نوروز در زمان های قدیم در اول بهار نبود، بلکه در فصول سال میگشت و گاه به بهار و گاه به تابستان و گاه به زمستان میافتاد.[1]
در ایران باستان دو جشن داشتند، یکی جشن مهرگان در آغاز فصل سرما و جشن نوروز در آغاز فصل گرما که از اول فروردین آغاز میشد و هر دو را به خاطر آغازین روز فصل گرما و یا سرما نوروز میگفتند و مدت اجرای جشن ها در نوروز چند روز بود.[2]
قراینی در دست است که می رساند این جشن در عهد قدیم یعنی به هنگام تدوین بخش کهن اوستا نیز در آغاز برج حَمَل یعنی اول بهار برپا میشده، و شاید به نحوی که اکنون بر ما معلوم نیست آن را در اول برج مزبور ثابت نگاه میداشتند، چنان که از تاریخ بر میآید در عهد ساسانیان، نوروز یعنی روز اول ایرانی و نخستین روز فروردین ماه در اول فصل بهار نبود، بلکه مانند عید فطر و عید اصلی در میان مسلمانان، آن هم در فصول میگشت (منتهی نه بدان سرعت که اعیاد عربی میگردند) در سال 467 هجری قمری، نوروز در 23 برج هوت، یعنی 17 روز به پایان زمستان مانده واقع بود. در این هنگام جلال الدین ملکشاه سلجوقی (465 ـ 485 ق) ترتیب تقویم جدید جلالی را بنا نهاد و نوروز را در روز اول بهار ـ که موقع نجومی تحویل آفتاب به برج حمل است قرار داده ثابت نگهداشت...، فردوسی در اشعار خود آورده که در نوروز جمشید به پادشاهی رسید و آن روز را روز نو خواندند (هر چند این مطلب به طور صریح استفاده نمیشود) و لکن ممکن است در نوروز این اتفاق افتاده باشد.[3]
از مطالب فوق روشن می گردد که نوروز از مراسم بسیار کهن ایرانیان آریایی است هر چند از مراسم نوروز در دربار شاهنشاهان هخامنشی و اشکانی اطلاعات دقیقی در دست نیست.
در سال 471 ق به فرمان جلال الدین ملکشاه سلجوقی (465 ـ 485) عمرخیام و چند منجم دیگر تقویم جلالی را تنظیم کرده و نوروز را در اول بهار یا نخستین روز برج حمل قرار دادند.[4]
خلفای نخستین اسلام به نوروز اعتنایی نداشتند. ولی بعدها خلفای اموی برای افزودن درآمد خود هدایای نوروز را از نو معمول داشتند. بنی امیه هدیهای در عید نوروز بر مردم ایران تحمیل میکردند که در زمان معاویه مقدار آن به 5 تا ده میلیون درهم بالغ میشد.[5] نخستین کسی که هدایای نوروز و مهرگان را رواج داد حجاج بن یوسف بود، اندکی بعد این رسم (اهدا تحفه) به خاطر گران آمدن بر مردم (زمان عمر بن عبدالعزیز) منسوخ گردید ولی در تمام این مدت ایرانیان مراسم عید خود را برپا میداشتند.
در دورههای بعد، خصوصا زمان ظهور ابومسلم خراسانی به بعد سلسله (طاهریان، صفاریان) که زمان نفوذ عباسیان و برمکیان بوده، این جشنها رونق گرفته و تا به حال که صورت می پذیرد.[6]
پی نوشت
.[1] معین، محمد، فرهنگ، ج 4، ص 4842.
[2]. ابوریحان بیرونی، التفهیم، ص 253.
.[3] نرم افزار مرکز تحقیقات کامپیوتری نور
[4]. ابوریحان بیرونی، آثار الباقیه، ترجمه اکبر دانا سرشت، ص 290، و فرهنگ عمید، واژة نوروز.
[5]. جرجی زیدان، تمدن اسلامی، ج 2، ص 22.
[6]. معین، محمد، فرهنگ لغت، ج 4، ص 4846، لغت نوروز. دهخدا، لغت نامه، برهان قاطع، لغت نوروز.