روزنامه حمایت: «ابراهیم رزاقی» در یادداشتی نوشت: پس از خروج قابل پیشبینی و محتمل آمریکا از توافق هستهای ایران با گروه 1+5، کشورهای اروپایی وانمود کردند که میتوانند جای خالی واشنگتن را پر کنند؛ لذا با طرح موضوع «برجام اروپایی»، کوشیدند که مطالبات بر زمینمانده آمریکا را به شکلی دیگر و با قرائتی جدید به جمهوری اسلامی تحمیل کنند. چندی بعد، تروئیکای اروپایی پیشنهاد ایجاد کانال ویژه مالی (SPV) را ارائه کردند تا اولاً خرید نفت از کشورمان را تضمین کرده و ثانیاً از طریق ایجاد این سوئیفت غیر دلاری به برقراری ارتباطات مالی جمهوری اسلامی با اروپا کمک کنند. درحالیکه اینگونه نشد و اروپاییها نهتنها در دو مقطع تحریمی آمریکا در نیمه مرداد و آبان، «اس پی وی» را اجرایی نکردند، بلکه درنهایت، شرکت کوچکی را ثبت کردند که ابزار بهاصطلاح پشتیبان مبادلات تجاری است و نام آن را «اینستکس» نامیدند. این ساز و کار عقیم و جدید، از سوئیفت غیر دلاری وعده داده شده به کانالی تهاتری بهمنظور مبادله نفت در برابر غذا و دارو تغییر شکل داد! این در حالی است که همین راهکار توهینآمیز را هم منوط به تصویب لوایح «FATF» کردهاند و حرف از برجام منطقهای و موشکی میزنند.
این یک طرف ماجراست اما از سوی دیگر، برخی مسئولین و مقامات کشور هم بهگونهای سخن میگفتند که حریف را جریتر میکرد و موجب میشد که آنها گامبهگام پیش آیند. به این ترتیب که مشکل تحریمها را بزرگترین مانع کشور قلمداد میکردند و خود را به فراموشی میزدند که ضریب نفوذ فشارهای اقتصادی از خارج، حداکثر 30 درصد است و مابقی به ضعف مدیریتها بازمیگردد. نمیدانستند و یا نمیخواستند بفهمند که اعتراف به ضعف در برابر دشمن، دقیقاً خواسته دشمن را برآورده میکند؛ همانگونه که «ریچارد نفیو»، معمار آمریکایی تحریمهای ایران معتقد است: «وقتی یک کشور اعتراف میکند که مشکل تحریم دارد، تقریباً نیمی از کار انجام شده است. اساساً این نوع اعتراف، دشواریهای خاصی برای هر دولت دارد چراکه به دشمنانش نشان میدهد که آسیبپذیریهایی که آنها به دنبالش بودند تا از آن بهرهبرداری کنند کاملاً نمود پیدا کردهاند.» (هنر تحریمها، ص 72).
همزمان با اظهارنظرهای عجیب و غریب مبنی بر اینکه برجام، درهای دنیا را به روی کشورمان باز کرد، این توقع در میان مردم به وجود آمد که باید منتظر ماند و دید که اروپاییها چه زمانی نزول اجلال کرده و شرایط اقتصادی بهبود پیدا میکند. همین امر، نوعی از رکود عمیق را شکل داد که هنوز پس از چند سال، اثرات آن دامن کشور را رها نکرده است. اصول و مبانی اقتصادی حکم میکرد که به جای تعطیل کردن برخی امورات کشور تا زمان اجرای تعهدات طرفهای غربی، از آوردهها و ظرفیتهای داخلی به شکل منسجم و برنامهریزیشده استفاده میشد، اما عمداً یا سهواً این فرایند اتفاق نیفتاد.
علاوه بر این، وقتی آمریکا به تعهداتش پشت پا زد و یکطرفه از توافق هستهای خارج شد، همان رویه اشتباه تکرار و گفته شد که اروپاییها ساز و کار مالی برای جبران بدعهدی آمریکا آماده میکنند. با این سیگنال غلط، اقتصاد کشور بار دیگر به شوک مبتلا شد و جنگ روانی دشمن هم به آن دامن زد. همه این موارد را هشت ماه پیش، سکاندار کشتی انقلاب به دستاندرکاران امر یادآور شده بودند: «کار را در محدوده مقدورات کشور با جدیت دنبال کنید؛ منتظر این و آن نباشید. ما یک روز مشکل اقتصادی کشور را موکول کردیم به برجام؛ اما برجام نتوانست مشکل اقتصادی کشور ما را برطرف و به ما کمک قابلتوجهی کند و نتیجه این شد که مردم نسبت به برجام شرطی شدند. حالا هم «بسته اروپایی»؛ مردم را درباره بسته اروپایی شرطی نکنید و آن را جزو موضوعات اصلی کشور قرار ندهید. ما کارهایی در کشور داریم، مقدوراتی در کشور داریم، این مقدورات باید تحقق پیدا کند؛ دنبال این مقدورات بروید؛ گره نزنید بهبود اقتصاد کشور را به چیزی که از اختیار ما خارج است». (تیر 97)
روشن است که «برجام»، «اس پی وی» و «اینستکس» درمانی اقتصاد کشور و «بزرگنمایی معضل تحریمها»، دو آدرس غلطی بودند که به اروپاییهای طماع و خبیث داده شد و سطح توقعات آنها را به جایی رساند که با توهین به شعور ملت و نظام بزرگ ایران، در ازای یک ابزار تجاری مسخره، چشمپوشی کشورمان از خط قرمزها را مطالبه میکنند. این اتفاق اما قابل پیشبینی بود و از همان روزهای نخست خروج کاخ سفید از توافق هستهای، رهبر حکیم انقلاب، 6 شرط را برای ادامه برجام با اروپاییها مطرح کردند که میتوانست ترمز ماشین مطالبات پرشتاب اروپا را بکشد. صدر اعظم آلمان در اجلاس امنیتی مونیخ، به صراحت اعلام کرد که نگران موشکهای ایران و حضور ایران در سوریه است، حال آنکه مقام معظم رهبری در دیدار رمضانی خود با مسئولین، تصریح کرده بودند: «اروپا باید متعهد شود که بحث موشکی و منطقهای جمهوری اسلامی را مطرح نخواهد کرد.» اگر این راهنمایی راهگشا به جد عمل میشد، امروز شاهد زباندرازی و گزافهگویی آلمانیها به نیابت از کل قاره سبز درباره مؤلفههای قدرت جمهوری اسلامی نبودیم.
و بالاخره اینکه چنانچه برخی با جدیت از طرفهای غربی میخواستند که «باید فروش کامل نفت ایران را تضمین کنند و اگر آمریکاییها توانستند به فروش نفت ما ضربه بزنند، باید بتوانیم آن مقدار نفت که میخواهیم بفروشیم و اروپاییها به نحو تضمینشدهای باید جبران کنند و نفت ایران را خریداری کنند»، امروز شرایط به گونه دیگری بود. بهعبارتدیگر، اگر شروط رهبر حکیم انقلاب در ادامه برجام با اروپاییها مورد مراعات و ملاحظه قرار میگرفت، امروز کشورمان هم در جایگاه برتری از لحاظ اقتصادی قرار داشت و هم اروپا خود را در موضعی نمیدید که بخواهد برای جمهوری اسلامی خط و نشان بکشد.