سرویس سیاست مشرق- تا همین چند سال پیش، هر رسانه اصلاحطلبی که به سراغ سعید حجاریان (تئوریسین محفل امنیتی اصلاحات و مثلاً نظریهپرداز این جریان) میرفت تا مصاحبهای از او بگیرد، در زمان انتشار، شرح کشافی از مشکلات جسمی این «جانباز اصلاحات» ارائه میکرد و خود او هم ابتدا توضیحی درباره اینکه به واسطه عوارض سوءقصد سال 78، به سختی میتواند تکلم کند و بنویسد، ارائه میداد.
اما به ناگهان در یکی دوسال اخیر، گویی که مشکلات جسمی آقای حجاریان به ناگهان مرتفع شده باشد، صفحات روزنامههای زنجیرهای و کانالهای تلگرامی و شبکههای اجتماعی وابسته به جریان اصلاحات پر شد از مقاله، یادداشت، تحلیل، نقد و نظر و مصاحبههای بعضاً طولانی با سعید حجاریان. ظاهراً اغتشاشات دی ماه 96، چنان حجاریان را به لحاظ سیاسی «انگیزهمند» کرده که مشکلات جسمی پیشین را فراموش کرده و یکسره به کار ارائه نقد و نظر و تحلیل مشغول است. تازه این جدای از سخنرانیها و تحلیلهای محفلی است که به طور مرتب در هفته برگزار میشود و یک پای آن حجاریان و سایر مهرههای محفل امنیتی اصلاحات از قبیل تاجزاده، عباس عبدی، علویتبار و…هستند.
جای خوشحالی است که مشکلات جسمی حجاریان تعدیل شده و او اینچنین با انگیزه و پرنشاط به ارائه تحلیلهای «فاجعهنما» و «بحراننمون» میپردازد، چرا که هر چه او بیشتر حرف میزند، چنتهی خالی، مشت پوچ و اغراض سیاسی ماکیاولیستی خود را بیشتر عیان میسازد.. تقریباً روزی نیست که یکی از روزنامههای اصلاحات تیتری در صفحه اول خود به حجاریان اختصاص ندهد.
در آخرین اظهارت خود، حجاریان در مصاحبه با روزنامه شرق (19 فروردین 98)، در وقاحتی آشکار کنایه و طعنههایی آشکار نثار نیروهای مردمی و انقلابی حاضر در صحنه کمک به مردم سیل زده در شمال و جنوب کشور کرد.
او در جایی از مصاحبه مدعی شده که بحران «بیاعتمادی» منجر به بحران «بیاعتباری» میشود و باید از آن احتراز کرد. این اظهارات نفاقآلود در حالی است که حجاریان و همفکران او در همان محفل امنیتی کذایی، با طراحی سناریوی «تقلب بزرگ» در انتخابات 88، نقشی اساسی در ایجاد شکاف و گسلهای اجتماعی ایفا کردند و نه تنها خود منجر به دامن زدن بیاعتمادی ملت-نظام شدند، که بزرگترین سیگنالها را برای تحریم به دشمنان ایران دادند. حجاریان که امروز مزورانه نگران بحران «اعتماد» برای دولت مورد حمایت اصلاح طلبان هستند، همان کسی است که دستکم در سه دهه اخیر به همراه دوستان «محفلی» خود، خطرناکترین توطئههای ضدامنیتی را برای خالی کردن زیر پای نظام طراحی و اجرا کردهاند: فتنه قتلهای زنجیرهای، کوی دانشگاه، فتنه 88 و...
جالب اینجاست که حجاریان که تا همین سه چهارسال پیش در نهایت یادداشتهای نیم ستونی با تمرکز بر حوزه سیاست مینوشت و بین مصاحبههای کوتاهش (که در آن تاکید میشد به علت خستگی زودهنگام مصاحبه شونده، کوتاه از کار درمی آمد) هفتهها و بعضاً یکی دو ماه فاصله بود، امروز در قالب کارشناس «همهچیزدان» فرو رفته و به سبک صادق زیباکلام در دوران «اوج»، درباره همه چیز اظهارنظر «کارشناسی» و «فنی» ارائه میدهد.
در همین مصاحبه هم بار دیگر حجاریان در هیأت کارشناس سدسازی و آبخیزداری و مهندس آب فرو میرود اظهارات شاذ ارائه میدهد و به دیگران هم ایراد میگیرد که متخصص نیستند و باید اظهارنظر را به متخصصان امر واگذار کنند! البته او به واسطه کینهی ظاهراً بیپایانی که از نهادهای انقلابی دارد، به سبک رئیس جمهور مورد حمایت خود، به اقدامات فوری و اساسی که توسط سپاه در وسط غائله جهت مدیریت سیلاب صورت گرفت (در غیاب بالاترین مقام اجرایی گلستان یعنی استاندار) با لفظ «تخریبهای انقلابی» طعنه میزند:
در جایی که تأخیر و سردرگمی و بعضاً ناتوانی دولت و دستگاههای دولتی در امدادرسانی انتقادات فراوانی را چه در مناطق سیلزده و چه در رسانهها برانگیخته، ظاهراً این حضور نیروهای انقلاب در میدان خدمت و امدادرسانی فشار زیادی به روح و روان حجاریان و همفکران همجریانیهای او آورده و حال هر روز از بابت دفاع تمام قد و «تضمین» و «فدایی» روحانی شدن، خودر ا مغبونتر احساس میکنند، به تخطئه عملکرد این نیروها میپردازند، بگذریم از اینکه سوال مغرضانهی خبرنگار شرق و پاسخ حجاریان، نشان از هماهنگی کامل مصاحبهگر و مصاحبهشونده دارد:
در پاسخ به همین سوال، حجاریان به زعم خود به نهادهای انقلابی که به فرمان رهبر معظم انقلاب، تمام قد پای کار امداد به مناطق سیلزده آمدهاند، طعنه میزند و آنها را به نداشتن «خبرویت» متهم میکند (به کارگیری اصطلاحات خاص و اصطلاحسازی و در یک کلام، قلمبهگویی از علائم مشخصه حجاریان است).
محض اطلاع ایشان عرض میکنیم که «خبرویت» مورد نظر ایشان را در ماجرای حفرههای پرشمار برجام، تعیین ارز 4200 تومانی، به تاراج رفتن ذخایر طلا، فساد در ثبت سفارش خودرو، فساد بانکی، جولان نفوذیها و دوتابعیتیها و حتی رهاشدگی بازار و قیمت سر به فلک کشیده گوشت و پیاز میتوان ملاحطه کرد. از قضاء فریاد دلسوزان کشور از همین «خبرویت» به سبک مدیریت تأخیری و کارتابلی و مرض پشتمیزنشینی افراطی است.
درباره ملکوک شدن چهره نهادهایی مثل «هلا احمر» هم ایشان صراحتاً خود را به تجاهل میزنند. آن زمانی که ایشان تئوری میبافت که اصلاح طلبان باید حرف خود را از دهان سلبریتیها بزنند و در ماجراهایی مثل زلزله غرب کشور، شومنهای اصلاح طلب مثل صادق زیباکلام شماره حساب برای جمعآوری کمک جمع کردند و قطعاً از حمایت محفل اصلاحات هم برخوردار بودند، باید به فکر «ملکوک» شدن نهادهای امدادی چون هلال احمر میبودند.
اما بخش تلختر سخن حجاریان آنجاست که مدعی میشود مردم داوری نهادهای خارجی را به نهادهای داخلی ترجیح میدهند. البته اینکه ایشان ید طولایی در جا زدن خود و همفکران محفلیاش به جای مردم دارد به جای خود، ولی اینکه بعد از اعلام خبر موهن و شرمآور «کمک یک میلیون یورویی» اتحادیه اروپا، این نوع داوری کردن درباره «مردم» ایران، تنها از ذهنهای واداده و خودباخته برمیآید.