روزنامه ایران: وسوسه این سرقت از چندی قبل به جان مرد راننده افتاده بود، کلید خانه را در جیبش داشت و خوب میدانست که ساکنانش نیز زودتر از ساعت 8 شب به خانه بر نمیگردند. تنها نگرانی اش دوربینهای مداربسته مجتمع بود که میتوانست او را لو دهد، چون بیشتر ساکنان مجتمع او را میشناختند. بههمین خاطر تصمیم گرفت برای انجام سرقت از همسرش کمک بگیرد. فتانه پس از اینکه فهمید شوهرش چه نقشه شومی در سر دارد بشدت مخالفت کرد، اما مرد جوان آنقدر در گوشش خواند و وعده وعید داد که زن راضی شد.
گزارش یک سرقت
ظهر روز شنبه 6 بهمن مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و از سرقت خانهاش خبر داد. بهدنبال این تماس تحقیقات آغاز شد. وی گفت: لحظاتی قبل پسرم سروش با من تماس گرفت و گفت: از خانهمان سرقت شده است. من و همسرم از صبح سر کار هستیم و غروب به خانه برمی گردیم. سروش هم صبح به مدرسه میرود و بعد از اتمام مدرسه به خانه میآید و منتظر میشود تا ما بیاییم. اما امروز هراسان تماس گرفت و گفت: به محض اینکه وارد خانه شده با بهم ریختگی خانه و سرقت آن مواجه شده است. بدین ترتیب به دستور بازپرس احمد بیگی تحقیقات از سوی کارآگاهان ادامه یافت و مأموران به سراغ دوربینهای مداربسته مجتمع محل سکونت مرد جوان رفتند. در بازبینی دوربینها مشخص شد که زن جوانی درحالی که صورتش را با نقابی پوشانده بود وارد خانه شده و حدود 20 دقیقه بعد با ساکی که معلوم بود داخلش وسایل سرقتی است از مجتمع خارج شد. از آنجایی که در ورودی سالم بود و سارق با کلید وارد خانه شده بود، این احتمال مطرح شد که سارق فرد آشنایی باشد. این درحالی بود که کارآگاهان پلیس متوجه شدند چند روز قبل از این سرقت، کلید خانهای که سروش، پسر مالباخته برای ورود به خانه از آن استفاده میکرد گم شده است.
مرد سابقه دار
گم شدن کلید سروش، سرنخ اصلی کشف این ماجرا بود چرا که سروش به احتمال زیاد کلیدش را در مسیر مدرسه به خانه یا در مدرسه گم کرده بود. با این احتمال کارآگاهان تحقیقات خود را متمرکز کرده و مشخص شد راننده سرویس مدرسه سروش مردی سابقه دار و معتاد است. مدارکی که پلیس در دست داشت، احتمال سرقت از سوی او را تقویت میکرد بنابراین پلیس مرد جوان را هنگام تمیز کردن ماشینش دستگیر کرد. در بازرسی از خودروی مرد معتاد مأموران بخشی از طلاهای مالباخته را کشف کردند. مرد جوان که خود را در برابر مدارک پلیسی میدید به ناچار به سرقت با همدستی همسرش اعتراف کرد.
انگیزهای برای سرقت
مرد 42 ساله در تحقیقات گفت: راننده سرویس مدرسه بودم وقتی بچهها در ماشین مینشستند با هم درباره خانواده شان و خیلی موارد دیگر حرف میزدند، من هم حرف هایشان را میشنیدم و اطلاعاتی به دست میآوردم. سروش، دانشآموز کلاس ششم برایم تعریف کرد که وقتی به خانه میرسد کسی خانه نیست و پدر و مادرش از صبح تا غروب در خانه نیستند. همین مسأله باعث شد که به فکر سرقت از خانه آنها بیفتم. برای اجرای نقشهام نیاز به کلید خانه داشتم و یک روز زمانی که سروش و سایر دانشآموزان سوار خودروام بودند به بهانهای خودرو را متوقف کردم. بعد به سراغ صندوق عقب ماشینم که بچهها کیف هایشان را هنگام سوار شدن در آنجا میگذارند رفتم و کلید خانه سروش را برداشتم.
سرقت 20 دقیقهای
او ادامه داد: من سابقه دارم و میدانم که پلیس دوربینهای مداربسته را بازبینی میکند. از طرفی اگر هم صورتم را میپوشاندم خانواده سروش از جثه و هیکل مرا شناسایی میکردند. برای همین از همسرم خواستم که این کار را انجام دهد. اول مخالف بود، اما او را وسوسه کردم که از این کار پول خوبی گیرمان میآید و درنهایت موافقت کرد. روز حادثه درحالی که همسرم صورتش را پوشانده بود ساعت 10:20 با کلید سروش وارد خانه مالباخته شد و 20 دقیقه بعد هم با ساکی پر از وسایل با ارزش برگشت. من هم سر کوچه منتظر او ماندم و از این سرقت 500 میلیون تومان به دست آوردیم.