ماهان شبکه ایرانیان

تاریخ بدعهدی غرب؛ از فینکنشتاین تا اینستکس

رهبر انقلاب اسلامی سال ۱۳۹۸ را به عنوان سال «رونق تولید» نامگذاری کردند و در تشریح مسائل اقتصادی پیش‌روی کشور در سخنرانی نوروزی در حرم مطهر رضوی (۹۸/۱/۱)، ضمن اشاره به تحریم­های آمریکا و همراهی غرب با آن، تحریم‌ها را از جنبه‌ای به عنوان فرصت برای اقتصاد دانستند و راه حل اقتصاد ایران را برای چندمین بار معطل نماندن برا ...

رهبر انقلاب اسلامی سال 1398 را به عنوان سال «رونق تولید» نامگذاری کردند و در تشریح مسائل اقتصادی پیش‌روی کشور در سخنرانی نوروزی در حرم مطهر رضوی (98/1/1)، ضمن اشاره به تحریم­های آمریکا و همراهی غرب با آن، تحریم‌ها را از جنبه‌ای به عنوان فرصت برای اقتصاد دانستند و راه حل اقتصاد ایران را برای چندمین بار معطل نماندن برای کمک اروپایی‌ها برشمردند و در تشریح آن گفتند: «برای اینکه ما در خودمان، این قدرت بازدارندگیِ اقتصادی را به وجود بیاوریم، بکلّی باید از کمک و همراهیِ غربی‌ها چشم بپوشیم، منتظر آنها نباید باشیم. برای خاطر اینکه غربی‌ها نشان دادند که نمیتوان از آنها انتظار کمک داشت؛ انتظار توطئه میشود داشت، انتظار خیانت میشود داشت، انتظار خنجر‌ازپشت‌زدن میتوان داشت، [امّا] انتظار کمک و صداقت و همراهی نمی شود داشت.»

به همین مناسبت، بخش اقتصاد پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در پرونده‌ای به تبیین و تحلیل ابعاد مختلف مسئله‌ی «رونق تولید» میپردازد. در ادامه‌ی سلسله مطالب این پرونده آقای میلاد ترابی فرد، کارشناس اقتصادی و پژوهشگر حوزه اقتصاد ایران در یادداشت زیر به بیان اجمالی تاریخ بدعهدی غرب، از فین‌کن‌شتاین تا اینستکس و چرایی عدم امکان اتکاء به آنان پرداخته و ابعاد آن را مورد تحلیل و بررسی قرار داده است.

امید حاکمان آق­‌قویونلو[1]در برابر سلاح­‌های گرم ترکان عثمانی به کمک دولت­شهر ونیز بود ولی عاقبت این طرز کمک رساندن ونیزی­ها سربازان آق­‌قویونلو را به سرب داغ سپاهیان سلطان عثمانی سپرد.

تاریخ ایران ما مشحون است از خیانت، بدعهدی، دوبه­‌هم­‌ریزی و خباثت اروپا و اروپایی، ناعهدنامه­‌های فینکنشتاین، مفصل و مجمل، آخال و قراردادهای مختلف پیش­کش روزگار؛ ولی شاید بررسی تنها دو برهه‌ی معاصر و تجربه‌ی 5 سال گذشته ایران برای یادآوری کافی باشد.

 از مصدق تا دفاع مقدس

اکنون اوایل سالهای 1330 است. با توجه به کاهش درآمد نفتی دولت ایران و تحریم‌ها، مالیه‌ی دولت به مرز بحرانی‌شدن رسیده است. دولت سه اقدام اساسی را در دستور کار قرار می­دهد: انتشار اوراق قرضه‌ی ملی[2] چاپ پول[3] و چشم دوختن به کمک‌­های خارجی دولت آمریکا که کمی پیش‌تر در سفر مصدق به آمریکا از مک‌گی معاون وزیر خارجه آمریکا به نمایندگی دولت آمریکا  قول وام 1200 میلیون دلاری را دریافت کرده است. مصدق در سفر 45 روزه  به آمریکا در طی دوران 28 ماهه نخست وزیری‌­اش به نظر می­‌رسد حساب ویژه‌­ای را برای کمک‌های خارجی باز کرده است. مصدق تا روزهای آخر نیز به چشم به کمک آمریکا داشت به گونه­‌ای که بر اساس تهدید سفیر آمریکا درست یک روز قبل از کودتای 28 مرداد دستور داد مردم خیابانها را ترک کنند. جالب اینجاست که با دستور آیزنهاور در 14 شهریور 1332 و تنها 17 روز پس از سقوط مصدق، ایالت متحده به عنوان کمک فوری، مبلغ 45 میلیون دلار در اختیار دولت فضل‌الله زاهدی قرار داد.[4]دوران تازه­‌ای پیش آمده بود و آمریکا نیازی به کارشکنی و بدعهدی نداشت، کارشکنی و بدعهدی روی دیگر خوش­‌عهدی­ست؛ بدعهدی به مثابه تاکتیک همانگونه که خوش­‌عهدی به مثابه تاکتیک.

خوی منفعت­‌طلبی و خودخواهی غربی البته پرونده‌­های 50 ساله دادگاه را بعضاً برای ایران باز کرده است. داستان به حوالی سال 1353 برمیگردد. زمانی که ارتش خواهان تانک آینده خود بود، رشوه و اغراض سیاسی تانک چیفتن را در رقایت چند تانک جلو می­‌اندازد. بیشترین حجم خریدهای تسلیحاتی ایران در آن سالها از بریتانیا مربوط به دو قرارداد خرید تانک‌های چیفتن (یکی 764 دستگاه و دیگری 1500 دستگاه) روی هم به مبلغ ششصد میلیون پوند بود اما در نهایت، حدود 500 دستگاه تانک چیفتن به ایران تحویل داده شد. بررسی­‌ها نشان می‌دهد تا پایان سال 1976 کل خرید زرهی ایران از انگلیس به رقم نجومی یک میلیارد پوند می­رسید. باقی پول را انگلیس مال خود کرد و حتی در زمان جنگ برخی از تانکها را به عراق تحویل داد، این بدهی هم­‌اکنون 450 میلیون پوند است.[5]

در جریان تسخیر لانه‌ی جاسوسی آمریکا و به دنبال صدور بیانیه‌‌ی الجزایر و امضای دستور‌العمل اجرایی آن توسط جیمی کارتر در پایان آخرین روز ریاست جمهوری‌اش، دولت آمریکا بلافاصله حدود 7 میلیارد دلار از دارایی‌های ایران را به حساب امانی مقرر انتقال داد. یک روز بعد از صدور بیانیه‌ها، در 30 دی 1359، تعداد 52 آمریکایی آزاد و از راه الجزایر به آمریکا منتقل شدند ولی هر چند به دنبال پیگیری‌های فراوان، دولت آمریکا دستور آزادکردن 2میلیارد دلار از دارایی‌های ایران را صادر کرد ولی سرنوشت دارایی‌های کلان ایران در پیچ وخم دستگاه قضایی آمریکا تعیین می‌شد و در این رابطه با بدعهدی پولهای بلوکه شده ایران باز پس داده نشد و کار به جایی رسید که در سالهای بعد این اموال مورد دست اندازی قرار گرفت.[6] آمریکایی­ها البته لقمه چربی به دست آورده بودند، آنها پول 7 آواکس E3، 160 فروند جنگنده F16، یک سامانه IBEX به مبلغ 500 میلیون دلار، چهار ناوشکن کلاس کید و اسپرانس، 27 فروند بالگرد شینوک، بیش از هزار تیره انواع موشک هوا به هوای اسپارو، سایدواندر، فونیکس، ضد رادار شرایک و ضد کشتی هارپون، دو زیردریایی کلاس تروت و 31 فروند فانتوم را گرفته بودند و از آن خود کردند.

البته پس از پیروزی انقلاب اسلامی با کوتاه شدن دست این استعمارگران و در پی آن، کاهش حجم معاملات میان ایران و این کشورها امکان بدعهدی هم کاهش پیدا می­کند، ولی باز در این دوران هم تقریبا تجربه موفقی و خاطره خوبی از طرف غربی برای ایران باقی نمانده است. نمونه بارز این مسئله کشور فرانسه است و دو حوزه عمده تولید خودرو و نفت، از خاطرات بد ایران از طرف فرانسوی یکی دست گذاشتن بر روی فازهای 2 و 3 پاس جنوبی در سال 1376 است که باعث شد ایران به مدت حداقل 11 سال به جای استخراج از میادین مشترک با قطر از میادین مستقلی استفاده کند که اتفاقاً کیفیت خوبی نیز نداشته، مرحوم علی محمد سعیدی، از کارشناسان و اساتید برجسته صنعت نفت کشور در مقاله‌ای در فصلنامه «مجلس و پژوهش» در تابستان 81 درباره این موضوع می نویسد: «عملکرد شرکت نفت توتال-که بهترین ناحیه این میدان {پارس جنوبی} را به خود اختصاص داده است- این فرضیه را تقویت می‌کند که یکی از اهداف اصلی این شرکت، جلوگیری از آثار ناشی از بهره‌برداری ناحیه ایران بر روی چاه‌های گاز ناحیه قطر است که خود این شرکت در آن فعالیت دارد». به این صورت ایران چاه‌های خود را در لایه­‌های اول و دوم حفر کرده است که لایه مستقل گازی محسوب می‌شود، اما قطر چاه‌های خود را در لایه سوم و چهارم که در لایه مشترک است حفر کرده است و روزی حداقل 25 میلیون متر مکعب گاز و 40 هزار بشکه میعانات گازی از سمت ایران مهاجرت می‌کند».[7]

از «خروج آمریکا از برجام» تا «شوخی اینستکس»

در مجموع خاطرات تلخی در سپهر روابط ایران و غرب نقش بسته است، آخرین مورد این خاطرات کانال مالی اتحادیه اروپا مشهور به اینستکس[8] است. تاریخچه اینستکس به خروج آمریکا از برجام برمی­گردد. اروپا جدای از برعهدی­‌هایش -از جمله بدعهدی انگلیس در فروش 900 تن کیک زرد،[9] پس از خروج آمریکا از برجام در 24 اردیبهشت‌ماه 1397- در مذاکرات تیم کارشناسی با ایران نیز این روند را ادامه داد. در این مذاکرات بسته پیشنهادی از طرف ایران به اروپایی‌ها ارائه شد که دارای 12 بند بود. در بندهای ارائه شده به صورت دقیق و با امکان سنجش کامل عددی پیشرفت‌ها، خواسته‌های ایران در زمینه صادرات نفت، امور بانکی، واردات و صادرات و... ارائه و قرار بر این شد که ظرف یک ماه اتحادیه اروپا بسته‌ی راهکارهای عملی خود در رابطه با خواسته‌های ایران را نقد نماید. کمیسیون اروپا، چهار روز بعد از آغاز مذاکرات ایران و اتحادیه اروپا (28 اردیبهشت ماه)، طی یک بیانیه‌ای به آغاز فرایند رسمی برای اجرای چهار تصمیم اروپا در راستای مقابله با تحریم‌های آمریکا اشاره نمود. تصمیم اول عبارت بود از اجرای فرایند رسمی برای فعال‌سازی مجدد قانون مسدودسازی که در سال 1996 تصویب شده بود ولی هرگز به اجرا درنیامده بود. اجرای فرایند رسمی برطرف سازی موانع برای بانک سرمایه‌گذاری اروپایی (EIB)، تقویت همکاری بی وقفه در زمینه‌های مختلف با ایران شامل بخش انرژی و شرکت‌های متوسط و کوچک، بررسی امکان تراکنش‌های بانکی موردی به بانک مرکزی ایران به ترتیب تصمیم‌های دوم، سوم و چهارم بودند.[10] تمامی تصمیم­های اروپایی عملی نمی­شوند و در ازا کانال ویژه مالی راه می­افتد. اتحادیه اروپا با مطرح کردن SPV کم‌هزینه‌ترین راه را برای خود جهت دور زدن تحریم‌ها پیشنهاد داد. SPV (Special Purpose Vehicle) برخلاف اسمش، سازوکار ویژه‌ای نیست (منظور از ویژه در عبارت SPV یعنی با هدف و کاربری خاص تسهیل تراکنش‌های مربوط به ایران) و جزییات پیچیده‌ای هم ندارد. از آنجایی که بانک‌ها وارد تعامل مالی با بانک‌های ایرانی نمی‌شوند، لازم است سازوکاری ایجاد شود که جدا از سیستم مالی اروپا باشد و ویژه بودن آن به خاطر همین است؛ بنابراین این سازوکار ماهیتاً مانند یک تسویه خانه عمل خواهد کرد، که تجارت صورت گرفته از طریق این سازوکار ثبت خواهد شد و در پایان بازه‌ی زمانی مقرر، حساب‌ها در این سازوکار به یورو تسویه خواهد شد.

اما همان SPV هم اجرایی نمی­شود و بدین ترتیب SPV که قرار بود تحریم‌های آمریکا را دور بزند، اکنون کانالی برای تسهیل تراکنش‌های اقلام بشردوستانه شده و در واقع H-SPV (Humanitarian Special Purpose Vehicle) است، در واقع سخن وزیر خارجه آلمان مبنی بر این اینکه هدف اتحادیه اروپا از راه اندازی کانال مالی اروپا انجام تجارت در زمینه‌هایی است که توسط آمریکا تحریم نشده است، تحقق پیدا میکند.

یعنی در واقع اینستکس همان H-SPV است که:

اولاً کانال انگلیس، آلمان و فرانسه است و اروپا آخر به اجماع نرسیده است.

دوماً به رغم خواست تهران، خرید نفت را تضمین نمی‌کند.

سوماً کشورهای ثالث، چین و هند را پوشش نمی‌دهد.

چهارم فقط غذا و دارو را شامل می شود و آن­هم نه هر غذا و دارویی، بلکه فقط غذا و داروی نهایی مصرفی را شامل می­شود که فرآیندهایی مثل گلخانه را طی نکرده باشد، در واقع غذای واسطه­‌ای مانند خوراک دام نمی­تواند از این کانال بگذرد. این شاهکار اروپایی در حالیست که چینی‌ها همین کانال را در سال های سخت تحریمی، با هزینه‌های بسیار کمتری در قالب بانک کنلون در اختیار ایران قرار داده بودند.

آری این همان اروپایی‌ست که در بحبوحه سالهای جنگ جهانی اول و در قحطی بزرگ در ایران، دولت انگلیس از پرداختن حق 25 درصدی دولت ایران از فروش نفت طبق قرارداد دارسی سر باز زد و سود گمرکی و بازرگانی قراردادهای قبلی را نیز به دولت ایران پرداخته نکرد. ملتی که طی قرون متمادی از فین‌کن‌شتاین­ها تا اینستکس را تجربه کرده، نمی­توان به سادگی به غرب خوشبین کرد.

پی‌نوشت ها


[1] حاکمان ایران در قرون نه و ده

[2] نسخه امروزین این اقدام اوراق­های مختلفی همچون اسناد خزانه اسلامی هستند

[3] نسخه به  روز این اقدام خلق پول در بازار متشکل بین بانکی است.

[4] سلسله بدعهدی‌های آمریکا به مصدق، محمد جعفربگلو، پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی

[5] تراژدی تانکهای چیفتن؛ یک بازی چهل و هفت ساله، مجید تفرشی، مرکز بررسی­های استراتژیک ریاست جمهوری، 30 آبان 1396

[6] بدعهدی آمریکا به ایران در بیانیه‌های الجزایر، پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ جواد منصوری

[7] عملکرد نامناسب شرکت توتال درپارس جنوبی،واقعیت یاسوء تفاهم؟، خبرگزاری صداوسیما 22 اردیبهشت 1395

[8] INSTEX

[9] https://tn.ai/1350832

[10] http://europa.eu/rapid/press-release_IP-18-3861_en.htm

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان