سرویس سیاست مشرق - از لابهلای گزارشها و عناوین خبری ویژهنامههای نوروزی، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** برای بازشدن قفل اقتصاد ایران، باید با آمریکا مذاکره کنیم!
«محمد صادق جنان صفت» اقتصاددان حامی دولت در یادداشتی در سالنامه نوروزی روزنامه سازندگی نوشت: «روزگار کسب و کار ایرانیان در سال 98 در صورت ثبات شرایط موجود و ادامه وضعیتی که در آن هستیم- ناخوشتر از امسال خواهد بود…زندگی در تحریم و تحمل پیامدهای ترسناک آن را نباید ساده انگاشت… (حال) راه کدام است و چه مسیری را باید سپری کرد که اقتصاد ایران از قفل شدگی خارج شود. اقتصاددانان باور دارند که برای عبور اقتصاد ایران از چاله بزرگ سال 98 و بازکردن قفل بزرگ باید دید که سرچشمه کجاست.... سرچشمه مشکلات، تحریم تشدید شده آمریکا علیه ایران است...کسانی در این میان باور دارند که شاید راه سادهتر این باشد که گفت و گو با آمریکا از موضع عزت و اقتدار، راه کوتاه و ممکنی است و میتوان آن را آزمایش کرد».
این کارشناس اقتصادی حامی دولت، مدعی شده است که میتوان مذاکره با آمریکا را «آزمایش» کرد. این در حالی است که نتایج آزمایش قبلی (برجام) اکنون پیش روی همگان است.
دولت روحانی در سال 92 با رویکرد «باید با کدخدا بست و گشایش اقتصادی ایجاد کرد»! مذاکرات هستهای را کلید زد. دولت با دست فرمان خود-که منجر به عبور از برخی خط قرمزها شد- مذاکرات را پیش برد و سپس برجام امضا و اجرا شد.
دولتمردان در آن مقطع تاکید کردند که با برجام تمامی تحریمهای ضد ایرانی به یکباره لغو میشود و با اطمینان گفتند که وزیر خارجه آمریکا با امضای خود تضمین داده و به واسطه برجام، رکود، بیکاری، گرانی و حتی مشکل آب خوردن مردم نیز رفع میشود.
تبلیغات حامیان برجام و وعدههای دولتمردان تا جایی پیش رفت که عدهای از مردم در خابان ها به جشن و پایکوبی پرداخته و تصور میکردند که با برجام، ارزش دلار به هزار تومان کاهش پیدا خواهد کرد.
اما صعود دلار تا مرز 19 هزارتومان- و قیمت فعلی حدود 13 هزارتومانی آن- و افزایش سرسام آور قیمت مسکن، خودرو، سکه، لوازم خانگی، گوشت قرمز، مرغ و دیگر اقلام مورد نیاز خانوار نشان داد که مسیر بهبود اقتصاد و معیشت از توافق با آمریکا نمیگذرد.
روحانی -آبان 96- گفته بود: «آمریکا با زبان و عمل میگوید که اهل مذاکره و تعهد نیست اما به برخی کشورهای شرق آسیا (کره شمالی) میگوید بیا با ما مذاکره کن؛ مگر دیوانهاند که با شما مذاکره کنند؟ شما به مذاکرهای که به تأیید سازمان ملل رسیده، پایبند نیستید».
لازم به ذکر است که یک جریان سیاسی خاص به عنوان یار کمکی ترامپ، با سیاه نمایی وضعیت اقتصادی و ادعای به بن بست رسیدن کشور، در تقلا است تا مذاکره با آمریکا را کلید بزند.
این طیف، همان جماعتی است که ترامپ را یک دیوانه و تافته جدابافته سیستم حاکمه آمریکا معرفی کرده و تاکید داشت که ترامپ، توافق هستهای را بر هم زد. حالا همان جماعت بدون توجه به تجربه عبرت آموز برجام، مدعی است که برای رفع مشکلات اقتصادی باید با ترامپ مذاکره کنیم.
گفتنی است در خرداد 97 جمعی از اصلاح طلبان به همراه چند تن از اعضای گروهک نهضت آزادی و برخی گروهکهای برانداز مقیم خارج (نظیر فدائیان خلق و…) که وجه مشترکشان همکاری در فتنه 88 است، نامه تسلیمطلبانهای امضا کرده و خواستار مذاکره با دولت ترامپ شدند. در میان آنها نام کرباسچی (دبیر کل حزب کارگزاران)، علی کشتگر و بهروز خلیق (دو تن از سران گروهک منحله فدائیان خلق) احمد منتظری، ابوالفضل بازرگان، رضا علیجانی و عیسی سحرخیز، جلال جلالیزاده، جمیله کدیور و صدیقه وسمقی، حسین کروبی و… دیده میشد.
این نامه شباهت بسیار زیادی به نامه نمایندگان مجلس ششم به رهبری داشت. نامهای که به جام زهر مشهور شد.
** روایت هاشمی طبا از «خودبزرگ بینی» روحانی
«مصطفی هاشمی طبا» فعال اصلاحطلب و از کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری سال 96 در یادداشتی در سالنامه نوروزی روزنامه سازندگی نوشت: «آقای روحانی در مبارزات انتخاباتی دور دوم (سال 96) اعلام کردند که کلیه تحریمها را برمی دارند. این عبارت یعنی نوعی خودبزرگ بینی همراه با عدم پیش بینی کامل آینده».
هاشمی طبا در ادامه نوشت: «براساس سیاستهای شبه لیبرالی، دولت روحانی اعلام کرد ارز 4200 تومانی برای همه چیز داده خواهد شد و برخلاف آنچه به وضوح از سیاستهای ترامپ دیده شد و باید کنترل کامل روی همه چیز صورت میگرفت، مقادیر متنابهی ارز برای کالاهای مختلف داده شد و معلوم نیست با چه مکانیزمی این تخصیص صورت گرفت که می گویند بخش مهمی ارز تخصیص یافته، از کشور خارج شده و کالا وارد نشده است».
گفتنی است روحانی -خرداد 92- در برنامه تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری درباره افزایش قیمت دلار گفته بود: «قیمت دلار به چند برابر قیمت افزایش یافته. مشکل کجاست!؟ مشکل عدم مشورت، مشکل خودشیفتگی، مشکل عدم استفاده از ابزار علمی برای اداره کشور است. مشکل بیثباتیهاست... برای من قابلقبول نیست هر روز هر فرد ایرانی که به عمره میرود به خاطر کاهش هر روز قیمت ریال، در کنار یک عرب، خجالت بکشد».
در دولت روحانی و به اذعان کارشناسان حامی دولت و برخی دولتمردان، علیرغم امضای برجام، شدت تحریمها افزایش یافت، فروش نفت کاهش یافت، انتقال ارز با گونی صورت گرفت و تقریباً هیچ دستاوردی از برجام عاید مردم کشورمان نشد.
در این مقطع ارزش پول ملی کشورمان به شدت کاهش یافت و سفره مردم کوچک شد. علت اصلی این امر، غفلت از اجرای اقتصاد مقاومتی از سوی دولت و چشم دوختن به نقطههای خیالی بود.
متاسفانه دولت آقای روحانی، برخورد بسیار تندی با منتقدان داشته و کوچکترین نقد را نیز با توهین و تهدید پاسخ میدهد.
** فائزه هاشمی: در نهادهای اصلاح طلب، منافع قبیلهای و خانوادگی به منافع ملی میچربد
«فائزه هاشمی» در یادداشتی در سالنامه نوروزی روزنامه سازندگی نوشت: «در ارزیابی عملکرد اصلاح طلبان پیروز، در بخشهایی که به عملکرد این افراد به صورت مستقیم برمی گردد، عمدتاً دچار سوءمدیریت و ناکارآمدی هستیم و اکثر خطاهای سابق تکرار شده است. روی صحبت در این بخش، دولت و شورای شهر و شهرداری تهران است…در نهادهای در اختیار اصلاح طلبان تقریباً منافع قومی و قبیلهای و باندی و حزبی و جناحی و خانوادگی به منافع ملی و حقوق مردم میچربد».
فائزه هاشمی از دولت روحانی و شورای شهر اصلاح طلب تهران و شهرداری تهران انتقاد کرده است. «محمود صادقی» نماینده عضو فراکسیون امید مجلس نیز در مصاحبه با سالنامه نوروزی روزنامه شرق گفته است: «فراکسیون امید مجلس نتوانسته ساختاری ایجاد کند و نمایندگانش را به بدنه کارشناسی وصل کند و با برنامه عمل کند. بخشی از این مسئله مربوط به خود فراکسیون است، اما بخش مهمتر این است که این فراکسیون چطور تشکیل شده و از چه فرآیندی به چینش امروز خود رسیده است».
فعالین اصلاح طلب، شورای شهر پنجم و دولت روحانی و فراکسیون امید مجلس را مصداق باندبازی و بی برنامگی و فاقد ارتباط با بدنه کارشناسی میدانند.
این در حالی است که هر 3 مورد فوق از طریق شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان به ریاست عارف و با تأیید و تَکرار رئیس دولت اصلاحات، انتخاب و تبلیغ شده است.
اکنون جریان اصلاح طلب و رئیس دولت اصلاحات، به عنوان بانیان اصلی وضع موجود میبایست به افکار عمومی پاسخگو باشند.
** FATF یک زورگویی از طرف آمریکاست، ولی باید تبعیت کنیم!
«ناهید تاج الدین» نماینده مردم اصفهان در مجلس و عضو فراکسیون امید در یادداشتی در سالنامه نوروزی روزنامه سازندگی نوشت: «ایران میتواند در چارچوب نظم موجود بین المللی که جاهایی منتقد آن است و معتقد است با نظم مطلوب بین المللی فاصله دارد، از حقوق حقه خود دفاع کند، به شرطی که قواعد بازی بین المللی را بپذیرد و منافذ دیپلماسی را باز نگه دارد و FATF دقیقاً در همین چارچوب معنا پیدا میکند. من به عنوان موافق پیوستن به FATF می دانم که 47 درصد پولشویی دنیا در آمریکا و 23 درصد در اروپا انجام میشود و اروپا و آمریکا سهم 70 درصدی در پولشویی دنیا دارند و انگشت اتهام پولشویی پیش و بیش از هرکس به سمت آمریکا و اروپا دراز است. من می دانم که سیاستمداران دنیا بیشتر از اینکه نگران اخلال در نظم اقتصادی به وسیله پولشویی باشند، نگران اخلال در نظم سیاسی هستند و بیشتر از اینکه به اقتصاد توجه داشته باشند، به اثرات و تبعات اقتصاد سیاسی توجه دارند و این نگرانی بیش از همه در آمریکا وجود دارد. اما نباید یادمان برود موقعیت امروز ایران در روابط بین الملل موقعیتی است که با ظرافت میتواند نجات برجام را مطابق منافع بین المللی مدیریت کند و این پیچ تاریخی را بادرایت بگذراند».
اصلاح طلبان، خوی سلطه گری و دیکتاتوری آمریکا را با تعابیری همچون «نظم موجود بین المللی» بزک میکنند و علیرغم اذعان به رکودشکنی آمریکا و اروپا در پولشویی و حمایت از تروریسم، مدعی هستند که ایران باید از سلطه گری آمریکا تبعیت کرده و به FATF بپیوندد.
طیف اصلاح طلب مدعی است که برای نجات برجام باید به FATF پیوست. این در حالی است که پیش از این و به اذعان حامیان توافق هستهای، قرار بود برجام همه مشکلات کشور را رفع کند!
می گویند برجام را امضا کنید تا اقتصاد نجات یابد، کانال مالی اروپا را بپذیرید تا برجام نجات یابد، FATF را بپذیرید تا کانال مالی اروپا نجات یابد، برجام موشکی و منطقهای را بپذیرید تا FATF نجات یابد، برجام حقوق بشری را بپذیرید تا برجام موشکی و منطقهای نجات یاید و...
در این پروسه، تعهدات طرف مقابل هیچ جایگاهی ندارد و صرفاً ایران باید اقدامات خود را به صورت نقد انجام داده و فقط از طرف مقابل وعده بشنود. پایان این پروسه- به خیال خام آمریکا و شرکای واشنگتن- خالی کردن دست ایران از مؤلفههای قدرت و تبدیل شدن کشورمان به یک لقمه راحت الحلقوم برای آمریکاست.