ماهان شبکه ایرانیان

پرخاش های لحظه ای اضطراب های واکنشی

شرق: هرگاه بازار اقتصادی دچار آشوب و بی سامانی می شود مردم هم گرفتار بی قراری های ناشی از بی اعتمادی به آینده گرانی و تورم می شوند و این بزرگترین ضربه را به امید اجتماعی وارد می کند . به طوری که نتایج بررسی « عوامل موثر بر ایجاد فشار روانی در بین مردم ایران » که چند سال پیش منتشر شد نشان داد از بین 22 عامل تاثیرگذار بر استرس شهروندان ،تورم و هزینه های زندگی با میانگین 4.1 از پنج ، موثرترین عامل فشار روانی بر مردم کل کشور بود . محمد اربابی ، روان پزشک و دانشیار روان پزشکی در دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران که دوره فلوشیپ ( نوروسایکیاتری ) را در دانشگاه سنت جوجز و کینز لندن در سال 2017 در انگلیس گذرانده است ، در گفت و گویی مفصل از گرانی های و تاثیر آن بر روان مردم می گوید ، آنچه در پی می آید مشروح این گفت و گو است .

گرانی و تورم در ماه های گذشته تاثیرات زیادی بر زندگی مردم داشته ، به طوری که زندگی بسیاری از انها را تحت تاثیر قرار داده است ، آیا این مسائل می تواند بر روان مردم نیز تاثیر داشته باشد ؟

بله ، در چند ماه اخیر در کلینیک مشاهده کردم که مراجعان در مقایسه با گذشته بیشتر از مسائل اقتصادی شکایت می کنند و نگران آینده اند . ابتدا مناسب است پیش  درآمدی درباره سلامت به طور کلی و سلامت روان به صورت خاص داشته باشم . سلامت عبارت است از احساس آسودگی جسمی ، روانی و اجتماعی که فقط به معنای نداشتن بیماری یا ناتوانی نیست ، به عبارت دقیق تر بر اساس تعریف سازمان جهانی بهداشت سلامتی یعنی رفاه کامل جمسی ، روانی و اجتماعی . سلامت سه جزء اساسی دارد و فقط نبود بیماری ها و سلامت جسمی مهم نیست . بلکه سلامت اجتماعی و روانی بخش مهمی از سلامتی را شامل می  شود و طبق پژوهش های وسیع و چند مرکزی در دنیا ، سلامت اجتماعی و روانی بخش چشمگیری از سلامت را در بر می گیرد  در مطالعات نشان داده اند یک سوم بار بیماری ها ناشی از اختلالات روانی است و در سال 2017 در ایران سومین علت ناتوانی ناشی از بیماری ها به دلیل افسردگی بوده است ؛ یعنی اگر افراد به علت بیماری زمین گیر می شوند و سال های فعال زندگی شان را از دست می دهند در میان همه بیماری ها ، اختلالات روان پزشکی که یکی از عمده ترین آنها افسردگی است ، یک سوم بار را به خودش اختصاص داده است . این خود نشانگر شیوع و اهمیت اختلالات روان پزشکی در سلامتی است .

طبق آمارهای رسمی اختلالات روانی در کشور افزایش یافته است .

در حال حاضر در کشور ما بر اساس پژوهش های وسیع همه گیر شناسی ، 23 درصد مردم از اختلالات روان پزشکی رنج می برند . در کنار اختلالات بارز روان پزشکی بخش دیگری از سلامت روان ، رفتارهای اجتماعی و خرده علامت های روان پزشکی است . افراد ممکن است پرخاشگری های لحظه ای یا اضطراب های واکنشی داشته باشند و بیمار ه نباشند اما در مواجهه با تنش ها و بحران های مقطعی این رفتارها را پیدا کنند و این خرده رفتارها و علائم شیوع بیشتری از خود اختلالات روان پزشکی دارند ؛ برای مثال در سال های ایخر بر اساس آمارهای پزشکی قانونی ، شیوع نزاع های بین فردی افزایش داشته که می تواند شاخصی غیر مستقیم از رفتارهای پر تنش باشد و الزاما هم به معنای اختلال روان پزشکی نیست . جالب است بدانید بسیاری از افرادی که مشکلات روان پزشکی دارند از خدمات درمانی مناسبی هم بهره مند نیستند . برای مثال در کشورهای توسعه یافته 40 تا 70 درصد بیماران روان پزشکی درمان را دریافت نمی کنند و در کشورهای در حال توسعه گاهی تا 90 درصد افرادی که مشکلات روانی و رفتاری دارند ، از خدمات مناسب درمانی محو اند . وقتی یک فرد دچار اختلال روان پزشکی می شود ، علاوه بر خود او ،خانواده ، دوستان و حتی کارفرمایانش هم درگیر آن مشکلات می شوند .

درمان نشدن این اختلالات چه تاثیری بر فرد بیمار و اطرافیان او دارد ؟

مشاهده شده است کارمندانی که افسردگی دارند ، چهار برابر در مقایسه با افراد سالم به کارفرمایان خود هزینه وارد می کنند که این خود باعث افزایش هزینه های اجتماعی و اقتصادی در جامعه است . تصور  می شود مشکلات رفتاری فقط در رفتار افراد است و ممکن است مرگ و میر را زیاد نکند ، اما مشاهده شده است اختلالات روان پزشکی نه تنها فرد را ناتوان کرده و عملکردش را کاهش می دهد ، بلکه زمینه بروز سرطان ، بیماری های قلبی و فشار خون را زیاد کرده و باعث مرگ و میر می شود ، در واقع علاوه بر ناتوان کردن فرد ، مرگ و میر را هم زیاد می کند .

آیا می توان گفت افراد کم درآمد، در معرض بیماری های روانی هستند ؟ 92

بخشی از گروه های اجتماعی که بیشتر در معرض مشکلات روان پزشکی هستند ، افرادی کم برخوردارند و در آمد پایین دارند و بیشتر به افسردگی مبتلا می شوند . افسردگی در اقشار پردرآمد جامعه ، تقریبا دو برابر بیشتر از اقشار کم درآمد است ؛ به عبارتی فقر و بیماری روانی ، دوگانه است که از یکدیگر زاییده می شود . فقر اختلالات روان پزشکی را گسترش می دهد ، اختلالات روان پزشکی فرد را ناتوان کرده و به سمت فقر سوق می دهد .  از سوی دیگر امنیت شغلی ، احساس کنترل بر شغل ، داشتن حمایت های شغلی و درآمد پایدار ، می تواند سلامت روان افراد را بهتر کن . مطالعات فراوانی در این زمینه این شواهد را نشان داده اند . درآمد کم و زندگی در سطوح پایین اقتصادی و اجتماعی و نابرابری درآمدها خطر اختلالات روان پزشکی از جمله خودکشی را افزایش می دهد . هنگام بحران اقتصادی و تورم افسار گسیخته مشاهده شده که چون احتمال بی کاری و نابرابری اجتماعی زیادتر است و عده ای از افراد از سطح متوسط به سطح پایین جامعه افت می کندن . این افراد دچار مشکلات روان پزشکی می شوند و به دلیل اینکه کارشان را از دست داده و عملکرد سابق را ندارند ، باز هم احتمال نابرابری بیشتری می شود ، یعنی نابرابری اجتماعی مشکلات روانی را بیشتر می کند و نیز مشکلات روانی نابرابری را زیادتر می کند . هردو اینها با هم افزایش شکاف های طبقاتی را زیادتر می کنند .

تحقیقاتی در این زمینه هم وجود دارد ؟

طبق مطاعله ای که در دوره ای هشت ساله در کشورهای اروپایی انجام شده از سال 1989 تا 1997 مشاهده هرچه ضریب جینی یا نابرابری توزیع ثروت در کشورها افزایش پیدا می کند ، خطر اقدام به خودکشی و آسیب به خود هم افزایش می یابد . روسیه در آن دوران با بیشترین میزان جهش ضریب جینی ، بیشترین جهش اقدام به خودکشی را داشته است ؛ به عبارتی سقوط چند پله ای از نردبان جایگاه اجتماعی و اقتصادی می تواند عامل تهدید کننده سلامت روان باشد . در بحران های اقتصادی جوانان ، کودکان ، خانواده های تک سرپرست ، افراد بی کار ، اقلیت ها ، مهاجران و سالمندان بیشتر در معرض آسیب روانی هستند و مشاهده شده است بحران های اقتصادی می تواند در کودکان باعث تاخیر در رشد هوشی ،هیجانی و فیزیکی شان شود ، به نظر می رسد ایجاد شکاف های طبقاتی در دوران بحران اقتصادی همواره می تواند تهدید کننده سلامت جسم و روان افراد باشد . مطالعات نشا داده است که در شرایط نامساعد اقتصادی با افزایش بدهی ها در خانواده ها ، احتمال بروز اختلالات روان پزشکی تا چهار برابر بیشتر می شود .  در حال حاضر باتوجه به شرایط ناشی از دشواری های تحریم ، افزایش نرخ تورم ، افزایش نرخ بی کاری و توانایی افراد در پرداخت دیون کاهش پیدا می کند که زنگ خطری برای افزایش مشکلات روان پزشکی است . اگر در شرایط نابرابری اجتماعی و تغییرات ناگهانی ، توزیع ثروت در جامعه زخ دهد می تواند بیماری های روان پزشکی و حتی آسیب به خود را زیاد کند که لازم است دوراندیشی ویژه ای در این زمینه صورت گیرد .

در شرایط کنونی برای کاهش اختلالات روانی چه باید کرد ؟

به نظر می رسد در سلامت روان مولفه های متعدد اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی موثرند و وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی نمی تواند به تنهایی سلامت و به طور خاص سلامت روان را تامین کند . در این شرایط نیازمند مشارکت تمامی ساختار حاکمیت و گروه های اجتماعی هستیم . در مطالعات وسیع اجتماعی دیده شده است هرگاه همبستگی اجتماعی و تقویت سرمایه های اجتماعی شکل بگیرد . نه تنها سلامت روان بهبود می یابد ، میزان مرگ و میر در جامعه هم کاهش پیدا می کند . در تحلیل فرایند اثر بحران های اقتصادی بر سلامت روان سه عامل تعیین کننده هستند . در میان مولفه های متعددی که به دنبال بحران های اقتصادی به وجود می آیند ، افزایش بی کاری ، افزایش بدهی های مردم و تشدید نابرابری های درآمد ، سه عامل موثر در آسیب رساندن به سلامت مردم محسوب می شوند . در این شرایط بی کاری ، فقر ، مشکلات خانوادگی و دسترسی نداشتن به خدمات عمومی بیشتر می شود و افراد بیشتر آسیب می بینند . بهترین روش در این شرایط به منظور حفظ و ارتقای سلامت روان ، افزایش مراقبت های اجتماعی است و نیاز است که حاکمیت ها ، علاوه بر همه افراد جامعه ، از گروه های آسیب پذیر مثل اقشار کم در آمد و خانواده های در معرض خطر به طور ویژه حمایت کنند . جالب است شرایط نسبتا مشابهی در دو کشور اتفاق افتاده و دو سیر متفاوت داشته است . در دهه 90 میلادی به دنبال بحران بانکی ، در سوئد افزایش بی کاری به میزان چشمگیری رخ داد در دهه 70 و 80 میلادی چند بحران بانکی در اسپانیا رخ داد و آنجا هم افزایش بی کرای اتفاق افتاد . جالب است با وجود شرایط نسبتا مشابه اقتصادی دو کشور ، میزان خودکشی در اسپانیا افزایش در خورتوجهی داشت ، اما در سوئد چندان خودکشی زیاد نشد . تحلیل این بود که دربحران بانکی سوئد اقداماتی مانند افزایش حمایت های خانواده ، افزایش بیمه های بی کاری و توسعه سرویس های سلامت عمومی ، از عواملی بود که کمک کرد میزان خودکشی در سوئد در مقایسه با اسپانیا افزایش پیدا نکند . ما هم می توانیم از این تجربه در کشورمان استفاده کنیم . اگر بخواهیم راهکارهایی را به صورت عملی استفاده کنیم . بر اساس شواهد موجود می توانیم از پنج گام نام ببریم ، نخستین گام توجه ویژه به اشتغال زایی است . در پژوهش ها مشاهده شده هر یک درصد افزایش نرخ بی کاری می تواند هشت دهم درصد احتمال به خودکشی را افزایش دهد . هزینه صددلار برای هر نفر در سال برای اشتغال زایی می تواند چهاردهم درصد ریسک خودکشی را در مقیاس های وسیع کم کند ؛ بنابراین در این شرایط توصیه می شود تا حد امکان به اشتغال زایی و کاهش بی کاری توجه ویژهای شود . گام دوم حمایت از خانواده های در معرض خطر است . در شرایط بحران اقتصادی لازم است کودکان و زنان که در معرض خطر بیشتری قرار داند و احتمال بروز خشونت های خانوادگی یا بی توجهی در خصوص آنها بیشتر است . از خدمات وسیع و آسان بهره مند شوند . گام سوم اهتمام در جلوگیری و محدود کردن دسترسی به سو مصرف مواد است . در این شرایط ، افزایش مصرف مواد می تواند مشکلات روان پزشکی رابیشتر کند و حتی بحران بی کرای افراد را تشدید کند . گام چهارم بهبود مراقبت های سلامت روان است و دیده شده با آموزش های عمومی در زمینه مهارت های زندگی مانند حل مسئله و روش های سازگاری ، به خوبی می توان احتمال بروز افسردگی و خودکشی را کاهش داد . در ارتقای سلامت روا نقش اتوریته ها یا منابع قدرت در جامعه اهمیت ویژه ای دارد . اگر منابع قدرت در جامعه و افراد رده بالا در حاکمیت رفتارهای سالم و سازگارانه را انتخاب کرده و از برهم زدن آرامش اجتماعی پرهیز کنند می تواند به سلامت روان جامعه کمک کند . گام پنجم برنامه هدفمند در زمینه بخشودگی بدهی ها است و ضرورت دارد در این زمینه به اقشار در معرض خطر توجه شود . دیده شده است که اگر میزان بدهی ها کاهش یابد سلامت روان مردم بهتر خواهد شد در این شرایط طبیعی است که میزان درآمد و هزینه های افراد همخوان نباشد و احتمال بروز افزایش بدهی ها وجود دارد و افراد بدهکارتر می شوند . بنابراین اگر راهکارهایی در نظر گرفته شود تا بدهی ها کاهش پیدا کند یا بخشوده شود ، می توان کمک کرد افراد در این شرایط سالم تر بمانند . در نهایت ضمن تقدیر از توجه شما به سلامت روان ، لازم است تاکید کنم که متاسفانه این مقوله معمولا جایگاه بالایی در اغلب کشورها ندارد و تصمیم گیرندگان ممکن است چندان اولویت بالایی برای سلامت روان قائل نشوند . سلامت روان نقش بسیار مهمی در سلامت کلی افراد جامعه دارد ، اما یکی از عوامل غلفت از آن انگ ناشی از بیماری های روان پزشکی است ؛ به واقع بخش عمده مشکلات سلامت روان مشکلات حاد و دشواری نیستند و می توان با آموزش عمومی و توجه به ارتقای سلامت روان در سیاست های کلی کشور این مشکلات را کاهش داد و با این روش نه تنها می توانیم سلامت عمومی را ارتقا دهیم بلکه عملکرد اجتماعی را هم تقویت می کنیم .

اگر روند گرانی ها ادامه داشته باشد و تا سال های بعد متوقف نشود شاهد چه بیماری های روانی خواهیم بود ؟

شایع ترین اختلالات در میان اختلالات روان پزشکی ، اختلالات اضطرابی هستند که در آن فرد دچار نگرانی  و تشویش است و این تشویش به اشکال مختلف بروز می یابد . در شرایط بحران اقتصادی ، واکنش طبیعی و قابل فهم در مواجهه با نوسانات قیمت ها و بحران های مالی ، واکنش های اضطرابی است که می تواند واکنش معمولی یک فرد باشد یا در زمینه بروز بیماری های روانی تظاهر پیدا کند . به نظر می رسد افزایش اضطراب تنش و نگرانی قابل پیش بینی باشد اما باید با تصمیم گیری های دوراندیشانه فضا را حمایت گرانه پیش ببریم . لازم است اشاره کنم افراد می توانند با آموزش های فردی توانمندی شان را در مواجهه با شرایط پرتنش تقویت کنند . غیر از اینکه باید مراقب بروز علائم اضطرابی و اختلالات مرتبط باشیم افزایش بحران اقتصادی با افزایش میزان نابرابری احتمال اینکه افراد را در نردبان اقتصادی در سطوح اجتماعی و اقتصادی به سمت پایین قرار دهند بیشتر است .طبیعی است وقتی جایگاه اجتماعی – اقتصادی فرد افت کند ، بهره مندی اش از آموزش ، تغذیه سالم و خدمات عمومی کاهش پیدا می کند .

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان