ماهان شبکه ایرانیان

ادله‌ای برای صحت نامه عزل منتظری توسط امام (ره)

خبرگزاری مهر: حجت‌الاسلام علی اکبر ناطق نوری در بخشی از خاطرات خود به شرح موضوع پرونده سید مهدی هاشمی و عزل آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری پرداخته است.

ناطق نوری در بخشی از خاطرات خود می‌نویسد: من نسبت به پرونده مهدی هاشمی، واقعاً حساسیت داشتم. زمانی که فرمان 8 ماده‌ای امام صادر شد، گفتم اگر راست می‌گوئید پرونده سید مهدی هاشمی را بیاورید. من می‌دانستم این‌ها چه‌کاره هستند و زمانی که بحث او از سوی حضرت امام مطرح شد و او را گرفتند، آقای منتظری به عنوان اعتراض، درس خود را تعطیل کرد. این رفتار آقای منتظری خیلی به حضرت امام (ره) برخورد، زیرا وی کار بی‌ربطی انجام داد. کسی تخلف کرده و دستگیر شده است حال اگر فامیل تو هم باشد، نباید فرقی داشته باشد و این‌گونه برخورد کنی.

وی ادامه می‌دهد: زمانی یکی از پسران آیت‌الله مشکینی را گرفتند، ایشان اعلام کرد که هیچ فرقی نباید بین افراد باشد، هر کس تخلف کرد باید با او برخورد شود و تشکر هم کردند، ولی ایشان به عنوان قائم‌مقام رهبری نسبت به برخورد با یکی از وابستگانش به عنوان اعتراض درس را تعطیل کرد.

ناطق نوری می‌گوید: من همیشه موقعی که مشکلی به‌وجود می‌آمد، در پی حل آن بودم، لذا نزد اعضای جامعه مدرسین رفتم تا قضیه را به نحوی حل کنم. البته آقایان علما و جامعه مدرسین نیز به من لطف داشتند والّا من از نظر سن و سال، نسبت به آقایان علما، کوچک‌تر بودم، منتهی خدا لطف کرد و محاسن ما زود سفید شد و این‌جوری شد ریش سفیدی کردیم.

وی ادامه می‌دهد: پس از مذاکراتی که به عمل آمد، به اتفاق آقای «جوادی آملی» و آقای «یزدی» از طرف جامعه مدرسین انتخاب شدیم و نزد آقای منتظری رفتیم. البته آقای جوادی آملی، خیلی متین و سنگین صحبت کرد و آقای یزدی هم طبق معمول خیلی بلند و صریح و رشید حرف‌های خود را زد، نوبت که به من رسید، چون من با ایشان در زندان بودم و خودمانی بودم، گفتم‌: «آقای منتظری حالا یک فامیل شما را گرفتند، این خیلی بد است که قائم‌مقام رهبری بیاید و در حکومتی که متعلق به خود شماست، قهر کند و کنار بنشیند.» ایشان عوض اینکه استدلال کند و ما را قانع کند و یا بپذیرد گفت‌: «آخر شما شرایط من را درک نمی‌کنید، من زیر فشار داخل خانه هستم.» این پاسخ برای من خیلی سنگین بود که قائم‌مقام رهبری بگوید، من زیر فشار زن و بچه هستم.

ناطق نوری می‌گوید: در این جلسه به آقای منتظری گفتم‌: واقعاً این زیبنده آقای منتظری است؟ در حکومت که نمی‌شود زیر فشار عروس و دختر و داماد بود. خدا شاهد است که این عین عبارت ایشان است. او گفت‌: «من زیر فشار داخل خانه هستم.» خیلی مأیوسانه بیرون آمدیم. به آقایان گفتم‌: «واقع کسی که قائم‌مقام رهبری است، می‌تواند بگوید من زیر فشار زن و بچه هستم. این از یک فرد عادی پذیرفتنی نیست تا از یک قائم‌مقام. این رفتار او در واقع اعتراض به امام است.»

وی ادامه داد: ادامه ماجرا را آقای ری‌شهری تعقیب کردند. ایشان مستقیماً از امام دستور می‌گرفتند و می‌رفتند بتدریج مکاتبه بین امام و آقای منتظری شروع شد. امام گاهی تعبیر‌های تندی به ایشان می‌فرمود. یک بار فرمود که در دنیای خارج، وقتی که می‌خواهند حرف بزنند در ابتدا مشاورین نظر می‌دهند، سپس خودشان دو تا جمله حرف می‌زنند. شما همین طوری حرف می‌زنید. خیلی عجیب بود، مکاتبات ادامه پیدا کرد تا در نهایت به نامه‌ی 6 فروردین 68 رسید.

ناطق نوری با بیان اینکه اعتقاد من این است که در ماجرای آقای منتظری و نامه 6 فروردین ماه 68 بزرگان ما از روی حسن‌نیت غفلت بسیاری کردند، اظهار داشت: اگر می‌گذاشتند آن گونه که امام تشخیص می‌دادند، عمل می‌شد، همه چیز حل می‌شد. امام خیلی چیز‌ها را حل کرد و رفت. امام اگر این مورد را هم حل نمی‌کرد، انقلاب آسیب بسیاری می‌دید، لذا ماجرای قائم‌مقامی را هم حل کردند.

وی افزود: امام ایشان را واقعاً خوب می‌شناختند و اگر به تشخیص ایشان عمل می‌شد، اکنون این کارشکنی‌ها و کار‌های ضدانقلاب نبود. اندازه‌ای که ایشان (آقای منتظری) با این ماجرا و دروغ‌پردازی‌ها و افشای مصالح کاملاً سری نظام، به کشور و انقلاب خیانت کرد، هیچکس نکرده است و اگر می‌گذاشتند، این همه ضدانقلاب و وابستگان این‌ها این قدر جسور نمی‌شدند. اولاً امام ایشان را خوب شناخته بود و تصمیم گرفته بود که همان نامه‌ی 6/‏1/‏68 از رادیو قرائت شود.

امام خمینی در نامه عزل منتظری عبارتی به این مضمون آورده است که من می‌بینم جای تو را که اگر این کار‌ها را نکنی، در قعر جهنم هستی؟
ناطق نوری می‌گوید: آقای هاشمی و بعضی آقایان دیگر و خود مقام معظم رهبری، پیش امام رفتند تا جلوی پخش این نامه را از رسانه‌ها و رادیو بگیرند؛ حتی آقای هاشمی گریه کرده بود که اگر این نامه خوانده شود، خیلی وضع به هم می‌ریزد و امام را قانع کرده‌بود. البته حضرت امام به احترام این بزرگان کوتاه آمد والّا ایشان قلباً از این کار راضی نبود و معتقد بود که باید افشا بشود. در آن نامه امام عبارتی به این مضمون آورده است که من می‌بینم جای تو را که اگر این کار‌ها را نکنی، در قعر جهنم هستی؟

ناطق نوری در مورد کتاب خاطرات منتظری نیز می‌گوید: واقعاً با این کتاب خاطرات بعضاً دروغ که آقای منتظری نوشتند، من احساس کردم که همان جمله‌ی امام در مورد ایشان رخ می‌دهد و این حرف‌ها قعر جهنمی است. البته در کنار تعلل مسئولان و بزرگان که البته از روی حسن‌نیت دچار غفلت شدند نسبت به عملکرد آقای منتظری معتقدم که مرکز حفظ و نشر آثار امام هم تعلل ورزیدند و الان هم متأسفانه به این تعلل ادامه می‌دهند. متأسفانه گاهی دستخوش جریانات سیاسی می‌شود و به دلیل ورود حب و بغض‌های سیاسی و نفسانی، حقایق مکتوم می‌ماند. به فرض ممکن است، بنده به خاطر اینکه با شخصی یک درگیری دارم، نفس من، اجازه ندهد که حقیقتی که نسبت به او هست ولو مثبت، اظهار کنم و به عکس حقیقتی که به ضرر اوست کتمان می‌کنم. به قول معروف (حب الشی‌ء یعمی و یصم) کتاب خاطرات ایشان، برای کسی چیزی باقی نگذاشته است. بیش‌تر از همه امام را مورد حمله قرار داده است. آقای هاشمی و حاج احمد آقا را بسیار کوبیده است. آقا و سایر بزرگان را کوبیده و مورد حمله قرار داده است. چرا؟!

وی افزود: اگر این کشمکش‌های سیاسی بین جناح‌های داخلی و خودی نبود، همه برای پاسخگویی به این کتاب بسیج می‌شدند. البته اینکه الآن مرکز حفظ و نشر آثار امام چیزی می‌نویسد، آقای ری‌شهری نیز جدا چیزی می‌نویسد و دفتر امام هم چیزی دیگر می‌نویسد، پاسخ این حجم تهمت‌ها و افشاگری او را نمی‌دهد.

زمانی که آقای فاکر در مجلس، نامه‌ی 6/‏1/‏68 امام را خواندند و عده‌ای در آن تشکیک کردند، اگر مرکز حفظ و نشر آثار امام، مردانه وارد میدان می‌شد، در کتاب خاطرات (منتظری)، روی صحت آن تردید نمی‌شد و آن نامه پانصد نفری که نامه حضرت امام (ره) را ساختگی و منسوب به احمد آقا نموده بود، بیرون نمی‌آمد
ناطق نوری ادامه داد: آن موقع هم متأسفانه دستخوش همین قضایا بودیم و حقایق انقلاب قربانی هواپرستی‌ها و ملاحظات سیاسی شد. زمانی که آقای فاکر در مجلس، نامه‌ی 6/‏1/‏68 امام را خواندند و عده‌ای در آن تشکیک کردند، اگر مرکز حفظ و نشر آثار امام، مردانه وارد میدان می‌شد، در کتاب خاطرات (منتظری)، روی صحت آن تردید نمی‌شد و آن نامه پانصد نفری که نامه حضرت امام (ره) را ساختگی و منسوب به احمد آقا نموده بود، بیرون نمی‌آمد.

وی افزود: در یکی از شب‌نامه‌هایی که طرف‌داران آقای منتظری پخش کرده بودند، آمده است که امام در سال‌های آخر، کاری از ایشان برنمی‌آمد و همه‌ی کار‌ها را احمد آقا به اسم امام تمام می‌کرد. بزرگ‌ترین خیانت به انقلاب و نظام این است که در دوره‌ای از حکومت که، ولی فقیه در رأس است، بگوییم، ولی فقیه مشاعر خود را از دست داده بود. معنای آن این است که در این مدت، اصلاً نظام و حکومت مشروعیت نداشته است.

ناطق نوری ادامه داد: درحالی‌که از الطاف خداوند تبارک و تعالی نسبت به حضرت امام این بود که تا آخرین دقایق زندگی، مشاعر او خوب کار می‌کرد. از جمله نامه‌هایی که از ایشان وجود دارد، تصمیماتی است که در مورد جنگ اخذ کرده‌اند. درباره قطع‌نامه، امام نامه‌ای نوشتند که بخشی از آن برای مردم خوانده نشد و حاج احمد آقا در یک جلسه غیرعلنی در مجلس، برای نماینده‌ها و مسئولان قرائت کردند. حضرت امام در این نامه آورده بودند که بعد از عملیات «مرصاد»، مسئولان نظامی و فرمانده سپاه را خواستم و گفتم اگر شما بخواهید جنگ را ادامه دهید و پیروز شوید، چه چیز‌هایی لازم دارید؟ فرمانده سپاه بعد از 8 سال جنگ جواب داده است که 300 هواپیما و 3000 تانک و 7 سال دیگر وقت لازم است.

او می‌گوید: همچنین نیروی ارتش دو برابر و نیروی سپاه پنج برابر شود. حضرت امام از نخست‌وزیر جناب آقای مهندس موسوی سوال کردند: «چه‌قدر امکان دارد این بودجه را تأمین کنید». پاسخ منفی بود؛ البته فرمان‌دهی وقت سپاه عرض کرده بود: «در عین حال، حاضر به ادامه‌ی جنگ هستیم» که امام در نامه‌ی تاریخی خود فرمودند: «این دیگر شعار است»؛ لذا می‌فرماید: «در این شرایط برای حفظ اسلام و انقلاب آبرویم را معامله می‌کنم و جام زهر را سر می‌کشم.»

ناطق نوری افزود: شخصی نزدیک موت، این قدر هوشیار است که این نامه را برای تاریخ می‌نویسد تا هر کس به گردن دیگری نیندازد و در نهایت، همه این امر به گردن امام بیندازند. با این شرایط، آیا می‌توان پذیرفت که مشاعر خود را از دست داده؟ واقعاً من نه اسناد و مدارک در اختیار دارم و نه اهل قلم هستم، فقط از اینکه چرا این حرف‌ها تبیین نمی‌شود، رنج می‌برم.

وی ادامه می‌دهد: لازم بود همان موقع دفتر امام با تمام وجود وارد می‌شد، ولی متأسفانه با یک بیانیه در روزنامه و تکذیب و یا تأیید قسمتی از آن نامه، خیلی سطحی از کنار آن گذشتند. به طوری که من طلبه، آخر نفهمیدم که این‌ها چه گفتند؛ چه رسد به مردم. البته هنوز فرصت باقی است تا کسانی که مطلع هستند لجنه‌ای تشکیل بدهند و این خاطرات سراسر دروغ را جواب بدهند، تا در تاریخ بماند؛ اگر چه متأسفانه آن اکاذیب آثار خود را گذاشت.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان