امام خمینی در 14 مهرماه 1357 وارد فرانسه شدند و تا 12 بهمن در این کشور بودند. آمریکاییها درباره ورود امام به پاریس مینویسند: «پس از اجتناب کویت از اجازه ورود به آیتالله خمینی... در 6 اکتبر به پاریس وارد شد... سفیر فرانسه به سفارت آمریکا اطلاع داد که دولت فرانسه اطلاعی از آمدن ]آیتالله [خمینی نداشت. به هر صورت ویزا مورد نیاز نبود. دولت فرانسه هیچ نظریه رسمی در مورد ]آیتالله [خمینی عنوان نکرده است، و سفارت فرانسه میگوید که در آینده نزدیک نیز نخواهد کرد.»[1]
آمریکاییها در سندی از فشار دولت فرانسه به امام مبنی بر عدم فعالیت سیاسی خبر میدهند: «روزنامهها از فرانسه خبر میدهند که دولت فرانسه مصراً خواستار آن است که آیتالله خمینی از فعالیتهای سیاسی در طول اقامتش در فرانسه اجتناب ورزد... منبع در سفارت فرانسه این موضوع دولت فرانسه را تأیید مینماید.... در ضمن گزارش میرسد که ]آیتالله [خمینی اعلام کرده که به فعالیتهای سیاسی خود ادامه خواهد داد.»[2]
اولین خبر در مورد سخنرانیهای امام را آمریکاییها در 19 مهرماه منعکس میکنند و از اقدامات ایشان علیرغم درخواستهای دولت فرانسه تعجب میکنند: «در این سخنرانی آیتالله خمینی در پاریس به قدرتهای بزرگ شرق و غرب، به خاطر دخالتشان در امور داخلی ایران حمله میکند. او دانشجویان را به ادامه نبرد علیه استعمار تشویق مینماید. ولی در ضمن توصیه میکند تا برنامه تحصیلی آنان دچار اخلال نگردد. او آشکارا از کمونیسم و حزب توده به خاطر توطئه برای تضعیف جنبش آزادیخواهانه اسلامی انتقاد کرد. بیانیه او علیرغم گزارشات فراوانی که دولت فرانسه او را از فعالیت سیاسی باز میدارد، انتشار یافت.»[3]
اقدامات امام در پاریس موجب میشود که سفارت آمریکا در ایران از سفارتشان در پاریس تقاضا کند که تمامی اخبار و اطلاعات درباره امام را برای آنها ارسال کند. در این درخواست آمده است: «متقاضی است از تمام سخنان، ملاقاتها، و حرکات ]آیتالله [خمینی باز هم برای ما گزارش ارسال دارید. ]آیتالله [خمینی همچنان چهره مخالف اصلی به شمار میرود در اوضاعی که به گمان ما تا مدتی لاینحل باقی خواهد ماند. از این پس نیز (سفارت آمریکا در) پاریس را در لیست دریافتکنندگان خلاصه گزارشهای سیاسی و امنیتی خود، که تقریباً هر روز منتشر میگردد و همچنین گزارشهای مفصلتر مربوطه... قرار میدهیم.»[4]
روزنامه لوموند همزمان با حضور امام در پاریس، مصاحبهای از ایشان را که مربوط به یک ماه قبل میشد چاپ میکند. نکتهای که برای آمریکاییها از این مصاحبه جالب بوده است، انتقاد امام به کارتر و حمایت رئیسجمهوری آمریکا از حکومت پهلوی بعد از حادثه 17 شهریور است: «آیتالله خمینی در مصاحبه 21 سپتامبر با گزارشگر فرانسوی که در 17 اکتبر به وسیله لوموند چاپ گردید، از کارتر رئیسجمهور آمریکا در رابطه با نادیده گرفتن حقوق بشر و تخلفات در ایران انتقاد کرده است. کارتر... بعد از کشتار 8 سپتامبر از شاه حمایت نمود.»[5]
در حالی که دیدارهای امام در عراق چندان مورد توجه آمریکاییها قرار نمیگرفت، اما دیدارهای ایشان در پاریس بارها در اسناد آمده است. به عنوان نمونه میتوان به سفر مهدی بازرگان (رئیس نهضت آزادی) و کریم سنجابی (رهبر جبهه ملی) اشاره کرد که توسط آمریکاییها بیان شده است.[6]-[7]
آمریکاییها در سند دیگری از گفتوگوی یک ایرانی با امام که احتمالاً در فرانسه انجام شده است گزارشی به سفارت آمریکا در ایران میفرستند. در این گزارش آمده است: «این فرد دریافت که ]آیتالله [خمینی کاملاً اطمینان دارد که در زمان مناسب در مأموریت خویش که همان سرنگونسازی دودمان پهلوی است موفق خواهد شد. ]آیتالله [خمینی امکان هرگونه مصالحه و سازش را رد کرد. ]آیتالله [خمینی از هیچ یک از این خطرات نمیترسد زیرا مطمئن است که اینها گامهایی در راه رسیدن به یک جمهوری اسلامی میباشند. در روندی که در پیش است، ]آیتالله [خمینی... آماده استماع سخنان بازرگان و سنجابی بود، ولی تنها آن دسته از نظریاتی را میپذیرفت که با هدف نهایی وی مغایرتی نداشته باشد.»[8]
آمریکاییها امید زیادی داشتند که دیدار رهبر جبهه ملی با امام، ایشان را از فکر تغییر حکومت منصرف کند. آنها در مورد اولین مصاحبه امام بعد از این دیدار مینویسند: «]آیتالله [خمینی گفت او فقط با خواست مردم ایران همراهی خواهد کرد. او پیشنهاد نمود یک مجمع ملی برای هدایت امور اجرایی تشکیل شود.»[9]
امام همچنین چند روز بعد سخنان شدیداللحنتری را بیان میکنند که موجب ناامیدی بیشتر آمریکاییها میشود: «آیتالله خمینی مجدداً هرگونه آشتی و مصالحهای را رد کرده است و اضافه نموده هر شخصی که با رژیم [پهلوی] مذاکره نماید وجههاش را در نظر عموم از بین خواهد برد.»[10]
با تشکیل دولت نظامی ازهاری امام بلافاصله این اقدام را تقبیح میکنند: «آیتالله خمینی در پاریس، مخالف اصلی شاه، تشکیل دولت نظامی را تقبیح نمود و از ایرانیان خواست تا به مبارزهشان برای سرنگونی شاه ادامه دهند.»[11]
در 16 آبان 1357 آمریکاییها قسمتی از بیانیه امام را برجسته میکنند که در آن آمده است: «آیتالله خمینی... بر مخالفتش با هرگونه تلاشی در جهت مصالحه با شاه تصریح نمود. ]آیتالله [خمینی... گفت که اکنون دیگر نیازی به قیام مسلحانه نیست ولی اضافه نمود چنانچه شاه بر تخت سلطنت با قی بماند این موضع ممکن است مجدداً مورد بررسی قرار گیرد.»[12]
سفارت آمریکا در پاریس گزارشی از دو مصاحبه با امام در 15 آبان را به سفارت آمریکا در تهران میفرستد. در این گزارشها آمده است: «]آیتالله [خمینی روش تندی را در قبال شاه اتخاذ کرده و از ارتش خواسته است که از دستورات شاه «خائن» سرپیچی کنند.»
خبرنگاران این دو مصاحبه در مورد حالات امام مینویسند: «]آیتالله [خمینی شاد و سرزنده بود... حتی در پایان روز نیز وی شاد و سر حال بود و با وجود اینکه از طریق کمکها و مترجمین پاسخ میگفت، ولی نشان میداد که کاملاً اوضاع را تحتتسلط خویش داشته و خود را تحت اختیار آنها درنمیآورد.»
آنها همچنین در مورد محل سکونت امام مینویسند: «]آیتالله [خمینی در بخش پایینتر از حد متوسط یکی از محلههای پاریس به نام پونشاترین زندگی میکند. خانه محل سکونت وی و خانواده چهار تن از دستیارانش بسیار ساده و بیپیرایه است. پیروان دیگری از پاریس برای همراهی با وی از راه میرسند. معمولاً همیشه یک جمعیت عظیم در اینجا حضور دارد.»[13]
آمریکاییها در حالی که نسبت به اینکه امام بتواند تودههای مردم را علیه حکومت پهلوی بشوراند تردید دارند، در سندی مینویسند: «دورنمای سیاسی مثل همیشه تیرهوتار مینماید، زیرا حضار در پاریس منتظر دریافت رهنمودهای آیتالله خمینی هستند.»[14] برای همین است که آنها به شدت به دنبال برنامههای آتی امام هستند و حتی از خبرنگارانی که موفق به حضور در نوفللوشاتو شدهاند هم سعی میکنند اطلاعات به دست بیاورند.[15]
آمریکاییها از محدودیت دولت فرانسه در مقابله با سخنان امام مینویسند. معاون مدیرکل امور خاورمیانه وزارت خارجه فرانسه به آنها میگوید: «دولت فرانسه، نمیتواند اقدامات حادی به منظور مهارکردن ]آیتالله[ خمینی اتخاذ نماید زیرا چنین کاری موجب ایجاد سروصدای زیاد... [در]... فرانسه شده و همچنین احتمالاً عکسالعمل شدیدی در ایران به وجود خواهد آمد. وی اظهار داشت که دولت ایران به دلیل نگرانی در مورد عکسالعمل در ایران از دولت فرانسه نخواسته است تا فعالیتهای ]آیتالله [خمینی را شدیداً محدود نماید.»[16]
در سندی که از طرف سفارت آمریکا در پاریس به وزارت امور خارجه آن کشور فرستاده شده است، در مورد استراتژی فرانسویها در مورد امام مطلبی آورده شده که گویای طرفداری بسیار بارز آمریکاییها از حکومت پهلوی است. در ابتدای این سند آمده است: «به تازگی گزارش جامعی در مورد سیاست فرانسه در قبال ]آیتالله [خمینی، از کاخ الیزه دریافت نمودهایم. فرانسویها میخواهند حداکثر تلاش خود را در کمک به دولت ایران و ممانعت از ایراد بیانات تشنجبرانگیز توسط ]آیتالله [خمینی به خرج دهند. آنها اخیراً اعمال فشارهای خویش را بر ]آیتالله [خمینی افزایش دادهاند، اما گمان نمیکنند که این کارشان وی را خاموش سازد.»
در این سند از درخواست دولت ایران مبنی بر محدود کردن امام در اواسط آذر سخن گفته شده است: «دولت ایران... از دولت فرانسه خواست تا فعالیتهای ]آیتالله [خمینی را محدود سازد.... این درخواست بهطور غیرمستقیم ولی به نحوی مطرح گردید که در مورد ماهیت اعتباری آن جای هیچ شک و تردیدی را باقی نمیگذاشت. پس از درخواست دولت ایران، دولت فرانسه مرحله سوم و کنونی سیاست خویش در قبال ]آیتالله [خمینی را آغاز کرد که شاخص اصلی آن افزایش اعمال فشار بر ]آیتالله [خمینی میباشد. آنها مدیرکل امور کنسولی (ژان چاپه) را نزد ]آیتالله [خمینی فرستادند تا موضع رسمی دولت را به اطلاع وی برساند. اعزام چاپه دو علت داشت: یکی اینکه دولت ایران خواستار انجام اقدامی در این زمینه شده بود و دیگر اینکه میزان درخواستهای ]آیتالله [خمینی از پیروانش افزایش چشمگیری یافته بود.... علاوه بر موضعگیری چاپه، فرانسویها انجام هرگونه مصاحبه توسط ]آیتالله [خمینی را ممنوع اعلام کرده و برای کاهش میزان ارتباط وی با پیروانش در چهارچوب نظام دموکراتیک خویش روشهای مختلفی به کار گرفتهاند.»
در ادامه فرانسویها گزینه اخراج امام را نهتنها یک راهحل مناسب، بلکه موجب بدتر شدن اوضاع حکومت پهلوی میدانند: «فرانسویها مسئله اخراج وی از این کشور را از نظر دور نداشتهاند... لیکن... فرانسویها میترسند که مبادا این راهچاره یعنی اخراج بیش از خود مشکل، به وخامت اوضاع بینجامد. در رابطه با اخراج، دو موضو ع سبب ترس و نگرانی فرانسویها شده است. موضوع اول این است که شاید مخالفین موجود در ایران چنین ادعا کنند که دولت ایران به فرانسویها فشار وارد آورده... که این موضوع میتواند به تضعیف موضع شاه منتهی شود. موضوع دوم این است که ]آیتالله [خمینی بتواند به سهولت در کشور دیگری مستقر شود که شاید یکی از کشورهای عربی تندرو باشد و به این ترتیب بیش از فرانسه برای ایراد بیانات خویش آزادی عمل به دست آورد. رابط ما در کاخ الیزه تأکید نمود که مهمترین موضوع از نظر فرانسه حفظ آرامش داخلی در ایران است و دولت فرانسه نمیخواهد اقدامی در جهت در تنگنا قرار گرفتن دولت ایران انجام دهد.»
در این سند تحلیل آمریکاییها هم مطرح میشود و مینویسند: «بدینترتیب فرانسه قربانی ماهیت دموکراتیک نظام حکومتی خویش گردیده است. از طرف دیگر... دولت ایران تمام امکانات لازم برای ممانعت از رسیدن نظریات ]آیتالله [خمینی به پیروانش در ایران را مانند سانسور مطبوعاتی و طرق دیگر در اختیار دارد.» در نهایت نیز نماینده دولت فرانسه با اظهار وفاداری به حکومت پهلوی از پیشنهادات آمریکاییها در مورد کمک به دولت این حکومت استقبال میکند: «فرانسه...حداکثر تلاش خود را انجام میدهد تا علاوه بر کمک به دولت ایران مانع از آن شود که ]آیتالله [خمینی برای تحقق مقاصد خویش از فرانسه استفاده کند.... و شخصاً افزود که کاخ الیزه آماده پذیرش و استماع پیشنهادات دولت آمریکا در همین زمینه میباشد.»[17]
پینوشت ها
[1] اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب نهم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1387، ص 192، سند شماره 93، 8 اکتبر 1978- 16 مهر 1357.
[2] همان، صص 195 و 196، سند شماره 94، 10 اکتبر 1978- 18 مهر 1357.
[3] همان، ص 198، سند شماره 95، 11 اکتبر 1978- 19 مهر 1357.
[4] همان، صص 210 و 211، سند شماره 102، 18 اکتبر 1978- 26 مهر 1357.
[5] همان، ص 213، سند شماره 104، 18 اکتبر 1978- 26 مهر 1357.
[6] همان، ص 216، سند شماره 105، 22 اکتبر 1978- 30 مهر 1357.
[7] همان، ص 217، سند شماره 106، 23 اکتبر 1978- 1 آبان 1357.
[8] همان، ص 227، سند شماره 111، 28 اکتبر 1978- 6 آبان 1357.
[9] همان، ص 248، سند شماره 122، 2 نوامبر 1978- 11 آبان 1357.
[10] همان، ص 255، سند شماره 126، 5 نوامبر 1978- 14 آبان 1357.
[11] همان، ص 266، سند شماره 138، 7 نوامبر 1978- 16 آبان 1357.
[12] همان، ص 277، سند شماره 146، 7 نوامبر 1978- 16 آبان 1357.
[13] همان، صص 297 و 298، سند شماره 162، 10 نوامبر 1978- 19 نوامبر 1357.
[14] همان، ص 322، سند شماره 181، 14 نوامبر 1978- 23 آبان 1357.
[15] همان، ص 323، سند شماره 182، 15 نوامبر 1978- 24 آبان 1357.
[16] همان، ص 350، سند شماره 203، 22 نوامبر 1978- 1 آذر 1357.
[17] همان، ص 516 الی 519، سند شماره 275، 8 دسامبر 1978- 7 آذر 1357.