروزی انقلاب اسلامی و به وجود آمدن حـکومت اسـلامی شـد.

مـدل نـظری عـلل انقلاب اسلامی در اندیشه های امام خمینی(ره)

مدل نظری علل انقلاب اسلامی.PNG

منابع

- احمدی، حسین و جوان، مصطفی (١٣٨٩)، «رهبری امام خمینی در فرایند انقلاب اسلامی ایران»، مطالعات بسیج. سال ١٣ شماره ٤٦.

- اخوان مفرد، حمید (١٣٨٠)، «ایدئولوژی انقلابی امام خـمینی (ره) احیای تشیع»، قبسات، شماره ٢٢.

-اخوان مفرد، حمیدرضا (١٣٨١)، ایدئولوژی انقلاب ایران، تهران: عروج .

- اسماعیلیجوشقانی، محمد (بیتا)، «ویژگیهای رهبری امام خمینی(ره)»، پژوهش های مدیرت راهبردی بصیرت ، شماره ١٩،٢٠.

- اکبرزاده ، فریدون (١٣٨٠)، نقش رهبری در نهضت مشروطه -نـهضت مـلی نفت و انقلاب اسلامی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

- ایمان پور، عباس (١٣٨٧)، انقلاب اسلامی چالشی بر نظریه های انقلاب، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

- باوند، نعمت الله (١٣٧٨)، درآمدی بر نظریه انقلاب اسـلامی، تـهران: دانش و اندیشه معاصر.

- بشیریه، حسین (١٣٧٤)، انقلاب وبسیج سیاسی، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران.

- بینا (١٣٦١)، در جستجوی را از کلام امام، تهران: امیر کبیر.

- پارسانیا، حمید (١٣٨٦)، هـفت مـوج اصلاحات: نسبت تئوری و عمل، قـم: بـوستان کتاب.

-پارسا نیا، حمید (١٣٧٩)، حدیث پیمانه: پژوهشی در انقلاب اسلامی، قم: معارف.

- پناهی، محمدحسین (١٣٨٩)، نظریه های انقلاب: وقوع، فرآیند و پیامدها، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کـتب عـلوم انسانی.

- تبیان دفتر بـیستم (١٣٧٨)، تـاریخ معاصر از دیدگاه امام خمینی(ره)، تهران: نشر آثار امام خمینی (ره) عروج.

-دفتر چهل و پنجم (١٣٨٦)، حکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی(ره)، تهران: نشر آثار امام خمینی(ره) عروج.

-دفتر بیست و نهم (١٣٨٦)، بـسیج در انـدیشه امام خمینی (ره)، تهران: نشر آثار امام خمینی (ره) عروج چاپ چهارم.

-دفتر پانزدهم (١٣٨٦)، وحدت از دیدگاه امام خمینی(ره)، تهران: نشر آثار امام خمینی(ره)، عروج، دفتر پانزدهم.

- جمشیدی، مهدی (١٣٩٠)، بنیادهای اجـتماعی وقـوع انقلاب اسـلامی در نظریه علامه مرتضی مطهری(ره)، تهران: دانشگاه امام صادق (ع).

- حاضری، علیمحمد (١٣٨٠)، انقلاب و اندیشه، تهران: پژوهشکده امام خمینی(ره) و انـقلاب اسلامی.

- حسینی، حسین (١٣٨١)، رهبری و انقلاب، تهران: انتشارات پژوهشکده امام خمینی(ره).

- حـیدری، حـمید (١٣٧٨)، «آزادی در انـدیشه حضرت امام خمینی(ره)»، متین، شماره ٢.

- خسروی، احمدعلی (١٣٧٩)، بررسی استراتژی امام خمینی(ره) در رهبری انقلاب اسلامی١٣٥٧-١٣٤٢، قم: نـشر پیک ولایت.

- خـمینی، روح الله (١٣٨٧)، ولایت فقیه، تهران: امیرکبیر.

- خمینی، روح الله (١٣٦٩)، صحیفه نور، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان مـدارک فـرهنگی انـقلاب . ٢٢ جلدی.

- خمینی، روح الله (١٣٧٨)، صحیفه امام، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب. ٢٢جلدی.

- خمینی، روح الله (١٣٧٣)، شـئون و اختیارات ولی فقیه، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ ١:١٦-٤.

- دهشیری، محمدرضا (١٣٨٠)، درآمدی بر نـظریه سیاسی امام خمینی(ره)، تـهران : مـرکز اسناد انقلاب اسلامی.

- دهقان، حمید (١٣٨٢)، انقلاب اسلامی(نقطه عطفی در تاریخ)،قم : انتشارات مدین .

-رایت، رابین (١٣٨٢)، آخرین انقلاب بزرگ: انقلاب و تحول در ایران، ترجمه احمد تدین و شهین احمدی، تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا.

- سالاروند، امـیر (١٣٩١)، گفتمان مبارزه در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)رویکردی به اصول و شیوه های مبارزاتی، قم: دفتر نشر معارف.

- شیدائیان، حسین (١٣٨٥)، «جلوه های سیره نبوی در رهبری انقلاب اسلامی»، پیام، شماره ٧٩.

- فراتی، عبدالوهاب (١٣٨٠)، «نظریه انقلاب در انـدیشه امـام خمینی(ره)»، مجله علوم سیاسی، سال چهارم، شماره16.

- فلاحی، اکبر (١٣٨٥)، سال های تبعید امام خمینی(ره)، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

- قائدان، اصغر (١٣٨٥)، «مدیریت و رهبری پیامبر(ص) در عرصه های نظامی»، مطالعات بسیج، شـماره ٢١.

- کـشاورزشکری، عباس، غفاری، زاهد و جمشیدی، مهدی (١٣٩١)، «ماهیت رهبری امام خمینی(ره) در نظریه علامه شهید مطهری(ره)»، مطالعات انقلاب اسلامی، سال نهم شماره ٢٩.

-محبوبیمنش، حسین (١٣٨٠)، «امام (ره)، فرهنگ و اصلاحات بررسی جامعه شناختی دیدگاه حـضرت امـام خمینی(ره) درباره فرهنگ»، دانش انتظامی، شماره ٣ یا١٠.

- محمدی، منوچهر (١٣٨١)،انقلاب اسلامی؛ زمینه ها و پیامدها، قم: دفتر نشر معارف.

- محمدی، منوچهر (١٣٧٤)، انقلاب اسلامی در مقایسه با انقلاب های فرانسه و روسیه، ناشر مـؤلف.

- مـطهری، مـرتضی (١٣٧٨)،آینده انقلاب اسلامی ایران، تهران : صـدرا.

-مـلکوتیان، مـصطفی (١٣٨٩)، «ایدئولوژی و رهبری و تأثیر آن بر چیروزی سریع ، ثبات پایدار و بازتاب جهانی انقلاب اسلامی ایران»، فصلنامه سیاست، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دوره ٤٠: ٢، ٢٨٧-٣٠٥.

- میرسندسی،محمد (١٣٨١)، گـفتارهای انـدیشه اجـتماعی امام خمینی (ره)(باتأکید بر عدالت و توسعه). تـهران : دانـشگاه امام حسین (ع).

- نبوی، سیدعبدالامیر (١٣٧٧)، «تطور اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)»، فصل نامه پژوهشی دانشگاه امام صادق، ٦و٧.

- یزدانی، عنایت الله (١٣٧٦)، «ابعاد و زمـینه هـای تـهاجم فرهنگی در اندیشه امام خمینی(ره)». دانشگاه اسلامی ، شماره سوم.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان