سرویس فرهنگ و هنر مشرق - «عصر جدید» برنامه بسیار چالش برانگیزی است. شروع برنامه با بحث و جدلهای رسانهای و در اغلب موارد در فضای مجازی آغاز شد و با توجه به برنامههای استعدادیابی پرحاشیه و کمبازده، استقبال گسترده از برنامه «عصر جدید» غیرقابل پیشبینی بود.
برنامهای که حواشی و پیامدهای آن در فضای مجازی به علاوه نظرات، آرا و انتشار ویدئویهای متنوع برنامه، نشان میدهد عصر جدید به عمق فرهنگ عامه رفته است و ارتباط تنگاتنگ برنامهسازی و ورود آن به فرهنگ عامه (با رصد فضای مجازی) ضرورتی برای بررسی تفصیلی این مجموعه در شمارگان متنوع خواهد شد.
گزارش سیما از پر بیننده شدن برنامه عصر جدید
بیشتربخوانید:
علیخانی و فروغی یک گروگان بزرگ را آزاد کردند
دانلود تجلیل از جانباز بهزاد پاینده دلاور ارتشی چترباز در عصر جدید
*خداحافظی علیخانی با غم، قصه و گریه در ماه عسل
1-« احسان علیخانی» در برنامه «ماهعسل» که به گفتوگو با زوجهای جوان اختصاص داشت، جایگزین فرزاد حسنی شد و در زمان بسیار کوتاهی به تألیف مجدد برنامه پرداخت و «ماهعسلِ» احسان علیخانی شکل گرفت. در واقع در سیر این فرآیند و تغییر «علیخانی» از یک مجری معمولی مثل «فرزادحسنی» تبدیل به یک برنامه ساز حرفهای شد که ساختار برنامه تالیفیاش (ماه عسل) به ساختارهای تعریف شده و روتین تلویزیونی شباهت نداشت. علیخانی با این تجربه گرانبها در ساخت برنامه «ماهعسل» سکاندار تألیف برنامه عصر جدید شد.
حضور پررنگ مردمی در برنامه عصر جدید
مجری ماه عسل آمریکایی شد یا ایرانی باقی ماند؟
2-« علیخانی» دست به ریسک بسیار بزرگی زد. او باید برنامهای مشابه آنچه تألیف آمریکاییاش بسیار مشهور است و در کشورهای مختلف ساخته شده است را به زبان فارسی و با همان آیتمها تألیف میکرد که این کار با روحیه مولفگرا برنامهسازی چون او در تعارض است.
مجری برنامه ماه عسل از آن دست برنامهسازانی است که مسئله «استقلال و هویت» در برنامه سازی مصداق شرف را برای او دارد. او با این چالش مواجه بود که برنامه استعدادیابیاش را به صورتی طراحی کند که در معرض انتقاد از سوی منتقدان پرشمارش قرار نگیرد و برنامهاش را با نمونههای فرنگی مقایسه نکنند.
اما اگر به تلویزیون به چشم تربیون سیاسی صرف نگاه نکنیم و از مخالفتهای جناحی عبور کنیم، شباهت ساختاری در برنامهسازی نمیتواند یک اتهام نقادانه محسوب شود. آمریکاییها پس از سال 2000 وارد بحران سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بزرگی شدند و یازدهم سپتامبر و پیامدهای جنگ عراق و افغانستان پس از آن شوک بزرگی برای شهروندانش بود که با نشاط اجتماعی رسانهای و مدیایی این التهاب را در بدنه جامعه آمریکایی ترمیم کردند.
تقلب انتخاباتی آشکار سال 2000، خداحافظی سناتور محبوب الگور، دوران پرتنش ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش، یازدهم سپتامبر، جنگ عراق و افغانستان، دیکتاتوری محض دیک چینی و…، ضریب نشاط اجتماعی را در ایالات متحده بسیار کاهش داد. آمریکاییها علی رغم اینکه صنعت سینمای بسیار بزرگ و نشاط آوری دارند، اما انتقال نشاط اجتماعی از طریق سینما، مثل گذشته میسر نبود.
پس از سال 2000 تلویزیون نقش بسیار پراهمیتی در فرهنگ آمریکایی بازی کرد و برنامههایی استعدادیابی طراحی بزرگی برای باور کردن انگیزشهای اجتماعی در همین دوران بود. به همین دلیل سریالسازی در فرهنگ آمریکایی وارد رقابت با صنعت سینما ش. صنعت «سریال سازی» با مجموعه گمشدگان در سال 2004 دگرگون و احیا شد. سریال دوستان، 24 و کمی بعدتر فرار از زندان به اضافه شوءهای تک نفره اپرا وینفری و انواع و اقسام مسابقات استعدادیابی، جایگاه از دست رفته تلویزیون را احیا کرد و نشاط وسیع و گستردهای را در دهه نخست سال 2000 علی رغم بحران اقتصادی سال 2008 به بدنه جامعه آمریکایی تزریق کرد.
عصرجدید: عبور از عادل کلیشهای و همیشگی
3- در کشور ما تلویزیون در حوزه سیاست رویکردی ملی دارد که اصل این سیاست، مبتنی بر وحدت ملی است. به همین دلیل مخالفان حاکمیت و شبه مخالفان سیاسی در داخل، با گرایشهای مختلف سیاسی، از این موقعیت بهرهبرداری میکنند تا توازن قوا را با فشار بر تلویزیون برهم ریزند و هر گروه سیاسی میخواهد که رسانه ملی، تریبون جناح متبوعش باشد. این فشار از سال 1388 بیشتر شد و رسانه ملی و جایگاه سیاسیاش در اغلب موارد تبدیل به اهرمی شد که بواسطه آن اصل حاکمیت را هدف نقد قرار دهند و سالهای متمادی رسانه ملی و رؤسای مختلف آن در برابر این فشارها مقاومت میکنند.
تجلیل از صفر محب زاده جانباز در برنامه عصر جدید
تنها راهکار تلویزیون برای مقابله با مواجهههای سیاسی در پاسخ به منتقدانش، حرکت به سوی مردم و سرگرمی است. وقتی رسانه ملی به مرجع نشاط اجتماعی تبدیل میشود، دو قطبیسازی در جامعه دفع میشود. به این مسئله باید دقت کرد که دوقطبیسازان همان افرادی هستند که رسانه ملی را با تریبون شخصی جناح مطبوعشان اشتباه گرفتهاند و از افراد متصل به خودشان در سیستم تلویزیون حمایت میکنند.
تجلیل از جانباز شیمیایی صاحب رکود ماندن در زیرآب
عادل فردوسیپور نمونه بسیار خوبی است که دوقطبیسازان و افرادی که با گفتمان وحدت مخالفت جدی دارند، از او به عنوان دستمایهای برای فشار به رسانه ملی استفاده کردند و البته «عادل» خودش نیز پتانسیل چنین فضایی را دارد و به جای مدیریت کردن هر بحرانی و پرهیز از دوقطبی سازی، از این روش برای استحکام جایگاه خود در طول این سالیان بهره برده است. نمونهاش اظهار نظر حین دریافت جایزه در جشنواره جامجم است. مستقل از اینکه مدیریت شبکه سوم سیما کیست و چه روشی را برای رسانهداری در پیش گرفته، تصویری که عادل از مشقات خودش در سال 1397 ارائه کرد این بود که در طول سال 1397، فروغی مشغول کشیدن ناخنهای او به سبک ساواک و استنطاقش بوده است! در چنین فضایی «عصر جدید» برکتی برای رسانه ملی محسوب میشود، برنامهای که خیلی زود دوقطبی توییتری – اینستاگرامی فروغی– فردوسیپور را به باد صبا سپرد.
عصر جدید بسیار پرشتاب آمد و خیلی سریع به یکی از برنامههای طراز تلویزیون تبدیل شد. عصر جدید وجه دراماتیک و اثر گذاری دارد و صحنه نمایش سیما بزرگتر، و مردم به ماهو مردم ایران (سراسر ایران) در آن حضور دارند. مؤلفه مهم «حضور مردمی»، چند خاصیت مهم و متعالی دارد که در خود بدنه سازمان صدا و سیما، انحصارگرایی و مجری سالاری را به سرعت دفع میکند. به همین دلیل مسئله «عادل» به خوبی تحت الشعاع نشاط اجتماعی برنامه عصر جدید قرار گرفت. این نشاط دایره بسیار وسیعی داشت و سرگرمیسازی تک قطبی و بشدت فوتبالی شبکه سوم سیما را وارد فاز تازهای کرد.
*مردم مسئله مهمتری هستند یا فوتبال؟
4- یکی از نکات مهمی که در قیاس تطبیقی عادل فردوسیپور به عنوان مرد فوتبالی تلویزیون و برنامه عصر جدید احسان علیخانی میتوان مطرح کرد این است که رشد بیرویه فوتبال در سیما و تمرکز بر استعدادهای عمومی، با آنچه میزان نشاط اجتماعی نام دارد نسبت مستقیم دارد. پایان راه فوتبال در کشور ما حاصلی جز باخت توأم با افسردگیهای مرتبط، برای جامعه ما دستاوری نخواهد داشت.
تیم ملی کشورمان با همه پروپاگاندای «جونم کیروش»، تمرکز رسانهای گسترده، در آسیا نمیتواند قهرمان شود. با همه تلاشها تیم پرسپولیس و تیمهای باشگاهی کشورمان نمیتوانند، یک قهرمانی در آسیا بدست آورند. تمام افتخارات آسیایی مربوط به گذشته است، زمانیکه امکانات فوتبالی کمتری داشتیم و برنامههای ورزشی تخصصی کمتر بود، افتخارات فوتبالی بیشتر بود.
با اختصاص تعداد فراوانی برنامه فوتبالی، تیم فوتبال کشورمان مثل ادوار قبل نتوانست از گروه خود صعود کند. چرا سرمایه سیما به ورزشکاران میلیاردی اختصاص داده میشود که از یک سطح معینی نمیتوانند فراتر بروند و تیم فوتبال کشورمان در جام جهانی مثل کره و ژاپن از مرحله گروهی خود صعود نمیکند. با درنظر گرفتن برنامه عصر جدید باید به این مسئله توجه کرد که «عصرجدید» ساحت تک قطبی شبکه سوم سیما را تغییر میدهد.
رزمایش اقوام در برنامه عصر جدید برای دفاع از مرزهای میهن
عصر جدید فضای تک قطبی سیما که معنای قهرمانی در کشورمان را با فوتبال و عادل گره زده را ارتقا میدهد و به جای فوتبالیهای لژنشین با استعدادناب تیراندازی لری آشنا میشویم که تفنگ پدری را برای سوراخ کردن قلب دشمن آماده نگاه داشته است و یک چوپان ساده است. این تصویر با فوتبالیستهایی که در برنامه 90، از مردم و هوادارانش صحبت میکنند و در برجهای میلیاردی دارند بسیار متفاوت است.
عصر جدید برخلاف جریان اصلی سیما و سینمای کشورمان به استانهای دورافتادهتر سرک میکشد و از تهرانیزه شدن از همان شروع برنامه پرهیز میکند و این قوم چهل تکه و چهل پاره بر گربه پشت خمیده ایران، خودش را در یک رقابت بزرگ میکند.
معتادان نجات یافته با ورزش و پارکور در عصر جدید
«عصر جدید» مسئله تک قطبی شبکه سوم سیما که صرفاً پرداختن به فوتبال غیرقابل رشد است را تغییر میدهد و مردم به جای دیدن کلیشهای یک شخصیت ثابت هفتگی در برنامه 90، حالا طیف گستردهای از خودشان را در سیما میبینند. برای رسانه ملی، کدام مسئله اولیتر است؟ مردم یا عادل فردوسی پور؟ قهرمانانی که از دام اعتیاد گریختهاند و ورزشکار شدهاند نشاط آور است یا دفاع از حقوق یک مربی خارجی روی آنتن زنده سیما؟
عصر جدید اثبات میکند، مسئله حضور مردم در مقابل دوربین سیما اولیتر از حضور تک ساحتی عادل فردوسیپور در برنامه 90 است. مردم در عصر جدید، گاهی تهیدستانی هستند در شهرهای دورافتاده کردستان، چهار محال بختیاری، روستاهای اطراف مشهد و هستند که در بسیاری از موارد توانایی مالی سفر به پایتخت را ندارند.
بیشتر بخوانید:
5- برنامههای فراوانی در شبکه نسیم ساخته میشوند که سلبریتی محورند؛ برنامههایی که عمدتاً فاقد سطح کیفی مطلوب هستند. نمونهاش برنامه شوتبال است. دو میکروسلبریتی یا مینیسلبریتیها را به این برنامه میآورند تا با یکدیگر رقابت کنند، متأسفانه این روش در شبکههای مختلف به صورت قارچگونه در حال رشد است. بنیانی که رامبد جوان در برنامه خندوانه گذاشت و در ایام نوروز شدت یافت. آیا ادابازی خندوانهای در اشکال مختلف و رقابت میان میکروسلبریتیها میتواند مخاطبافزایی کند؟ آیا این تکرارهای نازل از آنچه در سالها و فصلهای گذشته در خندوانه به مخاطبان عرضه شده است را بار دیگر میتوان به بینندگان قالب کرد؟ آنهم در دوران سخت رقابت با برنامههایی چون عصر جدید یا حتی برنده باشِ گلزار.
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: مردم، همانند معادنی از طلا و نقره هستند ونسلهای جوان و نوجوان از اقصینقاط میهن به بزرگترین مسابقه استعدادیابی ایران میآیند تا استعدادها و رکوردهای گینسیِ خود را به شهدای مدافع حرم تقدیم کنند، از دفاع مقدس بگویند، به امام رضا (ع) توسل کنند و راوی تلاش برای عزتمندی پرچم مقدس ایرانشان باشند، مثل جوان و نوجوان افغان که حضور خود را در این رقابت به هم باشگاهی شهید خود تقدیم میکنند.
سید بشیر حسینی «عصر جدید» را از اَمریکن گات تلنت شدن نجات داد؟
اشکال جزئی عصر جدید و حواشی مربوط به این برنامه در آغاز برنامه متمرکز روی موضوع داوران است. خیلیها با حضور آریا عظیمینژاد مخالف هستند و با انتشار گیتارنوازی او کنار شادمهر عقیلی، در کلیپهایی که شبکه جهانی جام جم سیما در اوایل دهه هشتاد تولید کرده، سعی دارند برای او حاشیه ایجاد کنند. آریا عظیمینژاد کم حاشیهترین موزیسین و آهنگساز کشورمان است. آهنگسازی که با ساخت موسیقی سریال ماندگار پایتخت، بر شهرتش افزوده شد.
در سابقه او هیچ موضوعگیری رادیکالی وجود ندارد و یکی از بیحاشیهترین هنرمندان کشور است. از سوی دیگر با توجه به درخواست مخاطبان برای فعالیت موسیقیایی حضور یک آهنگساز در جمع داوران کاملاً ضروری است. از قضا عظیمی نژآد در حوزه موسیقی، متمرکز روی موسیقی اقوام است که این مؤلفه در برنامه «عصر جدید» برجسته شد. اما آریا مثل سایر داوران از حواشی مصون نیست و دکمه قرمز او تبدیل به یک حاشیه در فضای مجازی میشود.
امین حیایی از بیحاشیهترین هاست که پس از حضور در یک فیلم سینمایی خاص، برایش حواشی فراوانی ساختند. متأسفانه وقتی امین در مسابقه خندوانه حضور پیدا کرد، این حاشیهها ادامهدار شد. این حواشی مردمی نیست و هواداران یک حزب خاص، همچنان پای کار هستند تا برای حیایی، فقط برای حضور دریک فیلم، حاشیه بسازنند، اما میزان محبوبیت حیایی در عصر جدید عیان شد و این برنامه نشان داد، سلیقه مردم فراتر از نظر یک جناح خاص است، اما برای امین حیایی نیز مثل آریا عظیمینژاد با هر دکمه قرمز، یک پست منفی میگذارند. غافل از اینکه چراغ سفید و قرمز خاصیت بزرگ این برنامه است.
رؤیا نونهالی هم از آن دسته چهرههایی است که با حاشیه هیچ نسبتی ندارد و زندگی حرفهای کاملاً آرامی دارد اما یکی از داوران قاطع این برنامه است و هجمه علیه این داور در فضای مجازی، سبب تعدیل مواضع اخیر او شده است.
اما جنجالیترین چهره هیأت داوران «سید بشیر حسینی» است. تئوریسن بیحاشیه و متفکری که در یک تکاپوی عجیب مجازی، حواشی عجیب و غریبی برایش ساختند و به صورت بیشرمانه، محیط خصوصی و خانوادگی او را عمومی کرده و در موردش نظر میگذاشتند. این غائله به پایان میرسد، عکسهایش با مدیر شبکه سوم سیما را منتشر میکردند. به شکل برنامهریزی شدهای بشیر در دو قطبی فردوسیپور- فروغی فرصت خوبی برای انتقامجویی است.
اهدای کارت طلایی سید بشیر حسینی به اوس پارسا
مستقل از این هجمههای بزرگ، در طول برنامه ویژگیهایی از بشیر حسینی عیان میشود، از او اظهارنظرهایی در مورد حاضران و استعدادهایشان میشنویم که حضورش را در این برنامه تثبیت میکند. در مقدمه این متن به بازسازی «امریکاز گات تلنت» America's Got Talent در قالب عصرجدید اشاره شد. ویژگی بزرگ «سیدبشیر حسینی» در میان هیأت داوران این است که برنامه را از «اَمریکن» شدن نجات میدهد. در امریکاز گات تلنت، شاخصه بزرگ برنامه در داوری ضریب هنر و سرگرمی است و به همین دلیل مؤلفههای آنالیز استعداد در رأی داوران با سواد رسانهای مدرن نسبتی پیدا نمیکند.
بشیر حسینی به افزایش این شاخصه کمک شایانی میکند. وقتی به سرگرمی ساز صرف بسنده کنیم و شاخصههای فرهنگ عامه را در قضاوت کنار بگذاریم، عصر جدید امریکن گات تلنت میشود و بشیر حسینی به عنوان یک معلم متفکر و آنالیزور، خلأ موجود در این برنامه را در مقام داور به خوبی پر میکند. نوعی آگاهی رسانی در داوری بشیر حسینی غیر از محاسبات هنری و استعداد وجود دارد که فراتر از سواد آکادمیک و قضاوت هنر برای هنر، استعداد برای استعداد است و ضریب داوریها را سیال و پویا میکند.
هر قسمتی که از برنامه عصر جدید میگذرد این برنامه وارد فاز تازهتری میشود، پویایی ملی و بومیتری پیدا میکند. شاخصههای و طراز استعدادیابیاش افزایش پیدا میکند و باید منتظر ماند و دید، طراوات برنامه آیا همچنان حفظ خواهد شد؟ آیا تیم سازنده میتوان هیجان شکل گرفته و ساختاری تألیف شده را حفظ کنند؟ آنچه تا امروز در قالب این برنامه پخش شده، پیشرو، ارزنده، ملی، ایرانی و بومی بوده و امید حفظ رویه و بالندهتر شدن، انتظار چندان زیادی نیست.