سینماسینما، عزیزالله حاجی مشهدی
وقتی اهل سینما و دنیای فیلم باشی، حتی در حاشیه آن و از دور نیز دستی بر آتش داشته باشی، دلت برای هرچیزی که به سینما و دنیای فیلم ربط داشته باشد ، میتپد و از کنارش بیاعتنا نمیگذری.
در چرخه تولید فیلم، به طور معمول، برخی از نیروها به گونه مستقیم و بیواسطه و برخی دیگر نیز به شیوه غیرمستقیم و با واسطه، حضوری موثر دارند. فیلمبردار، تصویربردار، تدوینگر، طراح صحنه و لباس، صدابردار و صداگذار، چهرهآرا، کارگردان و تهیهکننده و…… به ویژه بازیگران یک فیلم داستانی را به هیچ روی نمیشود کنار گذاشت. اما خیلیها ساده اندیشانه گمان میکنند که با نبودن پژوهشگر، مدرس سینما و منتقد فیلم هم به سادگی میتوان فیلم ساخت و به ظاهر آب از آب هم تکان نخواهد خورد!
شاید رواج چنین تفکر نادرستی در میان بسیاری از مدیران مسئول در حوزههای سینمایی کشور، باعث شده است تا در بسیاری از نهادها و سازمانهای دولتی وابسته به وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی، برای مقولههایی چون: تحقیق و پژوهش، ترجمه و تالیف، نگارش مقالههای راهبردی، نقد فیلم و به طور کلی هرچیزی که به حوزه ادبیات سینمایی و فیلمنامهنویسی مربوط میشود، بودجه و اعتبار چندانی در نظر گرفته نشود. هنوز با نمونه مستندی برنخوردهایم که دوست منتقد و نویسنده و پژوهشگری در حوزه ادبیات سینمایی و نقد سینما بگوید که فلان سازمان و موسسه فرهنگی هنری، در کنار بودجههای به نسبت چشمگیری که برای تولید فیلمهای سینمایی و گاه ساخت فیلمهای مستند در نظر میگیرند که به شکل اعطای وام، پشتیبانی یا مشارکت در تولید و تهیهکنندگی برخی آثار، عملی میشود، یک بار هم همت کنند و دست فلان مدیر مسئول و سردبیر یک نشریه و ماهنامه تخصصی سینما را بگیرند تا برای مثال ماهنامه وزینی مثل «صنعت سینما» به دلیل تنگناهای مالی، ناخواسته از چرخه انتشار حذف نشود. یا فلان پژوهشگر نام آشنا و منتقد فیلم موی سپیدکرده، برای چاپ و انتشار کتاب هایش که حتی پیش از چاپ نیز محل رجوع و مورد استفاده بسیاری از دانشجویان برای تدوین پایاننامههای دانشگاهیشان بوده است، از وام یا پشتیبانی مالی این گونه سازمانها برای خرید کاغذ و تامین هزینههای چاپ بهرهمند شود.
شاید دیگر نیازی به تلاش فراوان برای اثبات حقانیت وجودی منتقدان سینمایی در عرصه تولید فیلم و ضرورت برخورداری از نظرها و پیشنهادهای اصلاحی آنان از سوی کارگردانان نباشد. به این دلیل که تقریباً همه دستاندرکاران تولید فیلم و همچنین برنامهسازان تلویزیونی، به خوبی دریافتهاند که هر چند منتقد فیلم به طور مستقیم در جریان تولید یک اثر سینمایی یا برنامهای تلویزیونی حضور ندارد، اما کارگردانهای هوشیار و مجرب با استفاده از نظرهای مثبت و سازنده بسیاری از منتقدان بی حُب و بغض در کارهای بعدی میکوشند تا به بخشهایی از پیشنهادهای منتقدان جامه عمل بپوشانند. در واقع، برخی از کارگردانان با عمل خود، ضرورت وجودی منتقدان را تأیید میکنند. البته کارگردان هایی نیز وجود دارند که گاه با چهرهای کاملاً ساختگی در هیئت موجوداتی همه چیز فهم و بینیاز از هر گونه راهنمایی، ظاهر میشوند و به روشنی اظهار میدارند که ما علاقهای به مطالعه نقدهایی که درباره آثارمان در مطبوعات به چاپ میرسد، نداریم! با این همه، حتی چنین آدمهایی نیز از خواندن نقدها و نظرات منتقدان غافل نمیشوند. هرچند، برخی نیز اعتقاد دارند که نقدهای نوشته شده، نکته تازه و مهمی را به ما یادآوری نمیکنند. بعضیها نیز صریحاً کار منتقد فیلم را کاری عبث و بیهوده میپندارند و اعتقاد دارند که منتقدان از سر ناتوانی در تولید اثری جدی است که به کاری عبث روی میآورند!
واقعیت این است که حضور منتقدان در چرخه تولید فیلم تنها زمانی موثر واقع میشود که فیلمی بعد از نمایش همگانی از نظر میزان موفقیت و وضعیت فروش و به ویژه میزان اقبال تماشاگران، به دقت مورد بررسی و ارزیابی قرار میگیرد.
تنها در این صورت است که میتوان با تکیه بر پارهای گزارشهای تحلیلی و در سایه آمارها و اعداد و ارقام، تصویر دقیقتری از وضعیت فروش و کیفیت حضور یک فیلم در برنامه نمایش همگانی به دست داد تا در کارهای بعدی کارگردان مورد توجه قرار گیرد.
به نظر میرسد که برخی نکتهیابی در جریان تحلیل یک فیلم سینمایی یا برنامهای تلویزیونی از سوی یک منتقد فیلم، میتواند برای تماشاگران و مخاطبان آنها مفید و سودمند باشد، اما منتقدان نیز باید به یک نکته ظریف توجه داشته باشند که میان نقدهای نوشتاری و مکتوب با نقدهای شفاهی، زنده و یا نقدهای کلامی و غیرمکتوب، تفاوت بسیاری وجود دارد. در نقدهای غیرمکتوب، ورود به جزییات در بحث نقد فیلم، ضرورت چندانی ندارد. در عین حال منتقدان باید بدانند که تنها برشمردن یکایک نارساییهای یک اثر، کافی به نظر نمیرسد.
مهم آن است که یک منتقد فیلم در کنار عیبجوییهای آگاهانه خود برای بهبود کار یک فیلمساز، توصیههایی عملی و کارشناسانه نیز ارایه دهد. تنها در چنین حالتی است که فیلمسازان میتوانند به منتقدان اعتماد بیشتری داشته باشند، تا در کنار حمایت از جریان تولید فیلم، باید به ادبیات سینمایی و مباحث آکادمیک و جنبههای نظری سینما نیز توجه شود. این پشتیبانیها حتی اگر به گونه غیر مستقیم با خرید تعداد قابل توجهی از کتابهای چاپ شده یک نویسنده و مولف، از سوی برخی مراکز و سازمانهای شناخته شده وابسته به وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی، صدا و سیما و حوزه هنری و یا حتی از طرف برخی از دفاتر خصوصی تولید و پخش فیلمهای سینمایی و مستند نیز صورت پذیرد، میتواند به غنای ادبیات سینمایی کشور منجر شود و در مجموع به رشد و تعالی سینمای ملی کمک کند.
چند ماه گذشته را در کنار نوشتن نقد فیلمهایی برای ماهنامه سینمای «هنر و تجربه»، سرگرم آمادهسازی یک مجموعه چهار جلدی از گزیده نقد فیلمهای سینمای ایران شدم، که در طول بیش از چهار دهه گذشته، به عنوان کارنامه نوشتاری من در عرصه نقد فیلم، در نشریات مختلف به چاپ رسیده است. خبر خوب این که مجوز چاپ و انتشار این مجموعه نیز در ماه گذشته دریافت شد و هم اکنون، متاسفانه در بدترین شرایط اقتصادی و آشفتگی بازار کاغذ، به زیر چاپ رفته است! اگرچه شمارگان کتابهای چاپی در ایران با جمعیت 80 میلیونی، بسیار اندک شمار و تاسفبار است، با این همه همدلی مدیران عامل خانه سینما و بنیاد سینمایی فارابی و قول مساعدشان برای خرید تعدادی از کتاب های این مجموعه، جای سپاس و قدردانی دارد و چه خوب است که مراکزی چون صدا و سیما، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، حوزه هنری و برخی سازمان های مشابه با حمایت نویسندگان و منتقدان و پژوهشگران حوزه فیلم وسینما، به گونهای عملی در جهت رشد و اعتلای ادبیات سینمایی گام هایی موثر بردارند ،تا از پیامدهای زیانبار نادیده گرفتنِ ادبیات سینمایی پیشگیری شود.