سرویس فرهنگی فردا: از اولین مناظره انتخابات ریاست جمهوری امریکا در سال 1960، 57 سال می گذرد. مناظره ای که میان ریچارد نیکسون و جان اف کندی برگزار شد. وقتی در شغل سابقم کار می کردم، در دوره های مطالعه زبان بدن، این مناظره اولین ویدئویی بود که برای مان پخش شد تا آنالیز شود.
موضوع ساده بود، یک سوی ماجرا غول سیاسی مثل ریچارد نیکسون (معاون رئیس جمهور) با اعتماد به نفس کامل و یک تیم کامل از مشاوران رسانه ای اش، مقابل یک سناتور جوان، کم تجربه و تقریبا گمنام از ایالت ماساچوست ایستاده بود، یعنی جان اف کندی.
چرا در همه کلاس های تحلیل زبان بدن این اولین Debate مهم نشان داده می شود؟ موضوع ساده است. من خیال می کنم اگر جان اف کندی، این شانس را پیدا نمی کرد که مردم او را از تلویزیون ببینند، اگر این شانس را پیدا نمی کرد که مردم چهره این سیاستمدار ایرلندی تبار خوشتیپ یا حرکات حساب شده دست و سر و بدنش را ببینند، او رئیس جمهور بعدی ایالات متحده نبود.
رادیویی نبودن این مناظره به ضرر نیکسون تمام شد. جان اف کندی، علی رغم کم تجربگی و کم شهرت بودنش، بخش مهمی از پیروزی اش رامدیون طرز حرف زدن، Style و Body language اش بود. همان اتفاقی که معتقدم در انتخاب محمد خاتمی در انتخابات سال 1376 در ایران بسیار موثر بود. خیلی از جوان ها به "متفاوت بودن چهره و بیان" او رای دادند.
از سال 1960 بود که اهمیت "دیده شدن" همه کمپین های سیاسی آمریکا را درنوردید. برای اولین بار بود که مردم از طریق نگاه کردن به قضاوت کردن و تصمیم گیری می پرداختند، بیشتر از خواندن یا گوش دادن، چون گذشته. این ترسناک بود. 8 سال قبل، یعنی در سال 1952 تنها 11 درصد آمریکایی ها داخل خانه های شان تلویزیون داشتند. اما در سال 1960، این رقم به 88 درصد رسید. از همین رو مناظره های تلویزیونی، خیلی مهمتر از مناظره رادیویی شد. آنجا بود که تاثیر عظیم تلویزیون بر آرایِ افکار عمومی روشن شد.
از لحاظ روان شناسی آنچه "چشم" می دید، می توانست به شدت روی رایِ رای دهندگان نیز تاثیر بگذارد. خاصه روی افرادی که با حس رای می دهند، نه با دقت در برنامه ها. در مناظره های بعدی نیکسن در کلام بسیار قوی تر ظاهر شد، آنچنان که به شدت کندی را کوبید! با این وجود شکل گرفتن کندی در ذهن مردم به عنوان یک پسر معصوم، نجیب و خوشتیپ آمریکایی باعث شد با یک رای دهی احساسی، او رئیس جمهور امریکا شود.
اگرچه مناظره های تلویزیونی در همه جای دنیا بیشتر یک Entertainment محسوب می شود، با هدف سرگرمی و آشنایی و به هیجان آوردن، اما تاثیرات آن زمان آنقدر عمیق و بهت آور بود که بعد از مناظره جان اف کندی و ریچارد نیکسون، تا 16 سال، کاندیداهای انتخابات امریکا از وارد شدن به مناظره های تلویزونی پرهیز کردند و ترجیح دادند آن را از طریق رادیو برگزار کنند!
در هر مناظره تلویزیونی طراحی صحنه بسیار مهم است. چیزی که به اسم Set Design شناخته می شود. اثر طراح درباره توانایی اش حرف می زند. در اکثر کارهای صدا و سیما ظرافت، رعایت اصول روان شناسی، و بدعت و خلاقیت کمتر دیده می شود. مشکل در بخش نورپردازی نیز وجود دارد.
وقتی بخواهیم یک دکوراسیون تلویزیونی را تحلیل کنیم به چهارعنصر باید توجه کرد. Flat، دیواری که پشت صحنه مناظره است، Floor plan pattern سطحی که همه چیز روی آن قرار گرفته است با همه جزئیاتش و Set، همان جزئیات و تصویرها و کورهایی که روی دیوار پشت صحنه مناظره قرار می گیرد، و در نهایت Stage props، همه اشیائی داخل فضا، از میز جلوی مناظره کننده ها، تا هر شی طراحی شده دیگر است.
اولین مشکل Set Design ها در صدا و سیما این است که طراحان آن کمتر دید تلویزیونی دارند، بیشتر دید محلی دارند. در اصل طراح کم تجربه همه چیز را از دریچه چشم خودش دیزاین می کند. مثلا با محدودیت های دوربین های تلویزیونی در انتقال نور و رنگ آشنا نیست، یا به این توجه نمی کند فاصله مخاطب با تلویزیون های شان در خانه، چقدر می تواند دکوراسیون تلویزیونی را متفاوت تر نشان بدهد. در اصل به این فکر نمی کند که یک طراحی که ممکن است در خودِ محل زیبا و شیک به نظر برسد، از داخل قاب تلویزون می تواند یک طرح شلوغ و چشم آزار شود، یا موجب پیام رسانی اشتباه شود.
در دکوراسیون تلویزیونی برنامه مناظره 96، ما با سه اتمسفر طراحی کاملا بی ربط در پشت مجری برنامه، در پشت کاندیداها و همین طور در پشت پودیوم (جایی که کاندیداها برای سخنرانی می روند) روبرو هستیم.
طراح اگرچه سعی کرده تا جای ممکن رنگ ها یک هارمونی داشته باشند، اما گویا به مساله هماهنگی المان های طراحی در Stage props این سه بخش بی توجه بوده. این مشکل در تصاویر لانگ شات خودش را بیشتر نشان می دهد. شما مجری را در یک محیط یا تِم مدرن می بینید، کاندیداها را در یک محیط با بیشتر تِم سنتی، و جایگاه پودیوم را در یک تم پست مدرن.
طراحی صحنه مناظره آمریکاهر Set Design، وقتی از خیلی عقب به آن نگاه کنیم یک Set dressing دارد. یعنی پوششِ رنگ آمیزی و جزئیات طراحی که وقتی همه آن ها را در کنار هم قرار می دهیم قرار است یک پیام را به مخاطب انتقال دهد. به عنوان نمونه اگر شما به Set Design های مناظره های انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نگاه کنید Set dressing آن نشان دهنده رنگ های قرمز و آبی است که عناصر اصلی پرچم آمریکا است.
به شکل سنتی این دو رنگ، دو رنگ کاملا سیاسی در دکوراسیون 30 سال اخیر مناظره های آمریکا بوده است. شما اگر دقت کنید رئیس جمهورهای امریکا در 90 درصد موارد کراوات های شان جز این دو رنگ نیست. Set dressing دکوراسیون مناظره های ما هیچ پیامی ندارد، گویا هربار یک طراح با سلیقه خودش آمده و یک تِم دلخواه به آن داده است. هویت مکرر ندارند. پیام مشترک ندارند.
در Set Design مناظره های امسال ما با یک Floor plan pattern (کف دکوراسیون) نزدیک به سفید، بسیار روشن، مدرن و چراغانی شده روبرو هستیم. در حالیکه Flat یا بکگراند ما یک طراحی تاریک، بسیار سنتی، با نورپردازی ضعیف دارد. چشم مخاطب در نمای Long Shot به کف متمرکز می شود و نه به کاندیداهای که مهمترین عنصر از Stage props هستند. قرار نیست کف زودتر به چشم بیاید. دلیل مهم این مساله آن است که طراح احتمالا بیشتر تفکرِ آفرینش یک دکوراسیون قشنگ داشته، تا نگاه تلویزیونی و علمی و روان شناسانه به طراحی اش.
در Set Design طراحی شده برای این مناظره به جای انتقال پیام هایی مثل "چالش"، "رقابت" و "ملی گرایی"، ما با یک طرح آکواریومی بزرگ روبرو هستیم که کاندیداها مثل ماهی هایِ اسیر داخلش نشسته اند و هرجا که نوبت شان بشود حرکتی می کنند. بی حال بودن این Set Design حتی به کاندیداها منتقل شد و ما به وضوح دیدیدم آن ها شور اجرا نداشتند. گویی همه خسته، بیشتر آماده بودند تا نوبت شان نشود!
از آن مهمتر، خیال می کنم یکی از مهمترین فاکتورهای مناظره های تلویزونی بر نشان Body language کاندیداهاست. طراحی Set Design به شکلی که کاندیدها بنشینند اشتباه بزرگی است. شما اگر به مناظره های کشورهای اروپایی و آمریکا نگاه کنید، نامزدها حتی در مناظره های بالای 2 ساعت کاملا می ایستند و این مهم است. ایستادن هم پیام چالش و رقابت را به خوبی منتقل می کند، هم زبان بدن کاندیداها را به مخاطب نشان می دهد. این مهمترین فرق یک برنامه رادیویی و تلویزیونی است. در تلویزیون تماشای حرکت و اندام مهم است.
پرزیدنت ترامپ از همین موضوع نهایت استفاده را برد، و با زبان بدنش، اعتماد به نفس، رئیس بودن، قوی بودن را نشان داد. در حالیکه که شما می دیدید نشستن، آن هم روی صندلی های که ارتفاع آن ها باعث می شد بدن کاندیداها تنها کمی از میزها بیرون بزند، نه تنها اعتماد به نفس آن ها را گرفته بود، که آن ها را تبدیل به جزئی از دکوراسیون کرده بود.
اشتباه عجیب طراح Set Design، در انتخاب رنگ ها بود. رنگ هایی که نه تنها پیام سیاسی نداشتند، که بی روح، چرک، و غیر تلویزیونی بودند. مهلک ترین اشتباه، در Color Panton پرچم بالای صحنه مناظره اتفاق افتاد.
به باورم پرچم یک کشور مهمترین عنصر و نشان یک ملت و حکومت است. از این رو رعایت همه اصول طراحی در آن مثل درست جنگیدن در یک میدان برای یک کشور است. مردم به درست بودن رنگ پرچم و نمادهای یک کشور خود بسیار اهمیت می دهند. هرپرچم دارای دو بخش برجسته رنگ و طراحی است. رنگ ها کد مخصوص به خود را دارند. به آن می گویند Color Panton. لذا کد رنگ قرمز پرچم ایران، و رنگ سبز و سفید آن کاملا مشخص است و طراحان باید از آن Guide Line استفاده کنند. درست مثل کد یک قطعه فنی یک دستگاه. شما به عنوان طراح اگر این کدها را عوض کنید و به سلیقه خود قرار بدهید، تنها اشتباه نکرده اید، که به نشان ملی بی توجهی و توهین کرده اید.
تمام طراحان Political Stage ها در آمریکا در طراحی پرچم ها در مراسم سیاسی دچار چنین اشتباهی شوند نه تنها اخراج می شوند، که به خاطر بی احترامی به پرچم مورد جریمه قرار می گیرند. شما اما به وضوح می بینید در اکثریت مناظره های سیاسی صدا و سیما، پرچم های Set Design ها، نه تنها در طراحی غلط هستند و چیزی کم دارند و با پرچم اصلی ما متفاوتند، که حتی در رنگ کدهای اشتباه و رنگ های بسیار پر رنگ تر یا کم رنگ تر دارند.
به این شکل که طراح این Set Design خاص، رنگ ها را روی بافت تاریک دکور تنظیم کرده است و نمی دانسته روشن شدن چراغ در پشت آن ها، تابیدن نورافکن های استودیو بدان ها و همین طور تغییر رنگ بعد از فیلم برداری همه و همه باعث می شود یک پرچم با رنگ های اشتباه و بی حال به مخاطب نشان داده شود. به نظرشما تماشای چالش کاندیداها زیر یک پرچم بی حال و با طراحی اشتباه، چه پیامی دارد؟ طراحی صحنه قرار است به هیجان آورنده باشد، یا خسته کننده؟
در بخش Lighting نیز ما با اشتباه های محرز روبرو هستیم. به شکلی که گاهی سایه دکورها روی شانه برخی کاندیدها می افتد، یا بخش مجری بسیار روشن تر از بخش پودیوم است. گویی طراح نور Set Design، چیدمان نورش را با نور کافی از سوی مجری شروع کرده و وقتی از بخش کاندیدها گذشته و به بخش پودیوم رسیده، نورافکن هایش کمتر شده است. نورها بالانس نیستند. این خطا باز باعث اشتباه نشان داده شدن رنگ دو پرچم در بخش پودیوم شده و سبز و قرمز آن را به شکل اشتباه تیره تر از شکل واقعی اش کرده است.
ساده اگر بگویم، هم طراح نور و هم طراح صحنه بیشترین بی توجهی را به اصلی ترین عنصر صحنه یعنی پرچم کرده اند و این یک خطا برای طراحی آن ها محسوب می شود.
در هر حال، نقدهای زیادی به جزئیات طراحی Set Design مناظره های امسال وارد است که صحبت درباره همه شان زمان زیادی می برد. اما این ها می تواند نکاتی باشد که از این پس بدان دقت کنیم. این که مهمترین وظیفه طراح همه Set Design های تلویزیونی پیام رسانی درست و دقیق است. طراحی، بخشی از پیام رسانی است.
از این رو یک طراح Set Design ، صرفا یک دکورچین نیست، کسی است که با مفهوم Design باید علمی، با فکر و دقیق برخورد کند. او دارد با طراحی اش پیامی تصویری را برای میلیون ها بیننده می فرستد. نشان دادن اشتباهی رنگ ها، بی مفهوم بودن طراحی ها، کوچک کردن اهمیت کاندیداها با قرار دادن آن ها در یک فضای شلوغ و عظیم، دقت نکردن به مدیوم خاص تصویری تلویزیون و .. اشتباه های مهمی هستند.
امیدوارم یک روز طراحان تلویزیونی ما این مهم را درک کنند مفهومی با عبارت " یک طرح هر چه قشنگ تر است، موفق تر است" وجود ندارد. بلکه مفهومی با عبارت" یک طرح هرچه یک پیام رسانِ دقیق و قوی باشد، موفق تر است" وجود دارد.