به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، سالها پیش پیش از احداث و رواج تماشاخانه های خصوصی شهر تهران به چند تماشاخانه دولتی مثل تئاترشهر، محراب، خانه نمایش و جلوتر ایرانشهر ختم میشد. تماشاخانه هایی که با حمایت دولتی پذیرای آثار نمایشی بودند.
با شروع فعالیت تماشاخانه های خصوصی و رشد روز افزون آنها تماشاخانه های دولتی کمی به حاشیه رانده شدند اما همچنان برای اکثریت گروه های نمایشی این تماشاخانه با توجه به اینکه هزینه کف سالن و یا همان اجاره بهای شبانه به ازای هر شب اجرا را نمی گرفتند بهترین نقطه هدف بودند.
مرکز هنرهای نمایشی و تماشاخانه های دولتی با گذشت هر سال چتر حمایتی خود از آثار نمایشی را کم و چتر نظارتی را بزرگتر کردند. به نحوی که کمترین جوانی میتوانست حتی خیال اجرا در سالن های دولتی را داشته باشد.
اما طی سالهای گذشته وضعیت اسفباری در تماشاخانه های دولتی راه افتاده و به صورت علنی هیچ راهکار مدونی برای اجرای آثار در این تماشاخانه ها وجود ندارد. البته این تماشاخانه ها اکثراً به صورت سالانه فراخوان اجرا صادر می کنند اما این فراخوان در حد همان یک برگه مانده و خاک می خورد.
در همین لحظه اگر یک گروه نمایشی به مراکز دولتی تئاتر برود با پاسخ سالن تا سال آینده پر است روبرو می شود اما اگر بخواهد جدول اجراهایی که بسته شده را ببیند هیچ وقت ممکن نیست. این تماشاخانه ها سالهاست به دوستان و رفقای مسئولین تئاتری اختصاص داشته و هیچ پاسخی جهت این رانت فرهنگی وجود ندارد.
به عنوان مثال مریم کاظمی کارگردان تئاتر توانست در یکسال دو بار سالن اصلی تئاترشهر را مال خود کند و یا رحمت امینی به راحتی در تماشاخانه های تئاترشهر اجرا برود. سامان خلیلیان دیگر عضو مرکز هنرهای نمایشی و انجمن صنفی نمایش نیز توانست در تئاترشهر اجرا ببرد.
چیستا یثربی اثری را در تئاترشهر روی صحنه برد که روزانه ده نفر مخاطب هم نداشت و همین حین امیر آتشانی که سالها در شورای ارزشیابی بود به راحتی روی صحنه تئاترشهر رفت. اما باز هم از جوانان خبری نبود. البته در این میان برای رد گم کردن اجراهایی اندک به جوانان اختصاص داده شد اما این روند همچنان معیوب باقی ماند.
ایرانشهر نیز از این قاعده مستثنا نیست. این تماشاخانه این روزها میزبان نمایشی کاملاً مبتدیانه به نام پارک شهر است. اثری که نه تنها در قد و قواره ایرانشهر نیست بلکه در حد یک کار دانش آموزی است. حال باید دید مدیران فرهنگی تئاتر چگونه با این موارد برخورد می کنند؟.
از این اینها که بگذریم بارها موارد اتهامی همچون رانت، تخصیص سالن دولتی به ازای دریافت پول وارد بوده که از این بحث خارج است. از سویی دیگر این سالنها به شدت طی سالهای گذشته به آثار سلبریتی و چهره محور روی خوش نشان داده اند.
این تماشاخانه ها که روزگاری مسئولیت فرهنگی را به دوش می کشیدند همچون تماشاخانه های خصوصی که به اجبار باید هزینه های خود را در بیاورند تنها به درآمد فکر می کنند در حالی که مگر این نهادها بودجه فرهنگی شان برای اشاعه فرهنگ نیست؟.
مشخص نیست از فروش بیشتر و حضور چهره ها چه چیزی عاید مدیران سالنهای دولتی می شود که هیچ وقت در اتاق هایشان روی جوانان باز نمی شود.
طبق آخرین نظرسنجی انجام شده در خصوص دلیل افت و سقوط آزاد تئاترشهر از لحاظ کیفیت آثار و همچنین فضای پیرامون اکثریت مخاطبان فساد، رانت، لابی گری، گیشه پروری و سوء مدیریت را دلیل این سقوط می دانند. تئاترشهر که روزگاری مدینه فاضله هنرمندان تئاتر بود حالا به مکانی برای دستفروشان، معتادان و دیگر ناهنجاری ها مبدل شده است. اتفاقی که سالهاست هیچ مسئول فرهنگی در قبال آن پاسخگو نیست و مسئولین این تماشاخانه هم سرمست از سالن دادن به دوستان و آشنایان و گیشه پر پول سر زیر برف فرو برده اند.