ماهان شبکه ایرانیان

شرح دعای ماه رجب از منظر آیت الله مکارم شیرازی

ماه رجب از جمله ماه های بسیار پرفضیلت است، و امتیاز خاصی دارد، تا آن جا که ماه رجب «ماه خدا» نامیده شده است.[۱]، [۲] لذا اهمیت فوق العاده این ماه، و عبادت و خودسازی در آن کاملا روشن می گردد[۳]

ماه رجب از جمله ماه های بسیار پرفضیلت است، و امتیاز خاصی دارد، تا آن جا که ماه رجب «ماه خدا» نامیده شده است.[1]، [2] لذا اهمیت فوق العاده این ماه، و عبادت و خودسازی در آن کاملا روشن می گردد[3]

یکی از اعمال این ماه شریف، دعای معروف و پر فضیلت ماه رجب(یا من أرجوه لکل خیر...) است که معمولاً مؤمنان آن را بعد از نمازهای واجب می خوانند و به وسیله آن نورانیت مضاعفی می یابند؛ دعایی معتبر که همه عالمان جمع آوری کننده روایات ادعیه، آن را آورده اند و هم دعای ارزشمندی است برای همیشه و هر وقت[4] و در صبح و شام ماه رجب و بعد از نمازها وارد شده است.[5]، [6]

 لذا شایسته است شرح و تفسیر دعاهای حضرات معصومین علیهم السلام نظیر دعای معروف ماه رجب و سایر دعاهای ارزشمند و دارای مضامین عالی آن بزرگواران، مورد توجه قرار گیرد و اینچنین با تبیین مضامین آن، از مفاهیم عالی ادعیه درس گرفته، و آموزه های آن را به دیگران انتقال یابد.[7]

دعای امام صادق علیه السلام در ماه رجب

«سید بن طاووس» از محمد بن ذکوان، معروف به محمد سجاد، (که بر اثر سجده های طولانی به این نام، نامیده شده بود) روایت کرده است، که به امام صادق علیه السلام عرض کردم: این ماه، ماه رجب است، به من دعایی بیاموز که خداوند متعال مرا با آن منفعت بخشد![8]

امام علیه السلام فرمود: بنویس بسم الله الرحمن الرحیم و در هر شب و روز از ماه رجب، پس از هر نماز بگو:[9]

«یا من ارجوه لکل خیر، و آمن سخطه عند کل شر، یا من یعطی الکثیر بالقلیل، یا من یعطی من سئله، یا من یعطی من لم یسئله ومن لم یعرفه تحننا منه و رحمة، اعطنی بمسئلتی ایاک، جمیع خیر الدنیا وجمیع خیر الآخرة، و اصرف عنی بمسئلتی ایاک، جمیع شر الدنیا و شر الآخرة، فانه غیر منقوص ما اعطیت، و زدنی من فضلک یا کریم؛[10] به نام خداوند بخشنده مهربان، ای کسی که برای هر چیزی به تو امیدوارم، و از هر شری از خشمت ایمنی می جویم، ای کسی که در برابر اطاعت اندکم پاداش فراوان بخشی، ای کسی که هر کس از تو درخواست کند عطا می کنی، ای کسی که از روی دلسوزی و رحمت به کسی که از تو درخواستی نکرده و تو را نشناسد نیز عطا کنی، به واسطه درخواستم از تو تمامی خیر دنیا و آخرت را به من عطا کن و تمامی شر دنیا و آخرت را از من باز دار، به یقین آنچه تو عطا کنی بی نقص و کامل است، و از فضلت بر من بیافزا، ای بخشنده».[11]

سپس آن حضرت، محاسن شریف خود را، با دست چپ خود گرفت و در حالی که انگشت سبابه دست راست خود را حرکت داد، با حالت تضرع و التجا این دعا را خواند. سپس گفت:[12] «یاذا الجلال والإکرام، یاذا النعمآء والجود، یاذا المن والطول، حرم شیبتی علی النار؛[13] ای صاحب شکوه و بزرگواری، ای صاحب نعمت ها و بخشش، ای صاحب لطف و کرم، آتش دوزخ را بر من حرام کن».[14]

«یا من ارجوه لکل خیر»

بی شک دعا در دل انسان نور امید می تاباند، انسانی که اهل دعا و متّکی به خداوند است علی رغم مشکلات زیاد؛ دشمنان جسور، فقر مالی و. .. اگر به درگاه خداوند روی آورد و به او امید ورزد و با او راز و نیاز کند، نور امید در دلش زنده می شود و به زندگی امیدوار می گردد و گویی حیات دوباره ای می یابد.[15]

لذا در فراز آغازین دعای معروف ماه مبارک رجب می خوانیم: «یا مَنْ ارْجُوهُ لِکلِ خَیرٍ؛ ای کسی که برای هر چیزی به تو امیدوارم»[16]

این فراز نورانی، در حقیقت، امید مطلوبیت نزد پروردگار است؛[17] مناجاتی از جنس رجا و امید به لطف الهی.[18]

در این بین انسان می کوشد از طریق راز و نیاز با خداوند، قلب و جان خود را از آلودگی به گناه شسته و صفات برجسته انسانی را بر مدار انجام اعمال خیر در خود پرورش دهد، و با استمداد از قدرت و عظمت پروردگار، یأس و نا امیدی را از خود دور ساخته، و در راستای قرب الهی گام بردارد.[19]

و این ویژگی کامل مؤمنان است که با اعمال صالح خود به لطف پروردگار امیدوارند؛ همانگونه که خداوند در قرآن کریم به بیان حال مؤمنان پرداخته و می گوید: «وَ مَنْ یعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا یخافُ ظُلْماً وَ لا هَضْماً؛[20] و اما کسانی که اعمال صالحی انجام دهند، در حالی که ایمان دارند، آنها نه از ظلم و ستمی می ترسند و نه از نقصان حقشان» [21]

اهمیت امید و ایمان به خداوند تا آنجاست که انسان اگر نتواند همه اعمال صالح را انجام دهد لا اقل بخشی از آن را بجا می آورد، چرا که ایمان و امیدواری به خداوند بدون عمل صالح، درختی است بی میوه، همانگونه که عمل صالح بدون امید و ایمان درختی است بی ریشه که ممکن است چند روزی سر پا بماند اما سرانجام می خشکد.[22]

 به همین دلیل بعد از ذکر عمل صالح در آیه فوق، قید «و هو مؤمن» آمده است. چرا که تحقق عمل صالح، به طور مستمر و ریشه دار و عمیق؛ باید از امید و عقیده پاک و اعتقاد صحیح (بخوانید ایمان) سیراب گردد.[23]

تفویض امور به خدا

تأمل در فراز دعای«یا مَنْ ارْجُوهُ لِکلِ خَیرٍ؛ ای کسی که برای هر چیزی به تو امیدوارم»[24] نشان دهندۀ «تفویض امر به خدا» به معنای واگذار نمودن کار خویش به او است، نه به این معنا که انسان دست از تلاش و کوشش بردارد، که این به طور مسلم تحریفی است در معنای «تفویض»، بلکه به این معناست که نهایت کوشش و تلاش و جهاد را به کار گیرد، و هنگامی که در برابر موانع سخت قرار گرفت، وحشت نکند، دست پاچه نشود، و دلسرد نگردد، بلکه کار خود را به خدا واگذارد، و با عزمی راسخ به جهاد و تلاش ادامه دهد.[25]

و این رویکرد مومنانه در واقع تعبیر واقعی معنای آیۀ « وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ؛[26]من تمام کارهای خود را به خداوند یگانه یکتا واگذار می کنم که او نسبت به بندگانش بینا است»محسوب می شود. [27]

در باره اهمیت واگذاری کار خویش به خدا و توکل بر پروردگار همین بس که در حدیثی از امیر مؤمنان علی ع آمده است:«الایمان له اربعة ارکان التوکل علی الله و تفویض الامر الی الله عز و جل و الرضا بقضاء الله و التسلیم لامر الله؛ ایمان چهار رکن دارد: توکل بر خدا، واگذاری کار خویش به او و راضی بودن به قضای الهی و تسلیم در برابر فرمان خداوند»[28]،[29]

و اینگونه مومنان به لطف عمیم و بی پایان خداوند امیدوارند که بالاتر از آن چیزی نیست و همین امر مایه صبر و استقامت و ثبات آن ها در تمام حوادث زندگی است.[30]

«مثبت اندیشی» در سایه امید به رحمت الهی

شاید به خاطر همین موضوع است که در روایات اسلامی از فال نیک نهی نشده، اما فال بد به شدت محکوم گردیده است، در حدیث معروفی از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده: « تفالوا بالخیر تجدوه؛ کارها را به فال نیک بگیرید (و امیدوار باشید) تا به آن برسید» همانگونه که در حالات پیغمبر صلی الله علیه و آله و پیشوایان اسلام علیهم السلام نیز این مسأله دیده می شد. [31]

دانشمند معروف «دمیری» که از نویسندگان قرن هشتم هجری است، در یکی از نوشته های خود اشاره به همین مطلب کرده و می گوید اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله فال نیک را دوست می داشت، به خاطر آن بود که انسان هرگاه امیدوار به فضل پروردگار باشد در راه خیر گام برمی دارد و هنگامی که امید خود را از پروردگار قطع کند، در راه شرّ خواهد افتاد و فال بد زدن مایه سوء ظن و موجب انتظار بلا و بدبختی کشیدن است [32]،[33]

در مجموع باید اذعان کرد تاثیر واقعی و عمیق فراز دعای «یا مَنْ ارْجُوهُ لِکلِ خَیرٍ؛ ای کسی که برای هر چیزی به تو امیدوارم»[34] در صورتی است که زبان انسان در اظهار امیدواری به خدا، هماهنگ با دل و عمل انسان باشد.[35]

لذا مضمون این دعای نورانی که موید طرز تفکر خردمندان و عشق و علاقه آنها به خدا و توجه آنها به مسئولیت ا و انجام اعمال نیک است باید در جان مومنان بنشیند، تا حال خضوع و خشوع پیدا کنند که خردمندان با ایمان و امیدوار به لطف الهی، به هنگام مناجات با خدای خود، چنین بودند.[36]

گر حکم شود که مست گیرند

در ادامه دعای معروف ماه رجب می خوانیم:«و آمن سخطه عند کل شر؛ و از هر شری از خشمت ایمنی می جویم». [37]

در این بخش از دعا می خواهیم بگوییم با سابقه حکم و صبری که از خداوند در مورد خود سراغ داریم با همه بدی هایی که مرتکب شده ایم و علیرغم این بار سنگین شرارت که از ما صادر می شود، باز هم احساس امنیت می کنم. چرا که خداوند در برابر ناسپاسی مردم بردبار است، [38] و کسانی را که بر خلاف فرمان او رفتار می کنند فورا مجازات نمی نماید![39] بلکه به آنها می آموزد که برای کسب پیروزی در آینده باید بکوشند نخست خود را تربیت کنند و دل را از گناه بشویند.[40]

لذا بلاهایی که بر سر انسان وارد می شود غالبا نتیجه اعمال خود او است؛[41] مجازات ها و کیفرهای رستاخیز بیشتر جنبه اثر طبیعی عمل و خاصیت گناه دارد و به عبارت روشن تر: رنج ها و دردها و ناراحتی هایی که گناهکاران در جهان دیگر می کشند اثر و نتیجه اعمال خود آنهاست که دامانشان را فرا می گیرد.[42]

در قرآن می خوانیم:«فَالْیوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیئًا وَ لا تُجْزَوْنَ إِلَّا ما کنْتُمْ تَعْمَلُونَ؛ امروز (روز رستاخیز) به هیچ کس ذره ای ستم نمی شود و جز اعمال خود شما جزائی برای شما نیست!»[43]

البته خداوند به لطف و کرمش به گنهکاران فرصت برای توبه و اصلاح می دهد[44] اما این حلم و فرصت الهی حسابی دارد، تا زمانی است که اجل آنها فرا نرسیده باشد، «اما هنگامی که اجل آنها فرارسد (هر کس را به مقتضای عملش جزا می دهد چرا که) خداوند نسبت به بندگانش بصیر و بیناست» هم اعمال آنها را می بیند و هم از نیات آنها با خبر است[45]،[46]

با همۀ این تفاسیر لطف خداوند شامل حال انسان است«و یعف عن کثیر؛[47]و بسیاری را می بخشد» [48]

اما به راستی چرا خداوند بندگان گنه کار را سریعاً کیفر نمی دهد؟! در مقام پاسخ می توان به این آیۀ شریفۀ قران استناد نمود که می گوید: «و لو یؤاخذ الله الناس بظلمهم ما ترک علیها من دابة؛اگر بنا شود خداوند مردم را به ظلم ها و ستم هایی که مرتکب می شوند کیفر دهد، جنبنده ای بر پشت زمین باقی نخواهد گذارد»! [49]

آری اگر رحمت خداوند شامل حال ما نبود آتشی، از درون اعمال سوء ما زبانه می کشید و ما را در کام خود فرو می برد، به راستی اگر نور و تابش غفرانش بر قلب ما نمی تابید لشکر شیطان آن را اشغال می کرد.[50]

 لذا اگر خداوند نبخشد هیچکس جز معصومین و خاصان و پاکان از مجازات الهی مصون و برکنار نخواهند بود؛ و یا اگر مجازات های پی در پی نازل می شد و صاعقه ها و زلزله ها و طوفان ها، گنهکاران ظالم را در هم می کوبید که زمین جای زندگی برای کسی نبود.[51] و هنگامی که انسان ها از میان بروند، فلسفه وجود جنبندگان دیگر، نیز از میان خواهد رفت و نسل آنها قطع می شود.[52]

در اینجا این سؤال پیش می آید که اگر ما به عمومیت و وسعت مفهوم آیه بنگریم نتیجه اش آن خواهد بود که هیچ انسانی در روی زمین، غیر ظالم وجود ندارد، و هر کسی به سهم خود مرتکب ستمی شده است، که اگر بنا بر مجازات سریع و فوری باشد، دامان همه را خواهد گرفت، با اینکه می دانیم نه تنها پیامبران و امامان که معصومند مصداق چنین ظلمی نیستند، بلکه در هر عصر و زمان گروهی از نیکان و پاکان و مجاهدان راستین هستند که حسنات آنها مسلما بر سیئات کوچکشان برتری دارد و قطعا مستحق مجازات نابود کننده نیستند.[53]

پاسخ این سؤال را چنین می توان گفت که آیه یک حکم نوعی را بیان می کند، نه عمومی و همگانی و نظیر این تعبیر در ادبیات عرب و غیر عرب نیز دیده می شود، این شعر معروف را غالبا شنیده ایم:[54]

گر حکم شود که مست گیرند در شهر هر آنچه هست گیرند![55]

شاهد این استثناء کلام الهی است که می فرماید: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکتابَ الَّذِینَ اصْطَفَینا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِک هُوَ الْفَضْلُ الْکبِیرُ؛[56] طبق این آیه مردم سه گروهند: گروهی ستمگر و گروهی میانه رو که گناهان خفیفی دارند و گروهی پیش گیری کنندگان به نیکی ها یعنی نیکان و پاکان، مسلما از این سه گروه تنها گروه اولند که مشمول آیه مورد بحثند نه گروه دوم و سوم و از آنجا که گروه اول معمولا اکثریت جوامع را تشکیل می دهند، ذکر چنین عمومی جای تعجب نخواهد بود.[57]

سپس قرآن به ذکر این نکته می پردازد که«وَ لکنْ یؤَخِّرُهُمْ إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی؛ خداوند به همه ظالمان و ستمگران مهلت می دهد و تا اجل مسمی (زمان معینی) مرگ آنها را به تاخیر می اندازد»، «فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یسْتَقْدِمُونَ؛ اما هنگامی که اجل آنها سر رسد، نه ساعتی تاخیر می کنند، و نه ساعتی پیشی می گیرند» بلکه درست در همان لحظه موعود، مرگ دامانشان را فرا می گیرد و لحظه ای پیش و پس نخواهد داشت.[58]

سخن آخر:(عطای کثیر خداوند در مقابل ادای قلیل بندگان)

در ادامه دعا می خوانیم: «یا من یعطی الکثیر بالقلیل؛ ای کسی که در برابر اطاعت اندکم پاداش فراوان بخشی».[59]

در این گفتار نورانی به تفاوت پاداش الهی نسبت به اعمال بندگان اشاره شده است؛ اشاره به این که عطای بندگان هرقدر زیاد باشد در مقابل عطای الهی و پاداش های بسیار عظیمش کم و کوچک است. قرآن مجید می فرماید: «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا؛ هر کس کار نیکی را به جا آورد، ده برابر آن پاداش دارد».[60]،[61]

در این آیه شریفه بحث از یک قانون کلی است که همان مرحله«تفضل» است یعنی خداوند همچون مردم تنگ چشم نیست که به هنگام رعایت عدالت، سعی می کنند مزد و پاداش درست به اندازه عمل باشد او گاهی ده برابر و گاه صدها برابر و گاه هزاران برابر، از لطف بی کرانش پاداش عمل می دهد، و حد اقل آن همان ده برابر است، و حداکثر آن را تنها خدا می داند که گوشه ای از آن در مورد انفاق در راه خدا در قرآن[62] آمده است.[63]

و یا خداوند دردیگر فراز قرآنی[64] به فضل بی انتهای خود اشاره کرده که در مقابل یک عمل صالح، پاداش بیحساب به مؤمنان داده می شود و هیچگونه موازنه ای در آن رعایت نخواهد شد، پاداشی که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و حتی به فکر انسانی خطور نکرده است.[65]

تعبیر به«غیر حساب» ممکن است اشاره به این مطلب باشد که نگاهداشتن حساب عطایا مخصوص کسانی است که مواهب محدودی دارند و می ترسند اگر حساب را نگه ندارند گرفتار کمبود شوند، اما کسی که خزائن نعمت های او نامحدود و بی پایان است و هر قدر ببخشد کاستی در آن پیدا نمی شود (زیرا هر قدر از بی نهایت بر دارند باز هم بی نهایت است!) نیاز به حسابگری ندارد.[66]

البته این مضاعف ساختن اجر و پاداش بی حساب نیست، بستگی به میزان پاکی عمل و اخلاص و حسن نیت و صفای قلب دارد. هم چنین خداوند در جای دیگر از قرآن کریم می فرماید: «مَّثَلُ الَّذِینَ ینفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کلِّ سُنْبُلَةٍ مِّائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ یضَاعِفُ لِمَنْ یشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ؛[67] کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند؛ که در هر خوشه، یکصد دانه باشد و خدا آن را برای هر کس بخواهد (و شایسته باشد)، دو یا چند برابر می کند؛ و لطف خدا گسترده، و او (به همه چیز) داناست».[68]

در این آیه پاداش الهی هفتصد برابر و گاهی دو یا چند برابر این مقدار است که قابل مقایسه با کار نیک بندگان نیست.[69]

سرانجام در آیه دیگری خدای متعال به بندگان عطای «غیر مجذوذ؛ بخشش همیشگی و جاویدان» را نوید می دهد.[70]،[71]

البته جای تعجب نیست؛ عظمت خداوند و وسعت رحمت او و جود و بخشش چنین اقتضایی را دارد و همه اینها جزو برنامه ای تشویقی به ویژه در ماه مبارک رجب برای ایجاد انگیزه های قوی تر در بندگان برای انجام کارهای خیر است.[72]

به هر حال این سخن کوتاه، این واقعیت را بیان می کند که متاع این جهان و اطاعات بندگان گرچه ناچیز است و ناپایدار، ولی می تواند وسیله رسیدن به پاداش بی حساب گردد و چه معامله ای از این پرسودتر؟![73]

پی نوشت

[1] اقبال؛ ص 634.

[2] کلیات مفاتیح نوین؛ ص622.

[3] همان؛ ص623.

[4] بحار الانوار؛ ج47؛ ص36.

[5] همان،ج95،ص390.

[6] کلیات مفاتیح نوین؛ ص623.

[7] قهرمان توحید، شرح و تفسیر آیات مربوط به حضرت ابراهیم (ع)؛ ص152.

[8] کلیات مفاتیح نوین؛ ص633.

[9] همان.

[10] اقبال؛ ص644، بحارالانوار؛ ج 95؛ ص 390.

[11] کلیات مفاتیح نوین؛ ص633.

[12] همان.

[13] اقبال؛ ص644، بحارالانوار؛ ج 95؛ ص 390.

[14] کلیات مفاتیح نوین؛ ص633.

[15] مثالهای زیبای قرآن؛ ج 1؛ ص278.

[16] کلیات مفاتیح نوین؛ ص633.

[17] همان؛ص27.

[18] همان؛ص68.

[19] اسلام در یک نگاه؛ ص73.

[20] سورۀ طه؛آیۀ112.

[21] تفسیر نمونه؛ ج 13؛ ص307.

[22] همان.

[23] همان.

[24] کلیات مفاتیح نوین؛ ص633.

[25] تفسیر نمونه؛ ج 20؛ ص118.

[26] سورۀ غافر؛آیۀ 44.

[27] تفسیر نمونه؛ ج 20؛ ص113.

[28] بحار الانوار؛ ج 68؛ ص 341.

[29] تفسیر نمونه؛ ج 20؛ ص117.

[30] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 15؛ ص460.

[31] تفسیر نمونه؛ ج 6؛ ص317.

[32] سفینة البحار ج2؛ ص 102.

[33] تفسیر نمونه؛ ج 6؛ ص318.

[34] کلیات مفاتیح. نوین؛ ص633.

[35] تفسیر نمونه؛ ج 3؛ ص219.

[36] همان.

[37] کلیات مفاتیح نوین؛ ص633.

[38] اسلام و کمکهای مردمی؛ ص124.

[39] تفسیر نمونه؛ ج 3؛ ص298.

[40] همان؛ ص135.

[41] پنجاه درس اصول عقائد برای جوانان؛ ص146.

[42] همان.

[43] سوره یس؛ آیه 54.

[44] «و لکن یؤخرهم إلی أجل مسمی»؛(سورۀ فاطر؛ آیۀ45).

[45] «فإذا جاء أجلهم فإن الله کان بعباده بصیرا»؛(سورۀ فاطر؛ آیۀ45).

[46] تفسیر نمونه؛ ج 18؛ ص302.

[47] سورۀ شوری؛ آیۀ 34.

[48] تفسیر نمونه؛ ج 20؛ ص453.

[49] همان؛ ج 11؛ ص279.

[50] همان؛ ج 18؛ ص304.

[51] همان؛ ص302.

[52] همان؛ ج 11؛ ص280.

[53] همان.

[54] همان.

[55] همان.

[56] سوره فاطر؛آیۀ32.

[57] تفسیر نمونه؛ ج 11؛ ص280.

[58] همان.

[59] کلیات مفاتیح نوین؛ ص633.

[60] سورۀ انعام؛ آیه 160.

[61] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 13؛ ص769.

[62] سوره بقره؛ آیۀ261.

[63] تفسیر نمونه؛ ج 16؛ ص180.

[64] «یرْزَقُونَ فِیها بِغَیرِ حِسابٍ »،(سورۀ غافر؛ آیۀ 40).

[65] تفسیر نمونه؛ ج 20؛ ص107.

[66] همان.

[67] سورۀ بقره؛ آیه 261.

[68] تفسیر نمونه؛ ج 2؛ ص312.

[69] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 13؛ ص769.

[70] سورۀ هود؛ آیه 108.

[71] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 13؛ ص770.

[72] همان.

[73] تفسیر نمونه؛ ج 20؛ ص107.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان
تبلیغات متنی