ماهان شبکه ایرانیان

گونه ها و روشهای تفسیری امام باقر علیه السلام در مصادر روایی فریقین

راه رسیدن به تعالیم والای اسلامی آشنایی با سیره اهل بیت: است. شناخت روش آنان جز با آگاهی از گفتارشان به ویژه در تفسیر قرآن میسّر نیست. در میان ائمّه، امام باقر (ع) نقش بسزایی دارد؛ زیرا در زمان ایشان بستری برای ترویج و تبیین احکام اسلام و آیات قرآن فراهم آمد.

گونه ها و روشهای تفسیری امام باقر علیه السلام در مصادر روایی فریقین

 1- مقدّمه

راه رسیدن به تعالیم والای اسلامی آشنایی با سیره اهل بیت: است. شناخت روش آنان جز با آگاهی از گفتارشان به ویژه در تفسیر قرآن میسّر نیست. در میان ائمّه، امام باقر (ع) نقش بسزایی دارد؛ زیرا در زمان ایشان بستری برای ترویج و تبیین احکام اسلام و آیات قرآن فراهم آمد.

در عصر این امام همام، تلاش پیروان مذاهب گوناگون در راه اِحکام اصول اعتقادی خود و ترویج آن در جامعه و نیز راهکارهای حاکمان زمان برای مقابله با فرهنگ اصیل اسلامی و منحرف ساختن مردم، مسئولیت و وظیفه امام را مهم تر و سخت تر می نمود. ایشان را به عنوان عالم به دقایق علوم و لطائف اشارات (نیشابوری، ج 2، ص 285 286) باقر نامیدند؛ زیرا به حقیقت شکافنده علوم، عالم به اسرار نهان الهی و از «متوسّمین» است. (ابن عساکر، ج 15، ص 353؛ ذهبی، ج 4، ص 405؛ قرطبی، ج 1، ص 445؛ نووی، ج 1، ص 102)

روش شناسی تفسیر امام باقر(ع) در میان روایات تفسیری فریقین، از این نظر ضرورت دوچندان دارد که بخش قابل توجهی از احادیث تفسیری اهل بیت: به این بزرگوار اختصاص دارد و آگاهی از روش ایشان کمک شایانی به فهم قرآن و شیوه های تفسیر آن می کند و نکته سنجی اهل بیت: و ثقل بودن آنها را بر همگان می نمایاند که چگونه عدل قرآن اند و مبیّن و تالیِ آن. لذا در این پژوهش بر آنیم تا در حدّ توان به شناخت روشهای تفسیری این امام در میان روایات تفسیری شیعه و اهل سنّت بپردازیم.

 1- روش تفسیر قرآن به قرآن

مقصود از تفسیر قرآن به قرآن، این است که هر آیه ای به کمک و استعانت از آیات دیگر تفسیر شود؛ زیرا برخی آیات مبیّن آیات دیگر هستند و به تفصیل معانی و محتوای دیگر آیات پرداخته اند. این شیوه هم زمان با نزول آیات آغاز، و تاکنون ادامه یافته است. (مؤدّب، ص 173- 174) یکی از اسلوبهای ویژه ای که امام باقر(ع) برای آشکار نمودن معانی و کشف حقایق وحیانی به کار برده اند، روش قرآن به قرآن است.

 1- 1) از امام باقر (ع) سوال شد: چگونه به وجوب قصر نماز در سفر حکم می کنید، حال آنکه در قرآن تعبیر «لا جناح» است که به حسب ظاهر، به معنی جواز قصر است نه وجوب آن (اشاره به آیه: و إذا ضربتم فی الأرض فلیس علیکم جناح أن تقصروا)؟ امام با تمسّک به آیه «إنّ الصفا و المروة من شعائر الله» (بقره (2) / 158) فرمود: همان گونه که مقصود از عبارت «لا جناح» در این آیه ناظر به وجوب طواف ] سعی [ است نه جواز آن، در آیه نیز به معنی وجوب قصر است، نه جواز آن. (صدوق، ج 1، ص 234)

 1- 2) امام در تفسیر آیه «یوم تبدّل الأرض غیر الأرض» (ابراهیم (14) / 48) ضمن بیان مثال، آن را با آیه «و ما جعلناهم جسداً لا یاکلون الطعام و ما کانوا خالدین» (انبیاء (21) / 8) توضیح می دهد و می افزاید: مردم تا زمان حسابرسی از زمین بهره می برند (زمین تبدیل به نانی پاکیزه می شود) و ما آنها را پیکرهایی که طعام نخورند قرار نمی دهیم. (قرطبی، ج 9، ص 384)

امام باقر (ع) در تفسیر این آیه از دو روش تمثیلی و قرآن به قرآن استفاده نموده اند.

 2- روش تفسیر لغوی (واژه ای)

شماری از روایات تفسیری امام باقر (ع) به گونه ای است که در تبیین آیات، تنها یک واژه یا برخی از واژگان آیه را معنی نموده است. این روش غالباً در مواردی به کار رفته که ظاهر آیه، روشن به نظر آمده و گویی مخاطب نیازی به توضیح بیشتر نداشته، بلکه با بیان معنی و مفهوم واژگان دشوار آن، مفهوم آیه برایش آشکار می شده است. در واقع این گونه روایات حکم ترجمه را دارند. (رستمی، ص 190 )

امام واژگان قرآن را به شیوه های مختلفی تبیین نموده اند؛ به عنوان نمونه:

 2- 1) توضیح بر اساس ادبیات عرب

از امام باقر (ع) ذیل آیه «إنّ الصلاة کانت علی المومنین کتاباً موقوتاً» (بقره (2) / 34 ) روایت شده که ایشان فرمود «موقوت» در اینجا به معنی مفروض است. (ابن کثیر، ج 2، ص 382). در حدیث دیگری معنی «غیب» و «شهادت» را چنین می فرمایند «الغیب ما لم یکن و الشهادة ما کان.» (آلوسی، ج 28، ص 62) در بیانی دیگر، امام مقصود از «ما قلی» (ضحی (93) / 3) را «ما أبغضک» می داند؛ یعنی خدا تو را به خشم نیاورد. (فیض کاشانی، ج 1، ص 827)

 2- 2) بیان توصیفی و توضیحی

در این شیوه، امام باقر (ع) واژه ای را توصیف می کند یا توضیح می دهد. به عنوان نمونه، امام باقر (ع) در معنی «غارم» و «ابن سبیل» (توبه (9) / 60) می فرماید: «الغارمین: المستدنین بغیر فساد» و «ابن السبیل: المتجاوز من الارض إلی الأرض». (ثوری، ج 1، ص 127 ) امام واژه «دُکّت» در آیه «کلّا إذا دُکّت الأرض...» (فجر (89) / 21) را به «زلزله» تبیین نموده اند. (حویزی، ج 5، ص 575؛ فیض کاشانی، ج 8، ص 326) زلزله سبب در هم کوبیدن بناها می شود. آیه به قیامت اشاره دارد و از علائم آخرت هم زلزله است؛ لذا امام عبارت را به زلزله تبیین نموده اند. این تفسیر توسّط شماری از مفسّران فریقین عنوان شده است. (نک: سیّد قطب، ج 6، ص 390)

2 3) بیان مصداقی

در این شیوه، امام مصداق کلمه را بیان می کنند. به عنوان نمونه، ایشان منظور از «خیر» در «ولتکن منکم أمّة یدعون إلی الخیر» (آل عمران (3) / 10) را طبق روایت رسول الله، پیروی از قرآن و سنّت رسول الله می دانند. (شوکانی، ج 1، ص 424؛ سیوطی، ج 2، ص 289) ایشان در حدیث دیگری، نزول آیه «اولوالامر» (نساء (4) / 59) را درباره امام علی 7 دانسته، اما مراد از آن را علی، حسن و حسین: معرّفی می کنند. (حسکانی، ج 1، ص 151)

 2- 4) بیان توسیعی

گاه امام در معنای واژه، توسعه می بخشند؛ یعنی حوزه معنایی آن را فراتر از ظاهر نشان می دهند. به عنوان نمونه:

امام «طاغوت» در آیه «فمن یکفر بالطاغوت» (بقره (2) / 255) را به حجابها و بازدارنده ها از مطالبه حق، تفسیر نموده اند. (عطار نیشابوری، ج 2، ص 286 285) این شیوه در جایگاه خود نیازمند بررسی وسیع و همه جانبه است و موقعیت سنجش و نیازسنجی امام در کار، نسبت نوع روش و شیوه تفسیری را نشان می دهد.

 2 5) بیان باطنی

در این شیوه، امام باقر (ع) معنای باطنی واژه را بیان می کنند. به عنوان نمونه، از ایشان درباره معنی «طوبی» در آیه «طوبی لهم و حسن مآب» (رعد (13) / 29) سؤال شد. فرمودند:

از رسول خدا (ص) درباره این سخن خدای تعالی «طوبی لهم» سوال شد، ایشان فرمودند: درختی است در بهشت که اصل آن در خانه من است و فروع آن در میان اهل بهشت است. یک بار دیگر پرسیدند: فرمودند:

 اصل آن در خانه علی(ع) است و شاخسار آن در خانه اهل بهشت. سائل گفت: چگونه است که یک بار فرمودید: اصل آن در خانه من است و شاخسار آن در خانه دیگران، و یک بار دیگر فرمودید:

اصل آن در خانه علی (ع) است و شاخسار آن در خانه دیگران؟ رسول خدا فرمودند: خانه من و علی (ع) یکی است. (حسکانی، ج 1، ص 305؛ قندوزی حنفی، ج 1، ص 288؛ ثعلبی، ج 5، ص 290 291؛ همو، ص 351؛ قرطبی، ج 9، ص 317؛ سیوطی، ج 3، ص 14، ج 4، ص 59)

با تتبّع در روایات امام، نمونه های دیگری از این نوع نیز به چشم می خورد که به همین مقدار بسنده می کنیم.

 3- روش تفسیر عقلی کلامی

امامان معصوم: گاهی در تفسیر آیات قرآن به ویژه آیات مربوط به عقاید و اثبات توحید و یکانگی خداوند از براهین، اصول و قواعد عقلی استفاده نموده و معنای آیه را روشن ساخته و شک و ابهام را از آن زدوده اند. (علوی مهر، ص 138)

تفسیر عقلی آن است که مفسّر با استفاده از درک و فهم سلیم، به تدبّر و تفکّر در قرآن و فهم معانی آیات و تفسیر آن بپردازد. امام باقر (ع) گاهی با تکیه بر اصول مسلّم عقلی و استفاده از عقل، قرآن را تفسیر نموده اند. این روش نیز به گونه های مختلف در کلام امام تبلور یافته است که به برخی اشاره می کنیم.

 3- 1) بیان صفات الهی

پاره ای از روایات تفسیری امام باقر (ع) به تبیین صفات الهی می پردازد. از ایشان ذیل آیه «و هو الله فی السموات و الأرض» (انعام (6) / 3) روایت شده: مکانها محدود است و زمانی که گفتی ذات خدا در مکانی قرار دارد، لازمه اش این است که به گویی خداوند محدود است... (نک: صدوق، ص 132 133) نمونه های فراوانی از این نوع به چشم می خورد که مجالی برای پرداختن به آن نیست.

 3- 2) تبیین آیه با کمک برهان و بیان چرایی آن

ساختار مفهومی برخی از آیات قرآن که بیشتر به اصول اعتقادی و آراء کلامی ارتباط دارد، ما را به استدلال و احتجاج نیازمند می سازد؛ زیرا دلایل عقلی پایه اعتقادات افراد را مستحکم می نماید. به عنوان نمونه ذیل آیه: «إذا ذکرت ربّک فی القرآن وحده ولّوا علی أدبارهم نفوراً» (اسراء (17) / 46) روایت شده است:

أخرج البخاریّ فی تاریخه عن أبیجعفر محمّد بن علیّ أنّه قال: لم کتمتم «بسم الله الرحمن الرحیم»؟ فنعم الاسم و الله کتموا. فإنّ رسول الله کان إذا دخل منزله اجتمعت علیه القریش فیجهر ببسم الله الرحمن الرحیم و یرفع صوته بها، فتولّی قریش فراراً فأنزل الله: «إذا ذکرت ربّک فی القرآن وحده». (سیوطی، ج 5، ص 298)

امام در چرایی عدم مجالست با اهل خصومات، چنین استدلال می نمایند که آنها کسانی اند که در آیات خداوند با شک و تردید می نگرند و در آنها جدل می کنند. (مراغی، ج 7، ص 12؛ سیوطی، ج 3، ص 92)

 3- 3) احتجاج به آیات قرآن در اثبات حقّانیّت اهل بیت(ع)

آلوسی در اینکه فرزندان دختر هم ذرّیّه خوانده می شوند، می گوید: در تفسیر فخر رازی ] ذیل آیه انعام (6) / 58 [ نقل شده است:

إنّ أباجعفر رضی الله تعالی عنه استدلّ بها عند الحجّاج بن یوسف بآیة المباهله حیث دعا 9 الحسن و الحسین رضی الله عنهما بعد ما نزل: تعالوا ندع أبناءنا و أبناءکم... (آلوسی، ج 7، ص 213)

 3- 4) دفاع از حریم ولایت

عن أبی بصیر، عن أبیجعفر، أنّه ساله عن قول الله: «أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر» قال: نزلت فی علیّ بن أبیطالب. قلت: إنّ الناس یقولون: فما منعه أن یسمّی علیّاً و أهل بیته فی کتابه؟ فقال أبوجعفر: قولوا لهم: إن الله أنزل علی رسوله الصلاة و لم یسمّ ثلاثاً و لا أربعاً حتّی کان رسول الله هو الذی یفسّر ذلک، و أنزل الحجّ فلم ینزل طوفوا سبعاً حتّی فسّر ذلک لهم رسول الله. و أنزل: «أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم»، فنزلت فی علیّ و الحسن و الحسین، و قال رسول الله: أوصیکم بکتاب الله و أهل بیتی. إنّی سألت الله أن لا یفرّق بینهما حتّی یردا علیّ الحوض، فأعطانی ذلک. (حسکانی، ج 1، ص 151).

 4- استفاده از جری و تطبیق (روش تفسیر مصداقی)

 «جَری» در لغت یعنی: روان شدن و جریان داشتن. (قرشی، ج 2، ص 30) «جَری» به این معنا تعبیری است که خود ائمّه برای بیان استمرار قرآن در همه زمانها به کار برده اند و مراد از آن انطباق الفاظ و آیات قرآنی است بر مصادیقی غیر از آنچه درباره آنها نازل شده است؛ یعنی از مخاطبان اوّلیه خود تجاوز کرده و بر افرادی منطبق می شوند که در قرنهای بعد می آیند. (میرباقری، ص 236)

در روایات، الفاظ و آیات بسیاری از قرآن کریم بر پیامبر 9 و ائمّه: و مخالفان آنها انطباق یافته است. ادلّه ای که می تواند امر جری و تطبیق در روایات تفسیری را تأیید نماید، متعدّدند. پاره ای از آنها خود اخبار جری می باشند که در آنها بر دائمی بودن احکام و معارف قرآن و استمرار خطاب قرآن به مصادیق جدید تأکید شده است. (شاکر، ص 149)

این روش در کلام امام باقر (ع) جایگاه خاصّی دارد؛ زیرا در زمان ایشان گاه افراد ساده لوح یا سودجو و مغرض، قرآن را به نفع خود یا به ضرر دشمنانشان تفسیر می کردند. در چنین شرایطی، تطبیق صحیح آیه بر افراد و وقایع عینی راهگشای شیعیان بود. این شیوه خود اقسام و مراتب گوناگونی دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم.

 4- 1) مصداق خاص

در برخی موارد، آیه مصداق انحصاری دارد و بر عموم افراد دلالت نمی کند. در این آیات گاه لفظ به گونه ای است که در ظاهر می تواند مصادیق متعددی را بپذیرد، اما شواهدی یافت می شود که مصداق آن منحصر و محدود است.

آلوسی ذیل آیه «ثمّ أورثنا الکتاب....» (فاطر (35) / 32) می گوید:

روی الامامیّه عن الصادق و الباقر رضی الله عنهما أنّهما قالا: «هی لنا خاصّه و إیانا عنی.» أرادا أنّ أهل البیت الائمّة منهم هم المصطفون الذین اورثوا الکتاب... (آلوسی، ج 22، ص 195)

طبق این حدیث، صادقین آیه را خاص اهل بیت دانسته اند. آلوسی گرچه این سخن را با حدیث ثقلین قابل تقویت می داند، امّا آن را بر علمای امّت حمل نموده و می گوید: علمای اهل بیت به طریق اولی داخل هستند.

اختصاص آیه ولایت (مائده (5) / 54) در مورد حضرت علی 7 (حسکانی، ص 151 )، آیه «بقیة الله خیر لکم» (هود (11) / 86) درباره امام زمان (صدوق، ج 2، ص 330)، آیه «خیر البریّة» (بینه (98) / 7) به امام علی (ع) و شیعیان او (طبری، ج 2، ص 197؛ خوارزمی، ص 66)، آیه «فدیناه بذبح عظیم» (صافات (37) / 107) به حضرت اسماعیل (وهبه الزحیلی، ج 23، ص 125)، آیه «کنتم خیر أمّة» (آل عمران (3) / 110) به اهل بیت: (سیوطی، ج 2، ص 294)، آیه «من عنده علم الکتاب» به امام علی(ع) (قرطبی، ج 9، ص 336)؛ اختصاص آیه «صالح المؤمنین» (تحریم (66) / 4) به امام علی (آلوسی، ج 28، ص 153) از دیگر نمونه هاست.

 4- 2) مصداق اتمّ

این نوع مصداق که گاه از آن به مصداق «اکمل» و «اعلی» هم یاد می شود به این معنی است که آیه پذیرای مصادیق متعددی است که از لحاظ رتبه یکسان نیستند و یک یا چند تن در مرتبه بالاتر از دیگران به سر می برند که به عنوان مصداق اتمّ و اکمل معرفی می شوند.

ذیل آیه «فاسألوا أهل الذکر» (انبیاء (21) / 43) از امام باقر (ع) روایت شده که چون آیه نازل شد، امیرالمؤمنین (ع)گفت: ما اهل ذکر هستیم. و در روایت دیگری از ایشان نقل شده که مراد، عترت رسول خدا هستند و در روایت دیگری امام باقر می فرماید: «اهل الذکر ما هستیم.» به عنوان نمونه:

عن محمّد بن علّی قال: لمّا نزلت هذه الآیه: «فاسألوا أهل الذکر إن کنتم لا تعلمون» قال علیّ (ع): نحن أهل الذکر الذی عنانا الله جلّ و علا فی کتابه. (حسکانی، ج 1، ص 336، ج 2، ص 337، 4 حدیث)

آلوسی صاحب تفسیر روح المعانی ذیل این آیه، عبارتی قابل تأمّل دارد:

قول أبیجعفر الباقر «نحن أهل الذکر»؛ و علماء أهل بیت رسول الله: و الرحمة من خیر العلماء إذا کانوا علی السنّة المستقیمة، کعلّی و ابن عبّاس و ابنی علیّ الحسن و الحسین و محمّد بن الحنفیّة و علیّ بن الحسین زین العابدین و علیّ بن عبدالله بن عبّاس و أبیجعفر الباقر و هو محمّد بن علیّ بن الحسین و جعفر ابنه و أمثالهم و أضرابهم و أشکالهم ممّن هو متمسّک بحبل الله المتین و صراطه المستقیم و عرف لکلّ ذی حقّ حقّه و نزل کلّ المنزل الذی أعطاه الله رسوله و اجتمعت علیه قلوب عباده المومنین. (آلوسی، ج 4، ص 197، ذیل نحل (16) / 43)

در توضیح سخن امام باقر (ع) که اهل الذکر ما هستیم، می گوید: علمای اهل بیت رسول الله : و الرحمه از بهترین علماء هستند، هرگاه بر سنّت مستقیم باشند؛ مثل علی، ابن عبّاس، فرزندان علی: حسن و حسین، محمّد بن حنفیّه، علی بن حسین زین العابدین، علی بن عبدالله بن عبّاس، ابی جعفر الباقر و جعفر الصادق و پسرش و امثال و شبیه و نظیر آنها از کسانی که به ریسمان محکم الهی و راه مستقیم او چنگ زده، حق هر صاحب حقی را می شناسند و بر جایگاهی که خدا و رسولش و قلبهای مؤمنین به سوی آن است، فرود می آیند.

از این نوع، نمونه های دیگر نیز در کلام امام باقر (ع) نیز مشاهده می شود. (نک: قمی، ص 412 ذیل انشقاق (84) / 10؛ قندوزی، ج 1، ص 297، باب 26؛ سیوطی، ج 4، ص 316 ذیل توبه (9) / 119، قرطبی، ج 19، ص 87؛ ابن شهر آشوب، ج 4، ص 209؛ حسکانی، ج 2، ص 293؛ شهرستانی، ج 1، ص 237)

 4- 3) مصداق عام

این مصداق در آیاتی یافت می شود که لفظ و معنای آن صلاحیت پذیرش مصادیق متعدد را دارد و امام در پاسخ سائل، هر بار به مصداقی از آن اشاره می کند.

ذیل آیه «ولیشهدوا منافع لهم» (حج (22) / 28) روایت شده: قال محمّد بن علیّ بن الحسین الباقر: «المراد بها العفو و المغفرة». در تفسیر طبری دو حدیث از امام باقر(ع) از طریق جابر جعفی، نقل می کند که در اوّلی، امام می گوید: مراد «العفو» است (جابر عن أبی جعفر لیشهدوا منافع لهم، قال: العفو) و در حدیث دوم امام می گوید: «مغفره» است (جابر قال، قال محمّد بن علی: المغفرة) که ظاهراً امام در مقام بیان برخی از مصادیق «منافع» هستند. مظهری این دو روایت را تحت عنوان یک روایت نقل نموده است. طبری پس از نقل نظرات مختلف، منافع را عام می گیرد، اعم از منافع دنیوی و اخروی. (طبری، ص 47؛ مظهری، ج 6، ص 196 و ج 9، ص 76)

از این امام همام روایت شده که مقصود از ابرار در آیه «إنّ الأبرار لفی نعیم» (انفطار (82) / 13) ما هستیم، و مقصود از فجّار در «إنّ الفجار لفی جحیم» (انفطار (82) / 14) دشمنان ما هستند. (بحرانی، ج4، ص 436؛ مجلسی، ج 24، ص 6)

امام باقر (ع) یکی از مصادیق «و انحر» در سوره کوثر را بالا بردن دست هنگام گفتن تکبیره الاحرام دانسته اند. (آلوسی، ج 30، ص 247؛ ابن کثیر، ج 7، ص 388؛ سیوطی، ج 8، ص 650؛ طبری، ج 30، ص 326)

یادآوری می شود که بیان مصداق اتم مانعی برای مصادیق پایین تر نیست؛ لذا بسیاری از مفسّران، مصادیق دیگری را نیز برای آیات ذکر شده بیان داشته اند.

 4- 4) مصداق باطنی

گاه امام در مقام توضیح آیه، مصداق باطنی آن را یادآور می شود که می توان این قسم را از مقوله تأویل دانست؛ به عنوان نمونه:

الف) امام باقر (ع) «طعام» را در آیه «فلینظر الإنسان إلی طعامه» (عبس (80 ) / 24) به علم تأویل نموده اند، بدین معنی که انسان نیک بنگرد که از چه کسی آن را می گیرد. (بحرانی، ج 4، ص 429؛ فیض کاشانی، ج 8، ص 287؛ کلینی، ج 1، ص 5؛ مجلسی، ج 2، ص 298)

ب) عن أبی جعفر محمّد بن علیّ بن الحسین فی قوله: «فأبی أکثر الناس إلّا کفوراً»(اسراء (17) / 89) قال: بولایة علیّ یوم أقامه رسول الله 9- و نیز: عن جابر قال: قال أبوجعفر 7 قال الله: «صرّفنا فی هذا القرآن للناس»؛ یعنی لقد ذکرنا علیّاً فی کلّ آیة فأبوا ولایة علیّ «فما یزیدهم إلّا نفوراً».

ج) امام باقر (ع) منظور از هدایت در آیه «إنی لغفّار لمن تاب و آمن و عمل صالحاً ثمّ اهتدی» (طه (20) / 82) را هدایت به ولایت اهل بیت: می داند. (قندوزی، ج 1، ص 329؛ حسکانی، ج1، ص 376 )

 5- روش تفسیر تمثیلی (تفسیر قرآن با استفاده از تمثیل )

یکی از دلنشین ترین و مفیدترین راههای القای مطلب به برخی مخاطبان، بهره گرفتن از تشبیه و تمثیل است. تشبیه از ارزنده ترین و برترین انواع بلاغت است. تشبیه در لغت همان تمثیل است. از این رو، واژه های تشبیه و تمثیل و مماثلت، مفاد مشترک دارد و در اصطلاح عبارت است از پدید آوردن مماثلت و مشارکت حداقل میان دو شیء در یکی از اوصاف و ویژگیهاست. هدف از تشبیه و تمثیل، اظهار مطالب مشکل در قالب عبارات روشن و خارج ساختن آن از ابهام به مرحله روشنایی و وضوح است، خواه هر دو طرف تشبیه محسوس یا معقول و یا متفاوت باشند. (ابن ناقیا، ص 205)

این روش را می توان جزء روش تفسیر ادبی دانست؛ امّا نگارنده آن را به صورت مستقل می آورد؛ زیرا صراحتی که در تفسیر ادبی سراغ داریم، در اینجا به چشم نمی خورد و تشبیه و تمثیل جای آن را می گیرد. در مواردی امام از تشبیه برای بیان و

مقصود آیه استفاده می کنند؛ زیرا این شیوه ای است که راه رسیدن به مقصود را بسیار کوتاه می کند و قرآن کریم خود نیز از این شیوه بهره های فراوان دارد.

 5- 1) از امام باقر (ع) ذیل آیه «لا تجعلوا الله عرضة لأیمانکم» (بقره (2) / 224) روایت شده: کسی مثلاً قسم بخورد که دیگر با برادرش هم صحبت نشود و یا کار دیگری نظیر سخن گفتن انجام ندهد و یا سوگند بخورد که با مادرش سخن نگوید. (طباطبایی، ج2، ص 199)

 5- 2) به سند جابر از امام باقر (ع) ذیل آیه «یوم تبدّل الأرض غیر الأرض و السموات» (ابراهیم (14) / 48) روایت شده که از ایشان درباره آیه پرسیدم، فرمودند: «تبدل خبزه یأکل منها الخلق یوم القیامة. ثمّ قرأ: «ما جعلناهم جسداً...» (انبیاء (21) / 8) (قرطبی، ج 9، ص 384 ) در آن روز، زمین تبدیل به نانی پاکیزه می گردد و مردم از آن می خورند.» سپس آیه «ما جعلناهم جسداً...» را تلاوت فرمودند. البته این حدیث در منابع شیعه به سند امام صادق 7 نقل شده است. (حویزی، ج 2، ص 557)

 5- 3) ابن جریر و حاکم (در حالی که آن را صحیح دانسته) و ابن مردویه و بیهقی در الدلائل از سعید بن ابی هلال روایت نموده که گفت: از اباجعفر محمّدبن علی (امام باقر (ع)) شنیدم که این آیه را خواند: «والله یدعو إلی دارالسلام و یهدی من یشاء إلی صراط المستقیم» و فرمود:

حدّثنی جابر قال: خرج علینا رسول الله (ص) یوماً، فقال: إنّی رأیت فی المنام کان جبریل عند رأسی و میکائیل عند رجلی، یقول أحدهما لصاحبه: اضرب له مثلاً، فقال: اسمع أذنک و اعقل قلبک، إنّما مثلک و مثل من اتّبعک مثل ملک اتّخذ داراً، ثمّ بنی فیها بیتاً، ثمّ جعل فیها بیتاً، ثمّ جعل فیها مادبه، ثمّ بعث رسولاً یدعو الناس إلی طعامه، فمنهم من أجاب الرسول و منهم من ترک، فالله هو الملک، و الدار الاسلام و البیت الجنّة و أنت یا محمّد رسول، فمن أجابک دخل الإسلام و من دخل الإسلام دخل الجنّة و من دخل الجنّة اکل منها. (شوکانی، ج 2، ص 501؛ سیوطی، ج 4، ص 355)

البته تفسیر این آیه را هم می توان ترکیبی از روش روایی و تمثیلی دانست.

 6- روش تفسیر تربیتی هدایتی

در این روش، امام به تفسیر تربیتی هدایتی از آیه قرآن می پردازد، یا وجهی از وجوه تربیتی را در ضمن تفسیر بیان می کند.

 6- 1) ذیل آیه «أفرایتم الماء الذی تشربون» (واقعه (56) / 67) از امام باقر (ع) از رسول خدا نقل شده که هرگاه آن بزرگوار به آب نزدیک می شد، می گفت:

الحمد لله الذی سقانا عذباً فراتاً برحمته و لم یجعله ملحأ أجاجاً بذنوبنا (وهبه الزحیلی، ج 27، ص 269)

این روایت در بیان تربیت توحیدی است.

 6 -2) اینک روایتی در تربیت اخلاقی:

عن أبیحمزة الثمالی، قال: حدّثنی أبوجعفر محمّد بن علیّ بن الحسین، قال: قال لی ابی: یا بنیّ، لا تصحبنّ خمسة و لا توافقهم فی طریق: لا تصحبنّ فاسقاً، فإنّه یبیعک بأکلة فما دونها؛ و لا بخیلاً، فإنّه یقطع بک عن ماله أحوج ما کنت إلیه؛ و لا کذّاباً فإنّه بمنزلة السراب، یبعد منک القریب و یقرب منک البعید؛ و لا أحمق، فإنّه یرید أن ینفعک فیضرّک؛ و لا قاطع رحم فإنّی وجدته ملعوناً (ثلاثه) مواضع فی کتاب الله. (ابونعیم اصفهانی، ج 3، ص 183؛ سبط ابن جوزی، ج 2، ص 409، ابن عساکر، ص 110؛ ابن جوزی، ج 2، ص 101 ).

ظاهراً مراد امام، آیات: رعد (13) / 25، محمّد (47) / 22 و بقره (2) / 27 است.

 6- 3) از امام باقر (ع) درباره «ذاکر» بودن نقل شده: «ما من شی أحبّ إلی الله من الذکر و الشکر» (سیوطی، ج 4، ص 368 ). نیز روایت شده است:

الصواعق تصیب المؤمن و غیر المؤمن و لا تصیب الذاکر. (سیوطی، ج 4، ص 627؛ بغوی، ج 4، ص 9؛ ابن صبان، ص 253؛ بغدادی، ج 4، ص 9؛ ابن طلحه، ص 80)

ابونعیم فی الحلیه عن أبی جعفر قال: «أشد الاعمال ثلاثة: ذکر الله علی کلّ حال، إنصافک من نفسک و مواساة الأخ فی المال.» (سیوطی، ج 4، ص 75)

برای مشاهده نمونه هایی در مصادر شیعه، نک: برقی، ج 2، ص 74 ذیل بقره (2) / 189؛ عیاشی، ج 1، ص 88؛ طباطبایی، ج2، ص 653 و...

 7- تفسیر از راه شرح جریان تاریخی

یکی از راههایی که قرآن برای هدایت بشر به کار گرفته، بیان جریانهای تاریخی و سرگذشت ملل پیشین است. خداوند رهاورد این شیوه را آشنایی مردم با سرنوشت گذشتگان و پند گرفتن از آن می داند؛ آنجا که می فرماید: «لقد کان فی یوسف و إخوته آیاتٌ لِلسائلینَ.» (یوسف (12) / 7)

استفاده امامان: از تاریخ فراگیر بوده و از سرگذشت پیشینیان برای توضیح و تبیین آیات قرآن بهره گرفته اند. امام باقر (ع) نیز در موارد متعددی از این شیوه تفسیری استفاده نموده اند.

 7 1) امام باقر (ع) درباره بنای کعبه می فرمایند:

 «کان باب الکعبة علی عهد العمالقة و جرهم و إبراهیم بالأرض حتّی بنته قریش.» (قرطبی، ج 2، ص 123) از امام باقر (ع) روایت شده که درب خانه خدا در عهد عمالقه و جرهم و ابراهیم بر زمین بود تا اینکه قریش آن را بنا کردند. نیز روایت شده: مردم در مورد نخستین کسی که کعبه را بنا نموده، اختلاف کردند «فقیل الملائکة قبل آدم، روی هذا عن أبی جعفر الباقر محمّد بن علیّ ابن الحسین.» (ابن کثیر، ج 1، ص 303 ذیل بقره (2) / 128؛ قرطبی، ج 2، ص 120)

 8- تفسیر از راه بیان اسباب نزول

یکی از راههای فهم معنا و مقصود، توجّه به شرایطی است که کلام در آن صادر شده است. برخی از آیات قرآن هم در زمان و مکان خاص و به علت و سببی نازل شدند که آگاهی از آنها کمک زیادی به فهم آیات می کند. استفاده از این روش در بیان امام باقر (ع)جایگاه ویژه ای دارد؛ به عنوان نمونه:

 8 -1) از امام باقر (ع) ذیل آیه تبلیغ (مائده (5) / 67) روایت شده إنّ معناها: بلّغ ما أنزل إلیک من ربّک فی علیٍّ. فلمّا نزلت أخذ رسول الله (ص) بید علیّ فقال: من کنت مولاه فعلیّ مولاه. (ثعلبی، ج 4، ص 92؛ قندوزی، ج 1، ص 119؛ فخر رازی، ج 3، ص 636؛ نیشابوری، ج 6، ص 170؛ حسکانی، ج 1، ص 442).

 8- 2) ذیل آیه: «إنّ الذین توفّاهم الملائکه ظالمی أنفسهم.. فأولئک مأواهم جهنّم و ساءت مصیراً» (نساء (4) / 97) روایت شده است:

أبوالجارود عن أبیجعفر رضی الله تعالی عنه إنّ هولاء الناس من المنافقین تخلّفوا عن رسول الله بمکّه، فلم یخرجوا معه إلی المدینه و خرجوا مع مشرکی قریش إلی بدر، فأصیبوا فیمن أصیب، فأنزل إلیه فیهم هذه الآیة. (آلوسی، ج 5، ص 25).

البته در روایت عکرمه نام برخی از آنها ذکر شده است مثل: قیس بن الفاکهة بن المغیره، الحرث بن زمعه بن الاسود، قیس بن ولید بن المغیره...

همچنین از امام روایت شده که ایشان شأن نزول آیه 35 سوره انعام را درباره «حارث بن عامر بن فوفل» بیان داشتند (نک: قمی، ص 405).

این قسم نیز در مصادر فریقین به فراوانی مشاهده می شود که به همین مقدار بسنده می کنیم.

نتیجه

به وجود آمدن فضای نسبی برای بهره گیری از سخنان الهی و وحیانی امام باقر (ع) و تلاش فرقه های مذهبی و سیاسی باعث شد که آن امام همام، با روشهای مختلف تفسیر قرآن در راه اعتلال فرهنگ اصیل محمّدی (ص) بکوشند.

امام در مقابل مکاتب و فرقه های کلامی، روش تفسیر و استدلالهای عقلی را به کار می بردند، و در برابر اندیشه های مردم عادی، با تمثیلی زیبا پرده از راز نهفته آیات بر می داشتند. باقرالعلوم در مقابل افراد ساده لوح و سودجو مثل خوارج و غلات که قصد تطبیق نادرست قرآن را داشتند، با جری و تطبیق صحیح آیات بر مصادیق عینی، راهگشای شیعیان بودند.

خلاصه اینکه امام با احاطه علمی و برخورداری از ودایع نبوت، روش منحصر به فردی را به کار می گرفتند که فقط از عترت ساخته است و آن موقعیت سنجی و استفاده از روش مناسب، بسته به شرایط و فضای حاکم و نوع مخاطب است.

منابع

قرآن کریم

. آلوسی، ابی الفضل شهاب الدین السیّد محمّد. روح المعانی. بیروت: دار احیاء التراث العربی.

. ابن تیمیه، تقی الدین احمد. مقدمه فی اصول التفسیر. موسسه الرساله، 1392 ق.

. ابن الجوزی، عبدالرحمن بن علی بن محمّد ابولفرج. صفه الصفوه. تحقیق: محمود فاخوری، بیروت: دار المعرفه، 1406 ق.

. ابن حسنویه. بحرالمناقب. بیروت: دارالمعرفه.

. ابن شهر آشوب، رشیدالدین. المناقب لال ابی طالب. قم: علامه و المطبعه الحیدریه، نجف اشرف، 1379-

. ابن صبان المصری، الشافعی. اسعاف الراغبین فی سیره المصطفی. طبع العثمانی.

. ابن طلحه شافعی، محمّد. مطالب السوول فی مناقب آل الرسول. طبع تهران افست چاپ نجف.

. ابن عطیه. تفسیر المحرر الوجیز. بیروت: دار الکتب العلمیه، 1412 ق.

. اسفراینی. تفسیر تاج التراجم. تهران: انتشارات علمی فرهنگی، 1375 ش.

. ابن عساکر، ابوالقاسم علی بن حسن. تاریخ مدنیه دمشق. تحقیق: نشاط غزاوی، دمشق: دارالفکر.

. ابن کثیر، اسماعیل. تفسیرالقرآن العظیم. بیروت: دارالفکر.

. بحرانی، سیّد هاشم بن سلیمان. البرهان فی تفسیرالقرآن. قم: دار الکتب العلمیه.

. ابن مغازلی. المناقب (مناقب الامام علی بن ابی طالب). تهران: چاپ اسلامیه، 1394 ق.

. ابن ناقیا، عبدالله بن محمّد. الجمان فی تشبیهات القرآن، مشهد: آستان قدس رضوی، پژوهشهای اسلامی، 1374 ش.

. ابونعیم اصفهانی. حلیه الاولیاء. بیروت: دارالکتب العلمیه، 1407 ق.

. بغدادی، علی بن محمّدبن ابراهیم معروف به خازن. لباب التأویل فی معانی التنزیل. مصر: طبع مصطفی، 1317 ش.

. البغوی، ابو محمّد الحسین بن مسعود. معالم التنزیل. بیروت: دار الکتب العلمیه، طبع مصر، 1414 ق.

. ثعلبی، ابو اسحاق احمد. الکشف و البیان. تحقیق: ابی محمّدبن عاشور، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1422 ق.

.. العمده. بیروت: دار احیاء التراث العربی.

. ثوری، ابی عبدالله بن سعید. تفسیر الثوری. بیروت: دارالکتب العلمیه، 1983 م.

. حسکانی، عبیدالله بن احمد الحنفی. شواهد التنزیل لقواعد التفصیل. تحقیق: محمّد باقر المحمودی، بیروت : موسسه الاعلمی للمطبوعات، 1393 ق.

. حسینی فیروز آبادی، سیّد مرتضی. فضایل الخمسه، ترجمه: شیخ محمّد باقر محمودی، انتشارات فیروز آبادی، 1374-

. حلبی، برهان الدین. سیره الحلبیه. طبع مصر.

. حموینی، محمّد بن محمّد بن اسحاق. مناهج الفاضلین. قم: مکتبه آیت الله مرعشی.

. حویزی، عبدالعلی بن جمعه. تفسیر نور الثقلین. تحقیق: سیّد هاشم رسول محلاتی، قم: المطبعه العلمیه و قم: اسماعیلیان.

. خوارزمی، الموفق بن احمد. المناقب الامام علی. تحقیق: الشیخ مالک المحمودی، قم.

. ذهبی، ابو عبدالله محمّد بن احمد. سیر اعلام النبلاء. تحقیق: شعیب الارنووط و علی ابو زید، بیروت: موسسه الرساله، 1406 ق.

. رستمی، علی اکبر. آسیب شناسی و روش شناسی تفسیر معصومان. چاپ حیدری، 1380 ش.

. سبط، ابن جوزی. تذکره الخواص. تحقیق: الشیخ حسین تقی زاده، بیروت: موسسه اهل البیت، موسسه النشر الاسلامی، 1411 ق.

. السیوطی، جلال الدین عبدالرحمن. درالمنثور فی التفسیر بالمأثور. بیروت: دارالفکر، 1386 ش.

. سیّد قطب، ابراهیم. فی حلال القرآن. بیروت: دارالشروق، 1412 ق.

. شاکر، محمّد کاظم. روشهای تأویل قرآن. قم: انتشارات قم، دفتر تبلیغات حوزه علمیه، 1376 ش.

. شوکانی، محمّدبن علی. فتح القدیر الجامع بین الروایه و الدرایه فی علم التفسیر. اعنی به یوسف الغوش، بیروت: دار المعرفه.

. شهرستانی، عبدالکریم. مفاتیح الاسرار و مصابیح الابرار. تحقیق: آذرشب، شرکه النشر و احیاء الکتاب، 1376 ش.

. صدوق، محمّدبن بابویه. من لا یحضرالفقیه. مترجم: علی اکبر غفاری، قم: جامعه مدرسین.

.. التوحید. قم: دارالکتب الاسلامی.

. سیّد قطب، ابراهیم. فی ظلال القرآن. بیروت: دار الشروق، 1412 ق.

. طباطبایی، محمّد حسین. المیزان فی تفسیرالقرآن. تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1392 ق.

. طبری، ابوجعفر محمّدبن جریر. جامع البیان فی تأویل آی القرآن. بیروت: دارالمعرفه، 1406 ق.

. طوسی، ابوجعفر محمّدبن الحسن بن علی. التبیان فی تفسیرالقرآن. قم: مکتب الاعلام السلامی، 1409 ق.

. عطار نیشابوری، شیخ فریدالدین. تذکره الاولیاء. (بر اساس نسخه نیکلسن)، تهران: نشر علم، 1384 ش.

. علوی مهر، حسین. روشها و گرایشهای تفسیری. قم: انتشارات اسوه، 1381 ش.

. عیاشی، محمّدبن مسعود. تفسیر عیاشی. تهران، 1380 ش.

. فخر رازی، محمّدبن عمربن حسین. مفاتیح الغیب (تفسیر کبیر). بیروت: دار احیاءالتراث العربی.

. فیض کاشانی، محمّد محسن. تفسیر صافی. بیروت: موسسه الاعلمی للمطبوعات، 1402 ق.

. قرشی، سیّد علی اکبر. قاموس قرآن. دار الکتب الاسلامیه، 1375 ش.

. قرطبی، ابو عبدالله بن احمد. الجامع لاحکام القرآن. بیروت: دار احیاءالتراث العربی، 1405 ق.

. قمی، علی بن ابراهیم. تفسیر قمی. دارالکتب، 1404 ق.

. قندوزی الحنفی، ابراهیم. ینابیع الموده لذوی القربی. تحقیق: سیّد علی جمال اشرف الحسینی، قم: دارالاسوه، 1422 ق.

.. ترجمه سیّد مرتضی توسلیان. تهران: چاپخانه بزرگمهر.

. کلینی، محمّدبن یعقوب، اصول کافی. قم: دفتر نشر فرهنگ اهل بیت، چاپ اسلامیه، 1361 ش.

.. فروع کافی. قم: دفتر نشر فرهنگ اهل بیت، چاپ اسلامیه، 1350 ش.

. متقی هندی، علاءالدین. کنزالعمال فی سنن و الاقوال و الافعال. بیروت: موسسه الرساله، 1405 ق.

. مجلسی، محمّد باقر. بحار الانوار. تهران: مکتبه الاسلامیه، 1358 ش.

. مراغی، احمد المصطفی. تفسیر القرآن (تفسیر مراغی). بیروت: دارالکتب العلمیه، 1418 ق.

. المظهری، القاضی محمّد ثناء الله. تفسیر المظهری. تحقیق: احمد غرو عنایه، بیروت: دار الاحیاء التراث العربی، 1425 ق.

. مودب سیّد رضا. روشهای تفسیر قرآن. دانشگاه قم: انتشارات اشراق، 1380 ش.

.. مبانی تفسیر قرآن. قم: انتشارات دانشگاه قم، 1386 ش.

. میرباقری، سیّد محسن. ظاهر قرآن و باطن قرآن. تهران: انتشارات رایزن، 1380 ش.

. نیشابوری، نظام الدین. السایر الدایر. بیروت: دار المعرفه.

. نووی الشافعی. صحیح مسلم بشرح النووی. بیروت: دار الکتاب العربی، 1407 ق.

. وهبه الزحیلی. تفسیرالمنیر فی العقیده و الشریعه و المنهج. دمشق: دارالفکر، 1411 ق.

. هیثمی، نورالدین. مجمع الزوائد و منهج الفوائد. بیروت: دار الکتاب العربی، 1407 ق.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان