به گزارش مشرق، روز گذشته بود که خبر انتصاب سرپرست کاروان کشورمان برای بازیهای المپیک 2020 منتشر شد. نصر الله سجادی برای این پست انتخاب شده بود که مروری بر سوابق وی نشان میدهد که میان گفتمان عمومی در کشور و عملکرد این کمیته، فاصله از زمین تا آسمان است و گویا در ساختمان خیابان سئول، مبنای تصمیمات متفاوت و شاید متعارض با مطالبات عمومی است.
در خبر روابط عمومی کمیته المپیک درباره سجادی عنوان شده که "وی پیش از این در المپیک 1988 سئول، 1996 آتلانتا، 2004 آتن و 2008 پکن و همچنین در در بازیهای آسیایی 1986 سئول، 1990 پکن، 1994 هیروشیما، 1998 بانکوک، 2006 دوحه و 2018 جاکارتا سرپرست کاروان ایران بود." این بخشی از کارنامه فردی است که در آستانه هفتاد سالگی (!) قرار دارد و باید این کاروان را راهبری کند.
بیشتر بخوانید:
اگرچه در سلامت شخصی سجادی تردیدی وجود ندارد؛ اما آیا قحط الرجال است که فردی در آستانه هفتاد سالگی، باید به عنوان سرپرست کاروان اعزامی انتخاب شود و همچنان شاهد حضور او در رأس کاروان باشیم؟ مگر در کشور جنبشی مبنی بر استفاده از نخبگان و کارشناسان جوان وجود ندارد؛ پس چرا کمیته المپیک در جهت عکس آن حرکت میکند و کار را به کسانی واگذار میکند که عملاً، مانع چرخش نخبگان شده و عرصه را بر نیروهای جوان و علاقه مند بستهاند؟
البته، انتقاد به این انتصاب فقط مربوط به کهنسال بودن سرپرست کاروان نیست که عملکرد فنی وی در بازیهای آسیایی 2018 جاکارتا نیز به قدری انتقاد برانگیز بود که عملاً موجب اعتراض شد. تشخیص نادرست و به روز نبودن نسبت به مسائل و اتفاقات، بخشی از انتقادات به استفاده از مدیران کهنسالی مانند سجادی است که در آستانه ورود به هفتادمین بهار زندگی خود هستند.
امیدواریم این کاروان در بازیهای 2020 توکیو موفق باشد و بتواند با مدالهای رنگارنگ، دل مردم را شاد کرده و آنها را امیدوار به فرداها کند؛ در غیر این صورت، امیدی به مدیران نیست که نیست!