برترین ها - ترجمه از هدی بانکی: این روزها یک فرد بزرگسال شدن همیشه هم معادل مستقل زندگی کردن نیست. جوانان زیادی بعد از دوران دانشگاه و تجربهی ناموفق زندگی مجردی دوباره به خانهی پدری برمیگردند یا اینکه اصلا خانه را ترک نمیکنند. این گروه از افراد جوان که به آنها نسل بومرنگی میگویند، تعدادشان رو به افزایش است.
بیشتر پدر و مادرها برای این مرحله جدید از زندگیشان آمادگی ندارند و سوالهای زیادی برایشان مطرح میشود که چگونه باید با این موقعیت برخورد کنند. بخصوص اینکه خیلی از والدین، بازنشسته شدهاند و از نظر مالی مشکلاتی دارند.
علت چیست؟
طبق تحقیقی که در همین زمینه انجام شد، علت برگشتن فرزندان بعد از چند سال به خانه این است که دیگر مانند گذشته تا پیش از 35 سالگی ازدواج نمیکنند. یافتهها حاکی از آن هستند که جوانان 18 تا 34 ساله بیشتر تمایل دارند در خانهی پدری و با والدین خود زندگی کنند تا با همسر یا پارتنر در خانهای مستقل.
تاخیر در ازدواج
فاکتورهای گوناگونی وجود دارد که باعث میشود فرزندان به خانهی پدری برگردند، اما به نظر میرسد تاخیر در ازدواج، بزرگترین عامل است. در شهرهای بزرگ، جوانها به سختی میتوانند خانهی مستقلی برای خود پیدا کنند و میانگین سن ازدواج پیوسته در حال بالا رفتن است و برخی از جوانها هرگز ازدواج نمیکنند.
شرایط شغلی
شرایط سخت برای پیدا کردن کار مناسب، حقوقهای پایین و حتی هزینههای سنگین تحصیل نیز از دیگر عواملی هستند که باعث برگشتن جوانان به خانهی پدری میشوند. این روزها جوانها به سختی میتوانند شغلی با درآمد خوب پیدا کنند، در نتیجه نمیتوانند از پس هزینههای زندگی مستقل بربیایند.
وضعیت هیجانی
خیلی از بزرگسالانی که هنوز در خانهی پدری خود زندگی میکنند احساس میکنند زندگی چندان خوبی ندارند. طبق یک بررسی که توسط موسسه تحقیقاتی Gallup انجام شد، جوانهای 24 تا 34 سالهای که با والدین خود زندگی میکنند نسبت به جوانهایی از همین سن که مستقل زندگی میکنند، به میزان قابل توجهی احتمال موفقیتشان کمتر است.
در همان تحقیق «موفقیت» بدین ترتیب معلوم و ارزیابی شد که افراد بر اساس صفر تا ده، چه نمرهای به اعتماد بنفس خود دادند. ضمنا از این افراد خواسته شد وضعیت زندگی فعلی خود را و اینکه پنج سال بعدی زندگیشان را چگونه میبینند امتیاز دهی کنند.
شادی و رضایت کلی
مطالعهی دیگر از Gallup نشان میدهد جوانهایی که با پدر و مادر خود زندگی میکنند خیلی کمتر ممکن است کار تمام وقت داشته باشند و اغلب تحصیلات دانشگاهی ندارند. نداشتن کار تمام وقت و تحصیلات دانشگاهی دو عاملی هستند که اغلب با میزان شادی و رضایت در زندگی ارتباط دارند، بنابراین عجیب نیست که افرادی که با پدر و مادر خود زندگی میکنند احساس رضایت کمتری نسبت به زندگی خود داشته باشند.
محققان با در نظر گرفتن فاکتورهایی، چون ازدواج، وضعیت شغلی و تحصیلات دانشگاهی و مقایسهی جوانهایی که با پدر و مادر خود زندگی میکنند با جوانهایی که مستقل زندگی میکنند، دریافتند آنهایی که هنوز با والدین خود زندگی میکنند با چالشهای بیشتری روبرو هستند. طبق یافتهها زندگی کردن یک فرد بزرگسال با خانوادهاش سبب میشود نگرش کلی او در مواجهه با زندگی تحت تاثیر قرار بگیرد. برخی از روانشناسان در مورد چنین نتیجه گیری تردید دارند، زیرا تصور میکنند معیارهایی که جوانها برای موفقیت دارند و شرایطی که خانواده و اجتماع برایشان فراهم میکند اغلب با هم جور نیستند.
تاثیر بر زندگی والدین
وقتی فرزندان به خانهی والدین خود برمیگردند معمولا موجب افت قابل توجهی در کیفیت زندگی پدر و مادر خود میشوند و این چیزی است که نتیجهی مطالعات نشان داده است.
محققانی که اطلاعات مربوط به افراد بالای 50 سال و همسرانشان را در 17 کشور اروپایی طی یک دورهی هشت ساله مورد ارزیابی قرار دادند دریافتند وقتی فرزندان بزرگسال آنها به خانه برگشتند، کیفیت زندگی این افراد کاهش یافته بود که ارتباطی با دلیل برگشتن فرزندان نداشت. البته در شرایطی که فرزندان دیگری هنوز در خانه بودند، برگشتن فرزند بزرگتر به خانه تاثیر خاصی بر زندگی والدین نگذاشته بود.
وقتی بچهها بزرگ میشوند و خانه را ترک میکنند، معمولا رابطهی پدر و مادر بهتر میشود، زیرا آزادی و فرصت جدیدی پیدا میکنند و از این مرحله از زندگی خود لذت میبرند. ممکن است سفر کنند، به سرگرمیهای جدیدی بپردازند و فعالیتهای متنوعی انجام دهند. اما زمانی که فرزند بزرگسالشان به خانه برمیگردد، این شرایط به هم میریزد. خیلی از پدر و مادرها از این تغییر ناراضی و عصبانی میشوند، با اینکه فرزندشان را بینهایت دوست دارند و برگشتن او را به خانه با خوشرویی میپذیرند.
چه باید کرد؟
روانشناسان توصیه میکنند شرایطی که برای فرزند بزرگسالتان که پیش شما برگشته فراهم میکنید چندان راحت نباشد. شاید بیرحمانه به نظر برسد، اما لازم است. البته اگر علت برگشتن فرد بزرگسال پیش والدینش، بیماری یا ناتوانی است باید تا جایی که ممکن است از او حمایت کنید.
شما نیاز دارید با فرزند بزرگسالتان درمورد مسائل مالی، مسئولیتها، قوانین خانه و ... توافقی انجام دهید تا دچار اختلاف نشوید. نپرداختن به این موارد باعث میشود شرایطی به وجود بیاید که فرزند شما هرگز تمایل به ترک خانه نداشته باشد.
باید به یاد داشته باشید که فرزند شما دیگر یک بچه نیست و لزومی ندارد مانند یک بچه از او مراقبت کنید. مهم است که همیشه از او انتظار داشته باشید مانند یک بزرگسال در خانهی شما رفتار کند و شما نیز مانند یک بزرگسال با او رفتار کنید. پس هر انتظاری که دارید و هر قانونی که بر خانهتان حاکم است را روشن و واضح برایش توضیح دهید.
کمی از او اجاره بها بگیرید
علاوه بر اینکه برگشتن فرزندتان به خانه، هزینهها را افزایش میدهد، گرفتن مبلغی به عنوان اجاره هم به شما در هزینهها کمک میکند و هم فرزندتان احساس میکند در امور خانه شراکت دارد و احساس مسئولیت خواهد کرد.
در مورد امور و وظایف خانه با هم گفتگو کنید
برنامهای برای نظافت، شستن لباسها، بیرون گذاشتن زباله و ... تعیین کنید. مطمئن باشید این کار شما غیر منطقی نیست.
قوانین اصولی وضع کنید
خیلی مهم است که در مورد ضوابط با هم حرف بزنید. مثلا اگر نمیخواهید فرزند بزرگسال شما هیچ مهمانی شبانهای در خانهی شما نداشته باشد باید از همان اول این را اعلام کنید. همینطور اگر انتظار دارید سر ساعت مشخصی خانه باشد یا اگر قرار نیست شب به خانه برگردد حتما به شما اطلاع بدهد، کاملا قابل قبول است و باید واضح این قانون را اعلام نمایید. فرزند شما هر سنی که داشته باشد موظف است به ضوابط خانهی شما احترام بگذارد.
اگر فرزندان بزرگسالی دارید که خانه را ترک کردهاند باید این احتمال را بدهید که ممکن است زمانی دوباره به خانه برگردند و پیش شما زندگی کنند، مخصوصا اینکه آمار ازدواج رو به کاهش است و وضعیت بازار و کار و اقتصاد چالشهای زیادی دارد. خودتان را برای چنین موقعیتی آماده کنید. داشتن یک برنامهی مشخص و قوانین منطقی و تشویق جوانان به کار و استقلال برای رسیدن به هدفهایشان، همیشه بهترین نتایج را میدهد.
اگر به عنوان پدر و مادر به فرزند بزرگسالتان اجازه بدهید همیشه در خانهی شما و تحت حمایت شما بماند، تنها کاری که میکنید این است که مانع رشد و پیشرفت و استقلال او میشوید. شاید اول سخت به نظر برسد، اما قوانینی که وضع میکنید و سخت گیریهایی که اعمال مینمایید کاملا درست است. پس در دام احساس گناه نیفتید و با فرزند بزرگسالتان درست مانند یک انسان بالغ و توانا و مستقل رفتار کنید.
منبع: verywellfamily