ماهان شبکه ایرانیان

بیماری عشق: اثرات منفی عشق چیست؟

در روز ولنتاین، مردم در سراسر جهان در مورد جنبه‌های مثبت و زیبای یک عشق رمانتیک صحبت می‌کنند. آنها این شادی، ارزش و احساس منحصر به فردی که در انسان بوجود می‌آید را جشن می‌گیرند.

بیماری عشق: اثرات منفی عشق چیست؟

بسیاری از مردم عشق را به عنوان یک نقطه اوج انسانی می‌بینند و برخی آن را برابر با شادی خود می‌دانند. اما گاهی اوقات “بیماری عشق” می‌تواند دقیقا مثل یک بیماری باشد. در واقع، عشق رمانتیک می‌تواند اثرات روحی روانی بسیاری داشته باشد.

در روز ولنتاین، مردم در سراسر جهان در مورد جنبه‌های مثبت و زیبای یک عشق رمانتیک صحبت می‌کنند. آنها این شادی، ارزش و احساس منحصر به فردی که در انسان بوجود می‌آید را جشن می‌گیرند.

علاوه بر این، علم نشان می‌دهد که مزایای عصبی فیزیولوژی عاشق بودن بسیار زیاد است و بودن در یک رابطه می‌تواند اثرات سلامتی مثبتی به همراه آورد.

عشق و داشتن رابطه، با طیف گسترده‌ای از منافع سلامتی از جمله تسکین درد، کاهش فشار خون، کاهش استرس و به طور کلی بهبود سلامت قلب و عروق مرتبط است.

اما اگر عشق چیزی بیش از احساسات مثبت، احساسات گرم بودن و احساسات خوب ناشی از فرآیند‌های شیمیایی نباشد، ما احتمالا نمی‌توانستیم واژه‌هایی مانند “شکست عشقی” یا “بیمای عشق” را بکار ببریم تا بتوانیم اثرات شدید این احساسات را توصیف کنیم.

بنابراین ما تصمیم گرفتیم بر روی برخی احساسات هیجانی و اثرات فیزیکی عشق رمانتیک تمرکز کنیم.

عشق و هورمون استرس

عاشق شدن باعث بوجود آمدن یک مهمانی پر جمعیت از مواد شیمیایی در مغز می‌شود. بعضی از هورمون‌ها- که همچنین به عنوان انتقال دهنده‌های عصبی عمل می‌کنند- زمانی که احساس عاشق شدن و دلباختگی به ما دست می‌دهد، در بدن آزاد می‌شوند و می‌توانند اثرات آرام بخش داشته باشند.

به عنوان مثال، مردم هورمون اکسی‌توسین را “هورمون عشق” نامیده‌اند، زیرا بدن آن را در طول رابطه جنسی یا لمس فیزیکی آزاد می‌کند و شواهد بیولوژیکی نیز نشان می‌دهد که این هورمون می‌تواند استرس و اضطراب را کاهش دهد.

اما تنها پس از سال اول عشق، سطح اکسی‌توسین به طور قابل‌توجهی شروع به افزایش می‌کند. این انتقال دهنده به تقویت روابط بلندمدت کمک می‌کند، اما در مراحل اولیه عشق چه اتفاقی می‌افتد؟

یک تحقیق کوچک اما تاثیر گذار که محققان بیش از یک دهه پیش انجام دادند، افرادی را که اخیرا به دام عشق افتادند را با افرادی که در روابط طولانی مدت بوده‌اند، مقایسه کردند.

ارزیابی‌های استاندارد هورمون‌های مختلف نشان داد افرادی که در 6 ماه گذشته عاشق شدند، سطح هورمون استرس کورتیزول بسیار بالاتری داشتند. هنگامی که محققان 12-24 ماه بعد دوباره شرکت کنندگان را آزمایش کردند، سطوح کورتیزول آنها به حالت عادی بازگشته بود.

محققان نتیجه گرفتند که سطوح بالاتر کورتیزول آزاد شده توسط مغز در 6 ماه اول عشق، بیانگر “شرایط استرس‌زا و تحریک کننده” در ارتباط با شروع یک رابطه اجتماعی است.

سطح کورتیزول بالا می‌تواند سیستم ایمنی بدن را مختل کند و منجر به افزایش خطر ابتلا به عفونت شود. همچنین احتمال ابتلا به فشار خون بالا و دیابت نوع 2 را افزایش می‌دهد. کورتیزول بیش از حد می‌تواند عملکرد مغز و حافظه را مختل کند، و برخی حتی اشاره کرده‌اند که ممکن است حجم مغز را کاهش دهد.

لیمرنس: هنگامی که عشق غالب می‌شود

در سال 1979، دوروتی تونوف، یک دکتر روانشناس، اصطلاح “لیمرنس” را برای توصیف یک جنبه ناتوانی از بودن در عشق را اختراع کرد.

در کتاب خود، عشق و لیمرنس: تجربه‌ی بودن در عشق، او لیمرنس را به عنوان یک حالت بی‌اختیارانه، بسیار شدید و غالبا پرشور تعریف می‌کند که شخص ممکن است در این حالت افکار وسواسی داشته باشد و به طور احساسی به اهداف لیمرنس خود وابسته شود.

نویسنده می‌گوید: “حالت لیمرنس، همان حالت و احساسی است که معمولا “عاشق بودن” نامیده می‌شود. او می‌نویسد: عشق و رابطه جنسی می‌توانند بدون لیمرنس با هم همزیستی داشته باشند، در واقع هر کدام از این سه ممکن است بدون دیگری وجود داشته باشد.

او چند مولفه، یا علائم لیمرنس را لیست می‌کند. این مولفه‌ها شامل:

  • تفکر ناخود آگاه در مورد اهداف و تمایلات پرشور
  • اشتیاق و واکنش شدید به یک عمل یا گفته معشوقه خود
  • یک ناتوانی در احساسات لرزان نسبت به بیش از یک نفر در یک زمان
  • ترس شدید از کنار گذاشته شدن
  • شدیدتر شدن احساسات
  • یک احساس درد قلبی (منطقه‌ای در مرکز و جلوی سینه)
  • شناوری (احساس راه رفتن در هوا)
  • یک احساس شدید و تمرکز بر طرف مقابل که باعث می‌شود نگرانی‌ها و فعالیت‌های دیگر کمرنگ‌تر بنظر برسند.

بنابراین، آیا لیمرنس باعث سلامتی می‌شود؟

او می‌گوید، لیمرنس با بسیاری از “موقعیت‌های غم انگیز” از جمله شکست رابطه، خودکشی مطلق که اغلب با گذاشتن یادداشتی برای معشوقه اتفاق می‌افتد؛ و همچنین طلاق و تعدادی از عوارض جانبی جزئی و حتی قتل همراه است.

علاوه بر این، به طور پیش فرض، افرادی که لیمرنس را تجربه کرده بودند، احساساتی مانند نفرت از خود را گزارش کردند و تمایل داشتند خود را به دلیل ناتوانی در کنترل احساسات سرزنش کنند.

عشق به عنوان “اعتیاد”

به تازگی، بسیاری از دانشمندان به این نتیجه رسیده‌اند که سازوکارهای عصبی که بر پایه احساسات عشق است، نوعی اعتیاد شبیه به دیگر اعتیاد‌ها است.

به عنوان مثال، این یک واقعیت شناخته شده است که عشق باعث آزادسازی دوپامین، نوعی انتقال دهنده عصبی می‌شود که به نام هورمون “رابطه جنسی، مواد مخدر و موسیقی نیز نامگذاری شده است، زیرا زمانی که یک شخص درگیر فعالیت‌های لذت بخش است، بدن آن را آزاد می‌کند.

به طور کلی، از یک دیدگاه عصبی، عشق همان مدار مغزی مربوط به اعتیاد را فعال می‌کند و به مکانیسم‌هایی که در اعتیاد دخیل هستند، پاداش می‌دهد. دکتر هلن فیشر، یک انسان شناس بیولوژیکی، آزمایش مشهوری را به نمایش گذاشت.

در این پژوهش، محققان از 15 شرکت کننده که گزارش دادند به شدت عاشق هستند، خواستند تا به عکس معشوقه خود که با آنها قطع رابطه کرده بودند نگاهی بیندازند. همانطور که آنها این کار را انجام می‌دادند، دانشمندان مغز شرکت کنندگان را در دستگاه MRI اسکن کردند.

این مطالعه، فعالیت مغزی شدیدی را در زمینه‌های وابستگی به مواد مخدر کوکائین، «دستاوردها و زیان‌ها»، اشتیاق، انگیزه، و تنظیم احساسات نشان داد. این ناحیه مغز شامل ناحیه تنگنال شکمی، استریاتوم شکمی و قشر اوربیتال پیشوانی / مدول بود.

فیشر و همکارانش می‌گویند: “فعال‌سازی مناطق مربوط به اعتیاد به کوکائین ممکن است به توضیح رفتارهای وسواسی مرتبط با رد شدن در عشق کمک کند. برخی از این رفتارها عبارتند از “نوسانات خلق و خو، اشتیاق و میل شدید، وسواس، اجبار، تحریف واقعیت، وابستگی احساسی، تغییر شخصیت، ریسک پذیری و از دست دادن کنترل خود.”

چنین ویژگی‌هایی، برخی از محققین را مجبور کرده است که در مورد برخی عادات رفتاری نامناسب مانند قمار، وابستگی جنسی، اعتیاد به خرید، و همچنین اعتیاد به ورزش، کار، یا تکنولوژی، بررسی‌های بیشتری به عمل آورند.

در عوض، دانشمندان دیگر نگرش معتدل‌تری به ماهیت اعتیادآور عشق دارند.

در مقاله‌ای تحت عنوان “معتاد به عشق”: اعتیاد به عشق چیست و چه موقع باید درمان شود؛ برایان ارپ و همکارانش در دانشگاه آکسفورد در انگلستان می‌نویسند: “هر کسی که عاشق باشد، در طیف شرایط اعتیاد آور قرار می‌گیرد.”

 اعتیاد به شخصی دیگر بیماری نیست، بلکه به سادگی نتیجه ظرفیت بنیادی انسان است که گاهی اوقات می‌تواند به بیش از حد برسد.

با این حال، هنگامی که یک فرد آن را به بیش از حد رساند، عشق باید درست مانند دیگر اعتیاد‌ها، “درمان” شود. اگر اغلب در عشق‌مان احساسات هیجان‌انگیز داریم، باید مراقب اثرات و عوارض منفی آن باشیم.

ارپ و همکارانش نتیجه می‌گیرند، “در حال حاضر شواهد فراوانی در مورد رفتار و اسکن مغز و تصویر‌برداری‌های عصبی در افراد “عاشق” وجود دارد که می‌تواند بر اساس آن ادعا کرد که عشق یک اعتیاد است یا حداقل می‌تواند به یک اعتیاد تبدیل شود، زیرا در آنها رفتارهای مزمنی مانند رفتار یک شخص معتاد به مواد بوجود می‌آید.

فرقی ندارد که ما چگونه این شواهد را تفسیر ‌می‌کنیم، ما باید نتیجه‌گیری کنیم افرادی که زندگی‌شان به طور منفی تحت تاثیر “عشق” قرار می‌گیرند، باید درست مانند یک فرد معتاد، حمایت و درمان شوند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان