سرویس سیاست مشرق- روز 18 فروردین در مراسم افتتاح خط 6 متروی تهران، که با حضور رئیس جمهور انجام گرفت، محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران، گفت:
" در همین مساله سیل که در سال جدید اکثر استانها را درگیر خود کرده، اگر اقدامات زیربنایی و گسترده دوران سازندگی در سد سازی و مهار سیلابها و روان آبها نبود، قطعاً آسیبهای وارده بمراتب سنگینتر و گستردهتر بود و اگر آن روند ادامه یافته بود و همزمان با استهلاک و رسوب گرفتگی مخازن سدها و رودخانهها ومسیل ها، نوسازی، بهسازی و تداوم توسعه صورت میگرفت، امروز شاهد آسیبهای کمتری بودیم." [1]
در همین مراسم، حسن روحانی، رئیس جمهور کشورمان هم درباره سدسازیهای انجام گرفته در کشور گفت:
"در ایام نوروز که ما در مناطقی از کشور شاهد سیل بودیم، طرحهای توسعه همانند سدها جان هزاران نفر را نجات داد. اگر طرحهای توسعهای ما در قالب سدها در خوزستان نبودند، که باز هم ما در این پروژه هم شاهد تلاشهای مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی بودیم، و اگر سد دز که سدی قدیمی است، سد کرخه، سد گتوند و سد شهید عباسپور و دیگر سدهای آن استان وجود نداشت امروز وضعیت استان خوزستان متفاوت بود."
رئیس جمهور افزود:
"اگر سد کرخه وجود نداشت همه آن حجم آبی که به سمت این سد روانه میشد به کجا میرفت؟ چه وضعیتی برای استان خوزستان به وجود میآمد؟ ما وقتی در خصوص بسیاری از طرحها قضاوت میکنیم باید یک مقدار بلند مدتتر به آن نگاه کنیم." [2]
فارغ از ارزیابی درستی یا نادرستی نظر روحانی و محسن هاشمی در این مقال، خالی از فایده نیست که هم از رئیس جمهور و هم از رئیس شورای شهر تهران بپرسیم که چه کسانی بیشترین مخالفتها را با بحث سدسازی در کشور انجام دادهاند و چه کسانی به بهانه اینکه در کشور دچار «خشکسالی وحشتناک» و «ورشکستگی آبی»، سدسازی اتلاف منابع و کاری خلاف مصلحت و عقل است، به سازندگان و مجریان طرح سدهایی چون کرخه در چند سال اخیر تاختهاند؟
مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری، که مسؤولیت ان بر عهدهی حسامالدین آشنا است، در تیرماه 95 سلسله نشستهایی با عنوان «گفتگوهای راهبردی» برگزار کرد. در روز 20 تیرماه 95، فردی به نام دکتر حجت میانآبادی که به عنوان پژوهشگر هیدرولیک و دیپلماسی آب معرفی شد، سخنرانی با موضوع «بررسی تبعات سیاسی-اجتماعی طرحهای کلان انتقال بینحوضهای آب» در تالار تدبیر مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری ارائه داد. میانآبادی در بخشی از سخنرانی خود گفت:
" در طرحهای آبی در کشورِ ما معمولاً تنها زیرسیستمِ نخست، یعنی بخش مهندسی آن در نظر گرفته میشود و از بقیه بخشها و زیرسیستمهای اثرگذار آن غفلت میشود و این منشأ بخشی از مشکلات اساسیِ ما در این حوزه است.
سال 93 آقای چیتچیان وزیر محترم نیرو شجاعانه اقرار کردند که ما در سدسازی افراط کردیم. اما متأسفانه سیاستگذارانِ آبی، افراط در طرحهای انتقالِ بینحوضهای را جایگزین افراط در سدسازی کردهاند که تبعات و آثار سو آن میتواند بسیار شدیدتر از افراط در سدسازی باشد." [3]
در تاریخ 3 آذر 96، کاوه مدنی، معاون وقت سازمان حفاظت از محیط زیست که چند ماه بعد به واسطه مطرح شدن اتهام جاسوسی از کشور فرار کرد (یا فراری داده شد!)، در نشست توسعه همکاریهای محیط زیستی ایران و اتحادیه اروپا، از آنچه «سدسازی» های بیرویه خواند، انتقاد کرد:
مدنی در 4 بهمن 96 در گفتگو با خبرگزاری ایرنا، گفت:
" در صورت نبود صرفه جویی در حوضه مقصد، اجرای طرحهای انتقال آب غلط است…در عین حال، این مساله به آن معنی نیست که حوضه مبدا مصرف بی برنامه و بی رویه آب داشته باشد، نمونه آن پدیدهای است که اکنون در خوزستان شاهد آن هستیم که سوءمدیریت آب در این استان باعث خشک شدن تالابها و بروز مشکلاتی شده که حل آنها دشوار است." [4].
کاوه مدنی، زمانی که هنوز معاون سازمان محیط زیست نشده بود و مراحل تبلیغات و «ارتقاء» و برندسازی توسط رسانههای حامی دولت و اصلاح طلب را میگذراند، در 18 مهر 94 باز در مصاحبه با ایرنا، به انتقاد از سدسازی در ایران پرداخت. نخست بد نیست نگاهی به تمجیدها و تعاریف خبرگزاری ایرنا از این فرد در آن مقطع بیاندازیم:
" دکتر کاوه مدنی، استاد مدیریت منابع آب و محیط زیست مرکز سیاست محیط زیست دانشگاه سلطنتی لندن و استاد دانشگاه فلوریدای مرکزی در آمریکا است. وی فارغ التحصیل عمران از دانشگاه تبریز و دکترای اقتصاد محیط زیست از دانشگاه کالیفرنیا است. مدنی یکی از جوانترین و سرشناسترین متخصصان امروز مدیریت منابع آب در دنیا و متخصص در مدیریت آب در مناطق خشک، از جمله خاورمیانه و کالیفرنیاست."
سپس ایرنا بخشهایی از مقاله مدنی با عنوان «مدیریت منابع آب در ایران» را بازنشر میدهد که در آن آمده است:
" این پژوهشگر معتقد است: مدیریت آب در کشور به 'سندرم مأموریت هیدرولیکی' مبتلا شده است. وی عامل اصلی بحران آب در ایران را سوءمدیریت دانست و توضیح داد: 'سندرم مأموریت هیدرولیکی' به معنی نگرش مهندسی صرف به مدیریت آب است است به عبارت دیگر مدیران آب کشور تصور میکنند با ساختن سازههای هیدرولیکی میتوانند مشکل آب را حل کنند. مدنی افزود: این دیدگاه مربوط به بازه ای است که بشر هنوز دانش خوبی نداشته و فکر میکرد میتواند آب را از طریق کارهای مهندسی و ساختن سازه مانند سدسازی و انتقال آب مدیریت کند."
این گزارش از قول مدنی تاکید میکند:
" این استاد مدیریت منابع آب و محیط زیست با انتقاد از تداوم حاکمیت تفکر سازهای بر کشور، اظهار کرد: طرحهای انتقال آب میان حوضهای و شیرین کردن آب به همان اندازه سدسازی راهکار غلطی برای حل بحران آب هستند و تا زمانی که راه حل های ارزانتر مثل بازار آب وجود دارد نباید از این راه حلها استفاده شود. وی 'سندرم مأموریت هیدرولیکی' یا تفکر سازهای را نوعی 'توهم' توصیف کرد که کشورهای در حال توسعه دچار آن هستند." [5]
خبرگزاری دولتی ایسنا (وابسته به جهاد دانشگاهی)، یکی از پیگیرترین و مصرترین رسانههای ایران در زمینه انتقاد به سدسازی است:
اما از همه جالبتر، مواضع عیسی کلانتری، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست است که در دو سالی که از ریاست او بر سازمان میگذرد، جز «سیاهنمایی» افراطی از وضعیت خشکسالی در ایران و اعلام مکرّر «ورشکستگی آبی» کشور، مخالفت عجیب و حتی دشمنانهی او با کشاورزی و خودکفایی غذایی، مخالفت او با توسعه صنایع (تا جایی که معتقد بود طبق استانداردهای محیط زیستی باید 80 درصد صنایع ایران تعطیل شوند) [6]، حمایت از واردات محصولات تراریخته، حمایت از متهمان به جاسوسی محیط زیستی و در نهایت بی عملی و انفعال محض در حوزه کاری این سازمان، چیزی از او دیده نشد. جالب اینکه، کلانتری زمانی که در دولت سازندگی و کابینه اکبر هاشمی رفسنجانی وزیر کشاورزی بود، از موافقان سرسخت سدسازی محسوب میشد، ولی در مدتی که از ریاست او بر سازمان حفاظت از محیط زیست میگذرد، بیشترین و تندترین انتقادات را به سدسازیها داشته است تا جایی که او ساخت سدّ «گتوند» را یک فاجعه و یک «اشتباه ملی» دانست. [7] البته لازم به ذکر است که عامل ارتقا کاوه مدنی و سرسختترین حامی او تا همین امروز هم خود عیسی کلانتری است.
مساله این است که زمانی به دلیل کمبارشی و وقوع خشکسالیها تا همین چند ماه پیش، روزنامهها و رسانههای حامی دولت و اصلاحطلب، گاه و بیگاه انتقاداتی را نثار «سدسازیهای» بی رویه میکردند و رسانههای ضدانقلاب خارج از کشور، به واسطه اینکه مهمترین سازمان سدسازی کشور (یکی از بهترینها در دنیا به گواه گزارشهای کارشناسی) قرارگاه خاتمالانبیاء سپاه است، در جنگ تبلیغاتی همهجانبه علیه سپاه، یک ستون خشکسالی را همین سدسازیهای سپاه معرفی می نمودندند (گویی سپاه خودسرانه به احداث سد میپرداخت)، اما حالا که به واسطه وجود سدهای کرخه و دز، بخش بزرگی از سیلابها در خوزستان مهار شده است (و آن قسمت که سرریز شده نیز ناشی از عدم مدیریت صحیح و سهل انگاری مدیران دولتی بوده است) و تصور نبودن این سدها در این شرایط هم مو بر تن آدمی سیخ میکند، زبانها گشاده شده است و همه در تلاشند سدها را به نام خود بزنند و از «دوراندیشی» و «بصیرت» خود و جناح سیاسی خود بگویند.
به عبارت دیگر، تا دیروز که فریادهای «بحران»، «فاجعه»، «ورشکستگی»، «نابودی فلات ایران» از بابت کمابی از زبان مسؤولان دولتی و رسانههای حامی دولت بلند بود، سدسازیهای «بیرویه» میراث سپاه بود، و اکنون که سدهای ساخته شده توسط نیروهای متخصص سپاه (با طرح و برنامه دولتهای وقت) جلوی فاجعه بزرگ در خوزستان را گرفته، سدها «میراث هاشمی» شدهاند!
[1] https://www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3512147
[2] https://www.fardanews.com/fa/news/934587/
[3] http://www.css.ir/fa/content/102615
[4] http://www.irna.ir/fa/News/82806609
[5] http://www.irna.ir/khuzestan/fa/News/81792649
[6] https://www.entekhab.ir/fa/news/423171
[7] http://www.iran-newspaper.com/newspaper/item/478685