ماهان شبکه ایرانیان

مشهورترین مجرمینی که به گناه ناکرده اعدام شدند

حتماً شما هم شنیده‌اید که می‌گویند سر بی‌گناه تا پای دار می‌رود، اما بالای دار نمی‌رود. بدون شک چنین ضرب‌المثلی بی‌پایه و اساس نبوده و محکومین زیادی بوده‌اند که به گناه ناکرده قرار بود اعدام شوند، اما در آخرین لحظه از پای چوبه دار بی‌گناه به پایین کشیده می‌شوند و از مرگ حتمی نجات پیدا می‌کنند.

برترین ها - ترجمه از محمد کاملان: حتماً شما هم شنیده‌اید که می‌گویند سر بی‌گناه تا پای دار می‌رود، اما بالای دار نمی‌رود. بدون شک چنین ضرب‌المثلی بی‌پایه و اساس نبوده و محکومین زیادی بوده‌اند که به گناه ناکرده قرار بود اعدام شوند، اما در آخرین لحظه از پای چوبه دار بی‌گناه به پایین کشیده می‌شوند و از مرگ حتمی نجات پیدا می‌کنند.

البته این سکه روی دیگری نیز دارد و گاهی اوقات مجرمین بی‌گناه تا پای دار می‌رود و به گناهی ناکرده اعدام می‌شود. چنین اتفاقی ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد که ضعف تحقیقات پلیسی، تصمیم نادرست دستگاه قضایی و مواردی از این دست باعث اعدام یک بی‌گناه شده است. این قضیه در کشور‌های مختلف اتفاق افتاده و تاکنون افراد بی‌گناه زیادی به جرم‌های ناکرده اعدام شده اند.

به همین منظور در ادامه با هم قصد داریم نگاهی داشته باشیم به معروف‌ترین مجرمینی که به گناه ناکرده اعدام شده‌اند.

اعدام مجرمی به دلیل قتل فردی که نمرده بود

مجرمینی که به گناه ناکرده اعدام شدند

دادگاه‌های کشور‌های مختلف، توجه ویژه‌ای به جنایت‌های مهم دارند و آدم‌ربایی، قتل و جرم‌هایی از این دست در هیچ کشوری کوچک شمرده نمی‌شود. اما وقتی پای قتل در میان باشد، باید حتماً مقتولی را نیز داشته باشیم، اما جالب است بدانید در طول تاریخ، پرونده‌هایی نیز وجود دارد که قتل در آن‌ها انجام شده، اما خبری از مقتول نبوده است. کاملاً مشخص این رسیدگی به این پرونده‌ها دشواری‌های خاص خودش را دارد و دستگاه قضا باید شواهد و مدارک بسیار محکمی برای صدور حکم اعدام داشته باشد.

در این زمینه پرونده‌ای قدیمی در انگلیس وجود دارد که به سا ل‌های 1600 میلادی باز می‌گردد. زندگی در آن روزگار با چیزی که امروز شاهد هستیم تفاوت زیادی دارد و مردمان انگلیس قدیم به جادو و جنبل اعتقاد داشتند. به همین دلیل دولت برای جلوگیری از خرافات، مجازات‌های شدیدی برای جادوگران در نظر گرفته بود و در بعضی مواقع، جادوگر‌ها را در دریاچه می‌انداخت تا کشته شوند.

از قرار معلوم در روزگاران قدیم، مردی انگلیسی با نام ویلیام هریسون از خانه خارج می‌شود و هرگز باز نمی‌گردد. صبح روز بعد کلاه و لباس خونی ویلیام پیدا می‌شود. در بررسی‌های اولیه مامورین قانون به خدمتکار 14 ساله ویلیام هریسون مظنون می‌شوند. این خدمتکار که جان پِری نام داشت درنهایت نه تنها به قل ویلیام هریسون اعتراف می‌کند بلکه مدعی می‌شود پدر و مادرش نیز در قتل هریسون دست داشته بودند.

اعتراف جان پری، عاقب بدی را برای او به دنبال داشت و این خدمتکار به همراه پدر و مادرش به چوبه دار سپرده می‌شوند. از این ماجرا حدود 2 سال می‌گذرد و در کمال تعجب سر و کله ویلیام هریسون پیدا می‌شود، ظاهراً ویلیام هریسون شبی که از خانه بیرون رفته بود، پس از دزدیده شدن در یک کشتی به بردگی گرفته می‌شود.

با این حساب این پرسش مطرح می‌شود که چرا جان پری به قتل ویلیام هریسون اعتراف کرده بود؟ اطلاعاتی در خصوص اینکه میان جان پری و بازجویان او چه گذشته است در دست نیست، اما به احتمال زیاد جان پری بیچاره برای اینکه از زیر شکنجه خودش را خلاص کند به قتل اربابش اعتراف کرده بود.


اعدام به‌دلیل زندگی در همسایگی یک قاتل زنجیره‌ای

مجرمینی که به گناه ناکرده اعدام شدند

در سال 1947 میلادی، مردی با نام تیموتی اوانز، در پاسگاه پلیس ولز حاضر شد و به قتل اتفاقی همسرش اعتراف کرد. تیموتی به پلیس گفت که بریل، همسرش به دلیل سقط‌جنین جان خودش را از دست داده بود.

ماجرا از این قرار بود که اوانز به همسایه‌اش، جان کریتسی قضیه بارداری همسرش را گفته بود. ظاهراً تیموتی اوانز و بریل یک فرزند داشتند و به دلیل مشکلات مالی نمی‌توانستند از عهده بزرگ کرده فرزند دوم برآیند، به همین دلیل به فکر سقط‌جنین افتادند. دست بر قضا کریستی یک قاتل زنجیره‌ای تمام‌عیار بود و بدون هیچ معطلی به اوانز می‌گوید که راه و روش سقط‌جنین را بلد است.

اوانز نیز که حتی روحش از قاتل بودن کریستی خبر نداشت، برای سقط‌جنین دست به دامان این قاتل زنجیره‌ای می‌شود و همان‌گونه که انتظار می‌رفت، قاتل زنجیره‌ای، بریل و جنین را می‌کشد. شوربختانه باید گفت: فرزند اول اوانز نیز که نوزادی بیش نبود به همراه مادرش در اختیار کریستی قرار می‌گیرد و این قاتل زنجیره‌ای حتی به جان این نوزاد نیز رحم نمی‌کند. درنهایت نیز کریستی برای اینکه دستش پیش اوانز رو نشود به او می‌گوید سقط‌چنین خوب پیش نرفت و مادر و جنین جان خود را از دست دادند و نوزاد اوانز را نیز برای نگهداری نزد خانواده‌ای خوب و مطمئن فرستاده است.

اوانز بخت برگشته که داستان کریستی را باور کرده بود و از طرفی هم نمی‌توانست توضیحی برای مفقود شدن زن و بچه‌هایش داشته باشد به قتل آن‌ها اعتراف می‌کند. پلیس به دنبال اعتراف‌های اوانز، جنازه‌ها را نیز پیدا می‌کند. از قرار معلوم اوانز فرد بسیار ساده‌ای با آی. کیو 70 داشت و به همین دلیل بازیچه کریستی می‌شود.

در نهایت اوانز بخت برگشته در ماه مارس سال 1950 حلق‌آویز می‌شود، اما سه سال بعد از این ماجرا پلیس 6 جنازه در منزل جان کریستی پیدا می‌کند که یکی از این جنازه‌ها، جسد همسر کریستی بود. این قاتل زنجیره‌ای که تمامی شواهد و مدارک را علیه خود می‌دید به تمامی قتل‌هایی که پیش از آن انجام داده بود اعتراف می‌کند و قتل بریل اوانز را نیز بر گردن می‌گیرد و به چوبه دار سپرده میشود.


متهمی که به دلیل بلد نبودن زبان انگلیسی اعدام شد

مجرمینی که به گناه ناکرده اعدام شدند

سال‌ها پیش در ایالت تگزاس زنی با نام چیپیتا رودریگوئز از یکی از بلند‌ترین درختان بلوط این ایالت حلق آویز شد. در این زمان چیپیتا متهم بود که یک فروشنده اسب با نام جان سَوِیج (john savage) را با تبر به قتل رسانده است. داستان اعدام چیپیتا مدت‌های زیادی است که به عنوان یکی از داستان‌های عامه اهالی تگزاس شناخته می‌شود و چیپیتا پس از مرگش به شخصیتی مهم در تاریخ این ایالت تبدیل شد.

روایت‌های مختلفی از سن و سال چیپیتا ذکر شده و ظاهراً در زمان اعدام چیزی بین 63 تا 90 سال داشته بود. به این ترتیب با اولین نگاه به چنین پرونده قتلی می‌توان حدس زد که کشتن یک مرد با تبر از عهده زنی سن بالا و ناتوان برنیاید. اما شواهد و مدارک بر علیه چیپیتا بودند. از قرار معلوم فروشنده اسبی که به قتل رسیده بود مقداری طلا به حدود قیمت 600 دلار همراه داشت و همین طلا بود که کار دستش داد و به قتل رسید. جالب اینجاست که مدتی بعد از حلق آویز شدن چیپیتا، طلایی که مفقود شده بود در فاصله‌ای دورتر از جنازه پیدا شد.

ظاهراً شبی که این فروشنده اسب جان خودش را از دست داد در یک کافه محلی به اعضای طرفدار جنوب آمریکا گفته بود که به ارتش دولتی اسب می‌فروشد. اگر به تاریخ آمریکا علاقه داشته باشید حتماً به‌خوبی می‌دانید که شمال و جنوب در نبرد داخلی آمریکا بر علیه هم می‌جنگیدند و برملا کردن این نکته که مرد اسب‌فروش به شمالی‌ها اسب فروخته بود در نزد چندین جنوبی متعصب دلیل خوبی بود تا سر این اسب‌فروش را زیر آب کنند.

از بخت بد روزگار چیپیتا تسلط خوبی به زبان انگلیسی نداشت و نمی‌توانست از خودش در مقابل اتهامی که به او وارد شده دفاع کند. به همین دلیل نیز از آنجایی که شواهد زیادی بر علیه چیپیتا بود، این بانوی کهن‌سال حلق آویز شد و راز مرگ مرد اسب‌فروش برای همیشه سر به مهر باقی ماند.


اعدام به دلیل نادانی

مجرمینی که به گناه ناکرده اعدام شدند

جو اَریدی (Joe Arridy) رشد کامل پیدا نکرده بود و به لحاظ ذهنی، عقل یک بچه 6 ساله را داشت. به همین دلیل هم اعدام او یکی از ناجوانمردانه‌ترین حکم‌هایی بود که انجام شد. گزارش شده بود که جو اریدی یک دختر بچه 15 ساله را در آگوست سال ‍‍1936 در کلورادو به قتل رساند. جو اردیدی عقل درست و حسابی نداشت و با هرچیزی که بقیه به او می‌گفتند موافقت می‌کرد به همین دلیل نیز اتهام زدن به او بسیار راحت بود و جرم قتل به گردنش افتاد.

البته برای مرگ این دختر بچه 15 ساله، یک مظنون دیگر نیز در بازداشت پلیس بود. این مظنون فرانک آگیلار نام داشت و رفتار‌های مشکوکی از او مشاهده شده بود. وی بریده روزنامه‌هایی که جرائم جنسی در آن‌ها ذکر شده بود را نیز نگه می‌داشت و یک تبر کوچک نیز داشت که آثار ضربه‌های جنازه با این تبر کوچک مطابقت می‌کرد.

تمامی این موارد باعث شد تا فرانک و جو به عنوان متهم قتل این دختر بچه 15 ساله شناخته شوند و هر دوی آن‌ها راهی اتاق گاز شدند. در نهایت هیچ مدرکی مبنی بر دست داشتن جو اریدی در قتل پیدا نشد و این نوجوان به‌انداز‌ه‌ای ساده لوح بود که با پای خودش به اتاق گاز رفت بدون اینکه بداند چه سرنوشت شومی در انتظارش است.


اعدام به جرم خوابیدن در خودرویی که در آن مقتول وجود داشت

مجرمینی که به گناه ناکرده اعدام شدند

جسی تافِرو (Jesse Tafero)، دوست‌دخترش و مردی با نام والتر رودز (Walter Rhodes) داخل خودرویی در فلوریدا خواب بودند که پلیس به آن‌ها نزدیک شد و در عرض یک چشم بر هم زدن اوضاع به هم ریخت و پلیس و همکارش بر اثر اصابت گلوله جان دادند.

در نتیجه جسی، دوست‌دخترش و والتر رودز پس از تعیب و گریز‌های زیاد دستگیر شدند و لودز در برابر تخفیف در مجازات به همدستی جسی تافرو و دوست‌دخترش در قتل مامورین پلیس اعتراف کرد. جسی تافرو و دوست‌دخترش، سونیا جاکوبز، هر دو به قتل محکوم و قرار شد مجازات اعدام برای آن‌ها اجرا شود، البته مدتی بعد مجازات سونیا جاکوبز ملعق شد.

در این بین شواهد با اعتراف‌های والتر رودز سازگاری نداشت و بعید به نظر می‌رسید جسی تافرو و دوست‌دخترش به مامورین پلیس شلیک کرده باشند. باروت اسلحه با باقیمانده آن روی انگشت والتر رودز سازگاری کامل داشت و از این امر حکایت می‌کرد که والتر رودز به مامورین پلیس شلیک کرده است. از طرف دیگر والتر سه بار شهادت خود را عوض کرد، یک شاهد عینی نیز شهادت داد که جسی تافرو در حین شلیک گلوله توسط یکی از افسران پلیس نگه داشته شده بود.

اما تمامی این موارد باعث نشد تا جسی تافرو از صندلی الکتریکی فرار کند و در نهایت حکم اعدام او صادر شد. از قرار معلوم بخت در زمان مرگ نیز با جسی یار نبود و صندلی الکتریکی که قرار بود با آن اعدام شود دچار مشکل شد و سر جسی به شدت آتش گرفت. شاهدانی که در صحنه اعدام او حاضر بودند مدعی شدند که جسی پس از اعدام با صندلی الکتریکی و آتش گرفتن سرش، باز هم نفس می‌کشید و مرگ بسیار دردناکی را تجربه کرد.

این اعدام دلخراش باعث شد تا صحبت‌های تازه‌ای در خصوص عدم استفاده از صندلی الکتریکی برای اعدام شکل بگیرد و رفته‌رفته شاهد جایگزینی تزریق مرگبار به جای صندلی الکتریکی بودیم.


اعدام به دلیل داشتن ثروت و گرفتن وکیل خوب

مجرمینی که به گناه ناکرده اعدام شدند

در سال 1913، جان کیو لویس، یک کهنه‌سرباز 73 ساله در خانه‌اش به قتل رسید. در ابتدا یک زن سیاه‌پوست 22 ساله متاهل که گفته می‌شد با جان کیو لویس رابطه دارد به عنوان مظنون اصلی این قتل شناخته شد. اما به دلایلی ناشناس پلیس این سرنخ را رها کرد و 2 مظنونی دیگر را به قتل این پیرمرد 73 ساله متهم کرد.

این مظنون‌ها دو برادر با نام‌های توماس و میکز گریفین بودند، دست بر قضا این دو برادر نیز سیاه‌پوست بودند و در زمانی که قتل انجام شده بود درگیری‌های زیادی میان سیاهان و سفید‌های آمریکایی در کارولینای شمالی صورت می‌گرفت. به همین دلیل محاکمه این سیاه پوستان حواشی زیادی در پی داشت.

برادران گریفین به لحاظ مالی، وضع مناسبی داشتند و وکیل خوبی استخدام کردند تا از آن‌ها در دادگاه دفاع کند. جالب اینجاست فردی که این برادر‌ها را به جرم قتل متهم کرده بود، بعد‌ها گفت: از آنجایی که می‌دانست این دو برادر وضع مالی خوبی دارند و وکیل کاربلدی را استخدام می‌کنند که بتواند آن‌ها را از دادگاه نجات دهد، انگشت اتهام را به سمت این برادر‌ها نشانه رفته بود.

در نهایت قضیه قتل جان کیو لویس نیز ختم به خیر نشد و برادران گریفین در سال 19‍15 با صندلی الکتریکی اعدام شدند. مدت‌ها بعد یکی از بازمانده‌های برادران گریفین دادگاه کارولینای جنوبی را متقاعد ساخت تا حکمی که صادر کرده بود را ملغی کند، اما آب رفته به جوی هرگز باز نمی‌گردد و این حکم در حالتی ملغی شد که سال‌ها از اعدام برادران گریفین می‌گذشت.


اعدام به دلیل اعتراف نکردن

مجرمینی که به گناه ناکرده اعدام شدند

ویلینگهام به جرم قتل سه فرزندش که در حادثه آتش‌سوزی خانه در سال 1991 جان خود را از دست داده بودند محکوم شده بود. تحقیقات پلیس ثابت می‌کرد که فردی عمداً مواد آتش‌زا را در اتاق خواب بچه‌ها ریخته بود و از آنجایی که ویلینگهام از این حادثه بدون اینکه سوختگی داشته باشد بیرون آمده بود انگشت اتهام‌ها به سمت او نشانه رفت و به همین دلیل نیز در سال 2004 به جرم آتش‌زدن خانه و کشتن بچه هایش اعدام شد.

جالب اینجاست که مدت‌ها بعد آزمایش‌های جدیدی در مکان آتش‌سوزی صورت گرفت و مشخص شد احتمال زیادی وجود دارد که سوختگی اتاق به دلیل آتش‌گرفتن قسمتی از مبلمان ایجاد شده باشد و چه بسا عمدی در این آتش‌سوزی در کار نباشد. از طرف دیگر نشانه‌هایی نیز از احتمال سرایت آتش از منقلی که در حیاط بود بدست آمد.

در این بین دادگاه با توجه به حساس بودن پرونده و نبود مدارک دقیق، قاضی از ویلینگهام خواست تا در ازای اعتراف به جرمی که انجام داده بود حکم اعدام او را لغو کند و برای ابد او را به زندان بفرستد. اما ویلینگهام تأکید کرد هرگز به جرمی که انجام نداده اعتراف نخواهد کرد و حاضر است بمیرد، اما به قتل فرزندانش اعتراف نکند.

در آن زمان فعالیت‌های گسترده‌ای برای رسیدگی به ادعای بی گناهی محکومان در آمریکا شکل نگرفته بود و به همین دلیل نیز ویلینگهام بی‌گناه اعدام شد، اما این روز‌ها به لطف ساز و کار‌های رسیدگی به ادعای بی گناهی محکومان، احتمال تبرئه شدن چنین مجرمانی از جرم‌هایی که انجام نداده‌اند بسیار زیاد است.


اعدام به دلیل شباهت تار‌های مو با مویی که در صحنه جرم پیدا شد

مجرمینی که به گناه ناکرده اعدام شدند

در سال 1989 کلاد جونز، به جرم قتل آلن هیلزنداگر (Allen Hilzendager)، بازداشت شد، در حین ارتکاب جرم هیچ شاهد عینی وجود نداشت و تنها دو نفر که خودرویی را در آنسوی خیابان تعمیر می‌کردند به‌عنوان شاهد شناخته شدند. این دو نفر نیز از آنجایی که فاصله زیادی با محل جرم داشتند نمی‌توانستند چهره قاتل را تشخیص دهند.

اما به‌رغم تمامی این موارد کلاد جونز توسط پلیس دستگیر شد و مهم‌ترین مدرک پلیس از حضور وی در صحنه جرم، تار مویی بود که از او در محل پیدا شد. شاهد‌ها یک وانت فورد بژ رنگ را که متعلق به کلاد جونز بود در صحنه جرم تشخیص دادند. اما مهم‌ترین مدرک پلیس، همان تار موی جونز بود که در صحنه جرم پیدا شده بود. در نهایت همان تار موی ساده کار دست جونز داد و در سال 2000 کلاد جونز اعدام شد.

سال‌ها بعد پروژه رسیدگی به ادعای بی گناهی محکومان درخواست آزمایش دی. ان.‌ای را برای تار موی کلاد جونز انجام داد، اما دادگاه تگزاس از انجام این آزمایش سر باز زد، از قرار معلوم تلاش‌هایی نیز برای از بین بردن تار مو صورت گرفته بود. از طرف دیگر پرونده کلاد جونز پیچیدگی‌های دیگری نیز داشت و افراد زیادی در این پرونده برای اینکه انگشت اتهام را از خود دور کنند اعتراف‌های دورغین انجام دادند.

در نهایت در سال 2010 آزمایش دی. ان.‌ای روی تار مویی که به کلاد جونز نسبت داده شده بود انجام شد و مشخص گردید این تار مو مربوط به کلاد جونز نیز و او بی‌گناه اعدام شده بود.


اعدام به دلیل شباهت اسم

مجرمینی که به گناه ناکرده اعدام شدند

در سال 1989 کارلوس دلونا (Carlos Deluna)، در تگزاس اعدام شد و از قرار معلوم چهره او و همچنین اسم کوچک وی با فردی دیگر که مرتکب قتل شده بود شباهت بسیار زیادی داشت. بر اساس گزارشی که گاردرین در این زمینه منتشر کرد، دلونا به جرم قتل زنی با نام واندا لوپز (Wanda Lopez)، دستگیر شد.

وی در همان ابتدای دستگیری مدعی بی‌گناهی شد و در تمامی مراحل دادگاه و حتی در حین اعدام نیز ادعا می‌کرد که بی‌گناه است. اما از آنجایی که بیشتر محکومین مدعی بی‌گناهی هستند، کسی حرف او را تحویل نگرفت. اما کارلوس دلونا برای بی‌گناهی‌اش دلیل جالبی داشت و فرد دیگری را مرتکب این جرم می‌دانست.

وی مدعی بود یک نفر دیگر با نام کارلوس این قتل را انجام داده بود. ظاهراً نام کامل این فرد کارلوس هرناندز بود و به لحاظ ظاهری نیز سیب دو نصف کارلوس دلونا بود. این دو آنقدر به هم شباهت داشتند که حتی خواهر کارلوس دلونا نیز نمی‌تواند برادرش را از کارلوس هرناندز تشخیص دهند.

از قرار معلوم کارلوس هرناندز جوان شروری بود که سابقه زیادی در جرم و جنایت داشت و در نزدیکی‌های صحنه جرم نیز چند روز قبل از قتل، با یک چاقو دیده شده بود. جالب اینجاست که کارلوس هرناندز پیش دوستانش نیز به قتل واندا لوپز اعتراف کرده بود. اما بخت با کارلوس دلونا یار نبود و مقامات دادگاه داستان او را باور نکردند و حتی قبول نداشتند که فردی با نام کارلوس هرناندز وجود دارد. در نهایت حکم اعدام کارلوس دلونا در سال 1989 انجام شد و به دلیل تشابه اسم و ظاهر با قاتل، طعم مرگ را چشید.


اعدام به جرم حضور در مکانی نزدیک به صحنه جرم

مجرمینی که به گناه ناکرده اعدام شدند

جوان‌ترین فردی که تاکنون در آمریکا اعدام شده، فردی 14 ساله است با نام جورج استینی، این نوجوان سیاه‌پوست در سال 1944 با صندلی الکتریکی اعدام شد. از قرار معلوم جورج در جلو حیاط خانه به همراه خواهرش مشغول بازی بود که دو دختر سفید پوست به سمت او آمدند و از او پرسیدند از کجا می‌توانند گل‌های خوشبو بچینند.

این دو دختر ناپدید شدند و صبح روز بعد جنازه آن‌ها در چاله‌ای پیدا شد. جورج استینی بیچاره که اصلاً از موضوع قتل این دختر‌ها خبر نداشت به یکی از آشنایانش برخوردی که با این دختر‌ها داشت را توضیح داد و این قضیه به گوش مقامات قضایی رسید و به مدرکی محکم برای دست داشتن جورج استینی در قتل دختربچه‌ها تبدیل شد. پلیس جورج استینی را بلافاصله دستگیر کرد و ساعت‌ها تحت بازجویی قرار گرفت در حالی که پدر و مادرش یا وکیل او در صحنه بازجویی حضور نداشتند.

کلانتری که از جورج استینی بازجویی کرده بود مدعی شد که او به قتل اعتراف کرده است، اما هیچ مدرکی برای اعتراف جورج وجود نداشت. از طرف دیگر احتمال می‌رفت ساعت‌ها شکنجه و بازجویی یک بچه 14 ساله روی او تأثیر گذاشته و به جرم ناکرده اعتراف کرده باشد.

استینی بدون هیچ مدرکی به جرم قتل این دو دختر محکوم شد و وکیل او هم تلاشی برای اثبات بی‌گناهی موکلش نکرد. در نتیجه مقامات دادگاه که تمامی آن‌ها سفید پوست بودند در یک جلسه 10 دقیقه‌ای جورج استینی را به قتل دو دختر محکوم کردند و این پسربچه راهی صندلی الکتریکی شد.

گفته می‌شود سر جورج استینی به اندازه‌ای کوچک بود که کلاه مخصوص صندلی الکتریکی روی سر او قرار نمی‌گرفت و از آنجایی که قد او هم کوتاه بود، چند کتاب زیرش گذاشتند تا روی صندلی قرار بگیرد. از این حادثه تلخ مدت‌ها گذشت تا اینکه حدود 70 سال بعد قاضی دادگاه مدعی شد در قضاوت پرونده جورج استینی اشتباه صورت گرفته و حکم اعدام او ملغی گردید.


اعدام به جرم حضور در تگزاس

مجرمینی که به گناه ناکرده اعدام شدند

در سال 1992، جانی فرانک گارت (Johny Frank Garret) در تگزاس به جرم تجاوز و قتل یک راهبه 72 ساله، اعدام شد. جانی فرانک گارت مدعی بود که چنین جرم ناپسندی را مرتکب نشده است و آخرین گفته‌هایش قبل از مرگ نیز از بی‌گناهی او حکایت می‌کرد.

جانی فرانک گارت در زمان اعدام تنها 17 سال داشت و گفته می‌شود که به لحاظ عقلی نیز سلامت کاملی نداشت. در سال 2002 قانونی در آمریکا تصویب شد که بر اساس آن افرادی که سلامت کامل عقلی ندارند نباید اعدام شوند. اما این قانون حدود یک دهه بعد از اعدام جانی فرانک گارت صادر شد و این جوان بخت‌برگشته نتوانست از این قانون کمک بگیرد.

در کنار قتل این راهبه، یک قتل دیگر نیز با شباهت‌های زیادی به قتل راهبه 72 ساله در همین بازه زمانی صورت گرفته بود و مردی با نام لونچیو رودا پرز (Leoncio Rueda Perez) برای قتل دوم بازداشت شده بود. جالب اینجاست که لونچیو حتی به قتل راهبه 72 ساله نیز اعتراف کرد، اما چنین کاری را انجام داد تا از مجازات اعدام نجات یابد و با حبس ابد روبرو شود.

همین امر باعث شد تا جانی فرانک گارت که به نظر می‌رسید در قتل راهبه دست نداشته باشد اعدام شود.

در این قسمت به پایان فهرست مجرمینی رسیدیم که به گناه ناکرده اعدام شده‌اند، در پایان پیشنهاد می‌کنیم اگر شما هم نظری در این زمینه دارید، این نظر‌ها را برای ما در قسمت نظرات مطرح کنید.

منبع: grunge

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان